سیدمهدی طالبی، پژوهشگر حوزه بینالملل: رهبر معظم انقلاب روز گذشته (جمعه 13 مهر، 4 اکتبر) در اتفاقی نادر طی سالهای گذشته اقدام به اقامه نماز جمعه کردند. ایشان این اقدام را بیشتر در مواقع و برهههای حساس و سرنوشتساز انجام میدهند. حساسیتهای کنونی اما متمرکز بر جنگافروزی و جنایتهای رژیمصهیونیستی است. صهیونیستها علاوهبر چرخاندن ماشین جنگی خود به سمت لبنان و کشتار مردم، تلاش کردهاند با ترور رهبران مقاومت توان مردم این کشور را نشانه گرفته و به آنان شکست را القا کنند. نقطه اوج این تلاشها بمباران مقر مرکزی حزبالله در ضاحیه بیروت در 6 مهر (27 سپتامبر) بود که طی آن سیدحسن نصرالله، دبیرکل این گروه به همراه عباس نیلفروشان، معاون عملیاتی سپاه و فرمانده لبنان این نیرو به شهادت رسیدند. چنگ و دندان نشان دادنهای رژیم درنهایت باعث شد روز سهشنبه 10 مهر (1 اکتبر) ایران در قالب عملیات وعده صادق2 تعدادی از پایگاههای هوایی و اطلاعاتی رژیم در خاک فلسطین اشغالی را با 200 موشک بالستیک درهم بکوبد. پس از این اقدام قابلتوجه، رهبر انقلاب با تحسین عملیات نیروهای مسلح در جریان اقامه نمازجمعه پیام امیدبخشی را به تودههای مسلمان ارسال کردند. آیتالله سیدعلی خامنهای، روز گذشته علاوهبر خطبه فارسی بخشی از سخنان خود را به زبان عربی ایراد کردند. در ادامه به فرازهای مهمی از بیانات عربی ایشان پرداخته شده است.
1- رهبری در ابتدای خطبه اعلام کردند «مخاطب این خطبه همه دنیای اسلام است» اما تاکید داشتند که «ولی ملت عزیز لبنان و فلسطین مخاطب ویژه است.» تمرکز ویژه بر فلسطین و لبنان به دلیل وقوع جنگ در این دو کشور است، اما خطاب قرار دادن کل جهان اسلام به جای کشورهای مسلمان منطقه، نشاندهنده خطر صهیونیسم و سلطهگری غرب برای کلیت اسلام است. این مساله نیز براساس قاعده «نفی سبیل» صورت میگیرد که برمبنای آن غیرمسلمانان نباید راه نفوذی بر جوامع اسلامی داشته باشند.
2- آیتالله سیدعلی خامنهای گستره محبوبیت شهید نصرالله را اینگونه توصیف کردند: «گستره محبوبیت و تاثیرگذاری او از لبنان و ایران و کشورهای عربی فراتر رفته بود و اکنون شهادت او این اثرگذاری را افزایش خواهد داد.» فراتر رفتن محبوبیت نصرالله فراتر از ایران و کشورهای عربی، به معنای نفوذ این محبوبیت در گستره جهان اسلام و بدنه غیرعربی آن و حتی فراتر از جهان اسلام است. نصرالله ابتدا یک رهبر در میان گروهی از شیعیان در لبنان شد. در وهله دوم او با ایفای نقشی مثبت در درگیریهای درون شیعی، عملا به رهبری شیعیان لبنان رسید. در وهله سوم نصرالله به یکی از رهبران ملی لبنان مبدل شد و در برهههایی عملا برجستهترین رهبر ملی این کشور بود. در گام چهارم، دبیرکل حزبالله لبنان در قاموس یک رهبر منطقهای در نقش مدافع کشورهای منطقه از ایران گرفته تا کشورهای عربی ظاهر شد. به مرور در پنجمین مرحله نصرالله یکی از رهبران بزرگ جهان اسلام بود که مانع از تسلط صهیونیسم و غرب بر منطقهای شد؛ جایی که مهد اسلام به حساب میآمد. در وهله ششم و فراتر از جهان اسلام دبیرکل حزبالله یک رهبر ضداستعماری با محبوبیت در بخشهایی از جهان بود.
3- «مهمترین پیام گفتاری و عملی او در حیات دنیاییاش برای شما ملت وفادار لبنان این بود که با از دست دادن شخصیتهای برجستهای چون امام موسی صدر و سیدعباس موسوی و دیگران ناامید و پریشان نشوید.» رهبر انقلاب در این فراز از سخنان خود وقایع تاریخی و سرانجام موارد مشابه قبلی را به ملت لبنان یادآوری کردند. لبنان در هنگام از دست دادن امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان و سیدعباس موسوی دبیرکل حزبالله نیز وضعیت دشواری داشت. از دست دادن امام موسی صدر در سال 1978 در حین جنگ داخلی لبنان رخ داد. این جنگ از سال 1975 شروع شد و در سال 1990 به پایان رسید. شیعیان لبنان در اولین سالهای جنگ داخلی، رهبر خود یا به عبارتی نخستین رهبر خود در عصر جدید را که با آن بازیابی هویتیشان را آغاز کرده بودند، از دست دادند.
شهادت سیدعباس موسوی به همراه خانوادهاش، واقعه سهمگین دیگری بود که در هنگام اشغالگری رژیم صورت گرفت. صهیونیستها در سال 1982 نیمه جنوبی لبنان را به اشغال درآوردند. سه سال بعد در سال 1985، حزبالله رسما تشکیل شد. با وجود موفقیتهای این گروه در مبارزه ضد اشغالگران صهیونیسم و واداشتن آنها به عقبنشینی از مناطقی در لبنان در سال 1992، بالگردهای آپاچی رژیم خودروی حامل سیدعباس موسوی و خانوادهاش را با موشک مورد هدف قرار دادند. این اتفاق درحالی رخ داد که کماکان مناطق عمدهای از جنوب لبنان در اشغال صهیونیستها قرار داشت. علیرغم این ضربه سیدحسن نصرالله بهعنوان رهبر جدید این گروه انتخاب شد و هشت سال بعد در سال 2000 صهیونیستها بهطور کامل از جنوب لبنان فرار کردند.
4- رهبر انقلاب پس از اشاره به وقایع تاریخی درخصوص امام موسی صدر و سیدعباس موسوی مردم لبنان را به مقاومت و مبارزه بیوقفه فراخواندند. ایشان در این رابطه خطاب به مردم لبنان گفتند: «در مسیر مبارزه تردید نکنید؛ بر تلاش و توان خود بیفزایید؛ همبستگی خود را دوچندان کنید؛ در برابر دشمن متجاوز و متعرض با تقویت ایمان و توکل مقاومت کنید و او را ناکام بگذارید.» آشکار است که ملت لبنان بهویژه کسانی که عمر خود را در مبارزه صرف کردهاند، در اصل مبارزه تردیدی ندارند اما توصیه رهبری به آنان بیانگر لزوم خروج فوری آنان از شوک ناشی از ضربات وارده است. خطر دشمن بسیار جدی و ابعاد آن فراتر از زد و خوردهای معمول است بلکه خطری موجودیتی در پی دارد. بر همین اساس و با وجود شهادت کادرهای سیاسی و نظامی حزبالله، مردم لبنان هیچ مجالی برای صرف زمان برای بازسازی کادرها نداشته و باید بهسرعت به مقابله با دشمن متجاوز بپردازند.
5- آیتالله خامنهای روز گذشته حزبالله و سیدحسن نصرالله را «عصاره فضایل تاریخی و هویتی لبنان» معرفی کردند. این موضوع به تبدیل شدن حزبالله به همه دارایی و داشته لبنان در فقدان ساختارهای دولتی و ارتش قدرتمند اشاره دارد.
6- دشمن ناتوان از دسترسی به اهداف اساسی جنگ دست به کشتار مردم میزند تا بتواند در هیاهوی آن ابزار قدرتی برای خود بسازد. رهبری از مردم لبنان و فلسطین خواستند با شناخت صحیح صحنه جنگ این هیاهو را تمام اتفاق رخداده در جنگ ندانند. ایشان خطاب به مردم گفتند: «دشمن پلید و زبون چون نمیتواند به تشکیلات مستحکم حزبالله یا حماس یا جهاد اسلامی و دیگر سازمانهای مجاهد فیسبیلالله صدمه جدی بزند ترور و تخریب و بمباران و کشتار غیرنظامیان و داغدار کردن غیرمسلحان را نشانه پیروزی خود قلمداد میکند.»
7- در هفتههای اخیر و با تشدید فشارهای رژیم علیه لبنان، این دیدگاه از سوی بسیاری از بدخواهان در منطقه و جهان عربی تبلیغ شده که ایران متحدان خود را رها کرده است. بر همین اساس، رهبری در خطبه عربی خود به عمق پیوستگی میان ایران و لبنان اشاره کردند و گفتند: «ما ایرانیها از زمانی دور با لبنان و امتیازهایش آشناییم؛ کسانی چون شهید محمّد بن مکّی عاملی، و علیّ بن عبدالعال کَرَکی، و شهید زینالدّین عاملی، و حسین بن عبدالصّمد عاملی، و پسرش محمّد بهاءالدّین، معروف به شیخبهائی و غیر آنها از مردان علم و دین، ایران را در دولتهای سربداران و صفوی در قرنهای هشتم و دهم و یازدهم هجری از برکات دانش سرشار خود بهرهمند کردهاند.»
روابط ایران و لبنان تاریخی است و براساس هویت شیعی بنا شده است. از 500 سال قبل که بار دیگر ایران یکپارچه بهعنوان یک کشور مستقل احیا شده و پا به عرصه گذاشت، علما و مردم لبنان با حکومتهای بر سر کار در ایران رابطه داشتهاند. این مسأله نشان میدهد لبنان در چشم ایران، هیچگاه تنها رها نخواهد شد.
8- ملتهای فلسطین و لبنان درطول یک سال اخیر فشارهای مختلفی را تحمل کردهاند. آنها هرچند به نقش غرب در گرفتاریهای خود واقفند، اما بهعنوان دشمن تنها صهیونیستها را بهطور مستقیم دربرابر خود میبینند. بر همین اساس، اقدامات اخیر تلآویو علیه این دو ملت باعث شده نوعی احساس شکست از دشمن در آنها ایجاد شود.
رهبری اما به مردم لبنان و فلسطین ضعف صهیونیستها را یادآوری کردند و دشمن اصلیشان را به آنها نشان دادند. ایشان در سخنانشان تأکید کردند: «یقینا این رؤیای صهیونی و آمریکایی، خیالی باطل و ناشدنی است. رژیم، همان شجره خبیثه کندهشده از روى زمین است که به گفته صدق الهی قرارى ندارد. این رژیم خبیث، بیریشه و مصنوعی و ناپایدار است و صرفا با تزریق حمایتهای آمریکا خود را بهزحمت بر سر پا نگه داشته است؛ و این هم دیری نخواهد پایید؛ باذنالله.»
چنین سخنانی اشاره به این نکته است که لبنانیها و فلسطینیها از رژیم ضربهای نخوردهاند، بلکه در مقابل آنان بزرگترین قدرتهای جهان به شمول آمریکا قرار دارند. رهبری تأکید کردند رژیم همانی بود که در 7 اکتبر شکست خورد و همه دیدند و آنچه امروز عروسک تلآویو را به حرکت درمیآورد، دستان واشنگتن است.
9- جنگ فرازونشیبهای مختلفی دارد؛ پس از ترور «ابراهیم عقیل» که بعد از شهادت «فؤاد شکر» به ریاست ستاد نظامی حزبالله رسید، سخنانی از او در شبکههای مجازی وایرال شد که افتوخیز جنگ را نشان میداد. عقیل در این فایل صوتی با اشاره به کلام امیرالمؤمنین امامعلی(ع) میگفت: «یک روز ما بر دشمن پیروز میشویم و یک روز دشمن بر ما غلبه میکند.» او در ادامه این نکته کلیدی را مورد اشاره قرار میداد که مهم آن است «روز آخر پیروز کیست؟» ابراهیم عقیل در سخنان خود برای رزمندگان فرازونشیبهای جنگ را توضیح میدهد. در این روزها نیز که وضعیت بر ملتها و مبارزان دشوار شده است، رهبر انقلاب روزهایی را یادآوری میکنند که آنان در جریان جنگ پیروز بودهاند و تمام اتفاقات رخداده در جنگ نتوانسته این دستاوردها را از بین ببرد. رهبر انقلاب در این خصوص گفتند: «طوفان الاقصی و مقاومت یکساله غزه و لبنان، رژیم غاصب را به جایی رساندند که مهمترین دغدغهاش، حفظ موجودیت خود است؛ یعنی همان دغدغهای که این رژیم در سالهای اول ولادت نحسش داشت. این به این معنی است که مجاهدت مردان مبارز فلسطین و لبنان توانسته است رژیم صهیونی را 70سال به عقب برگرداند.»
صهیونیستها پس از تثبیت خود در فلسطین اشغالی سعی کردند با خروج از وضعیت امنیتی- نظامی که در سالهای دهههای نخست برای حفظ موجودیت رژیم لازم بود، وارد فازهای سیاسی شوند و درصدد توسعه روابط خود با کشورهای منطقه برآیند اما طوفان الاقصی و وقایع پس از آن، رژیم را به 70 سال قبل بازگرداند تا تلآویو همچنان درگیر حفظ موجودیت خود باشد و در محیط امنیتی- نظامی به زیستش ادامه دهد.
10- رهبر معظم انقلاب با افشای توطئه عظیم غرب و صهیونیسم جهانی برای تسلط بر جهان، ملتهای لبنان و فلسطین را بهعنوان منادیان جهان آزاد تصویر کردهاند. ایشان در این رابطه فرمودند: «تکیه آمریکا و همدستانش بر حفظ امنیت رژیم غاصب، پوششی برای سیاست مهلک تبدیل رژیم به ابزار آنان برای در اختیار گرفتن همه منابع این منطقه و استفاده از آن در درگیریهای بزرگ جهانی است. سیاست آنان، تبدیل رژیم به دروازه صادرات انرژی از منطقه به جهان غرب و واردات کالا و فناوری از غرب به منطقه است و این یعنی تضمین موجودیت رژیم غاصب و وابستگی کل منطقه به آن. رفتار سفاکانه و بیمحابای رژیم با مبارزان، ناشی از طمع به چنین وضعی است.»
این سخنان حاوی انگیزههای بالایی برای ملتهای لبنان و فلسطین برای ادامه مبارزهشان است و آنان را از جایگاه بلند مدافعان سرزمینشان، به جایگاههای رفیعتری ارتقا میدهد و در نقش مبارزان جهان آزاد مینشاند. این سخنان و اشاره به طرح غرب و صهیونیسم جهانی برای ایجاد کریدور اقتصادی، متهمسازی تعدادی از دولتهای عربی و تهدید غیرمستقیم آنان درخصوص همکاری با رژیم در برهه کنونی بود.
نکات
بیانات رهبر انقلاب به جهات کلی حاوی نکات مهمی است؛ بهویژه آنکه ایشان پیش از این نیز خطبههایی به زبان عربی داشتهاند.
1- سخنرانی رهبری به عربی از جهاتی، پیام و توصیه یک رهبر به پیروانش بود. پیامهای عربی رهبری تأکیدی بر نفوذ ویژه ایران در جهان اسلام و دنیای عرب است؛ چه اینکه این پیام با خطاب قرار دادن ملتها و مبارزان بر وجود ابزارهای مؤثر در دستان رهبری ایران تأکید دارد.
2- یکی از ویژگیهای قدرت ایران، نیروی الگودهندگی آن است. بهعبارتی دیگر ایران الگوی ملتهای مبارز است، بر همین اساس حمایت همهجانبه از آنان را وظیفه خود میداند. در یک نگاه، پس از وقوع انقلاب اسلامی، مدیریت تحرکات انقلابی، آزادیخواهانه و ضداستعماری از دستان «شوروی» خارج شد و با فروپاشی آن، بهطور کامل در دستان تهران قرار گرفت. این مسأله تحولی بسیار بزرگ بود. شوروی در مقام یکی از دو ابرقدرت جهان در نظام دوقطبی از این مزیت ممتاز برخوردار بود اما ایران که بهتازگی با انقلاب خود حرکت به سمت پیشرفت را آغاز کرده بود، بهسرعت این مزیت را به شکل انحصاری در اختیار گرفت. مطالب خطبههای عربی تاکیدی بر قدرت نرم و الگودهندگی جمهوری اسلامی است.