ایمان عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ: سیدحسن نصرالله تنها یک مقام سیاسی و تشکیلاتی عادی نبود. او در خطمقدم مبارزه علیه شر اعظم، رژیم کودککش صهیونیستی شمشیر میزد و از حق و حقیقت و عدالت دفاع میکرد. او نهتنها برادر دینی ما، بلکه خود خود ما بود، چون بهتر و پیشروتر از بسیاری از مدعیان به مقابله با دشمنان انسانیت برخاست. سیدحسن شخصیت کاریزماتیکی داشت و طبیعی هم بود که بهعنوان یک شخصیت محوری و تاثیرگذار بر صحنه حاضر شود و در کانون توجه دیگری قرار بگیرد. منطقه در این سالها حوادث بسیار سختی را پشتسر گذاشته و داستانهای زیادی برای گفتن دارد. همین مساله بسیاری از فیلمسازان را نسبت به وضعیت امروز خاورمیانه حساس و آنها را ملزم به ثبت اتفاقات -با هر زاویهدیدی- کرده است.
تاکنون مستندها و فیلمهای داستانی زیادی درمورد مقاومت پرشور مردم لبنان و فلسطین در برابر رژیم متوحش صهیونیستی ساخته شده و جا برای طرح ماجراها از زوایای مختلف همچنان باقی است. غرب با قرائت خودش و ما هم با خوانش خودمان از نیروهای مقاومت یاد میکنیم اما سوال اصلی این است که کدامیک سعی در بازگو کردن واقعیت و کدامیک تلاش در روایت دروغهای خود به مخاطب دارد؟ از همان روزی که امام خمینی(ره) در بهشتزهرای تهران عنوان کرد که ما با سینما مخالف نیستیم، بلکه با فحشا مخالفیم بسیاری پا به میدان هنر گذاشتهاند تا قدمی هرچند کوچک در جهت استقرار نور حقیقت بر این جهان بردارند و مقاومت را در قاب دوربین فیلمبرداری، عکاسی یا حتی در قالب هنرهای تجسمی ثبت و ضبط کنند. ما در این گزارش به تعدادی از فیلمهای مستند و داستانی ساختهشده با محوریت سید مقاومت و حزبالله لبنان و همچنین کتابها و اشعاری که برای این شهید گفته شده، خواهیم پرداخت.
او با ما بود
مستند «کان معنا» یا همان «با ما بود» ناگفتههایی از نقشآفرینی سپهبد حاج قاسم سلیمانی در طول نبرد ۳۳روزه لبنان با رژیمصهیونیستی را روایت میکند. در طول زمان نزدیک به 80 دقیقهای فیلم، سیدحسن نصرالله با قرار گرفتن در میانه قاب از نقش شهید قاسم سلیمانی در جریان پیروزی تاریخی حزبالله در برابر ارتش تا بن دندان مسلح صهیونیستی و دفاع از مردم لبنان در مقابل شقیترین اشقیا پرده برمیدارد. مستند در بیشتر دقایق خود کمتر به اینسو و آنسو میزند و بیشتر به ثبت حرفهای سید مقاومت تاکید میکند. این رویکرد، رویکرد درستی است، چون مخاطب نباید بهواسطه هنر تدوین لحظهای به بیرون از ماجرا پرتاب شود و واقعیت را بهطور اگزجره در ذهن خودش ثبت و ضبط کند. فیلمساز در این مستند به میانجی حضور سیدحسن نصرالله خاطرنشان میکند که حاج قاسم سلیمانی در نبرد با دشمن جایگاه بسیار مهم و تعیینکنندهای داشته و شکست اسرائیل در سال 2000 را زمینهساز حمله دولت جعلی آن به لبنان میدانسته و به همین دلیل مقدمات لازم برای تجهیز حزبالله به سلاحهای دفاعی جدید را در دستورکار قرار میدهد. در آن روزها، هم ایران و هم حزبالله لبنان از اوضاع آینده منطقه برآورد دقیقی داشتند و از هرجهت وقوع اتفاقات مختلف و ریز و درشت را از نظر دور نگاه نمیداشتند.
پیروزی جبهه مقاومت در جنگ ۳۳روزه سال 2006 منجر به تغییر آرایش نیروها در منطقه شد و در عین اینکه به تقویت بازدارندگی ایران و نیروهای همسو با وی انجامید، منحنی تغییر وضعیت رژیمصهیونیستی را هم کامل کرد. سیدحسن نصرالله در پایان مستند «او با ما بود» بیان میکند: «من همیشه حاضر بودم تا جان خود را فدای حاجقاسم کنم. یک روز بعد از پایان نمازم و در تعقیبات نماز یک مساله در ذهنم متجلی شد. اینکه فرشته مرگ آمد و به من گفت میخواهم به ایران بروم و جان حاجقاسم را بگیرم اما گفت که خدا یک استثنا قرار داده و آن این است که خدا گفت برو پیش فلان (سیدحسن) و بهش بگو یک گزینه هست تا گرفتن جان حاجقاسم را به تاخیر بیندازیم و آن این است که جان تو را بگیریم. در حال فکر کردن به این بودم که چه جوابی به فرشته مرگ بدهم؛ قاطعانه به او گفتم که جان من را بگیر و حاجقاسم را فراموش کن.»
معادله نصر
مجموعه مستند ۵ قسمته «معادله نصر» ابتدا در قالب یک گفتوگوی اختصاصی از طرف نشریه «مسیر» دفتر حفظ و نشر آثار مقاممعظمرهبری با سیدحسن نصرالله منتشر شد. پس از آن شبکه مستند سیما تصمیم به انتشار نسخه تصویری این مجموعه گرفت و اثر حاضر را بهعنوان طولانیترین و باکیفیتترین مصاحبه بهجامانده از دبیرکل حزبالله با یک رسانه تصویری به مردم ارائه داد. این مصاحبه در طول دو شبانهروز تصویربرداری و ضبط شد و سیدحسن نصرالله در طول آن به ارتباط تشکیلات حزبالله با امام خمینی(ره) و آیتالله خامنهای و همینطور روند رشد و توسعه جریان مقاومت و نقش مهم ایران در میوه دادن این درخت پرداخت. جنگ ۳۳روزه نیز یکی دیگر از محورهای اصلی این مصاحبه بود که این سید بزرگوار در جریان گفتوگو بارها به آن گریز زد و بخش مهمی از خاطرات ناگفتهاش در آن ایام را برای نخستینبار بیان کرد. در این مستند هم گروه اعزامی به لبنان نظرشان بر این بوده که فقط از گفتههای سیدحسن نصرالله استفاده کنند و بههیچوجه ساختمان روایت را به بیرون محیط مصاحبه نبرند و زاویهدیدشان را بر صداوسیمای دبیرکل فیکس کنند.
تاریخ مقاومت اسلامی لبنان
مستند «تاریخ مقاومت اسلامی لبنان» برخلاف دو مستند قبلی اتکای تام و تمامی روی تصاویر آرشیوی دارد، چون میخواهد به این واسطه نقبی به موجودیت حزبالله لبنان و تاریخ تاسیس آن و حوادثی که پشت سر گذاشته و به این نقطه رسیده بزند. مهدی قانصوه بهعنوان کارگردان این مستند -که قبلا هم در نقش تهیهکننده مستند «سقوط اسطوره» را راجع به بررسی و انهدام تانکهای مرکاوای اسرائیل در طول جنگ ۳۳روزه ساخته بود- تاریخ مقاومت اسلامی لبنان را بهنحو فشرده بازگو میکند و با زبانی شیوا و ساده به تداوم و استیلای جریان مقاومت در جنوب لبنان و حتی کلیت این کشور میپردازد. فیلمساز نشان میدهد حمله نظامی رژیمصهیونیستی به روستاهای لبنان اولین حلقههای مقاومت را در جنوب لبنان تشکیل داد و بهمرور قدرت این سازمان شیعی را به رخ همگان کشید. قانصوه بهطور واضح از حرکت شکلگرفته در لبنان بهعنوان یک موج ملی و مذهبی یاد میکند و با دست گذاشتن بر نقش مهم و سازنده روحانیت شیعه در جریان رهبری حزبالله، کفه را به نفع سمت مذهبی این تشکل سنگینتر نشان میدهد. شیخ راغب حرب بهنوعی اولین رهبر حزبالله بود و پس از شهادتش سیدعباس موسوی جایش را گرفت. او نیز توسط رژیمصهیونیستی تحمل نمیشود و در صبح روز یکشنبه ۱۶ فوریه ۱۹۹۲ میلادی بههمراه فرزند و همسرش در نبطیه لبنان به شهادت میرسد. فصل درخشان مستند اما با روی کار آمدن سیدحسن نصرالله آغاز میشود و از دوران دبیرکلی وی بهعنوان ایام طلایی مقاومت یاد میکند. زبان فیلمساز در بیان دردهای مردم جنوب لبنان صریح، موجز و صادقانه است و به استفاده از آن تلاش میکند تا فلسفه مبارزه با ظلم و جور دشمن فاسق و مسلح صهیونیستی را به مردم عادی توضیح دهد .
سهسوی میدان جنگ
سهسوی میدان جنگ اولین کار حرفهای محمدحسین مهدویان در قامت کارگردان یک فیلم مستند است. او اما در بازگو کردن نبرد مهم و سنگین نیروهای مقاومت با سربازان رژیم کودککش در دشت خیام تنها نیست و مهدی نقویان را هم در کنار خود میبیند. سهسوی میدان جنگ به واپسین روزهای پنجهبهپنجه شدن نیروهای حزبالله با ارتش اسرائیل اشاره میکند و نحوه مقابله با دشمن را از سه زاویه متفاوت به تصویر درمیآورد. این مستند از نگاه دو خبرنگار مسیحی و همچنین رزمندگان حزبالله به روایت جنگ در دشت خیام میپردازد و نشان میدهد چطور چهار رزمنده توانستند در برابر گردانی از نیروهای اسرائیلی بجنگند و سربلند از این آزمون الهی بیرون بیایند. یکی از اهداف بسیار مهم صهیونیستها دسترسی به رودخانه لیتانی بود که محقق نشد و آنها را برای امتحان کردن شانس خود به سمت دشت خیام روانه کرد.
زیتون، ساحل، اشک
جنگ 33روزه تاثیر شگرفی بر نقش آینده گروههای نظامی نزدیک به ایران و جریان مقاومت ایفا کرد. تا سالها پس از این نبرد هیچ دولتی جرات مقابله با حزبالله را تا این حد به خودش نمیداد و اگر هم درگیریای میان نیروهای این تشکل شیعی با اسرائیل درمیگرفت به دلیل بیمی که از قدرت نظامی مقاومت وجود داشت، زود فروکش میکرد. به همین دلیل هم بسیاری از مستندسازان علاقه ویژهای به این فصل از حیات سیاسی و نظامی مقاومت دارند و از آن نهتنها بهعنوان نقطهعطف این جریان، بلکه بهمثابه طلاییترین دوره حزبالله و تمام تاریخ مقاومت در عصر جدید با میانداری سیدحسن نصرالله یاد میکنند. رضا برجی، عکاس، خبرنگار و مستندساز برجسته دفاع مقدس هم یکی دیگر از روایتگران جنگ 33روزه است و به بهانه اسارت دو تن از سربازانش، ماجرای کامل جنگ را با دقت فراوان از آغاز حمله رژیمصهیونیستی به لبنان برای مخاطبانش بازگو میکند. این مستند پایان خوشی دارد و شهروندان لبنانی را پس از شنیدن خبر شکست اسرائیل در هیبت مردمانی شادمان تصویر میکند. فیلم محصول سال 1387 است و چندان فاصلهای با تاریخ تقویمی آن واقعه ندارد.