فرهیختگان: پنجشنبه شب بالاخره رئیسجمهور کشورمان از هشتادوهشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد بازگشت. در این سفر چمدانهای پزشکیان حامل میراث و تاریخ چندهزار ساله ایرانی بود. چندسالی است که رسم متداول رؤسایجمهور کشورمان در حاشیه مجمع سازمان ملل متحد، انتقال الواح هخامنشی به ایران است. اما ماجرای این الواح چیست و چرا این 1100 لوح هخامنشی مهمند؟ باستانشناسان میگویند این الواح بازگرداندهشده، برای دوره هخامنشیاند و الواح به اندازه کف دستند. زمان رضا پهلوی این الواح کشف شدند. الواح در کتابخانه زیر تخت جمشید بود. زمانی که اسکندر مقدونی پرسپولیس را آتش میزند، با توجه به اینکه کاغذ هنوز در مشرق زمین وجود نداشت، اطلاعات و دادههای روزمره را روی جلد مینوشتند یا روی سنگ با خط میخی حک میکردند. مثل کتیبههایی که اکنون در بیستون یا خود تخت جمشید وجود دارد. این کتیبهها با میخ حک و به لوحه تبدیل میشدند. دلیل اهمیت این کتیبههای به جا مانده از دوره هخامنشی این است که ما از طریق این کتیبهها فهمیدیم داریوش و کوروش چه کسانی بودند و چگونه بر ایرانزمین حکومت میکردند. ما پیش از کشف این کتیبهها نمیدانستیم پادشاهان ما چگونه فرمانروایی میکردند و تقریبا تنها منبع اطلاع از پادشاهان ادوار پیش از میلاد، شاهنامه بود. درواقع از طریق اطلاعات موجود در شاهنامه بود که گمان میشد در ایران سلسلههای پیشتازیان و سپس کیانیان وجود داشتند. هرچند بخشی از این اطلاعات موجود در شاهنامه تنها قصه و داستان است اما برخی از این روایتها اطلاعات واقعی بود و تاریخشناسان احتمال میدهند این قصههای شاهنامه نیز روزی از دل آثار باستانی مدفون شده در جنوب شرق ایران، کشف شوند.
چه اطلاعاتی از الواح استخراج شده است؟
معمولا در دوران هخامنشی دو گونه نوشته مرسوم بود. یکی اینکه با زغال روی تختههای سفید مینوشتند. شکل دوم نیز نوشتن روی گل بود. کتابها در دوره هخامنشی نیز با گل نوشته میشد. وقتی گل خشک میشد، به صورت لوحه درمیآمد. زیر تخت جمشید پر از این لوحههای نوشته شده روی گل بود. یک دسته از این لوحهها هنگام آتش گرفتن تخت جمشید تبدیل به آجر شد و در همانجا باقی ماند. این الواح به اندازه کف دست است و همچنان زیر کتابخانه تخت جمشید مانده بود. ما پیش از کشف تخت جمشید اساسا خبر نداشتیم تخت جمشید در دوره هخامنشی چه جایگاهی داشت و موقعیتش چه بود. باستانشناسان و اساتید تاریخشناسی ایران معتقدند محتوای این الواح بیشتر مرتبط با مساله انبارگردانی، توزیع آذوقه و استفادهکنندگان مواد غذایی و نام شاه، خانواده او، شاهزادگان و حتی کارگران، افراد شاغل در دبیرخانه و شاغل در کارگاههای پارسه است. این الواح گلی که آرشیو باروی تخت جمشیدند، الواح نوشته شده و نوشته نشدهاند. الواح نوشته نشده، دارای مهرند. نکته دیگر این است که این مهرها در الواح بسیار مهمند. علاوهبر اینکه خط الواح برای فهمیدن جریانات سیاسی و اقتصادی مهم است، مهرها نیز مهمند؛ چراکه مهرها نشاندهنده مناصب حاکمیتی و اسمهاست. بهطور تقریبی این انگاره وجود دارد که الواح گلی نوشته شده و نوشته نشده، چیزی حدود 30 هزار قطعهاند.
همیشه در ذهن ما این است که تخت جمشید محلی برای نشان دادن قدرت و جلال پادشاهی داریوش اول است اما این الواح نشان داد تخت جمشید یک محل و سازمان اداری پارسه است و سررشته تمام امور مملکت نیز در همین تخت جمشید رقم میخورد؛ چراکه الواح کشفشده اسنادی متقن برای این سخنند. باستانشناسان و تاریخپژوهانی مانند خسرو معتضد معتقدند از طریق این الواح متوجه شدیم تخت جمشید توسط بردگان ساخته نشده، بلکه این افراد کارگر بودند و از دربار برای ساخت تخت جمشید حقوق میگرفتند. تعدادی از این اطلاعات را دکتر مقدم در کتاب شاهنشاهی هخامنشی ترجمه کرده است. پروفسور مقدم که این اطلاعات را ترجمه کرد، فهمیدیم تخت جمشید برخلاف دیوار چین و اهرام ثلاثه به دست بردگان ساخته نشده، بلکه برای 5 نفر کارگری که در جریان ساخت تخت جمشید فعالیت داشتند و برای دربار کار میکردند، هر هفته یک گوسفند بهعنوان آذوقه اعطا میشد. همچنین به این کارگران سکه میدادند. در خط حک شده روی این الواح سکهها «شکل» نام دارند. واژه شکل همچنان در زبان عبری بهعنوان سکه پول به کار برده میشود. همچنین کارگران شاغل در ساخت تخت جمشید فقط ایرانی نبودند، بلکه یونانی، مصری، لبنانی و قابلی نیز بودند. تمام معماری مشرق و معماری اروپا را در تخت جمشید به کار گرفته بودند. در این الواح اطلاعاتی در رابطه با ازدواج ایرانیان، شکایت ایرانیهای دوره هخامنشی از صاحبخانه و مسائل دادوستد نیز قید شده است.
الواح هخامنشی چگونه از آمریکا سر درآوردند؟
تا پیش از کشف الواح هخامنشی اصلا کسی اطلاع دقیقی از ساختار تخت جمشید نداشت؛ چراکه طی حملات متعدد به ایران هرگونه مستندات تاریخی از بین رفته و قبل از آن توسط اسکندر مقدونی خط پهلوی از بین رفته بود. پس از ورود اسلام به ایران هم خط ایرانی منسوخ شد. پروفسور هرتسفلد، پروفسور اشمیت آلمانی و پروفسور پوپ آمریکایی در زمان رضا پهلوی به ایران آمدند و طبق رایزنیهایی به دولت وقت ایران اعلام کردند که آشنایی کافی برای خواندن حروف باستانی را دارند. حروف باستان را ظاهرا از طریق آثار به جا مانده از مصر قدیم آموخته بودند. زمان لشکرکشی ناپلئون به سمت مصر قدیم، دویست الی سیصد دانشمند همراه لشکر ناپلئون به سمت مصر قدیم رفته بودند. این دانشمندان از طریق اکتشافاتی که در زیر اهرام ثلاثه و گورستانها داشتند، الواحی را کشف کرده و توانسته بودند حروف هیروگلیف را بخوانند. یکی از زبانهایی که در مشرق زمین متداول بود، حروف آرامی و زبان آرامی بود. زبان آرامی ظاهرا شبیه به خطوط میخی بود. پروفسور هرستفلد، اشمیت و پوپ و سایر باستانشناسانی که به مصر سفر کرده بودند، از دانشگاه شیکاگو بودند. از این رو این سه پروفسور الواح را برای ترجمه به آمریکا بردند. مقداری از این الواح نیز طی این ماجرا ترجمه شدند. آمریکاییها به دولت وقت ایران وعده داده بودند این الواح را در عرض چهار الی پنج سال پس از ترجمه به ایران بازگردانند. اما طی یک اتفاق، وقفهای در بازگشت این الواح صورت گرفت. در سال 1314 یک سوءتفاهمی میان ایران و آمریکا رخ داد و سفیر ایران در آمریکا بازداشت شد. سفیر ایران، جلال غفارعلا بود. همسر او یک زن انگلیسی بود. سفیر ایران همراه با همسرش در جادههای آمریکا به سرعت رانندگی میکرد. در این بین ماشین سفیر ایران توسط پلیس آمریکا توقیف میشود. طبق گفته تاریخپژوهان، همسر انگلیسی آقای سفیر حیوان خانگیاش را به جان پلیس آمریکایی میاندازد. در جریان این توقیف، پلیس آمریکا اطلاع نداشت سفیر ایران را توقیف کرده و به دلیل اینکه لباس سفیر مشکی بود، گمان کرده بود که شخص توقیف شده کشیش آمریکایی است. پس از دستگیری متوجه شدند شخص دستگیرشده سفیر ایران است که پس از عذرخواهی آزاد میشود. رضا پهلوی اما پس از اطلاع از ماجرا دستور میدهد روابط ایران و آمریکا قطع شود. پس از این دستور ایران به مدت5 سال با آمریکا رابطه نداشت. سپس در سالهای پس از 1318 در زمان نادر آراسته، سفیر ایران در آرژانتین، رابطه ایران و آمریکا اصلاح میشود. اما پس از اصلاح رابطه جنگ جهانی دوم بهوقوع پیوست و در این بین هم کسی اصلا دنبال بازگرداندن این الواح نرفت.
چگونه الواح هخامنشی به زادگاه اصلیشان بازگشتند؟
الواح در آخر توسط باستانشناسان دانشگاه شیکاگو ترجمه شدند. در سال 1327 هجری شمسی 179 قطعه به ایران باز میگردد. همچنین در سال 1329 نیز 37 هزار قطعه و در سال 1383، 300 هزار قطعه برگشت داده میشود. وقتی قرار بر این بوده که محموله چهارم به ایران برگشت داده شود، پروندهای باز میشود. در جریان عملیات انتحاری در سپتامبر 1997 در بیتالمقدس، پنج نفر کشته و دویست نفر زخمی میشوند. در بین مصدومان این حادثه تعدادی از افراد علیه ایران شکایت میکنند و مدعی میشوند ایران از این حمله انتحاری حمایت کرده است. این پرونده با نام پرونده جنی روبین و شرکا معروف میشود. در آن زمان دادگاه بدوی بدون حضور ایران و وکلایش، بهنفع شاکیان رای میدهد. پس از صدور رای، دادگاه دستور میدهد منابعی را که برای پرداخت غرامت مدنظر دارند، معرفی کنند. غرامت 71 میلیون و 500 هزار دلار بود. شاکیان نیز همین آثار باستانی کشورمان را برای فروش و دریافت غرامت معرفی میکنند. پس از این جریان کشورمان پیگیری حقوقی میکند. درنهایت در سال 2014 در دادگاه ایالتی درخواست دعوی میدهد و دادگاه اعلام میکند هیچ پایه و اساس حقوقی برای توقیف این الواح وجود ندارد و رای دادگاه بهنفع کشورمان و موسسه شرقشناسی شیکاگو میشود. سرانجام در فوریه 2018 دادگاه عالی به اتفاق آرا تاکید میکند این الواح اموال فرهنگیاند و نمیتوان اموال فرهنگی را توقیف کرد؛ چراکه این اموال برای پژوهش در اختیار موسسه شیکاگو قرار گرفته و نمیشود آثار را مصادره کرد. پس از رای دادگاه، موسسه شرقشناسی شیکاگو درخواست خروج 1873 گلنوشته را به خزانه آمریکا ارسال میکند. بررسی پیش از خروج این تعداد از گلنوشتهها مقداری طول میکشد اما درنهایت با خروج این فهرست موافقت میشود. بالاخره محموله چهارم نیز که 1873 عدد بود در 8 مهرماه 1398 تحویل داده میشود. در بازگشت چهارمین محموله، رئیس موسسه شرقشناسی به کشورمان آمده و احتمال داده بود ارسال باقی محموله الواح تخت جمشید تا آخر اردیبهشت 1399 طول خواهد کشید. در این بین اما گفته میشود بهدلیل همهگیری کرونا، کار متوقف شد ولی مسئولان میراث فرهنگی کشورمان میگویند تعلل اداره خزانهداری آمریکا برای خروج اموال دلیل کند شدن فرآیند بازگشت اموال به کشورمان است. پس از صدور خروج اموال توسط اداره خزانهداری آمریکا، قرار بر این شد در یک کشور ثالث، اموال تحویل نمایندگی ایران شوند. در این بین کشورهای آلمان و فرانسه با کشورمان همکاری نمیکنند. بنابراین با توجه به تحریم و عدمهمکاری کشورهای دیگر با ایران، تصمیم بر این میشود الواح هخامنشی به نمایندگی ایران در نیویورک تحویل داده شود و تا فرارسیدن مجمع سالانه بینالملل، از طریق هواپیمای حامل رئیسجمهور الواح حمل شود. در آخر 3506 قطعه الواح هخامنشی به کشور آمد که 2670 قطعه لوح بزرگ به خط میخی عیلامی است و 836 لوح کوچک به خط میخی و به زبان آرامی است.
در دولت قبلی و توسط رئیسجمهور دولت سیزدهم نیز سال گذشته تعداد قابل توجهی از این الواح بازگردانده شد و بازگشت بخش دیگری از این الواح در روزهای گذشته، طی توافقات قبلی و رای دادگاه بود. درمجموع پنج محموله از این الواح به ایران بازگردانده شده است. ۱۷۹ قطعه در سال ۱۳۲۷، ۳۷۰۲۷ قطعه در سال ۱۳۳۰، ۳۰۰ قطعه در سال ۱۳۸۳، ۱۷۸۳ قطعه در سال ۱۳۹۸ و ۳۵۰۶ در سال ۱۴۰۲ که این محموله نیز با پرواز ریاستجمهوری به ایران منتقل شد و حدود ۱۶۳ قطعه از آن، ۲۹ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ همزمان با روز جهانی موزه و آغاز هفته میراث فرهنگی در ایران به نمایش گذاشته شد. به تشخیص باستانشناسان و زبانشناسان، گلنبشتههای هخامنشی یافتهشده از باروی تخت جمشید به زمان داریوش بزرگ، بنیانگذار تخت جمشید (۵۲۲ تا ۴۸۵ پیش از میلاد) مربوط میشود.











