علی مزروعی، خبرنگار گروه نقد روز: در گفتوگویی با سیدجواد میری، جامعهشناس نکاتی کلیدی درباره مفهوم انقلاب و شعارهای انقلاب اسلامی مورد بحث قرار گرفت. شعارهایی که توانست در جهان نسبت به انقلاب ایران جذابیت ایجاد کند. میری با اشاره به اهمیت بررسی عمیقتر نظریات مرتبط با انقلابها، اظهار داشت بسیاری از انتقادها به انقلاب اسلامی ایران ناشی از عدم درک صحیح مفاهیم آن است. مشروح این گفتوگو را در ادامه از نظر میگذرانید.
عقبه نظری انقلاب
در ابتدای این گفتوگو میری توضیح داد که انقلاب تنها به معنای تغییر یک نظام سیاسی نیست. او تاکید کرد: «انقلاب به معنای ظهور یک سوژه خودآگاه و تاریخآگاه است که ارادهای برای تغییرات بنیادی دارد.» او اشاره کرد که این تعریف از انسان و انقلاب، از قرون ۱۷ و ۱۸ میلادی و با انقلاب کبیر فرانسه آغاز میشود. در این انقلاب، سه شعار کلیدی شکل گرفت؛ آزادی، عدالت و برادری. میری افزود که بعد از انقلاب فرانسه، نظامهای سیاسی در اروپا و آمریکا به این نتیجه رسیدند که برای دستیابی به جامعهای مطلوب، ابتدا باید روی ایده آزادی تمرکز کرد. او در این باره توضیح داد: «اگر در جامعه آزادی وجود داشته باشد، عدالت و برادری نیز بهدنبال آن خواهد آمد.» این تغییرات همزمان با تحولات ساختاری در جوامع انسانی و حرکت از جامعه کشاورزی بهسمت نظامهای صنعتی و سرمایهداری بود. این جامعهشناس در ادامه تصریح کرد که درک عمیقتر از مفهوم انقلاب و تاثیر آن بر جامعه میتواند به تحلیلهای بهتری از انقلاب اسلامی و شعارهای آن منجر شود. او برای رهایی از بنبستهای فکری بر لزوم بازنگری در مباحث بنیادین انقلابها تاکید کرد.
آزادی و مالکیت
میری به بررسی تاریخی و نظری عمیقتری از انقلابها پرداخت و به چالشهای موجود در مسیر تحقق شعارهای آزادی، عدالت و برادری اشاره کرد. میری بر این باور است که برای تحقق عدالت و وحدت نوع انسانی، باید ابتدا به آزادی مالکیت پرداخته شود. او گفت: «اگر ما نتوانیم آزادی مالکیت را تأمین کنیم، عدالت و وحدت نوع انسانی به وجود نخواهد آمد.» اما وی اشاره کرد که تاریخ نشان میدهد تغییرات سیاسی در اروپا، بهویژه بعد از انقلاب فرانسه، به سمت ظهور استعمار رفته و این تحول بهنوعی به جدایی حوزه تمدنی اروپا از سایر مناطق منجر شده است. او با انتقاد از رویکرد اروپاییان به مستعمرات گفت: «انقلابیون در اروپا بر این باور بودند که انسانهای غیراروپایی فاقد هویتند و نیاز به استعماری دارند تا به انسان تبدیل شوند.» این دیدگاه، بهویژه در نظامهای سیاسی مانند آلمان و روسیه، به شکلگیری ایدههای جدید منجر شد که بر پایه تعاون و یاری همدیگر بنا شده بود.
نظریههای بدیل
میری به نظریات شخصیتهایی مانند کروپوتکین اشاره کرد که معتقد بود اساس جامعه مطلوب بر پایه تعاون است و نه رقابت. او تصریح کرد: «اگر جامعهای به دنبال عدالت باشد، باید به جای رقابت، بر تعاون و همکاری تاکید کند.» این نگرش درنهایت به شکلگیری انقلابهای جدیدی از جمله انقلاب روسیه منجر شد که عدالت را بهعنوان محور اصلی خود قرار داد.» میری در ادامه اشاره کرد در انقلاب روسیه، نظام کمونیستی با این ایده که عدالت باید از طریق حذف مالکیت خصوصی محقق شود، شکل گرفت. اما او به بنبستهایی که این سیستم پس از ۷۰ تا ۷۵ سال با آن مواجه شد نیز اشاره کرده و نتیجهگیری کرد که این ایدهها نیز نتوانستهاند بهطور کامل جوابگوی نیازهای بشری باشند.
توحید و وحدت نوع انسانی
در ادامه میری به بررسی ضرورتهای بنیادین برای تحقق یک جامعه بدون تبعیض و همچنین چالشهای موجود در نظام جمهوری اسلامی پرداخت. میری در این باره به مفهوم توحید اشاره کرد و گفت: «برای حرکت به سمت وحدت نوع انسانی، باید باور کنیم انسانها یک ریشه مشترک دارند.» او توضیح داد که اختلافات فرهنگی، تاریخی و اجتماعی، بهویژه نزاعهای مذهبی و طبقات اجتماعی، مانع از تحقق این وحدت میشوند.
برخی از ایدههای انقلاب به مرور از محتوای خود فاصله گرفتهاند
میری همچنین به بررسی شرایط انقلاب اسلامی ایران پرداخت و بر لزوم تحلیل دقیقتری از ایدهها و شعارهای آن تاکید کرد. او بیان کرد: «بدون فهم درست از این تاریخ و مفهوم انقلاب، نمیتوان به بررسی و تحلیل درستی از وضعیت کنونی جامعه ایران و جهان پرداخت.» میری در این باره توضیح داد که در انقلاب اسلامی، ایدهای توانست جهان را دوباره فراخوانی کند که نگاهی جامع به انسان و جامعه ارائه میدهد و براساس آن میتوان به جامعه مطلوب نزدیک شد. او در توصیف این ایده به تفسیر روحانی و معنوی از هستی و انسان اشاره کرد که بر پایه توحید بنا شده بود. او همچنین به چالشهایی اشاره کرد که نظام جمهوری اسلامی در سالهای بعد از انقلاب با آنها مواجه شد. میری بیان کرد: «نظام، به دلیل مقتضیات خاص خود، مجبور شد بسیاری از شعارها و ایدههای اصلی انقلاب را در سقفهای کوتاهتری بررسی کند.» این مساله باعث شد برخی از ایدههای انقلابی بهعنوان اموری بدیهی قلمداد شوند و از محتوای اصلی خود فاصله بگیرند.
ضرورت تمایز بین انقلاب و نظام
این جامعهشناس به اهمیت تمایز قائل شدن بین انقلاب و نظام اشاره کرد و اثرات آن را بر روند اجتهاد و نقد اجتماعی توضیح داد. میری در این باره بر لزوم بازنگری در رابطه بین ایدههای انقلاب و واقعیتهای کنونی تاکید کرد و گفت: «باید فضایی وجود داشته باشد که در آن نظام بهعنوان یک چهارچوب برای تحقق ایدههای انقلاب دیده شود، نه بهعنوان کل انقلاب. این تمایز میتواند زمینهساز یک نگاه انتقادی و بهروز کردن نظام براساس تحولات تاریخ بشری باشد. اگر بتوانیم این تمایز را قائل شویم، میتوانیم ظرفیتهای واقعی انقلاب را در نظام نشان دهیم و با تحولات جهانی هماهنگ شویم.»
میری بیان کرد که اگر انقلاب تنها بهعنوان مجسمهای در نظام تلقی شود، امکان نقد درونی آن از بین خواهد رفت. او گفت: «این وضعیت باعث رکود فکری میشود، بهگونهای که باب اجتهاد بسته میشود و درنهایت به بنبست میرسیم.»
چالشها و موانع پیشرفت در تحقق شعارها
میری به موانع موجود در راه تحقق ایدههای انقلاب اشاره کرد و این موانع را در سطوح مختلف سیاسی و اقتصادی بررسی کرد. او گفت: «بسیاری از تحلیلها به ریشههای فکری و بنیادین این موانع نمیپردازند، در حالی که نقد بنیادی و رادیکال باید ساماندهی شود.» میری تاکید کرد که نقد رادیکال به معنای تخریب نیست، بلکه به معنای بررسی ریشهها و نقاط ضعف است. او افزود: «اگر نتوانیم این نقد را ساماندهی کنیم، بسیاری از بحثها تکراری و بینتیجه خواهد بود.»
برای ورود به امر سیاسی باید مدبرانه بیندیشیم
در ادامه گفتوگو با سیدجواد میری، به بررسی ضرورتهای فکری در عرصه سیاست و چالشهای موجود در نظام جمهوری اسلامی پرداخته شد. میری تاکید کرد برای فهم بهتر وضعیت کنونی، باید به بنیانها و اندیشههای بنیادی رجوع کنیم. او به وضعیت بنبست در جامعه اشاره کرد و گفت: «اگر متفکران به این نتیجه برسند که در وضع بنبست قرار دارند، این موضوع میتواند هم خطرناک و هم رهاییبخش باشد. برای خروج از بنبستها و تضادهای موجود، باید به ریشهها نگاه کرد و اصلاحات بنیادین را در دستورکار قرار داد.» او گفت: «فهم صحیح از چالشها و موانع میتواند به ما کمک کند تا راهحلهای مناسبتری پیدا کنیم. باید بررسی کنیم که کجاها اشتباه کردهایم و کدام نکته را نادرست اندیشیدهایم.» میری بر این نکته تاکید کرد برای ورود به امر سیاسی نیاز است که متفکرانه و مدبرانه بیندیشیم. او گفت: «باید بررسی کنیم شعارهایی که در انقلاب مطرح کردیم در چه زمینههایی کاربرد داشته و چه جایگاهی در شرایط کنونی دارد.»
باید از تضادهای مرسوم مثل نه شرقی و نه غربی فراتر برویم
وی همچنین به شعار «نه شرقی، نه غربی» که در دوران انقلاب اسلامی مطرح شد، اشاره کرد و توضیح داد که در واقعیت، غرب و شرق در یک زمین وسیعتر به نام «انسانیت جدید» قرار داشتند. میری به تاثیر عقلانیت تکنولوژیک و نگاه مارکسیستی در چین و شوروی اشاره کرد و گفت: «این کشورها در تضاد با نظام سرمایهداری قرار داشته، اما در واقع تحت تأثیر همان نگاههای غربی قرار داشتند. چین نگاهش متکی بر مارکس بود مارکس هم نگاهش غربی بود و اتفاق ریشهها و اسطورههایش غربی بود به این معنی که مبتنی بر مفهمومی به نام سوبژکتیویسم یا همان عقلانیت تکنولوژیک و ابزاری بود. شوروی هم همینطور بود اما از منظر سیاسی اینها یک تضادی با نظام سرمایه داری داشتند. شعاری هم که ما دادیم یعنی نه شرقی و نه غربی مبتنی بر امر سیاسی بود. درحالی که غرب و شرق عالم در یک زمین وسیع تری قرار گرفتهاند به نام عالمیت جدید. عالمیت جدید مبتنی بر عقلانیت تکنولوژیک، سوبژکتیویسم و نهیلیسم برای اینکه بخواهیم از سیطره این عقلانیت ابزاری خروج پیدا کنیم پاسخ نمیتواند صرفا سیاسی و امنیتی باشد.» او خاطرنشان کرد ما باید از این تضادها فراتر برویم و به مفاهیم عمیقتری در زمینه انسانیت و تکنولوژی بپردازیم. میری با اشاره به مکتب حسینیه ارشاد و متفکران دهه ۴۰، تاکید کرد که امروز باید براساس آن اندیشهها نوآوری کنیم. او گفت: «ما نمیتوانیم صرفا به تکرار اندیشههای گذشته بسنده کنیم. نیاز است که این مکتب در دنیای امروز رشد کند و پاسخهای جدیدی برای چالشهای کنونی ارائه دهد.»
وی اینگونه انتقاد کرد: «درعرصه فکری نتوانستهایم فراتر از اندیشمندان کلاسیکی مانند داستایوفسکی یا نیچه برویم و در زمینههای نوین نظریهپردازی نداشتهایم. ما باید در برابر عقلانیت ابزاری و چالشهای جدید، اندیشههای تازهای را ساماندهی کنیم. برای بهبود وضعیت کنونی و خروج از بنبستهای فکری، نیازمند اندیشهورزی جدی و عمیقیم.» او گفت: «فقط با تکیه بر نظام سیاسی و امنیتی نمیتوانیم از چالشهای جدید عبور کنیم. باید به ریشهها برگردیم و نوآوریهای فکری را در دستورکار قرار دهیم.» میری به ضرورت تحول در نحوه تفکر و ارتباطات انسانی اشاره و تاکید کرد: «باید از عقلانیت ابزاری فراتر برویم.»
سقف تعقل را خود عقل تعیین کند نه مسائل سیاسی
میری با اشاره به مفهوم بیت معروف سعدی، گفت: «آدمها اعضای یکدیگرند و باید به هم کمک کنند. اما در جامعه ما، ارتباطات به ابزاری برای کسب درآمد تبدیل شده است.» او تاکید کرد که این وضعیت نشانهای از سیطره عقلانیت ابزاری است که مانع از شکلگیری یک ارتباط معنوی و انسانی میشود. وی به عقبماندگی در حوزه اندیشه و عدم توانایی در ارائه نظریههای نوین اشاره کرد و گفت: «ما نتوانستهایم از اندیشههای بزرگانی چون سعدی استفاده کنیم و به یک ساماندهی نقد جهانشمول دست یابیم.» میری در ادامه به ظرفیتهای موجود در جامعه برای جذب نسلهای آینده به ایدههای انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: «باید سقف تعقل در جامعه را براساس خود عقل تعیین کنیم، نه بر مبنای ایدئولوژی یا مسائل سیاسی.»
آزادی اندیشه، کلید عبور از چالشهای کنونی است
او در این باره توضیح داد: «اگر بتوانیم فضایی ایجاد کنیم که در آن تفکر آزاد باشد، بسیاری از مسائل در حوزههای مختلفی چون هنر، موسیقی، شعر و ادبیات به شکل جدیدی شکل خواهد گرفت.» میری گفت: «این کار میتواند به ما کمک کند بهنوعی اندیشهورزی جدید دست یابیم که متناسب با نیازهای روز جامعه باشد.» سیدجواد میری در پایان گفتوگو بر این نکته تاکید کرد: «ارتقای سطح تعقل و آزادی اندیشه، کلید عبور از چالشهای کنونی است. اگر بتوانیم دریافتی درست از این موضوع داشته باشیم، بسیاری از مسائل اجتماعی و فرهنگی ما حل خواهد شد.»











