الهام کوهی، خبرنگار: هنر راه خودش را پیدا میکند. نیازی ندارد کسی آن را هل دهد، چیزی به آن دیکته کند، بندی روی مسیرش بسازد و منحرفش کند. اگر حمایتهای ویژهای در کار نباشد و فیلمسازی که وارد ژانر دفاع مقدس میشود رانت خاصی نداشته باشد، کسانی به سمت سینمای دفاع مقدس میآیند که واقعا دغدغه سینمای دفاع مقدس دارند و فیلمهایی میسازند که از دلشان برآمده است. شاید در این صورت بهجای سالی چند فیلم دفاع مقدس، نهایتا یک فیلم داشته باشیم، اما در عوض این فیلمها دیده میشوند و بر دل مردم مینشینند. اغلب کمفروشترین فیلمهای سالهای اخیر سینما، فیلمهای دفاع مقدسی بودهاند که بیشترین هزینه تولید را هم دارند و اتفاقا با حساسیت و جلوههای ویژه آنچنانی نیز تولید شدهاند. واقعیت این است که سینمای ایران از فیلمهای دفاع مقدس اشباع شده و دیگر آن را پس میزند و در شرایط کنونی گزیدهکاری و انتخاب سوژههای بکر میتواند سینمای دفاع مقدس را از این مسیر سراشیبی نجات دهد. سینمای ایران که قبلا فیلمهای بیوگرافی از زندگی شهدا کم داشت، با موفقیت «ایستاده در غبار» به این سمت هجوم آورد و از آنجایی که زندگیهای واقعی دراماتیک نیستند و فیلمساز هم دستش در خلق داستان باز نیست، درنهایت فیلمهایی تولید شدند که بیننده آن قشر خاصی از جامعه است و عموم از آن استقبال نمیکنند. انگار باید کسی این مورد را به مسئولان گوشزد کند که فرماندهان و شخصیتهای بزرگ در حوزه دفاع مقدس به قدری زیاد بودهاند که بودجه و وقت و عمر مردم کفاف ساختن فیلمهای بیوگرافی از همه آنها را نمیدهد و بهتر است روی واقعیتهای جنگ فوکوس شود، نه به تصویر درآوردن اطلاعات ویکیپدیایی.
فیلمهای اخیر سینمای دفاع مقدس به لطف سازمان هنری رسانهای اوج، حمایتهای ویژه فارابی و... با صرف بیشترین هزینه تولید میشوند. نمونهاش فیلمهای اخیر دفاع مقدس است؛ «آسمان غرب»، «منصور»، «غریب»، «دسته دختران»، «موقعیت مهدی» و... . هرچند فیلمهای یادشده از نظر کیفیت ساخت قابل قبولند، اما سطحی بودن نگاه متولیان آنها به زندگی این شهدا و بسنده کردن به دادن اطلاعاتی از زندگی این افراد و از طرف دیگر نگاه کارگردانانی که بیشتر از اینکه دغدغه این کار را داشته باشند، دنبال موقعیت و رانتند، این آثار را در فهرست کمبینندهترین و کمفروشترین فیلمهای سینمای ایران قرار داده است. بهطوری که اکثرشان بعد از اکران ناموفق بلافاصله از صداوسیما پخش میشوند و حتی در تلویزیون هم بیننده چندانی پیدا نمیکنند. داشتن نگاه کمی و آماری در این زمینه باعث شده اولویت تعداد آثار دفاع مقدسی باشد و نه کیفیت آنها. مسلم است که در این صورت کیفیت قربانی کمیت میشود. نمونه بارز آن جشنواره فجر است. بدون استثنا هر سال در جشنواره بیشتر از یک فیلم از ژانر دفاع مقدس یافت میشود که صرفا به سبب موضوعی که دارند، جایزه میگیرند اما همین فیلمهایی که سیمرغ بهترین فیلم و فیلمنامه و... را صید میکنند، در اکران شکست میخورند و اینجاست که این پرسش اساسی مطرح میشود که آیا این فیلمها برای مردم ساخته میشوند یا برای جایزه و جشنواره؟ خلأ اساسیای که امروز در سینمای دفاع مقدس حس میشود، ساختن فیلمهایی برای مردم است، نه برای جایزه و ارائه آمار به مقامات بالادستی.
شماره ۴۲۳۷ |
صفحه ۱۴ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
سیاستهای کمیتگرا در سینمای دفاع مقدس
بگذارید هنر راه خودش را برود











