مهران زارعیان، خبرنگار: سینمای دفاع مقدس که در دهه 60 حول رشادت و حماسه و در دهههای 70 و 80 با تمرکز بر وجوه اجتماعی و سوژههای متفاوتتر تکوین یافت، در دهه 90 خورشیدی دچار فراز و فرودهایی شد که شاید بتوان تکنیکزدگی را از مهمترین فرودهایش دانست. زمانی مزیت سینمای دفاع مقدس ما به ایدههای بکر و مضامین درخشان و زاویه نگاه در فیلمهایش بود، اما در دهه 90 این موضوع کمتر به چشم میخورد.
سینمای دفاع مقدس در دهه 90 با فیلم «چ» ابراهیم حاتمیکیا یک نقطهعطف تازه را تجربه کرد. «چ» با سطح بالایی از کیفیت ساخت، دقت در تولید و بهرهگیری از تکنیکهای سینمایی همراه بود که پیش از آن کمتر در سینمای ایران سراغ داشتیم. یک سکانس استثنایی و کمنظیر سقوط هلیکوپتر در «چ» وجود داشت که دقت و جاهطلبی تکنیکال حاتمیکیا را بازتاب میداد. اصولا خود حاتمیکیا نیز از «چ» به بعد، به جنبه تکنیکال و زرق و برق ظاهری فیلمهایش اهمیت بیشتری میداد و گویی وارد مرحله تازهای از کارنامهاش شده بود. اهمیت دادن به تکنیک و جلوههای ویژه، طبیعتا نباید ضعف تلقی شود و در «چ» نیز این موضوع به استحکام و غنای اثر کمک کرده بود. اما شاید این رویکرد حاتمیکیا بدآموزی داشت و نسل جدید فیلمهای دفاع مقدس -و در نگاه کلان، فیلمهای بیگپروداکشن و ارگانی- را وارد فضایی کرد که گویی همین زرق و برقها و کیفیت بالا در ساخت و طبیعی نشان دادن انفجارها و تمیز درآوردن اکشن کار، به خودی خود فیلم را نجات میدهد و ارزش افزوده ایجاد میکند. ورود نسل جدید و فیلمسازانی که زیست در جنگ نداشتند، نیز این وضعیت را تشدید کرد.
در همین دوران، سازمان اوج نیز بهعنوان تولیدکننده فیلمهای مهم و استراتژیک متولد شد و همین نگاه مبتنیبر کیفیت بالای فنی را تشدید کرد. بنابراین در نیمه دهه 90 با فیلمهایی مثل «تنگه ابوقریب» مواجه شدیم که به طور واضح یک نوع تلاش هالیوودی برای پرداختن به مساله دفاع مقدس بودند. به این ترتیب که مثلا بهرام توکلی بهعنوان فیلمسازی که با فضای آرمانخواهانه و نظام ارزشی مرتبط با جنگ بیگانه است، یک فیلم پرخرج ساخت که کسی ایرادی از کیفیت ساخت و ویژگیهای سمعی-بصری آن نگرفت، اما به لحاظ زاویه نگاه و نزدیک شدن به سوژه و همدل کردن مخاطب با قهرمانان و چیزهایی از این قبیل، بسیار تهی بود. خود حاتمیکیا نیز دو فیلم «بادیگارد» و «به وقت شام» را -که گرچه مستقیما روایتگر وقایع جنگ تحمیلی نبودند- ساخت که همین وضعیت کاریکاتوری قوی بودن در تکنیک و ضعیف بودن در پرداخت دراماتیک و بیان سینمایی را داشتند.
فیلمهایی مثل «درخت گردو» و پس از دهه 90، «اتاقک گلی»، «مجنون» و «قلب رقه» ازجمله فیلمهای موخر دفاع مقدسند که اسیر تکنیکزدگی شدهاند. در این فیلمها گویی فیلمسازان ما به دنبال بومیسازی مناسبات سینمای هالیوودند که هرچند کیفیت زدوخوردها و بزن بکوبها را به استاندارد روز دنیا نزدیک میکند، اما کمکی به چفتوبست قصه و مهمتر از آن، انعکاس آرمانها و نظام فکری در زیرمتن نمیکند.
شماره ۴۲۳۷ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
تکنیکزدگی در سینمای دفاع مقدس
تقلید کورکورانه از هالیوود











