فرهیختگان: سخنرانی رؤسای جمهور ایران در مجمع عمومی سازمان ملل، در ادوار مختلف نکات مهم و حواشیای داشته که در خاطر افکار عمومی ایران و جهان ثبت شده است. از سخنرانی سیدمحمد خاتمی و گفتوگوی تمدنها تا سردست گرفتن قرآن توسط شهید سیدابراهیم رئیسی در حین سخنرانی بعد از توهین به قرآن کریم در سوئد. امروز مسعود پزشکیان برای اولینبار برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل، عازم نیویورک است، آنهم در شرایطی که منطقه روزهای پرتنشی را پشت سر میگذارد. به همین بهانه با کارشناسان بینالملل گفتوگو کردهایم و از آنها پرسیدیم مهمترین محورهایی که رئیسجمهور باید در سخنرانی خود مطرح کند، چه موضوعاتیاند. متن این گفتوگوها را در ادامه از نظر میگذرانید.
عطاران: فرصت ارائه ترجمانی دقیق از وفاق ملی به افکار عمومی جهان
بردیا عطاران، کارشناس حوزه بینالملل معتقد است سفر مسعود پزشکیان به نیویورک یکی از مهمترین اتفاقات حوزه سیاست خارجی دولت چهاردهم و نقطه عطفی برای بازخوانی سیاست خارجی این دولت است. او درباره دلیل این اهمیت گفت: «با توجه به نوع و نگرش تیم سیاست خارجیشان یعنی حضور دکتر عراقچی یا معاون سیاسی دولت چهاردهم، آقای سنایی و از طرفی ارائه برخی از نوع نگرش آنها به سیاست خارجی یا بیانات رئیسجمهور که در آن کارنامه و گزارشی که به مجلس برای دادن رای اعتماد دادند یا موضعگیری آقای سنایی درخصوص نگاهشان به شرق یا منطقه، این سفر نشاندهنده خیلی چیزهاست که واقعا نسبت به گذشته تفاوتی نسبت به این طیف از کارگزاران ایجاد شده یا امتداد سیاست خارجی دولت آقای رئیسی را شاهدیم یا اینکه با یک نسخه بهروزشده از دولت دوازدهم مواجهیم؛ بنابراین این سفر نقطه عطفی است.»
وفاق ملی در سیاست خارجی را معنی کنیم
عطاران در ادامه با پیشبینی سه محور برای سخنرانی رئیسجمهور در سازمان، هرکدام از آنها را حائز اهمیت دانسته و درباره محور اول گفت: «اولین سال است که آقای پزشکیان بر سر کار آمدند، باید به این مسأله بپردازند که دولت چهاردهم یعنی چه؟ یعنی ابهامی را که نسبت به دولت در نگرش به سیاست خارجی است، بیان کنند. در این حوزه مهمترین چیزی که آقای پزشکیان بیان میکند، این است که میگوید ما از پس بحرانها و تبعاتی که در سیاست داخلیمان بوده، توانستیم با موفقیت عبور کنیم. یعنی ما اگر از اتفاقاتی که در 1401 در داخل افتاد عبور کردیم، از درگذشت یک رئیسجمهور بهصورت کاملا دموکراتیک و براساس قانون اساسی که میتوانست کشور را در وسط بحرانهای منطقهای دچار آسیبهایی کند، عبور کردیم و با وجود تمام تحریمهایی که وجود دارد و مردم تحت فشارند، توانستیم حرکت کنیم و آقای پزشکیان به تمام جهانیان این پیام را بدهد که جمهوری اسلامی چه در شکافهای داخلی و چه در شکافهای منطقهای موجود و چه در اتفاقاتی که میتواند تاثیرات جدی بگذارد، باثبات است و انسجام اجتماعی، سیاسی و اقتصادیاش باعث میشود که عبور کند و ایران واقعیت مسلمی است که قدرت اقتصادی، منطقهای و نظامی دارد و با فشار، تحریم و دستکاریهای اجتماعی نمیشود جمهوری اسلامی ایران را نادیده گرفت. این اصلیترین پیامی است که باید به جهانیان داد. یعنی ترجمان وفاق ملی در سیاست خارجی یعنی اینکه جمهوری اسلامی ایران امر واقع و مسلمی است که خدشهای به آن وارد نمیشود.»
حتما به تجربه برجام اشاره شود
دومین نکتهای که مورد توجه این کارشناس مسائل بینالملل قرار گرفت تجربه برجام بود. او در این باره گفت: «حتما باید به تجربه برجام اشاره شود؛ چراکه ما در نزدیکی بند غروب برجام قرار داریم و مشخصا باید بگویند که ما آمادگی این را داریم که طرفین به مواضع خود برگردند که اگر بر نگردند عملا نشان میدهد مذاکره با 5+1 بیفایده بود و اگر بیفایده است، خروج ما از معاهدات بینالمللی مثل NPT امری در دسترس است. یعنی غربیها چارهای جز این برای ما نگذاشتند. این باید صراحتا اعلام شود درصورتیکه طرفین به تعهدات خودشان برنگردند، معنایش این است که چارهای برای جمهوری اسلامی ایران جز خروج از NPT نگذاشتهاند.»
پزشکیان پدرانه مساله غزه و لبنان را مطرح کند
عطاران در ادامه مسائل منطقه را نیز بهعنوان یکی از محورهای مهم بحث در سازمان ملل دانسته و ادامه داد: «این کاملا با شخصیت و برند آقای پزشکیان متناسب است که از جایگاه یک پدر یا پدربزرگ -همانطور که خودشان این شخصیت را برای خود ساختند- با جامعه جهانی درخصوص بحرانی که برای کودکان و زنان فلسطینی و لبنانی پیشآمده گفتوگو کنند و جامعه جهانی را انذار دهند و به این مساله اشاره کنند که جهان نمیتواند نسبت به ماجرای غزه و لبنان و توحشی که رژیمصهیونیستی انجام میدهد بیتفاوت باشد و حتی اشاره به اقدام حقوقی آفریقای جنوبی کند که آنها در این حوزه توانستند یک گام به جلو ببرند و ایران میتواند برای توقف آتشبس در فلسطین اشغالی و مناطق جنوبی لبنان، یک بسته آتشبس ارائه دهد که بهواسطه میانجیگران منطقهای هم میتواند منتقل شود. در نتیجه یک محور اصلی نشستشان باید بحث بر سر آتشبس در لبنان و غزه باشد. با این بازنمود که از جانب یک پدر نسبت به کشتار بیرحمانه کودکان و زنان این منطقه انجام میشود.» این کارشناس مسائل بینالملل همچنین معتقد است که بخش کوچکی از نطقشان هم باید یک طعنهای به کشورهای حاشیه خلیجفارس باشد. او در این باره توضیح داد: «آنها در سمت نادرستی از تاریخ ایستادهاند و آیندگان تصویر خوشی از امروز کشورهای عربی درخصوص این بحران به یاد نخواهند داشت و خون آنها را معامله کردند و این با فرهنگ و تمدن عربی و جایگاهی که جهان عرب میتوانست در این جنگ ایفا کند، هیچوقت همدلانه نخواهد بود. اگر آقای پزشکیان بتواند در محور اول، یعنی ترجمانی دقیق از وفاق ملی به افکار عمومی بینالمللی بپردازند که هر اتفاقی که میخواهد در دنیا و جهان رخ دهد، ایران و ایرانیان یک وفاق ملی و انسجام دارند و این بقایشان را تضمین کرده و برای این وفاق خواهند جنگید و همچنین تاکید کنند که هیچ عاملی نمیتواند ثبات داخلی ایران را بر هم بزند، راهگشایی برای پروندههای منطقهای و بینالمللی ایشان خواهد شد.»
خانعلیزاده: سخنرانی مجمع عمومی فرصتی برای افزایش قدرت نرم ایران
مهدی خانعلیزاده در ابتدا به این موضوع اشاره کرد که سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل، فرصت خوبی برای زدودن دوگانه میدان و دیپلماسی است و در ادامه گفت: «همزمانی سفر آقای پزشکیان به مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک با اتفاقاتی که در سطح منطقه و تنشآفرینی که رژیمصهیونیستی انجام میدهد، میتواند موقعیتی بسیار خوب برای زدودن آن دوگانه جعلی میدان- دیپلماسی در فرهنگ سیاسی کشور باشد. یعنی آقای رئیسجمهور در سخنرانی و دیدارهای دیپلماتیک خود، شرایط را به نحوی فراهم کند که پشتوانه دیپلماتیک عملیات نظامی ایران علیه اسرائیل فراهم شود. یعنی شرایطی مهیا شود که ایران محق باشد. همانطور که الان در افواه عمومی اینگونه است. یعنی حتی مقامات رسمی کاخسفید و فرانسه هم حق ایران را برای پاسخگویی به رسمیت شناختند و صرفا خواستار این شدند که افزایش تنش اتفاق نیفتد. در چنین شرایطی اگر این اتفاق رخ دهد منجر به تقویت منافع ملی میشود اما اگر بخواهیم دوباره راهبردهای قدیمی و تکراری را پیگیری کنیم، در شرایط فعلی میدانی و منطقهای، قطعا منافع ملی آسیب میبیند.»
خانعلیزاده در ادامه به این موضوع اشاره کرد که نباید بار دیگر در مسیر شکستخورده توافق با آمریکا حرکت کنیم و اینگونه اظهار داشت: «یکی از نکاتی که حتما هم در سخنرانی و هم در دیدارهای رئیسجمهور باید به آن توجه و تاکید شود این است که بعد از تجربه شکستخورده توافق با خود آمریکا دوباره به این سمت نرویم. این مساله اصلا سیاسی نیست و یک تجربه بینالمللی است. مخصوصا اینکه الان ما کمتر از دو ماه تا برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا داریم و ایران میتواند بازیگر تاثیرگذاری باشد. تاکید بر اینکه میخواهیم توافق کنیم و متاسفانه بخشهایی از صحبتهایی که در نشست خبریشان درباره اینکه با آمریکاییها رابطه خوبی داریم و مشکلی نیست و باهم دوست باشیم، با منطق روابط بینالملل نمیخواند. بهتر است آقای پزشکیان بعد از این یکی دو ماه که از تحلیف و تنفیذ گذشته، از قامت یک شهروند منتقد و نماینده سیاسی خارج شده و وارد حوزه عملی ریاستجمهوری شود و ردای ریاستجمهوری را بپوشد. این نکتهای است که حتما باید در نظر گرفته شود. با توجه به اینکه تیم سیاست خارجی دولت همان تیم سیاست خارجی دولت روحانی است این خطر جدی بوده و خوب است که مشاوران آقای پزشکیان وقتی دارند متن تهیه میکنند، حواسشان باشد که دوباره مبتلا به آن ماجراها نشوند. ما خاطره بدی از خوب سخنرانیکردن در سازمان ملل داریم. بعد از گفتوگوی تمدنها و سخنرانیای که رئیسجمهور وقت کشور در سازمان ملل انجام داد، ما محور شرارت نامیده شدیم. امیدوارم این اتفاق رخ ندهد مخصوصا با شرایطی که الان تنشهای منطقهای وجود دارد، بایستی طرف اتهام آمریکاییها باشند، نه ایران.»
خانعلیزاده در ادامه به این موضوع هم اشاره کرد که رئیسجمهور میتواند از فرصت به دست آمده، برای افزایش قدرت نرم استفاده کند و در این باره توضیح داد: « نگاه به موضعی که چین و روسیه در جلسه شورای امنیت گرفتند، خیلی میتواند کمککننده باشد. کشورهایی که در مسأله فلسطین بهصورت مستقیم درگیر نیستند و حتی روابط خوبی هم با رژیمصهیونیستی دارند. چین، رابطه اقتصادی گستردهای با تلآویو دارد اما مواضع اتخاذ شده باعث شد که برند بینالمللی چین ارتقا پیدا کند. همین مسأله برای روسیه هم اتفاق افتاد. حالا ایران که در این زمینه پیشتاز است، اگر نتواند این روند را در اولین حضور رئیسجمهور جوری مدیریت کند که منجر به افزایش قدرت نرم ایران شود، قطعا آسیبپذیری کشورمان را در حوزه منافع ملی بالا میبرد.»
بهشتیپور: به فکر عملیاتی کردن صحبتهای رؤسای جمهور در مجمععمومی باشیم
حسن بهشتیپور، کارشناس حوزه بینالملل معتقد است که سخنرانی رئیسجمهور در مجمع عمومی فرصت خوبی است که بتوانند سیاستهای ایران را در جایی تبیین کنند که بیننده خاص خود را دارد و امکان بسیار خوبی است که ایران بتواند ارتباط مستقیمی با افکار عمومی دنیا بگیرد؛ بهویژه نخبگانی که مسائل مجمع عمومی سازمان ملل را دنبال میکنند. او در ادامه افزود: «بحث این است که اینطور سخنرانیها از قبل آماده میشود و فکر میکنند و متن نوشته میشود. اما پزشکیان علاوهبر سخنرانی در مجمع عمومی، یک فرصت دیپلماسی عمومی دارد. مثلا چون در این سه ماه مجمع عمومی در سازمان ملل برگزار میشود، خبرنگاران زیادی به آنجا میروند و اگر ایشان بتواند یک کنفرانس مطبوعاتی قوی برگزار کند، خیلی میتوان در زمینه موارد پیشنهادی یا مثلا پیشبینیها درباره سوالهایی که میشود یا پاسخهایی که ابراز میشود؛ کار کرد. البته اگر قبول داشته باشند که آنجا برگزار کنند. به نظر من فرصت خیلی مغتنمی است. چون ایشان برای نخستین بار است که بهعنوان رئیسجمهور ایران در آنجا شرکت میکند و تازه هم رئیسجمهور شدهاند، خوب است که دنیا با دیدگاههای ایشان آشنا شود و این دیدگاهها، دیدگاه جمهوری اسلامی است نه شخص او. بنابراین فکر میکنم باید آمادگی خوبی برای برگزاری کنفرانس مطبوعاتی گسترده ایجاد کنند تا هم بحث مربوط به فلسطین بررسی شود و هم جنایتهای اسرائیلیها در لبنان مورد توجه واقع شود و هم بحث اتهاماتی که به ایران در موضوع اوکراین مطرح میشود و سیاست ایران در قبال اوکراین را تبیین کنند. موضوعاتی از این دست به نظرم خیلی خوب است و شاید بتوان در آن کنفرانس مطبوعاتی در یک بحث چالشی، این موارد را بررسی کرد؛ به شرط آنکه تیم رسانهای رئیسجمهور روی محورها خوب کار کند و علاوهبر این هم معمولا شبکههای مختلف آمریکایی مثل CNN، ABC یا دیگر شبکههای معروف آمریکایی هم مایلند که با رئیسجمهور مصاحبه کنند و حسنش این است که روی مخاطب آمریکایی تأثیرگذار است و میشود برای آن هم برنامهریزی کرد. البته به صورت معمول هم با مقامات مختلف کشورهای دیگر که به آنجا میآیند، در سطح پادشاه و رئیسجمهور و نخستوزیران، میتوان گفتوگو و مصاحبه انجام داد. همچنین تبیینکردن سیاستهای ایران برای ایرانیهایی که در آمریکایند مهم است. اینها معمولا روال عادی است که در دورههای ریاستجمهوری قبل هم مکررا از آن استفاده کردهاند.»
مدیریت تنش با آمریکا مهم است
این کارشناس حوزه بینالملل با اشاره به اینکه عراقچی یک جمله داشت تحت عنوان «مدیریت تنش با اروپا و آمریکا» گفت: «این خیلی موضوع مهمی است و قبلا هم راجع به این موضوع صحبت کردم. عراقچی این بحث را انجام داد که اولویت ما رابطه با همسایگان و کشورهای دوست مثل چین، روسیه و هند است که در دوره تحریم ما را تنها نگذاشتند. اما جمله خوبی گفتند که ما دنبال مدیریت تنش با غرب یعنی آمریکا و اروپاییم. این مدیریت تنش در روابط به آمریکا خیلی جمله مهمی است از این جهت که میخواهد بگوید ما الان نمیتوانیم عادیسازی روابط با آمریکا را داشته باشیم، چون برای عادیسازی روابط با آمریکا باید مقدمات زیادی طی شود، آنهم در این تنشی که الان در منطقه وجود دارد، صحبتکردن از عادیسازی روابط دشوار است. اما میشود مدیریت تنش کرد؛ به این منظور که الان اسرائیلیها دست به جنایتهای مختلفی در منطقه میزنند تا ایران را وادار به درگیرشدن با آمریکا کنند. مشخص است که این نقشه نتانیاهو است و او در بحران زندگی میکند و ادامه بقای دولتش را در بحران میبیند. چون همین امروز اگر آتشبس در غزه فراهم شود، قطعا باید دارودسته نتانیاهو و وزرایش پای محاکمه در داخل خود اسرائیل بروند. بنابراین اینها ترجیح میدهند که بحران را به هر شکل ممکن ادامه دهند و نقشهشان این است که ایران را وادار به جنگ با آمریکا کنند چون میدانند آمریکا در حمایت از اسرائیل اقدام خواهد کرد و این درنهایت منجر به جنگ خواهد شد. پس وقتی ما روی مدیریت تنش با اروپا و آمریکا تاکید کنیم، به معنای این است که دست اسرائیلیها را خواندهایم و نمیخواهیم در زمینی که اسرائیلیها طراحی کردهاند؛ بازی کنیم، بلکه به دنبال اینیم که خودمان یک زمین بازی طراحی کنیم. بنابراین به نظرم اگر این سیاست خوب تبیین شود و مؤلفههایش در کنفرانس مطبوعاتی پزشکیان گفته شود، بهویژه در بخش مربوط به مصاحبههای اختصاصی که با افکار عمومی آمریکاییها صحبت میشود، خیلی به امنیت ملی خودمان کمک میشود. از جمله اقتدارمان را نشان دادهایم، چون ایران همچنان حق پاسخگویی را برای خود محفوظ میداند و این بدان معناست که گذاشته است زمانی که بتواند اقدامی مؤثر انجام دهد و دشمن از آنجایی ضربه بخورد که فکرش را نمیکند. به نظرم پزشکیان تدبیر خوبی میتواند داشته باشد که مدیریت تنش با آمریکا و اروپا مشخص شود چه مؤلفههایی را شامل میشود و ایران آمادگی چه اقداماتی دارد و چگونه میخواهد با آن طرف مقابل تعامل داشته باشد.»
پیشنهادهای رئیسجمهور در مجمع باید پیگیری و اجرا شوند
بهشتیپور در ادامه توضیح داد که یک بخش دیگر بحث مربوط به این است که رؤسای جمهور ما معمولا در سازمان ملل پیشنهادهایی میدهند و خیلی هم خوب است اما پیگیری نمیشود. او در این باره گفت: «گویی اینکه رئیسجمهور ما برود در مجمع عمومی حرفهایی بزند، یک امتیاز است، در حالی که از آن مهمتر این است که ما این حرفهای خوب را پیگیری و عملیاتی و اجرایی کنیم وگرنه اینکه صرفا بیاییم حرفهای قشنگ و عامه یا نخبهپسند مطرح کنیم و کار پیگیری نشود و بماند برای ده سال بعد، صورت خوبی ندارد.»
ایدهها باید برای افکار عمومی جهان توجیه شود
بهشتیپور بخش پایانی صحبتهای خود را به تبیین اهمیت زمینهسازی برای طرحها اختصاص داده و توضیح داد: «مثلا رئیسجمهور در موضوع مربوط به برداشتن مرزهای کشور اسلامی نکته خیلی خوبی گفتند، منتها چون به صورت خام مطرح شد، یکدفعه با واکنشهای مختلفی در افکار عمومی روبهرو شد. من میخواهم بهعنوان آدمی که بالاخره در این زمینه کار کردهام، توجه بدهم که مرزها یکدفعه برداشته نمیشود و اصلا با تصمیم سیاسی نمیشود این کار را کرد؛ بلکه نیاز است تا اقداماتی انجام شود. مثال زنده این موضوع اتحادیه اروپاست. قبل از اینکه اتحادیه اروپا براساس نشست مهم ماستریخ در جنوب هلند در 1991 تبدیل به یک اتحادیه شود، یک چیزی به نام بازار مشترک و قبلتر یک اتحادیه دیگر داشتیم. یعنی اول کشورهایی مثل بلژیک و هلند و لوکزامبورگ آمدند ایدهای مطرح کردند که تعرفههای گمرکی میان خودشان را بردارند. اول تعرفههای گمرکی یعنی تبادل کالا را آزاد کردند. بعد این اتحادیه کم کم از سه کشور بزرگ و بزرگتر شد و تبدیل به ده کشور شد و اسمش را بازار مشترک اروپا گذاشتند. تا این مرحله فقط مبادله کالا با تخفیفها یا حذف تعرفه واردات گمرکی انجام میشد. یعنی مرزهای سیاسی را برنداشتند اما مقدمهای درست کردند برای اینکه کالا مبادله شود. وقتی منافع مشترک به وجود آمد، تعداد آنها بیشتر و بیشتر شد. بعد به این فکر افتادند که حالا علاوهبر کالا، پول را هم بردارند و یک پول مشترک بگذارند و نامش را یورو گذاشتند. همچنان چند سال فاصله دادند تا این یورو به واحد پول هفده کشور تبدیل شد. یعنی از27 کشور الان حدود 17 کشور از یورو استفاده میکنند و بقیه واحد پول خودشان را دارند. یعنی همه این مراحل را پیش بردند و درنهایت حتی مرز نیروی کار را هم برداشتند. یعنی نیروی کاری که میتوانست در آلمان کار کند، میتوانست در فرانسه و انگلیس که آنموقع عضو بود کار کند. یعنی بازار کالا، پول و نیروی کار را یکی کردند و اینجا توانستند مرزها را بردارند. به تدریج و طی چهار دهه این کار انجام شد. بنابراین در کشور اسلامی، اینکه ما بخواهیم اراده کنیم که مرزها را برداریم نمیشود. ما باید این را برای افکار عمومی توضیح دهیم که این کشورها ابتدا توافقاتی انجام دهند که ابتدا کشورهایی که پیوستگی سرزمینی دارند، بتوانند اول تعرفه گمرکی کالاها را میان خودشان بردارند. بعد بتوانند واحد پول مشترکی بین خودشان درست کنند و بعد نیروی کار گردش آزاد داشته باشد. درنهایت وقتی همهچیز خوب بود و دیگر جنگی هم میان کشورهای اسلامی نبود و اختلافات هم به حداقل رسیده بود، آنموقع میتوانند این کار را بکنند. البته این برداشتن مرزها هم به این معنا نیست که مخدوش شود، بلکه نیاز به ویزا نباشد و بدون روادید بتوانند تردد کنند. همین الان هم همه کشورهای اتحادیه اروپا این دسترسی را ندارند و به زمان نیاز دارد. پس ما اگر ایدهای را مطرح میکنیم به ترویج و تبیینش در افکار عمومی توجه داشته باشیم و یکدفعه پیشنهادی را مطرح نکنیم که برای افکار عمومی توجیه نشده باشد.»