ایمان عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ: بانک ص برای تولید و عرضه آلبوم مشترک همایون شجریان و کیخسرو پورناظری ترتیب ویژهای دیده و این کار را مقدمهای برای ایجاد یک پلتفرم موسیقی درنظرگرفته است. گویا قصد حضور بانک ص در اقتصاد نحیف هنر ایران جدی است و گام اول را هم با ریختوپاش فراوان و دعوت از سیاستمداران و مجری برنامه 90 محکم برداشته است؛ بهگونهای که نگاه شهروندان در جایجای شهر به بیلبوردهای این آلبوم دوخته شده و همهچیز حاکی از صرف هزینههای گزاف در این زمینه است. ارتزاق هنر از هلدینگها و غولهای بزرگ صنعتی پیش از این سابقه داشته است ولی اینکه یک بانک پشت تولید آلبوم موسیقی قرار بگیرد و از آن برای ایجاد یک سرویس جدید استریم پردهبرداری کند در نوع خودش اگر نگوییم بیسابقه، بلکه کمسابقه است. کمسابقه از این بابت که پلتفرم «شیدا» متعلق به بانک گردشگری هم برای تولید سریال و تاکشوهای گوناگون پا در عرصه رقابت با دیگر ویاودیها گذاشته و بهزودی سریال «بامداد خمار» و برنامه «پوکر» را از طریق این بستر پخش خواهد کرد.
پیش از این بانکهای دیگر هم دستی بر آتش تولید آثار هنری داشتهاند ولی راهاندازی یک سرویس اختصاصی برای پخش موسیقی را باید اقدامی جدید از جانب بانک ص درنظر بگیریم. کمپانیهای بزرگ و شرکتهای خصوصی وقتی پا در مسیر هنر میگذارند بازار هدفشان را مشخص میکنند و طبیعتا براساس آن نیازهای مخاطبانشان را برآورده میسازند و بانکهای خصوصی هم بههیچوجه از این قاعده مستثنی نیستند. موسیقی مردمپسند ایران -که آثار دوران جدید همایون شجریان هم در این قالب دستهبندی میشوند- برای شنیده شدن هرچه بیشتر نیاز به پشتوانه مالی فراوان، امکانات اجرایی، رسانههای پخش و... دارند. برای نمونه آلبوم «هفت الف» با آهنگسازی مهیار علیزاده و صدای پارسا خائف بهعنوان یکی از شرکتکنندگان شوی استعدادیابی «عصر جدید» با حمایت مالی بانک م در سال ۱۳۹۹ منتشر و در آبان ماه همان سال بهعنوان پرفروشترین اثر موسیقی در سایت بیپتونز مطرح شد ولی ادامه این مسیر به دلیل عدم وجود راهبرد مشخص از طرف بانک مربوطه ادامه پیدا نکرد و به حال خود رها شد. البته مالکیت بانک م در ید دولت قرار دارد و وظیفه ذاتی آن هم حمایت مالی از تولیدات موسیقی و به دست آوردن سهمی از بازار رقابت نیست ولی در موارد مشابهی نظیر آلبوم «افسانه چشمهایت» اثر مشترک همایون شجریان و علیرضا قربانی به آهنگسازی مهیار علیزاده اتفاق خاصی رخ نداد و با وجود فروش مناسب در بازار، نظر حامی مالیاش، هلدینگ صنایع مادیران را به ادامه این مسیر جلب نکرد.
بسیاری از شرکتهای خصوصی رفیق نیمهراه هنرمندان هستند و حمایتشان را به شکل نصفه و نیمه از آنها ابراز میدارند. این مساله وقتی تعجببرانگیز میشود که میبینیم حتی در صورت اقبال عمومی به یک اثر هنری در بازار باز هم تضمینی درخصوص ادامه فعالیت این شرکتها صورت نمیگیرد و آنها با گرفتن عکسهای دستهجمعی با فعالان عرصه هنر، صحنه را بدون هیچ دستاورد خاصی ترک میکنند. از طرف دیگر، حمایت بانک م، بهعنوان یکی از موسسات مالی دولتی از آثار هنری با وظایف ذاتی این بانک در تعارض است و نمیتوان با هیچ منطقی قرار گرفتن بازوهای مالی حاکمیت در اقتصاد هنر را توجیه کرد. حال باید دید که پخش آلبوم «شمس» در بستر اپلیکیشن نئوبانک سپینو متعلق به بانک ص به چه شکل انجام میپذیرد و آیا موفقیت احتمالی این اثر در مارکت موسیقی ایران، نظر بانکهای خصوصی را برای ماندن در اقتصاد نیمبند هنر در کشور جلب میکند یا خیر؟ با اینحال، بانک ص بهانهای دست ما داد تا نگاهی به کارنامه همایون شجریان بیندازیم و فراز و فرود کارنامه هنری او را با شما در میان بگذاریم.
از همنشینی با پدر تا ارائه اولین کارهای شخصی
شهروندان ایران برای ارائه ذوق و خلاقیت خود در قالب یک هنرمند بهجز اندکی شانس به بهره بردن از حسن شهرت خانوادگی نیز احتیاج دارند وگرنه ممکن است راه دهساله را با صرف زمان بیشتر به انتها برسانند یا در میانه پیمودن مسیر عطایش را به لقایش ببخشند و از طلا گشتن منصرف شوند. در دیگر نقاط دنیا که هنر تبدیل به کالایی پرسود شده و مدل ظهور و بروز آن براساس یک دودوتا چهارتای حساب شده پیش میرود افراد به صرف برخورداری از شهرت خانوادگی نمیتوانند بر گرده هنر سوار شوند و به کار و فعالیت بپردازند. ولی در کشور ما عملا عکس این قضیه بهنحو مستمر در حال وقوع است و جبر روزگار حدود و ثغور موفقیت آدمها در عالم هنر را مشخص میکند. همایون شجریان هم وقتی پا به این عرصه گذاشت بسیاری موفقیت او را به سبب حضورش در زیر سایه نام پدر حتمی تصور میکردند. آنها اشتباه نمیکردند ولی قدرت پذیرش ریسک توسط شجریان پسر در حوزه موسیقی سنتی را در نظر نمیگرفتند. همایون ابتدا در محضر زندهیاد ناصر فرهنگفر نواختن تنبک را آموزش دید و در ادامه با حضور در تور کنسرتهای پدرش بهعنوان نوازنده تنبک و سپس همخوان توجههای زیادی را به خود جلب کرد. شجریان پسر اولین آلبوم مستقل خود را با همراهی و اهتمام محمدجواد ضرابیان در حال و هوایی آشنا برای گوش مخاطب به بازار عرضه کرد. نام این اثر نسیم وصل بود و همایون شجریان را در اولین فعالیت مستقل خود بهعنوان خواننده در جایگاه خوب و تاحدودی مطمئن قرار داد. موسیقی ایرانی در قالب تصنیف بیش از ساز و آواز به دل شنوندگان عادی و روزمرهاش مینشیند و ضرابیان هم نسبت به این مساله کاملا آگاه بود و در شیوه کارش از این نگاه تبعیت کرد. زمین و زمان به حالِ پسر بزرگ محمدرضا شجریان که در اولین تجربه مستقلش آثاری نظیر «هوای گریه»، «حاصل عمر»، «عشق از کجا» و... را خوانده غبطه میخورد و خب حق هم داشت چون همایون بلیتش برده بود و با این اثر در میان ابرها سیر میکرد. همکاری امتحانپسدادهشده و موفق شجریان و ضرابیان در آلبومهای «شوق دوست» و «با ستارهها» هم در حد و اندازهای کوچکتر تکرار شد و نام این خواننده را بهعنوان یک تصنیفخوان خوب پرآوازه کرد.
«نقش خیال» و مطرح شدن نام یک جوان 22ساله در موسیقی ایران
همایون شجریان در آغاز دوران حرفهایاش و حتی تا نیمههای راه هیچ ابایی از قبول تجربههای نو نداشت و سعی داشت برند خودش را بدون احتیاج به سایه سنگینِ پدر در بالای سرش به وجود بیاورد. آلبوم نقش خیال با آهنگسازی علی قمصری -که در آن روزها تنها 22 سال سن داشت- یکی از محصولات درخشان آن روزهاست. قمصری در کاربست رگههایی از موسیقی فلامنکو در این اثر به نقاط روشنی دست یافت و همایون شجریان را از قالب شنیدنی ولی محافظهکارش در آلبومهای پیشین به سمت تجربههای نو فراخواند. قمصری روح سرکشی داشت و با هدایت گروه همنوازان حصار قلب شجریانِ پدر را تسخیر کرد. محمدرضا شجریان در قالب یادداشتی قمصری را با حسین علیزاده مقایسه کرد و نوشت: «گروه همنوازان حصار، جوانان برخاسته از اصالت فرهنگ خانوادههای موسیقی ایران با سرپرستی و آهنگسازی علی قمصری در کنار همایون از برخی دیوارهها و حصارهای دستوپاگیر سنتهای کهن گذشته است. اندیشه ریتمیک آهنگین بدینگونه که ثانیههای زودگذر را متوقف کند و هر ثانیه بیش از 10 صدای هماهنگ در پیوند با واژههای دلنشین و ریتمهای ترکیبی و پیچیده را بیافریند که من تابهحال چنین چیزی را ندیده بودم.»
عرصه سیمرغ جولانگه توست؟
ترجمان موسیقایی از شاهنامه فردوسی کار دشواری است و از میان اهالی موسیقی تعداد انگشتشماری پا در این مسیر گذاشته و شانس خود را امتحان کردهاند که ازجمله میتوان به «باله بیژن و منیژه» اثر زندهیاد حسین دهلوی و آلبوم موسیقی «خشت و خاک» اثر صادق چراغی و آواز علیرضا قربانی اشاره کرد. به هر روی حمید متبسم با اتکا به حداکثر توان موسیقی ایران دست به خلق سیمرغ زد. این اثر برگردانی بر داستان زندگی زال بود که حمید متبسم در مقام آهنگساز و همایون شجریان در جایگاه خواننده پشت اجرایش قرار گرفتند و به هر زحمتی که بود کار بزرگشان را به سرانجام رساندند. در این ارکستر که هومن خلعتبری رهبریاش را در سالن هرلن هلند برعهده داشت شجریان از تمام توشه هنریاش بهره گرفت تا هیچ ایرادی در نحوه درستخوانی شاهنامه پدید نیاید. وسعت صدای بالای این خواننده باعث میشد تا اگر ضعفی هم در ترجمان موسیقایی متبسم از زندگی زال وجود داشت کمتر به چشم بیاید و تیغ نقد اصحاب موسیقی در مواجهه با این اثر چندان تند نباشد.
برادران پورناظری و هیاهوی بسیار
صدای همایون شجریان با آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» (۱۳۹۲) دوباره در میان مردم عادی شنیده شد و طیف وسیعی از طبقه متوسط را درگیر خودش کرد. اما اوضاع در میان منتقدان حوزه موسیقی و همکاران قدیمی پدرش چندان بر وفق مراد نبود و آنها سخت مخالف شیوه همکاری میان همایون شجریان و تهمورس پورناظری بودند. نه فرشتهام نه شیطان از نظر سازبندی کاری شبیه به «نقش خیال» علی قمصری بود و چینش قطعات هم شباهت زیادی به آثار اولیه همایون داشت که مبتنیبر میدانداری تصنیفها و ارجحیت آنها نسبت به ساز و آواز بود. موفقیت این آلبوم در بازار موسیقی ایران و همچنین قدرت نفوذ بالایش در میان مردم باعث شد تا همکاری همایون شجریان با برادران پورناظری ادامه پیدا کند و کارنامه این خواننده را هم با تغییر ریلی جدی به سمت پاپیولارتر شدن پیش ببرد. این تغییر ریل به حدی گسترده و بنیانکن بود که همایون شجریان را به سمت خواندن آثار پاپ سوق داد. کارنامه شجریان در کنسرتی که وی در سال ۱۴۰۲ بهصورت مشترک با انوشیروان روحانی برگزار کرد به حد اعلای استحاله رسید؛ بهطوریکه وی عملا به یک خواننده محفلی -که خیل عظیمی از شنوندگان این مدل از موسیقی را راضی میکرد- تبدیل شد.
آلبومهای «ایران من»، آلبوم موسیقیمتن فیلم «آرایش غلیظ» و آلبوم موسیقیمتن «رگ خواب» ازجمله همکاریهای همایون شجریان و برادران پورناظری، بهخصوص سهراب بود که علیرغم نشاندن لبخند رضایت بر لب بعضی از شنوندگان طیف بیشتری از مخاطبان را از پیش خود راند. بسیاری از منتقدان اینطور اعتراضشان را نشان میدادند که در موسیقی سهراب پورناظری علیرغم داد و بیدادهای فراوان هیچ کار نو و جدیدی صورت نمیگیرد و نشانی از ابداع و خلاقیت در آنها وجود ندارد. درحقیقت نه رویکرد جدیدی به مدهای از پیش تعریف شده در این میان وجود دارد و نه فرمهای تازه و نویی از پس نواختن نتها خلق میشود. درموسیقیای که برادران پورناظری به رگ شنوندگان قسمخوردهشان با استفاده از برند همایون شجریان تزریق میکردند -و شاید همچنان هم دوست داشته باشند این کار را ادامه دهند- در عین محافظهکاری و همهفهم بودن سعی در سنتشکنانه نشان دادن خودشان داشتند؛ درحالی که ایران من یا نه فرشتهام نه شیطان پدیده عجیبالخلقهای در موسیقی ما به حساب نمیآمدند.