زهرا رمضانی، خبرنگار گروه دانشگاه: دانشگاهها کمکم خود را برای میزبانی از ورودیهای جدید همزمان با آغاز سال تحصیلی 1404-1403 آماده میکنند. دانشجویانی که بخشی از آنها برای اولین بار حضور در دانشگاه را تجربه خواهند کرد و برخی دیگر قرار است در مقطع بالاتری، تحصیلاتشان را ادامه دهند. بررسی آمار مربوط به پذیرفتهشدگان و جمعیت دانشجویی در 5 سال گذشته به استناد اطلاعات منتشرشده در سالنامه «آمار آموزش عالی ایران» نکات قابلتوجهی در بردارد. اصلیترین تغییر رخداده در این زمینه را هم باید روند افزایشی در تعداد ثبتنامیها دانست. اتفاقی که نشان میدهد جمعیت ثبتنامی دانشگاه از سال تحصیلی 1398-1397 تا سال تحصیلی 1402-1401 با رشد 30 درصدی همراه بوده. اتفاقی که البته با کاهش 3 درصدی در جمعیت کل دانشجویی در همین برهه زمانی همراه بوده است. آنچه در این میان مشهود است، اینکه کاهش ورودی به فضای دانشگاهی در این سالها خود را در قالب کوچک شدن جمعیت دانشجویی نشان داده است. حالا رشد این جمعیت براساس آمار منتشرشده، میتواند در آینده خود را در قالب بزرگتر شدن جمعیت دانشجویی و درنهایت افزایش تعداد فارغالتحصیلان نشان دهد. مولفهای که به معنای تربیت نیروی انسانی متخصص بیشتر، در عرصههای مختلف خواهد بود. اگر بخواهیم به زبان دقیقتر در این باره صحبت کنیم، باید عنوان کرد جمعیت دانشجویی از 3 میلیون و 373 هزار و 388 نفر به 3 میلیون و 249 هزار و 601 نفر رسیده، یعنی طی 5 سال گذشته، شاهد ریزش 123 هزار و 787 نفری در این زمینه بودهایم.
ورودیهای غیرحضوری 23 درصد بیشتر شد
در سال تحصیلی 1402-1401 از جمعیت یک میلیون و 65 هزار و 643 نفری ثبتنامیها، 87 درصد آنها برای تحصیل در دورههای حضوری ثبتنام کرده بودند، درحالیکه این میزان برای سال تحصیلی 1401-1400 به 90 درصد میرسید. ریزشی که نشان میدهد اقبال به آموزشهای حضوری کاهش یافته و جامعه ترجیح میدهد به دلایل مختلف که شاید ازجمله آنها را بتوان کاهش هزینهها و صرفهجویی در زمان قلمداد کرد، تحصیل در دیگر شیوههای آموزشی را انتخاب کند. بعد از آن آموزشهای نیمهحضوری با سهم 12 درصد بیشترین میزان را به خود اختصاص داده، آموزشی که نسبت به سال تحصیلی 1401-1400 با رشد 3 درصدی همراه بوده است. با این حال میزان استقبال از آموزشهای غیرحضوری همانند گذشته یک درصد باقی مانده تا عملا جمعیت خواهان دریافت چنین آموزشهایی، سهم بسیار اندکی را از کل جمعیت ثبتنامیها داشته باشند. البته اگر بخواهیم آمار جمعیتی این حوزه را ملاک قرار دهیم، باید عنوان کرد این میزان از 10 هزار و 445 به 12 هزار و 855 رسیده که نشان از رشد 23 درصدی دارد. البته همین میزان سهمها در جمعیت دانشجویی هم در تمام سالهای مدنظر این گزارش صدق میکند؛ چراکه عملا ثبتنامیها از همان ابتدا میدانند قرار است بر سر کدام شیوه آموزشی تحصیل بنشینند و به همین دلیل تغییری در این زمینه ایجاد نمیشود، حتی میزان انصرافیها هم به حدی نیست که بخواهد تاثیر چندانی در این زمینه داشته باشد. اما اگر بخواهیم روند 5 ساله را بازخوانی کنیم، باید عنوان کرد تغییر چندانی در میزان استقبال داوطلبان از شیوههای آموزشی صورت نگرفته است. بهطوریکه سهم 86 درصدی آموزشهای حضوری در سال 1398-1397 حالا به 87 درصد رسیده و درمقابل آموزشهای نیمهحضوری هم از 13 درصد به 12 درصد کاهش یافته است؛ هرچند از حیث جمعیتی این میزان افزایش یافته و از 106 هزار و 973 نفر به 123 هزار و 97 نفر رسیده اما سهم آن در کل جمعیت پذیرفتهشدگان یک درصد ریزش داشته است.
94 درصد پذیرش؛ منحصر به دورههای روزانه
طبیعتا وقتی سهم آموزشهای حضوری بیشتر از دیگر شیوههای آموزشی باشد، سهم دانشجویان روزانه هم باید دست برتر را داشته باشد، بهطوریکه 94 درصد از ثبتنامیهای سال تحصیلی 1402-1401 برای دورههای روزانه ثبتنام کرده بودند و 3 درصد از جمعیت یک میلیون و 3 هزار و 175 نفری میخواستند در دورههای شبانه تحصیل کنند. بعد از آن سهم دورههای فراگیر، پردیس و الکترونیکی هرکدام یک درصد بوده است. البته نباید این مساله را هم نادیده گرفت که عملا در تمام این سالها، این دورههای روزانه بودهاند که بیش از 92 درصد بار آموزش را برعهده داشتهاند و بعد از آن دورههای شبانه رتبه دوم اقبال ثبتنامیها را به خود اختصاص دادهاند.
کارشناسی؛ بزرگترین بلوک ورودیهای دانشگاه
بررسی مقطع تحصیلی ثبتنامکنندگان هم نشان میدهد که همچون گذشته باز هم کارشناسیها، سهم بالاتری را از صندلی دانشگاهها داشته و این روند نسبت به سال تحصیلی 1401-1400 با افزایش 2 درصدی همراه بوده است، بهطوریکه از کل جمعیت ثبتنامیها در سال 1402-1401 درمجموع 61 درصدشان یا به زبان ریاضی 648 هزار و 42 نفرشان، برای تحصیل در این مقطع ثبتنام کرده بودند. سهم کاردانیها و ارشدها البته خیلی تفاوتی ندارد و گاهی وزنه به نفع کاردانیها و گاهی نیز به نفع ارشدیها بوده و به صورت میانگین سهم کاردانیها در 5 سال 17 درصد و سهم کارشناسارشدیها هم 16 درصد بوده است. اما این میزان برای مقطع دکتری در تمام این سالها میانگین 4 درصد را تجربه کرده، هرچند که ریزش اندکی هم داشته؛ چراکه جمعیت ثبتنامیها برای این مقطع از 42 هزار و 911 نفر به 42 هزار و 348 نفر رسیده است. طبیعتا در این بخش هم نمیتوان تفاوت فاحشی بین ثبتنامیها با جمعیت دانشجویی قائل شد، زیرا مقطع تحصیلی را هم نمیتوان دستخوش تغییر خاصی کرد. بهطور مثال در سال تحصیلی 1402-1401 که آخرین آمار اعلامی از سوی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی محسوب میشود، اصلیترین جمعیت دانشجویی با سهم 63.9 درصد متعلق به مقطع کارشناسی و بعد از آن ارشد با سهم 16.2 درصد اعلام شده است. جمعیت دانشجویی کاردانی هم با سهم 12.6 درصد رتبه سوم را به خود اختصاص داده و مابقی نیز در زمره دانشجویان دکتری قرار میگرفتند. به عبارت دیگر در سال تحصیلی 1402-1401، جمعیت دکتری 239 هزار و 812 نفر بوده که 7 درصد از کل جمعیت دانشجویی این سال را دربر میگرفت.
علاقه به هنر فراتر از علومپایه است!
یکی از موضوعات مهم که طی سالهای اخیر با حواشی زیادی هم همراه بوده، تمایل داوطلبان به تحصیل در گروههای مختلف آموزشی است؛ تا جایی که زنگ خطر بیرغبتی جامعه به رشتههایی که ذیل علوم پایه یا کشاورزی و دامپزشکی هستند، به صدا درآمده است. جالب اینجاست که در تمام این سالها، گروه علوم انسانی با میانگین 53 درصد در رتبه اول پذیرش ثبتنامیها قرار داشته و بعد از آن فنی و مهندسیها با میانگین سهم 24 درصد قرار دارند. جالب اینجاست که رتبه سوم به حوزه هنر با میانگین 7 درصد و بدترین شرایط هم به علوم کشاورزی و دامپزشکی با میانگین 3 درصد رسیده است. البته در این میان نمیتوان از سهم 6 درصدی علوم پایه غفلت کرد که باعث شده آنها در خانه یکی مانده به آخر قرار بگیرند. شاید سوال باشد که سهم گروه علوم پزشکی چقدر است؟ رشتههای این گروه با سهم ثابت 6 درصدی در تمام این سالها، سهم نسبتا پایینی را از پذیرفتهشدگان به خود اختصاص دادهاند که البته دلیل آن نیز ظرفیت محدود پذیرش است نه اقبال پایین جامعه! حتی اگر بخواهیم تنها یک سال را با عینک گروههای آزمایشی بررسی کنیم، باز هم دست برتر با علوم انسانیها باشد بهطوریکه در سال تحصیلی 1402-1401، از مجموع جمعیت پذیرفتهشدگان آن سال، 55 درصد در علوم انسانی، 24 درصد در فنی و مهندسی، 8 درصد در هنر، 6 درصد در علوم پزشکی و درنهایت نیز 5 درصد در علوم پایه متقاضی تحصیل شدهاند. البته وقتی آمار دانشجویان را ملاک قرار میدهیم، شرایط از حیث درصد کمی متفاوت میشود، بهطوریکه در همین بازه زمانی، 52.2 درصد از کل جمعیت دانشجویی در علوم انسانی تحصیل میکردند. این میزان در حوزه فنی و مهندسی به 22.4 درصد، علوم پزشکی به 8.7 درصد، هنر به 6.9 درصد، علوم پایه به 6.4 درصد و درنهایت در کشاورزی و دامپزشکی نیز به 3.5 درصد رسیده است. بنابراین با در نظر گرفتن تعداد دانشجویان پذیرششده در گروههای مختلف، احتمالا کماکان شاهد افزایش سهم دانشجویان علوم انسانی و بعد از آن فنی مهندسیها هستیم و البته تعداد دانشجویان علوم پایه کشور در آیندهای نهچندان دور، از 6.3 درصد فعلی به حدود 5 درصد کاهش خواهد داشت.
42 درصد از ظرفیت کل ثبتنام در اختیار دانشگاه آزاد
از همه این آمار و ارقام که بگذریم، قطعا اینکه در زمان فارغالتحصیلی، مهر کدام زیرنظام آموزشی زیر مدرک تحصیلی درج میشود از اهمیت بالایی برای داوطلبان ورود به دانشگاه و خانوادههایشان برخوردار است. موضوعی که شاید در نگاه اول اینطور به نظر برسد که رقابت اصلی برای تحصیل در دانشگاههای برند دولتی است اما براساس آمار منتشرشده در سالنامههای آماری ظرف 5 سال، باید عنوان کرد این دانشگاه آزاد اسلامی است که در حال حاضر بار یکسوم آموزش عالی کشور را به دوش میکشد و به مقصد اصلی برای پذیرفتهشدگان تبدیل شده است، بهطوریکه این دانشگاه در سال تحصیلی 1402-1401، توانسته سهم 42 درصدی داشته باشد. سهمی که در دانشگاههای وزارت علوم به 12 درصد میرسد.
کاهش 8 درصدی ورودی دانشگاههای دولتی در 5 سال اخیر
روند 5 ساله نشان میدهد که سهم وزارت علومیها ریزش چشمگیری داشته بهطوریکه از 24 درصد در سال 1398-1397 به 16 درصد رسیده که معنایش کاهش 8 درصدی رغبت برای تحصیل در دانشگاههای وابسته به این وزارتخانه است. بعد از آن، این پیام نوریها بودند که 12 درصد از کل ثبتنامیها را به خود اختصاص دادهاند. از سهم 8 درصدی زیرنظامهای علمی کاربردی و فنی و حرفهایها که بگذریم، باید عنوان کرد دانشگاههای وابسته به وزارت بهداشت تنها سهم 4 درصدی در این زمینه را برعهده داشتهاند. سهم دانشگاه آزاد اما از 30 درصد به 42 درصد رسیده است. رشد 12 درصدی آن هم در مدت زمان 5 ساله تحصیلی، حاکی از آن است که این دانشگاه توانسته توجه جامعه داوطلبان را به خود جلب کند. از طرف دیگر اگر بخواهیم نگاهی به جمعیت دانشجویی این دانشگاه داشته باشیم باید بگوییم براساس آمارها، از سال تحصیلی 1400-1399 تا سال تحصیلی
1402-1401 رشد 21 درصدی داشته و از 965 هزار و 97 دانشجو به یک میلیون و 162 هزار 77 نفر رسیده است. اتفاقی که نشاندهنده تغییر میل داوطلبان به زیرنظامهای آموزشی بوده. آنچه در این میان دارای اهمیت است، اینکه قطعا تداوم وضعیت فعلی به معنای تغییرات غیرقابل انکار در سطح کلان آموزش عالی خواهد بود. موضوعی که از یکسو به معنی میل شدیدتر داوطلبان و خانوادههایشان به تحصیل در این دانشگاه بوده و از سوی دیگر نشاندهنده ارتقای کیفی آموزش و پژوهش در دانشگاه آزاد است. اتفاقی که باعث شده طی سالهای اخیر بستر برای نزدیک شدن این دانشگاه با صنعت ایجاد و بالطبع شرایط هم برای کسب مهارتهای مختلف مورد نیاز دانشجویان بیش از پیش آماده شود.