حانیه قاسمیان، خبرنگار گروه جهانشهر: فاکسنیوز رسانه نزدیک به جمهوریخواهان در گزارشی اعلام کرده کامالا هریس، نامزد دموکراتها در نظرسنجیهای دوماه اخیر برتر بوده است. به گزارش این شبکه خبری، هریس در 4 ایالت از 8 ایالت کلیدی دست برتر را دارد. آریزونا، جورجیا، نوادا و کارولینا این 4 ایالت هستند. 8 ایالت نوسانی در آمریکا، مناطقیاند که برخلاف دیگر ایالتها، آرایشان بهطور سنتی به جمهوریخواهان یا دموکراتها تعلق نمیگیرد بلکه در هر دوره، رایی متفاوت دارند. انتشار خبری بد برای دونالد ترامپ نامزد نهایی جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهوری از سوی رسانه اصلی این حزب، معنای خوبی برای او ندارد. اگر فاکسنیوز هنوز دل در هوای ترامپ دارد احتمالا خواسته با صدای بلند به همه نسبت به عقب ماندن قطعی هشدار دهد. با این حال احتمال دیگری نیز مطرح است؛ اینکه در سبک و سنگین کردنها، احتمالا ترامپ همچنان نامطمئن تشخیص داده شده. او اخیرا تلویحا هشدار داده در صورت راهیابی به کاخ سفید، مارک زاکربرگ رئیس شرکت متا صاحب پلتفرمهایی مانند فیسبوک یا اینستاگرام باید به زندان برود. به نظر میرسد پس از تصمیم مهم و مخاطرهآمیز دموکراتها برای مجبور کردن جو بایدن به کنارهگیری از انتخابات که با فشار افرادی مانند باراک اوباما، رئیسجمهور اسبق این کشور صورت گرفت، دموکراتها در مدار پیروزی قرار گرفتهاند.
نظرسنجی
کامالا هریس، معاون رئیسجمهور دموکرات، در نظرسنجی ایپسوس که روز پنجشنبه منتشر شد با ۴۵ درصد در مقابل ۴۱ درصد از دونالد ترامپ جمهوریخواه پیشی گرفته است. این نظرسنجی نشان میدهد که استراتژی دموکراتها در کنار گذاشتن بایدن موفق بوده. هریس با ایجاد انگیزه جدید در میان رایدهندگان، رقابت انتخابات ریاستجمهوری پیشرو را تحت تاثیر قرار داده است. برتری ۴ درصدی هریس در میان رایدهندگان ثبتنامشده نسبت به برتری یک درصدی او در نظرسنجی اواخر جولای افزایش یافته. این اتفاق نشان میدهد هریس حمایت بیشتری در میان زنان و رایدهندگان هیسپانیک به دست آورده است. هریس در میان زنان و رایدهندگان هیسپانیک با ۴۹ درصد در مقابل ۳۶ درصد، یعنی ۱۳ درصد اختلاف پیشتاز است. در چهار نظرسنجی رویترز/ایپسوس که در ماه جولای انجام شد، هریس در میان زنان ۹ درصد و در میان هیسپانیکها ۶ درصد برتری داشت. ترامپ همچنان در میان رایدهندگان سفیدپوست و مردان پیشتاز است اما برتری او در میان رایدهندگان بدون مدرک دانشگاهی به ۷ درصد کاهش یافته، درحالیکه در جولای این اختلاف ۱۴ درصد بود. این یافتهها نشان میدهد که چگونه رقابت ریاستجمهوری ایالات متحده در طول تابستان تحت تاثیر قرار گرفته است. در هفت ایالتی که در انتخابات ۲۰۲۰ رقابت نزدیکی داشتند - ویسکانسین، پنسیلوانیا، جورجیا، آریزونا، کارولینای شمالی، میشیگان و نوادا - ترامپ در این نظرسنجی با ۴۵ درصد در مقابل ۴۳ درصد از هریس پیشی داشت. اما باید دید که این ایالتهای تعیینکننده امسال چه نتیجهای را رقم میزنند.
1. تاثیر ترور بر کارزار ترامپ
پس از ترور ترامپ، لحن ترامپ روی «استقامت آمریکایی» و نیاز به رهبری قوی متمرکز شد. با این حال دموکراتها با معرفی یک چهره جدید با پیام وحدت و التیام، توانستند از این وضعیت بهرهبرداری کنند و با رأیدهندگانی که از فضای سیاسی قطبی و بیثبات خسته بودند، ارتباط برقرار کنند. این مشابه با اتفاقات پس از ترور جاناف کندی است که لیندون جانسون با استفاده از آن برای تصویب قوانین مهمی مانند اصلاحات حقوق مدنی بهعنوان ادامهدهنده میراث کندی موفق شد. حادثه ترور در ابتدا کارزار ترامپ را با تحریک پایگاه حامیانش تقویت کرد که معمولا حول محورهای قانون و نظم، امنیت و روایت «دولت عمیق» متمرکز است. توانایی ترامپ در معرفی خود بهعنوان قربانی از سوی سیستم سیاسی که قصد دارد او را از صحنه خارج کند، این حمایت را بیشتر تثبیت کرد. با این حال تصمیم استراتژیک دموکراتها برای تغییر نامزد نهاییشان — اقدامی مشابه به تغییر نامزدها در پاسخ به رسواییها یا مشکلات سلامتی — بهطور موثری شتابی را که ترامپ از حادثه کسب کرده بود، کاهش داد.
2. تفرقه در جمهوریخواهان در مقابل وحدت دموکراتها
تفرقه در حزب جمهوریخواه بهویژه پس از استیضاح دوم ترامپ و رویدادهای 6 ژانویه 2021 مشهود شد. جمهوریخواهان برجستهای مانند لیز چنی و میت رامنی بهطور علنی به انتقاد از نقش ترامپ در شورشهای کنگره پرداختند و این منجر به درگیریهای داخلی در حزب شد. در همین حال، دموکراتها با وجود مواجه شدن با چالشهایی از سوی عناصر پیشرفتهتر در حزب، توانستند حول محور پلتفرم میانهروی جو بایدن در انتخابات 2020 جمع شوند که نشاندهنده توانایی آنها در حفظ وحدت در مواجهه با اختلافات داخلی است. این تفرقه در حزب جمهوریخواه مشابه شکاف در حزب جمهوریخواه در انتخابات 1912 است، زمانی که تئودور روزولت با ایجاد حزب پیشرو باعث تقسیم رأیها و درنهایت منجر به پیروزی دموکراتها شد. حزب جمهوریخواه، که بهطور سنتی به خاطر سبک رهبری قوی و از بالا به پایین شناخته میشود، تحت رهبری ترامپ بهطور فزایندهای تفرقهافکن شده است. سبک رهبری ترامپ که با تصمیمات تهاجمی و اغلب یکجانبه مشخص میشود، گروههای خاصی از داخل حزب مانند محافظهکاران سنتی و میانهروها را که رویکردهای معقولتر را در حاکمیت ترجیح میدهند، بیگانه کرده است. در مقابل، دموکراتها استراتژی منسجمتری را حفظ کردهاند که روی شمول و اصلاح تدریجی تمرکز دارد.
3.رویکردهای سیاستی و تاثیر آن بر وحدت
مناظرههای اولیه جمهوریخواهان در سال 2024 با نامزدهایی مانند ران دسانتیس و نیکی هیلی که به مواضع محافظهکارانه سنتی پایبندند، در مقابل دیگرانی مانند ترامپ که همچنان به اصلاحات رادیکال ادامه میدهند، این تفرقه را بهوضوح نشان داده است. این درگیری داخلی در قیاس با حزب دموکرات که با وجود برخی تنشها میان جناح پیشرفته با رهبری شخصیتهایی مانند برنی سندرز و الکساندریا اوکاسیو-کورتز و جریان اصلی، عمدتا در حمایت از اهداف کلیدی قانونگذاری مانند زیرساختها، اصلاحات بهداشتی و تغییرات اقلیمی همسو هستند، بهطور مشهودی به چشم میآید. شکاف حزب جمهوریخواه بر سر نحوه برخورد با کووید-19، با برخی اعضا که خواستار قرنطینههای سختگیرانه و دیگرانی که به دنبال بازگشایی کامل بودند، نمونهای از این است که چگونه سیاستهای قاطع میتوانند اتحاد و تفرقه در حزب را به همراه داشته باشند. در مقابل، دموکراتها توانستند پیامی سازگار در مورد کووید-19 را حفظ کنند و بر سیاستهای مبتنیبر علم تاکید کنند که به آنها کمک کرد تا از درگیریهای داخلی عمده جلوگیری کنند. سیاستهای قاطع و سختگیرانه میتوانند هم از نظر حمایت و هم از نظر تقسیمات درونحزبی تاثیرگذار باشند. سیاست «آمریکا اول» ترامپ، که شامل مواضع تهاجمی در مورد مهاجرت، تجارت و درگیریهای نظامی است، شکافهای واضحی را در حزب جمهوریخواه ایجاد کرده است. برخی از اعضای حزب، بهویژه کسانی که از حوزههای متنوعتر یا شهری میآیند، این سیاستها را بسیار افراطی و دور از دسترس میبینند. از طرف دیگر، رویکرد نرم دموکراتها با تمرکز بر ساخت ائتلاف و رسیدگی به مسائل سیستمیک از طریق تغییرات تدریجی، به حفظ وحدت آنها کمک کرده است.
4. تغییرات استراتژیک تیم ترامپ
تصمیم ترامپ برای جایگزینی مایک پنس با ج.د.ونس بهعنوان نامزد معاونت رئیسجمهور در انتخابات 2024 یک حرکت استراتژیک است که هدف آن جلب توجه به پایگاه جمهوریخواه سنتی و عناصر جوانتر و پوپولیستی حزب است. ونس که بهخاطر حمایت از آمریکاییهای طبقه کارگر و تاکید بر ارزشهای خانوادگی شناخته شده، تضاد قابل توجهی با زندگی شخصی ترامپ که با ازدواجهای متعدد و رسواییها همراه بوده، ارائه میدهد. ظهور ونس به محبوبیت او بین آمریکاییهای روستایی و طبقه کارگر نسبت داده میشود که بهخوبی در کتاب پرفروش او «هیلب یلی» نشان داده شده است. کارنامه سیاسی او ازجمله موفقیت در انتخابات سنا در اوهایو، براساس توانایی او در بیان نگرانیهای این جمعیت، بهویژه در ایالتهای صنعتزده که برای پیروزی ترامپ در 2016 حیاتی بودند، ساخته شده است. با انتخاب ونس، ترامپ قصد دارد حمایت خود را از این رأیدهندگان تثبیت کند و همچنین به انتقادهای مربوط به مسائل اخلاقی و شخصی خود پاسخ دهد. این استراتژی مشابه به انتخاب جورج هربرت واکر بوش بهعنوان معاونت رئیسجمهور توسط رونالد ریگان در سال 1980 است. بوش با تجربه سیاسی گستردهاش و تصویر میانهرواش، وضعیت خارج از حزب و مواضع محافظهکارانهتر ریگان را متعادل کرد و به متحد کردن حزب و جلب توجه به رأیدهندگان وسیعتر کمک کرد.
5. محدودیتهای سیاستهای جنجالی
استراتژی ترامپ در پذیرش جنجالها بهنوعی دو لبه بوده است. درحالیکه این استراتژی حمایت گروههایی مانند ملیگرایان سفیدپوست و نظریهپردازان توطئه را تقویت کرده، اما همچنین بخشهای قابل توجهی از رأیدهندگان را نیز بیگانه کرده است. این قطببندی در نتایج انتخابات 2020 مشهود بود، جایی که ترامپ حمایت قابل توجهی از مناطق روستایی و طبقه کارگر جلب کرد، اما در مناطق حومهای و شهری بهویژه در میان زنان و رأیدهندگان با تحصیلات دانشگاهی، حمایتش را از دست داد. نحوه برخورد ترامپ با اعتراضات «جان سیاهان مهم است» در سال 2020 که با لحن تحریکآمیز، سرکوب و استفاده از نیروهای فدرال علیه معترضان همراه بود، نمونهای از چگونگی توانایی او در جلب پایگاههای حمایتی خود بوده درحالیکه دیگر رأیدهندگان را دور میکند. واکنشها به این اقدامات در انتخابات 2020 مشهود بود، جایی که ترامپ در ایالتهای کلیدی مانند پنسیلوانیا، میشیگان و ویسکانسین -ایالتهایی که برای پیروزی او در 2016 حیاتی بودند- شکست خورد. دادههای انتخابات 2020 نشان میدهد نظرسنجیهای محبوبیت ترامپ در میان جمهوریخواهان همچنان بالا بود اما در میان مستقلها و دموکراتها بهشدت کاهش یافت، که اثر قطبزایی سیاستهای او را تایید میکند. بهعنوان مثال نظرسنجیها نشان داد درحالیکه 94 درصد از رأیدهندگان جمهوریخواه از ترامپ حمایت کردند، تنها 41 درصد از مستقلها از او حمایت کردهاند که در مقایسه با بایدن مستقلها 54 درصد از او حمایت کردند.
6. پیامدهای سیاست خارجی ریاستجمهوری ترامپ
دولت دوم ترامپ احتمالا شاهد تغییرات قابل توجهی در سیاست خارجی ایالاتمتحده بهویژه در مورد اوکراین و خاورمیانه خواهد بود. دولت قبلی ترامپ با رویکرد معاملهگرانه در روابط بینالملل، تمرکز بر «آمریکا اول» و کاهش مشارکت ایالاتمتحده در درگیریهای جهانی مگر اینکه مستقیما برای منافع آمریکایی مفید باشد، مشخص شد. این رویکرد بهطور قابل توجهی با حمایت دوجانبهای که برای اوکراین در تعارض با روسیه و استراتژیهای نظامی مستقر در غرب آسیا وجود دارد، در تضاد است. شکاکیت ترامپ نسبت به ناتو و عدم تمایل به حمایت کامل از اوکراین پیش از این در داخل حزب جمهوریخواه و با متحدان بینالمللی ایجاد تنش کرده. همچنین تمرکز او بر خروج از «جنگهای بیپایان» در خاورمیانه به تصمیمات جنجالی منجر شد، مانند خروج نیروهای آمریکایی از سوریه در سال 2019، که بهطور گستردهای توسط هر دو حزب به بهانه بیثبات کردن منطقه، مورد انتقاد قرار گرفت. همراستایی ترامپ با مجتمع نظامی- صنعتی، بهویژه از طریق افزایش هزینههای دفاعی و فروش سلاح به کشورهای خلیجفارس، بخش کلیدی سیاست خارجی او بوده است. با این حال تصمیمات غیرقابل پیشبینی او مانند گفتوگو با کیم جونگاون از کره شمالی درحالیکه بهطور همزمان از توافقات چندجانبه مانند توافق هستهای ایران خارج شد، نگرانیهای قابل توجهی را در میان مقامات نظامی و اطلاعاتی ایجاد کرده است.
7. تعادل لابیهای داخلی و خارجی
دینامیکهای انتخابات 2024 همچنین به تاثیر لابیهای داخلی و خارجی بستگی دارد. ترامپ روابط قویای با لابیهای داخلی مانند NRA و صنعت نفت حفظ کرده است که همچنان از او حمایت میکنند؛ به دلیل سیاستهای او در مورد حقوق اسلحه و مقرراتزدایی. با این حال دموکراتها، بهویژه تحت رهبری کامالا هریس، موفق به تامین حمایت از لابیهای بینالمللی شدهاند که به سیاست خارجی باثبات و پیشبینیپذیرتری علاقهمند هستند. انتخابات 2024 شاهد تلاشهای لابیگری قابل توجهی از صنایعی است که تحت تاثیر مسائل جهانی قرار دارند، مانند بخش انرژی که تحت تاثیر جنگ در اوکراین و تحریمهای متعاقب آن قرار دارد. درحالیکه ترامپ خود را بهعنوان حامی صنایع انرژی سنتی معرفی کرده است، هریس از حمایت بخشهای فناوری و انرژیهای تجدیدپذیر بهرهبرداری کرده که او را بهعنوان گزینهای بیشتر منطبق با تغییرات جهانی به سوی پایداری میبینند. تاثیر لابیهای یهودی، همچنان نقش قابل توجهی در انتخابات ایالاتمتحده بازی میکند. لابی یهودی، از طریق سازمانهایی مانند AIPAC، بهطور تاریخی با نامزدهایی که از رژیمصهیونیستی حمایت میکنند، همراستا بوده است. هریس که در ادامه موضعی قوی نسبت به رژیمصهیونیستی داشت، با سطحی از مخالفت که ممکن است از سیاستهای غیرقابل پیشبینی ترامپ در خاورمیانه انتظار داشت، روبهرو نشده است.