فرهیختگان: پرونده برجام و مذاکرات به دلیل آنکه تحت تاثیر شرایط منطقهای و همچنین عنادورزی غربیها علیه ایران در وقایع 1401 مسکوت مانده بود پس از چند سال بار دیگر با اظهارات وزیر جدید امور خارجه به صدر اخبار بازگشت. عباس عراقچی که برای تشریح برنامههای وزارت خارجه در دوران جدید به گفتوگوی ویژه خبری رفته بود، برجام به شکل فعلی آن را تحت تاثیر جنگهای اوکراین و غزه و نیز رد شدن برخی تاریخهای موجود در برجام، غیرقابل احیا توصیف کرد و از لزوم بازشدن متن و تغییر در قسمتهایی از آن گفت. عراقچی در این گفتوگو تاکید کرد شکل قبلی مذاکرات و توافق برجام میتواند یک راهنما برای رجوع باشد ولی دیگر به شکل سابق نمیتواند مورد اجرا واقع شود و مذاکرات جدیدی باید شکل بگیرد. وزیرخارجه کشورمان البته در گفتوگوی دیگری با پایگاه خبری جماران توضیح داد که از اظهارات در برنامه تلویزیونی مرگ برجام را منظور نداشته اما برجام به شکل فعلی قابل احیا نیست ولی حتما اشکال دیگری برای توافق وجود خواهد داشت. عراقچی درحالی این اظهارات را مطرح میکند که در دورهای پیشین مذاکرات موضع ایران همواره این بوده که میز مذاکره صرفا با هدف به نتیجه رسیدن در مورد چگونگی بازگشت آمریکا به برجام تشکیل شده و هیچ گفتوگویی قرار نیست بر سر متن برجام شکل بگیرد. علاوهبر سوالاتی که در مورد چهارچوبها و شیوه جدید مذاکرات مورد نظر عراقچی وجود دارد، سابقه گفتوگوهای طرفین در مذاکرات احیای برجام، جایگاه آمریکا در مدل جدید مذاکرات و نسبت مذاکرات جدید با مواضع سابق ایران بهویژه قانون اقدام راهبردی را محل ابهام قرار میدهد. برای پاسخ به این ابهامات و نیز بررسی نتایج اثرات اعلان رسمی بینتیجه بودن برجام از زبان وزیر خارجه ایران به سراغ مهدی خراتیان، حسن بهشتیپور و حمیدرضا غلامزاده رفتهایم تا از زوایایی متفاوت اظهارات عراقچی را مورد سنجش قرار داده باشیم. مشروح این گفتوگوها را در ادامه میخوانید.
اولویتهای وزیر خارجه روی ریل سیاستهای قبلی بود
بهشتیپور، کارشناس بینالملل، ابتدا به اولویتبندی سیاست خارجه ایران توسط وزیر امور خارجه اشاره کرد و این تقسیمبندی را همراستا با سیاست کلی نظام حکمرانی دانست و گفت: «این صحبتها نشان میدهد در ایران سیاست خارجی با تغییر دولتها عوض نمیشود و مربوط به نظام جمهوری اسلامی ایران است. در سیاست خارجی در ایران، دولتها در تصمیمسازی شرکت دارند، یعنی میتوانند با کارهای کارشناسی که انجام میدهند در تصمیمسازی مشارکت کنند و تصمیمهای درستی را اتخاذ کنند ولی برای تصمیمگیری و آنکه حرف آخر را میزند، طبق اصل 176 قانون اساسی عمل خواهد شد و نهایتا برای اجرایی شدن باید به تایید رهبری برسد. براین اساس صحبتهای رهبری شاهد دقیقی براین مدعاست که این سیاست، سیاستی است که در دولت آقای رئیسی دنبال میشد و ایشان هم خیلی صریح بیان کرد. اولویت صحبت با همسایگان حرف جدی است. ایران دنبال توسعه مناسبات با همسایگان است. ایران روابط خود را با کشورهایی تقویت میکند که منتقد سیاستهای ایالات متحده آمریکا هستند و زیر بار سلطه آمریکا نرفتند یا کمتر رفتند. اولویتبندی که شد جدید نبود و همان سیاستهای قبلی است که در دولت رئیسی و از جانب نظام تعیین شده بود، بنابراین فکر میکنم این واقعی بود و در دولت پزشکیان هم حتما دنبال خواهد شد.»
عراقچی در سیاست اعلامی گفت منتظر مذاکره با غربیها نیست
بهشتیپور، معتقد است اظهارنظرهای وزیر خارجه به این معنی بود که ایران معطل مذاکره نیست و توضیح داد: «عراقچی تلاش کرد نشان دهد ایران معطل مذاکره کردن با اروپا و آمریکا نخواهد شد، سعی کرد موضع بالا اتخاذ کند و بگوید ایران احتیاجی به چنین مذاکراتی را در خود نمیبیند ولی اگر قرار بود مذاکراتی انجام بشود در چهارچوب جدیدی، خواهد بود. اسم آن میتواند هرچیزی باشد. من فکر میکنم عراقچی خواست در سیاست اعلامی به طرف مقابل نشان دهد منتظر ننشسته که آیا مذاکرات با غرب و اروپا به نتیجه میرسد یا نمیرسد. ایران کار خود را در سیاست خارجی، با اولویتهایی که اعلام کرده ادامه خواهد داد. حالا اگر تغییر در رویکرد طرف مقابل انجام شد و اگر قرار است مذاکراتی انجام شود، باید با چهارچوب جدیدی صورت گیرد.»
تحریمها بدون مذاکره تمام نمیشود
بهشتیپور معتقد است راهی جز مذاکره برای رفع تحریمها وجود ندارد و ما چارهای جز مذاکره با آمریکا نداریم و توضیح داد: «اولا باید توجه داشته باشیم به هرشیوهای که تحریمها پایان پیدا کند، باید از طریق مذاکره باشد. راهی جز مذاکره وجود ندارد. تخیل است که کسی تصور کند روزی تحریمها در ایران خود به خود برداشته میشود، بدون اینکه مذاکرهای انجام شود. اما این مذاکرات چه چهارچوبی دارد، چه طور برگزار میشود، در چه شرایطی برگزار میشود و چه رویکردی دارد، بسیار مهم است. خاماندیشی است کسی تصور کند تحریمها بدون مذاکره تمام میشود. اینطور نیست. سیاستی که ایران اتخاذ کرده این است که همچنان تلاش کند توان اقتصادی درون کشور را بالا ببرد که اثربخشی تحریم کاهش پیدا کند. از آن طرف سعی کرده توان هستهای را بالا ببرد برای اینکه با دست پر سرمیز مذاکرات حاضر شود. توان دیپلماسی را با آمدن تیم جدید افزایش دهد که عراقچی میتواند در این زمینه موثر باشد و یک وحدت بین میدان و دیپلماسی برقرار کند.»
هرمذاکرهای صورت گیرد برجام مبنای آن است
بهشتیپور اشارهای هم به تاکید وزیر خارجه بر فعال کردن بازوی رسانه کنار دیپلماسی کرد و در ادامه اشاره کرد اینکه گفته میشود برجام مرده حرف درستی نیست و گفت: «چیزی که عراقچی مطرح کرد، توجه دقیق به بازوی سوم و بحث رسانه است. گفت نهفقط میدان و دیپلماسی بلکه رسانه هم باید در این مسیر فعال باشد. اگر وزیر خارجه ما به دیپلماسی عمومی توجه ویژه کند و زیرمجموعه دیپلماسی عمومی که یکی از مهمترینهای آن دیپلماسی رسانهای است، داشته باشد، میتواند کمک شایان توجهی به دیپلماسی عمومی ما بکند. هرنوع مذاکرهای بین ایران و اروپا و آمریکا انجام شود، حتما از برجام شروع میشود، یعنی معمولا مذاکرات از موضوعات مورد توافق شروع میشود و در مواردی که اختلاف وجود دارد آنها را حلوفصل میکنند. آنهایی که میگویند برجام مرده و بوی گند آن بلند شده، نمیخواهند واقعیتها را بپذیرند. واقعیت این است هرنوع مذاکرهای در آینده انجام شود، مبنای آن برجام است. منتها برجامی که طرف آمریکایی و اروپایی یکجانبههای آن را مدنظر خواهد داشت، طرف ایرانی هم جنبههای دیگر آن را مورد توجه قرار خواهد داد. حالا ممکن است در این چهارچوب نام دیگری هم روی آن بگذارند و آنقدر تغییرات انجام شود که دیگر نام آن برنامه جامع اقدام مشترک نباشد. مهم نیست، در مذاکرات رسم مهم است. اینکه آیا این نتیجه در راستای امنیت ملی ما هست، در راستای پایان دادن به تحریمها هست یا نیست؟ حالا اسمش را هرچه میخواهید، بگذارید. در دولت آقای رئیسی نام آن را گذاشتند مذاکرات برای پایان تحریمها. چهارچوب آن همان برجام بود. برهمین اساس عراقچی هوشمندانه موضعی گرفت که به دوطرف بگوید ایران منتظر نمانده آیا طرف مقابل مذاکرات را لغو میکند یا نمیکند اما اگر مذاکراتی هم بشود درباره موارد اختلاف که ما یکچیز را میخواهیم، طرف مقابل چیز دیگری، صحبت میکنند. حالا نام آن هرچه گذاشته شد.»
ایران به دنبال مدیریت تنش است نه عادیسازی
بهشتیپور به این موضوع هم اشاره کرد که وزیر خارجه نه عادیسازی که به دنبال مدیریت تنشهاست و توضیح داد: «ایشان گفت ما فعلا مذاکراتی نخواهیم داشت و به جای عادیسازی مناسبات باید به دنبال مدیریت تنش با آمریکا باشیم. این یعنی اینکه ما الان دنبال مذاکره با آمریکا و اروپا نیستیم، ما دنبال مدیریت تنش با آمریکا هستیم. گفته میشود اگر گفتوگویی هم قرار است به صورت محرمانه انجام شود، به خاطر این است که تنش را مدیریت کنند، نه اینکه عادیسازی کنند؛ چراکه میگوید فعلا آمادگی برای طرف مقابل وجود ندارد که بخواهد مناسبات را عادیسازی کند، آن هم در وضعیتی که همه معطلند ببینند اقدام ایران در مقابل عملیات تروریستی که اسرائیلیها انجام دادند، چه خواهد بود؟» او درباره اینکه واکنش احتمالی غربیها به این صحبتها چه خواهد بود، گفت: «عراقچی، صریح و روشن در سیاست اعلامی گفت ما نیازی به گفتوگو و مذاکره نمیبینیم اما برای مدیریت تنش آمادگی داریم. در روابط این از منظر دیپلماتیک معنا دارد. فهم خودم این است که میخواست به طرف مقابل بگوید ما ننشستیم دست به دعا برداریم که شما کی مذاکرات را از سر بگیرید و آیا دنبال رفع تحریم هستید یا چه اقدامی انجام خواهید داد؟ ما به دنبال کار خودمان هستیم تا روابط خودمان را با آن اولویتبندی که اعلام شده انجام دهیم.»
وقتی به مذاکره اظهار نیاز میکنیم، طرف مقابل امتیاز میگیرد
حمیدرضا غلامزاده اما معتقد است در شرایط فعلی صحبت کردن از مذاکره با آمریکا موضوعیتی ندارد و تنها پالس ضعف منتقل میکند. او درباره اینکه مسیر دولت چهاردهم در برجام در مقایسه با دولت قبل تغییر خواهد کرد، گفت: «آن دوره میشد برجام را احیا کرد. سه چهار سال از برجام مانده بود، وسطهای برجام بودیم، هنوز میشد بحث احیای برجام و بازگشت به آن را فراهم کرد. الان این فرصت نیست. الان سال آخر برجام است و برمبنای تاریخبندی برجام تمام میشود، لذا طبیعی است که نشود به آن سمت رفت. منتها نکته اول این است که چرا باید به سمت برجام رفت. پیشفرضی که عراقچی و دولت گذشته مطرح کرده، قابل بحث است و باید یک مرحله قبلتر بحث کرد. چرا باید مبتنیبر برجام سیاست خارجی را تعریف کنیم. این مشکل داستان است که یک خطای دیپلماسی در دولت پزشکیان است، ضمن اینکه اگر قرار است مذاکره کنیم چرا باید با این شکل و صراحت گفته شود که عملا ابراز نیاز برای مذاکره شود. خود عراقچی هم خوب میداند که این دست او را در مذاکرات خواهد بست، یعنی طرف مقابل احساس نیاز میکند و سرمیز مذاکره آمدن را هم منوط به امتیاز میکند. مثال آن در صحبتهای خود عراقچی دیده میشود. منظور ایشان این نیست. اینکه ایشان گفت دولت بایدن اوایل ابراز تمایل کرد، بله در مناظرات انتخاباتی 2020، بایدن خیلی دم از بازگشت به برجام میزد، چون ترامپ خارج شده بود و بهعنوان یک دعوای سیاسی او را محکوم میکرد که چرا از برجام خارج شدی و باید برگردی ولی بعد از اینکه بایدن روی کار آمد به هیچ وجه کاری برای برجام انجام نداد. تا فروردین1400 که قرارداد 25ساله را با چین امضا میکنیم، کمتر از یک هفته، 5یا 6 روز بعد از آن، آمریکا اولین سیگنال مذاکره را میدهد. یعنی از ژانویه تا آخر مارس و تا آخر آوریل، هیچ مطلبی از مذاکره و برجام مطرح نمیکند. تازه آن موقعی که مسیر خنثیسازی تحریم را از مسیری دیگر دنبال کردیم، آمریکاییها دم از مذاکره زدند. یعنی اصلا دنبال مذاکره نبودند. این هدف مقابلی است که ما داریم. حالا وقتی عراقچی حرف از مذاکره میزند، حتما طرف مقابل بابت این امتیاز میگیرد؛ چراکه از جانب عراقچی و دولت پزشکیان اظهار نیاز شده که ما به مذاکره نیاز داریم. کلام عراقچی در تضاد با اقتدار و عزتی است که در سیاست خارجی مبنای اساسی سیاست خارجی ما تعریف شده است. قرار بود خنثیسازی تحریمها در سیاست خارجی اولویت داشته باشد، چون میشود با قدرت به سمت رفع تحریم حرکت کرد.»
تصورات کهنه در شرایط جدید منطقه و جهان کار نمیکند
غلامزاده در ادامه اشاره کرد الان اساسا مذاکره موضوعیتی برای غربیها ندارد و گفت: «محل قرارگیری عراقچی غلط است، باید یک پله عقب برگردیم. ایشان میگوید صحنه سیاسی عوض شده ولی پیشفرض این است که باید برجام باشد و با آمریکا مذاکره کنیم. مشکل پیشفرضی است که دوستان دارند. اساسا صحنه تغییر کرده. نه مذاکرات برای غربیها اهمیت دارد، نه ایران جزء اولویتهایش است، نه آمریکا مقابله با ایران را در اولویتهای دسته اول خود دارد و در رده دهم و یازدهم قرار میگیرد. در کشورهایی که تهدید محسوب میشوند ایران در رده چهارم قرار دارد. مساله، مساله برجام نیست. منتها دوستان که هم در دوره قبل مسئول آن بودند، هم الان، فکر میکنند چون برجام برای آنها مهم است الان اولویت برای دنیا برجام است. اساسا اینطور نیست چون صحنه سیاست خارجی جهانی تغییر کرده است. خطای دوستان آنجاست که متوجه نیستند متولی بخشی از این تغییرات جهانی ایران بوده و ایران بهعنوان یکی از قدرتها و بازیگران صحنه سیاسی جهان دیده میشود و به خاطر همین هم با این هویت باید جلو رفت. چون نیاز دارند، جلو میروند. مشکل اینجاست این دولت اعتمادبهنفسی که باید در صحنه سیاست داشته باشد را ندارد و به تاثیری که ایران در صحنه جهانی داشته باور ندارد. 10 ماهی است که طوفان الاقصی اتفاق افتاده و تمام جهان را تکان داده. کسی که از آن حمایت کرده، ایران بوده است. هیچ تردیدی در این نیست. قدرتمندی ایران کافی است. مراکز اندیشهای و رسانهای معتبر را ببینید، از قدرت ایران در منطقه دم میزنند. طبیعتا نگاه آنها مثبت نیست اما منکر قدرت ایران نیستند و تاثیر و نفوذ ایران را تایید میکنند. دوستان، قائل به این نیستند و برعکس قائل به قدرت آمریکایی هستند که خود آمریکاییها قائل به آن نیستند. به همین خاطر عرض میکنم که تصورات و نگاهی که در این دولت و بدنه وزارت خارجه وجود دارد، نگاه کهنه سه دهه قبل است که آمریکا ابرقدرت بوده و محور آمریکا بوده و همچنان فکر میکنند همین محور است درحالیکه اساسا داستان بهطور کل در دنیا عوض شده است. ما هم نمیگوییم خود آمریکاییها میگویند، خود اروپاییها میگویند. فقط دوستان روی همان کلیشههای ذهنی سه دهه قبلشان باقی ماندهاند، مشکل اینجاست. پس سوال درست این است که اساسا باید مذاکره کنیم، اگر بخواهیم مذاکره کنیم باید با آمریکا مذاکره کنیم؟ آیا برجام یا هرتوافقی بدون آمریکا میسر است؟ خیر. حتما اروپاییها، نسبت به آمریکا حرف گوشکن هستند. اما قرار نیست ما این را بهعنوان ضرورت و نیاز ببینیم. باید این را بهعنوان نقطهضعف طرف اروپایی تحلیل کنیم. نه اینکه خودمان به آن استناد کنیم و بازیگران اروپایی را کنار بزنیم، بازیگران شرقی را کنار بزنیم و بگوییم ما میمانیم و کدخدا. این به معنای قدرتمند کردن ایران نیست. اتفاقا وابسته کردن ایران است به تایید و اجازه آمریکای کدخدا.»
چیزی که آمریکاییها میفهمند این است که ایران به مذاکره نیاز دارد
غلامزاده درباره اینکه واکنش غربیها به صحبتهای وزیرخارجه چه خواهد بود، گفت: «اولین چیزی که آمریکاییها از این پالس میفهمند این است که ایران به مذاکره نیاز دارد چون ما فشار آوردیم پس باید باز به او فشار بیاوریم، یعنی اگر پای میز مذاکره میرویم برای فشارهای بعدی پای میز مذاکره میرویم، لذا اساسا هیچ خیری در این ماجرا نیست و حتما به سمت فشار بیشتر خواهند رفت. ممکن است پای میز مذاکره بیایند اما برای آمدن هم امتیاز طلب میکنند. اولا انتخابات باید بگذرد و تقریبا یک سال دیگر درباره مذاکره صحبت خواهیم کرد. دوما اینکه برای آمدن به مذاکره شرط و شروط خواهند گذاشت و امتیازاتی خواهند گرفت. همین الان هم میشنویم که فشارهایی از سمت اروپاییها به دولت جدید وارد میشود چون دولت جدیدی آمده که از جنس اصلاحات است و بیتاثیر هم نبوده، در مواردی هم دولت بدش نمیآمد کوتاه بیاید اما شورای عالی امنیت ملی خیلی همراهی نکرده که کار درستی هم بوده است. علاوهبراین وارد مذاکره میشود که فشار بیشتری وارد کند و امتیاز بیشتری از ایران بگیرد. غیر از این تفکر آمریکایی و سیاست آمریکایی نخواهد بود. بهترین کاری که ایران میتواند انجام دهد این است که مذاکرات را تعطیل کند. آن وقت اروپاییها و آمریکاییها دنبال ایران خواهند دوید که آن را به سرانجام برسانند. کاربردی آن این است که ایران ابراز تمایلی به برجام نکند نهایتا میخواهند مثل برجام تحریم بگذارند. اینکه ایران ابراز تمایلی به برجام نکند و برعکس کاری که دولت میکند ابراز تمایل است. پیام آن چیزی جز ابراز نیاز نیست و برای همین هم امتیازگیری بیشتری خواهد داشت.»
تاریخ مصرف برخی از بندهای برجام گذشته است
مهدیخراتیان، کارشناس بینالملل معتقد است نگاه وزیرخارجه درباره برجام منطقی و درست بوده، وی گفت: «به نظر من حرف خوبیاست. از این جهت که اولا ما نباید خودمان را هول نشان بدهیم. زمانی که بایدن وارد کاخ سفید شد برخی در ایران خیلی هول شدند که باید سریعتر کاری انجام دهیم. یکی از سفرای ما مقالهای نوشت آقای بایدن ما انتظار بیشتری از شما داشتیم و حرفهای ناپخته دیپلماتیکی از این جنس زده شد. اینکه بخواهیم مدام نشان دهیم که میخواهیم باعجله به توافق برسیم این سیگنال ضعف است. دومین نکته هم این است که این اظهارات بر مبنای واقعیتی گفته شده است. برجام در فضایی شکل گرفت که ذخایر اورانیوم و تکنولوژی غنیسازی ما در سطوح دیگری بود و الان در سطوح دیگری است که عقب راندن آن خسارت است. مسائل منطقهای ماهیت دیگری داشت.» خراتیان درباره اینکه چقدر پالس مذاکره برای آمریکا موضوعیت دارد، گفت: «مسائل داخلی آمریکا الان خیلی به هم ریخته است. در این شرایط تصمیمگیری را باید گذاشت برای بعد از انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا. روی کار آمدن ترامپ یا هریس هرکدام سناریوهای متفاوتی را مقابل ما قرار میدهد. آیا در سیاست خارجی آمریکاییها میخواهند راه بایدن را در منطقه ادامه دهند و پروژههایی مثل عادیسازی را پیگیری کنند یا اینکه نگاه متفاوتی دارند. تحلیل مساله پیچیده است. ما باید صبرکنیم، رصد دقیقی داشته باشیم و هول نباشیم. وضعیت ما در مساله هستهای فرق کرده است. برخی از بندهایی که در برجام است یکجورهایی تاریخ مصرفش گذشته است. لذا من فکر میکنم ما باید ابتدا تکلیف یکسری مسائل را مشخص کنیم و بعد هم اگر قرار است مذاکرهای صورت بگیرد پس از انتخابات آمریکا برنامهریزی شده و با ملاحظه تمام جوانب پیگیری شود.»
ابتدا باید جلوی اسنپبک را بگیریم
خراتیان درباره اینکه چهارچوب مذاکره با غرب باید چگونه باشد، گفت: «در کشورهای اروپایی درهایی باز شده است. مثلا در انگلیس حزب کارگر و دموکرات روی کار آمدهاند و علیرغم حمایت این احزاب از اسرائیل برخی جناحها در آن حضور دارند که امکان گفتوگو با آنها وجود دارد. در فرانسه هم چپهایی رای آوردهاند که امکان گفتوگو با آنها وجود دارد. ما در درجه اول باید جلوی اسنپبک را بگیریم و گفتمان استفاده از این مکانیسم را که درحال رشد در کشورهای اروپایی است کنترل کنیم و بعد برویم به سمت اینکه آیا امکان معاملههای محدود با غرب وجود دارد یا نه. این امر نیز باید با محاسبههای دقیق در ارکان نظام و بدون هیچگونه عجله و ذوقزدگی صورت بگیرد. باید شرایط تحلیل شود که آیا امکان معاملههای کوچک و کم کردن هزینهها وجود دارد یا نه. معاملات بزرگ مثل برجام نیز میتواند محل بحث باشد که بهنوعی به لابی هریس و ترامپ با لابیهایی آمریکایی بستگی دارد. فعلا چیزی که میدانیم این است که لابی اسرائیل نیمچه اعلان جنگی را به حزب دموکرات داشته است. این امر تبعاتش ممکن است بعد از پیروزی احتمالی هریس ظاهر شود. اینکه تبعات این نزاع داخلی چیست و به نفع یا ضرر ما تمام میشود را نمیشود قطعی گفت اما شکاف بین لابی اسرائیل و رئیسجمهور دموکرات آمریکا بر فضای مذاکرات با ایران هم اثر میگذارد. در حزب دموکرات جناح ترقیخواه بهشدت نسبت به اسرائیل مسالهدار شده است و اینها به دشمنی موجودیتی باهم رسیدهاند. اینکه جاش شاپیرو چهره حامی اسرائیل بهعنوان گزینه اصلی جانشینی بایدن مطرح بود اما درنهایت بهعنوان معاون اول بایدن هم انتخاب نشد نشان میدهد که ترقیخواهها مخالف هستند و به هریس نیز فشار آوردند. بهطور کلی دعواهای داخلی حزب دموکرات و نقش لابی اسرائیل فراموش نمیشود و بعد از انتخابات این شکاف ممکن است تعمیق شود. این جنگ حیثیتی ممکن است درهایی را نیز برای مذاکره باز کند. ما باید ببینیم این شکافها چقدر گسل ایجاد کرده و آیا قادر خواهند بود پس لرزههایی به وجود بیاورند یا نه.»
به مذاکره نگاه صفر و صدی نداشته باشید
خراتیان معتقد است اگر ایران بخواهد مذاکره کند نباید درباره چرخه آن صحبت کنیم، وی توضیح داد: «در چنین شرایطی عراقچی حرف معقولی میزند. من هم حرفم این است اگر میخواهیم با غرب سر مساله هستهای مذاکره کنیم دیگر نباید راجعبه چرخه آن صحبت کنیم. اگر آمریکا مدعی است ما در حال تولید بمب هستیم ما نیز باید از او در قبال عدم حرکت به این سمت امتیاز بگیریم نه اینکه به بهانه تولید بمب کنار گذاشتن فعالیتهای هستهای صلحآمیز را از ما مطالبه کند. چرخه را که ما باید داشته باشیم اصلا بحثی روی آن نباید باشد. برجام صرفا درمورد چرخه فعالیتهای هستهای ایران و محدودیتهای آن بود اما الان سطح بحث متفاوت است. ما باید بحث تغییر دکترین هستهای را بهعنوان چماق بالا بیاوریم و بگوییم یا شما میخواهید با همان فرمول قبلی به تحریم و حمایت از اسرائیل در عملیاتهای تروریستی علیه ما ادامه دهید و ائتلافسازی منطقهای علیه ایران انجام دهید که در این صورت ما هم دکترین خودمان را میتوانیم تغییر دهیم. اگر قرار باشد ائتلاف منطقهای ضد ایرانی زیر چتر دفاع اتمی آمریکا شکل بگیرد ما هم چارهای نداریم. آن زمان رقابت اتمی در منطقه شکل میگیرد که آمریکا قدرت کنترل آن را نخواهد داشت. در نتیجه دغدغه آمریکا برای خاورمیانه آرام به نفع اسرائیل هم تامین نخواهد شد. دولت هم نباید سیگنال ضعف بفرستد. نگاه صفر و صدی داشتن به مقوله مذاکره باعث میشود کسانی با آمدن مسعود پزشکیان بدون توجه به شرایط انتخابات آمریکا مطالبه فرستادن تیم مذاکرهکننده از جانب ایران را داشته باشند، درحالیکه هریس میخواهد پروندههای اختلافی مثل غزه و نیز پرونده هستهای ایران را تا حد ممکن مسکوت نگه دارد. ما باید شرایط را رصد کنیم و بعد از انتخابات آمریکا با روشهای متفاوت درمورد ترامپ و هریس کار را پیش ببریم.»