علی مزروعی، خبرنگار گروه نقد روز: با تایید صلاحیت مسعود پزشکیان در انتخابات این نگرانی به وجود آمد که برخی جریانهای رادیکال اصلاحطلبان بخواهند از تریبون در اختیار او برای طرح اظهاراتی علیه منافع ملی سوءاستفاده کنند. پزشکیان اما با تکیه به تجربه سیاسی چند دههای خود در این دام گرفتار نشد. همین امر نیز باب حمله به رئیسجمهور و طرح مطالبات غیرمنطقی از او را توسط چهرهها رادیکالتر اصلاحطلبان گشود. اگر قرار باشد فهرستی از اصلاحطلبانی داشته باشیم که در شئون مختلف تلاش داشتهاند به دولت پزشکیان اعمال فشار کنند در صدر این فهرست، نام آذر منصوری جای میگیرد. فردی که از نخستین دقایق پیروزی پزشکیان همواره به نحوی عمل کرده که گویی به چیزی جز شکست حداکثری آن قانع نیست. اعلام برائت از دولت و همزمان سهمخواهی حداکثری از کابینه دستورکار پیشین آذر منصوری برای تقابل با دولت بود. پس از پایان فرآیند تعیین وزرای پیشنهادی نیز روایت شکست از تلاشهای دولت در دستور کار آذر منصوری قرار گرفته است. مرور رویکردهای تقابلی رئیس جبهه اصلاحات میتواند مفر خوبی در اختیار رئیسجمهور قرار دهد که به او قدرت گریز از دامهای منفعتطلبانه و ضدملی میدهد.
تلاش اصلاحطلبان برای به شکست کشاندن دولت چهاردهم
آذر منصوری که علیرغم ایفای نقش در فرآیند تعیین کابینه نقش خود را منکر شده و مدعی بود جبهه اصلاحات صرفا شان همراهی و نظارت بر عملکرد دولت دارد در جدیدترین موضع سیاسی خود مهمترین ایده دولت پزشکیان یعنی وفاق ملی را زیر سوال برده و در توییتی با طرح مطالبهای غیرمرتبط از رئیسجمهور ایده وفاق ملی را ناکام توصیف میکند. آذر منصوری که خیلی زود به کنشگری فعال برای به شکست کشاندن دولت چهاردهم تبدیل شده همان مسیری را تبیین میکند که پیش از این وزیر علوم دولت اصلاحات پیش روی رئیسجمهور قرار داده بود. مصطفی معین دو روز پس از پیروزی پزشکیان قبل از آنکه هنوز دولتی تحویل داده شود طی نامهای چندین مطالبه ریز و درشت از جمله تغییر قانون اساسی و آزادی محکومان فتنه را مطرح کرده و از پزشکیان خواسته بود تا در صورت عدم تحقق این مطالبات از سمت خود استعفا دهد. بعد از گذشت یک ماه به نظر میرسد تلاش مصطفی معین برای به شکست کشاندن دولت اصلاحطلبان جنبهای عمومیتری در بین اصلاحطلبان پیدا کرده است تا جایی که رئیس جبهه اصلاحات نیز وارد گود شده و در کنشی کاملا منطبق بر، نامه مصطفی معین بعد از طرح یک مطالبه غیرمرتبط ایده وفاق ملی را شکستخورده دانسته است.
وفاق ملی در حصر اصلاحطلبان
در چند روز اخیر دختر میرحسین موسوی که با اظهاراتی غیرواقعی و رادیکال تلاش کرده تا با شناکردن در دریای حواشی سیاسی پدرش از خود وجهه یک بلاگر سیاسی را بسازد عکسی جدید از میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را همزمان با سالروز کودتای 28 مرداد در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد و در ذیل آن به کنایه کودتای 28 مرداد را با وقایع 88 همانندسازی کرده و با بهکار بردن لفظ کودتا تلویحا اتهام جعلی تقلب در انتخابات را تکرار کرد. فارغ از جعلی بودن چنین ادعایی نرگس موسوی به این نکته توجه نکرده که کودتا به معنی براندازی دولت مستقر از مسیرهای رادیکال توسط گروه اقلیت است. این معنی نیز در تاریخ معاصر ایران با رفتارهای هیجانزادهای عجین شده است که هواداران میرحسین موسوی، کاندیدای شکستخورده وقت از خود نشان میدادند و رهبران اصلاحطلبان از جمله خود میرحسین موسوی بدون ارائه هیچ سندی بر آن دامن میزدند تا بیشتر خود را به کودتاگران شبیه کنند. پس از انتشار این عکس و متن جنجالبرانگیز روز گذشته آذر منصوری با بازنشر عکس جدید میرحسین موسوی مدعی شد: «سال گذشته نامهای به دبیر شورای عالی امنیت ملی نوشتیم و خواستار رفع حصر شدیم و پاسخی جز احضار نگرفتیم.» آنچه بیش از این اظهارات تکراری در متن توییت آذر منصوری جلب توجه میکند مطالبه تلویحی رفع حصر از دولت پزشکیان است. او در این توییت وفاق ملی که شعار انتخاباتی رئیسجمهور بوده است را بدون رفع حصر محکومان فتنه پروژهای ناکام میخواند. آذر منصوری درحالی در جملاتی مشابه مصطفی معین رفع حصر را از پزشکیان مطالبه میکند که اساسا این امر در حیطه وظایف رئیسجمهور نیست. اینکه اصلاحطلبان بدون توجه به عدم ارتباط موضوع به مسئولیتهای رئیسجمهور مدام رفع حصر را از رئیسجمهور مطالبه میکنند به این معنی است که آنها خواهان استفاده پزشکیان از تریبون در اختیار خود برای طرح اظهاراتی جنجالساز هستند؛ اظهاراتی که هیچ کمکی به اصلاح وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور نمیکند. فارغ از اینکه مطالبه رفع حصر تا چه حد براساس حقطلبی یا تقابل با حق مطرح میشود این موضوع قابلتوجه است که اصلاحطلبان رادیکال تلاش دارند اولویتهای اصلی را در ذهن رئیسجمهور جابهجا کنند. اگر رئیسجمهور به چنین دامی بیفتد بخش زیادی از انرژی خود را صرفا امور فرسایشی و تقابلهای غیرضرور با سایر قوا کرده و از امور اصلی کشور بازمیماند. این امر به معنی شکست ایدههای دولت چهاردهم و از بین رفتن سرمایه اجتماعی آن است و کنشهای جناح رادیکال نشان میدهد خیلی هم نسبت به چنین موضوعی بیرغبت نیستند. اصلاحطلبان هم نسخه شکست برای دولت تجویز میکنند و هم تلاش دارند تا درصورت فرار پزشکیان از این دام پهنشده شعارهای او را زیر سوال برده و به هر طریق تصویری شکستخورده از دولت او برای مردم روایت کنند. ناکام توصیف کردن پروژه وفاق ملی توسط آذر منصوری نیز در همین چهارچوب قابل ارزیابی است.
مرزبندی با دولت را منصوری کلید زد
در بین چهرههای حامی پزشکیان در ایام انتخابات آذر منصوری نخستین فردی بود که پس از پیروزی مسیر مرزبندی با پزشکیان را کلید زد. درحالیکه چهرههای متعددی از جبهه اصلاحات در شورای عالی انتقال قدرت و کمیتههای آن حضور داشتند آذر منصوری در توییتی مدعی شد جبهه اصلاحات ایران برنامهای برای معرفی اعضای کابینه دولت آینده ندارد. منصوری در ادامه مدعی شد: «[این جبهه]نقش اصلی خود را صرفا همراهی و حمایت از دولت چهاردهم و نیز نظارت بر عملکرد آن میداند. این اظهارت خیلی زود توسط سایر اعضای شورای انتقالی زیر سوال رفت. پس از آنکه شفیعیان از چهرههای رسانهای نزدیک به پزشکیان اعلام کرد جبهه اصلاحات در همه کمیتهها عضو دارد ظریف، رئیس شورای انتقال قدرت نیز تشریح کرد که به دلیل خاستگاه اصلاحطلبی پزشکیان در همه کمیتههای تعیین کابینه یک کرسی به جبهه اصلاحات داده شده است. به این طریق جبهه اصلاحات بهعنوان یکی از مهمترین گروههای اثرگذار در تعیین کابینه نقش خود را منکر شده و اظهار میکند نقشی در تعیین کابینه ندارد. اعلام برائت از گزینه مد نظر را اصلاحطلبان پیش از این در تقابل با روحانی تمرین کرده بودند. آنها که در هر دو دوره ریاستجمهوری روحانی در کمین تبلیغاتی او فعالیت میکردند با نزدیک شدن به پایان دولت روحانی برای اینکه در موج انتقادات جامعه به روحانی غرق نشوند به مرزبندی با او پرداخته و تلاش کردند تا خود را جدا از دولت او معرفی کنند. عدم نتیجهگیری در این رویکرد باعث شد تا سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان به قدری ریزش پیدا کند که آنها به قول عبدالعلیزاده، رئیس ستاد انتخاباتی پزشکیان حتی در معرفی پنج هزار نفر ناظر برای حضور درپای صندوق رای نیز عاجز بمانند. این شکست باعث شده آنها درمورد پزشکیان به اندازه روحانی تعلل نکرده و خیلی زودتر و از همان آغاز دولت مرزبندی را شروع کنند تا علیرغم اثرگذاری در کابینه درآینده هیچ مسئولیتی در قبال عملکرد آن نداشته و بتوانند در انتخاباتهای عادی نیز از موضع یک مدعی وارد فضای انتخابات شوند.
سهمخواهی از گوشت قربانی
آذر منصوری علاوهبر اعلام برائت و طرح مطالبات غیرمنطقی در جریان تعیین کابینه نیز حداکثر تلاشش را برای سهمخواهی به کار برد تا مثلث آتش را علیه دولت چهاردهم تکمیل کرده باشد. درحالیکه رئیس جبهه اصلاحات مدعی بود هیچ نقشی در تعیین کابینه ندارد صوتی از یک جلسه در فضای مجازی منتشر شد که اصلاحطلبان در یک جلسه از رئیس جبهه اصلاحات درخواست دارند برای ورود برخی چهرهها به کابینه چانهزنی کند و منصوری نیز توضیح میدهد که او از کانال سیدمحمد خاتمی پل ارتباطی مستقیمی به پزشکیان زده و مطالبات آنها را پیگیری میکند. منصوری این رویکرد سهمخواهانه را اینگونه تشریح میکند: «ما جلسهای با خاتمی داشتیم و آنجا این دغدغهها را مطرح کردیم. چون خاتمی هم وقت گرفته بودند با پزشکیان صحبت کنند از ایشان خواستیم که این نگرانی ما را عینا منتقل کنند. طبق اخباری که دارم ایشان منتقل کردند، جایگاه جبهه اصلاحات را به پزشکیان یادآورد شدند و ایشان هم تایید کردند که جبهه اصلاحات در روی کار آمدن پزشکیان پای کار بوده وباید پاسخگوی افکار عمومی باشد.» شدت سهمخواهیها از کابینه پزشکیان به حدی بود که بهزاد نبوی، رئیس سابق جبهه اصلاحات کابینه را گوشت قربانی توصیف کرد و درخواست داشت تا سهمخواهان دست از سر آن بردارند. پزشکیان نیز در دیدار با اعضای ستاد انتخاباتیاش به این سهمخواهی معترض شد و گفت: «از هرکس که کمک میخواهیم افراد خودش را معرفی میکند.»
ما سهمخواه نیستیم، همهاش را میخواهیم
تلاش اصلاحطلبان برای ذبح دولت پزشکیان به نفع خود، به سهمخواهی محدود نمانده و آنها پس از انتشار فهرست کابینه بابت عدم تحقق مطالبات تمامیتخواهانه به رئیسجمهور معترض شده و جبهه اصلاحات نیز در این باره نامهای منتشر کرد. این نامه یک شب قبل از اعلام رسمی فهرست کابینه توسط جبهه اصلاحات منتشر شد و آذر منصوری نیز آن را روی صفحه شخصی خودش قرار داد. در این نامه جبهه اصلاحات تلویحا مدعی شده کابینه پیشنهادی براساس «ویژهگزینی» و «حذف شایستگان» شکل گرفته و ناامیدی مردم را در پی دارد. این اظهارات درحالی مطرح میشود که مطابق چیزی که ظریف، رئیس شورای انتقالی گفته از 19 وزیر پیشنهاد شده 10 وزیر جزء گزینههای شورای عالی بودهاند، همان شورایی که جبهه اصلاحات در آن نماینده داشته است. به این ترتیب جبهه اصلاحات اگر مدعی ویژهگزینی بوده بیش از همه باید خود را سرزنش کند نه اینکه با بهانهجویی و طرح اتهاماتی به رئیسجمهور این تصویر را از خود بسازد که گویی به چیزی جز اثرگذاری حداکثری در تمام کابینه قانع نیست. آن هم کابینهای که آذر منصوری با انتشار توییتی در نخستین روزهای تشکیل شورای انتقالی نشان داد هیچ عزمی برای مسئولیتپذیری در قبال آن ندارد.