ایمان عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ: خبر کوتاه و ناراحتکننده بود: سه فرزند آلن دلون در بیانیهای مشترک که در اختیار رسانهها قرار دادند، نوشتند پدرشان در سن ۸۸ سالگی آنها را ترک کرده و از دنیا چشم پوشیده است. آلن دلون، بهخصوص برای ما مردم مشرق زمین اسم خاص سینمای فرانسه بود. تعداد قابل توجهی از مشتاقان سینما در کشور ما با سیمای او و جادوی صدای خسرو خسروشاهی شیفته سینمای اروپا شدند و در قامت مخاطبانی جدی پا در اقیانوس پهناور این مدیوم گذاشتند. حتی میتوان با اندکی تسامح، آلن دلون را بهعنوان اسم خاص موجودیت سیاسی و جغرافیایی به نام «فرانسه» نیز درنظر گرفت. دلون در طول کارنامه پربار سینماییاش با تعداد زیادی از بهترین فیلمسازان همعصرش به همکاری پرداخت و تجربیات بسیار متفاوتی را از سر گذراند. ستاره بخت دلون آنقدر مشعشع و درخشان بود که با اغلب فیلمسازان بزرگ دنیا کار کرد و سهم عمدهای از ماندگاری آن آثار را به نام خودش سند زد. او در عین برخورداری از جذابیتی که هیچوقت از چهرهاش پاک نشد، ظرافتهای ریزبینانه و اصیلی در خط نگاهش داشت که تنهاییاش در میان جمع را عمق میبخشید و در نقطه غیرقابل دسترسی در نسبت با همقطارانش قرارش میداد. آلن دلون نماد و شمایل دوران سپری شدهای است که با مرگش آخرین کورسوی امید برای بازگشت به آن دوران را در دلها خاموش کرد. سینما ارزشش را از متعلقات خودش میگیرد و دلون در قامت جف کاستلو، ریپلی، کوره و... یکی از همان متعلقات نامیرای سینمای اصیل روزگار خویش بود.
آلن دلون ستاره میشود
آلن دلون سینما را با فیلم «وقتی زنی دخالت میکند» در سال ۱۹۵۷ آغاز کرد ولی اندکی بعد بهخاطر بازی در «ظهر ارغوانی» (زیر آفتاب سوزان) اثر رنه کلمان تبدیل به چهره شد. دوئت جذاب او با ماری لافوره همه را شگفتزده کرد و حتی پاتریشیا هایاسمیت، نویسنده معروف را که فیلم براساس داستانی از او جلوی دوربین رفته بود به تحسین واداشت. دلون وقتی این فیلم را بازی میکرد هنوز 30 سالش نشده بود اما لباس این نقش به قدری اندازهاش بود که نمیشد آقای ریپلی رمان را بدون چهرهای که از این بازیگر در ذهن نقش میبست تصور کرد. آقای ریپلی خوشسیما بود ولی ذات زشتی داشت و در پرداختن به امور خلاف صاحب ایده به نظر میرسید. دلون خیلی خوب توانست از گستاخی ذاتی جوانان پرشروشور برای قوام دادن به نقشی که به وی سپرده شده بود وام بگیرد و موفقیتش را تثبیت کند. او در ادامه باز هم در آثاری نظیر «خانه شادی» و «آیا پاریس میسوزد؟» هم با کلمان همکاری کرد اما بازی در نقش ریپلی بااستعداد کافی بود تا آلن جوان گامهای آغازینش برای ستاره شدن در وادی سینما را محکم و استوار بردارد.
مردم فقط من را تنها میخواهند
یکی از نقاط بسیار روشن کارنامه حرفهای آلن دلون در سینما همکاری با ژان پییر ملویل بود. آلن، ملویل را به علت اشراف بر کارش میستود و از اینکه او توانسته کنه شخصیتش را برای حضور در آثارش بکاود احساس رضایت میکرد. درحقیقت این دستان معمار ملویل بود که شمایل نامیرای سامورایی همیشه تنهایش را خلق کرد و در کالبد ظریف و زیبای دلون قرار داد. آلن نیز نکتهدانی و آچارفرانسه بودن ملویل در کارش را اینگونه ستایش میکرد: «او مردی همهفنحریف در سینما بود و کلیت آثارش را با محوریت خودش سر و سامان میداد. ملویل از اول تا آخر فیلمهایش را بدون نیاز به هیچ کمکی پیش میبرد و برایش فرقی نمیکرد که پشت دوربین «سامورایی» قرار بگیرد یا «دومین نفس» را کارگردانی کند.» دلون «جف کاستلو» سامورایی را بازی نمیکرد، بلکه همچون ریتم زندگی خویش، عزیزش میشمارد و بخش عمدهای از موفقیتش برای همنفس شدن با این کاراکتر را به ملویل ربط میداد. آلن صلابت جف کاستلو را عین شکوه و بزرگی ملویل میدانست که همچون ودیعهای الهی نزد وی به امانت سپرده شده است.
ویسکونتی، گدار، آنتونیونی، لویی مال و دیگران
عدهای به درستی شهرت آلن دلون در میان مردم را به حضور وی در آثار سینمای جریان اصلی، بهخصوص فیلمهای جنایی مرتبط میدانند. دلون نقطه پرگار آثار جنایی به حساب میآمد و جایگاهش برای همیشه در این آثار محفوظ بود. در نظر سینهفیلها و مخاطبان جدیتر سینما، دلون محترم بود و تا انتها بهخاطر حضور جدیاش در آثار فیلمسازان مدرن سینمای اروپا نظیر ویسکونتی، آنتونیونی و... محترم و عزیز ماند. درواقع قوام و ماندگاری کارنامه هنری این بازیگر در بین خورههای فیلم مرهون نقشآفرینی وی در «کسوف» آنتونیونی، «روکو و برادرانش» و «یوزپلنگ» ویسکونتی، «ارواح مردگان» لویی مال، «موج نو» گدار، «صدویک شب» انیس واردا و «مستر کلاین» است. تاثیر حضور دلون در آثار تجدیدنظرطلبانه و مدرن بهقدری زیاد بود که ویسکونتی در جایی گفته بود اگر آلن در روکو و برادرانش بازی نمیکرد احتمالا از صرافت تولید این فیلم میافتاد چون معتقد بود این نقش برای او نوشته شده و وی پرسوناژ محوری داستان به حساب میآمده است.
آغوش امن تهران برای آلن دلون
خاطر آلن دلون برای ایرانیان همیشه عزیز بوده است بهگونهای که از قدیمالایام تاکنون او را بهعنوان نماد سینمای فرانسه در نقطهای فراتر از نام ژان گابن در بالاترین جای مجلس قرار میدهند و لب به ستایشش باز میکنند. او دو مرتبه به ایران آمد و با استقبال هنرپیشگان مطرح آن ایام روبهرو شد. بار اول در بهمن ۱۳۴۸ برای شرکت در فستیوال فیلمهای فرانسوی و حضور در اکران فیلم خودش، «استخر شنا» (ژاک دوره) به ایران آمد و مرتبه دوم برای شرکت در جشنواره جهانی فیلم تهران (۱۳۵۵) مهمان مردم تهران شد. حتی پس از انقلاب در ایامی که حضور آیکونهای سینمایی در صداوسیمای تازهنفس آن روزها بهنوعی ممنوع بود، شمایل آلن دلون از سکه نیفتاد و فیلمهای او بیش از سایر ستارهها از طریق تلویزیون پخش میشد. یکی دیگر از دلایل محبوبیت آلن دلون نزد ایرانیان را میتوان استفاده از صدای خسرو خسروشاهی به جای این بازیگر قلمداد کرد. طنین آرام و پرتعلیق صدای خسروشاهی دُر گرانی بود که خیلی خوب بر صورت سنگی و زیبای دلون مینشست و به جذابیت ظاهریاش عمق میبخشید. دوبلورهای دیگری نظیر کاووس دوستدار، محمود قنبری، ژرژ پطرسی و منوچهر زمانی هم جای دلون در فیلمها حرف زدند ولی خسرو خسروشاهی ارزش افزوده این الهه جذابیت بهشمار میرفت.