عاطفه جعفری، خبرنگار گروه فرهنگ: کلماتی که به کار میبرد غریب نیست اما برای اینکه به استخدام یک گزارش بازی تکواندو درآید، تازه و جدید است؛ بعد از برد تاریخی ناهید کیانی از عبارت «افسانه ایرانی» استفاده کرد و مبینا نعمتزاده را «مبینای ایران» نامید. رسول مهربانی که این روزها از شبکه ورزش رقابتهای تکواندو را گزارش میکند کارش را از سال 1387 در زمینه گزارش ورزشی آغاز کرده اما اجرای بدیع او در مسابقات المپیک 2024 باعث شده که حالا تبدیل به پدیده گزارشگری تلویزیون شود. لحن و شیوه گزارش او به روایت یک قصه شبیه است، کلمات و جملاتی که به کار میبرد از ورزشکاران کاراکتر میسازد و مخاطبانش را در موقعیت تماشای یک نمایش تمامعیار قرار میدهد. جملاتی که برای رقبای ایرانی به کار میبرد هم جذاب است. تخریب نمیکند و تصویری واقعی از یک رقابت ورزشی ارائه میدهد. در متن گزارش بازی بداهه زیاد دارد و وقتی مخاطب انتظار ندارد جملهای میگوید که حین هیجان بازی، لبخند به لب میآورد. مثلا در جریان مسابقه مهران برخورداری با رقیب کرهایاش به نام «سئو گئونوو»، وقتی بازیکن کره، به داور ضربه زد به جای اینکه این اتفاق را گزارش نکند یا بگوید به داور ضربهای زد، گفت: «با داور هم دعوا داری آقای سئو!» مهربانی از این قبیل ریزهکاریها کمک میگیرد تا رقابت ورزشی تکواندو را جذاب و گیرا کند. برای گفتوگو درمورد شیوه اجرا و گزارشگریاش سراغ او رفتیم. صدایش گرفته بود و فکر میکردیم که صدایش بهخاطر فریادهای حین گزارش بازی ناهید کیانی گرفته باشد. میگوید استرس این روزها باعث شده که صدایم بگیرد. متن این گفتوگو را بخوانید.
برای سوال اول بگویید گزارشگری را از چه زمانی شروع کردید؟
اجرا را از سال 1387 آغاز کردم. بهصورت اتفاقی وارد صداوسیما شدم. ورودم به خاطر این بود که تیپسازی صدا انجام میدادم، با رفتن آقای میثاقی از صداوسیمای کرمانشاه اجرا را شروع کردم و همزمان گزارش ورزشی هم میکردم تا اینجا که الان مجری شبکه ورزش هستم و ورزشهای رزمی بهخصوص تکواندو را گزارش میکنم. البته گزارشگری فوتبال و کشتی هم داشتم. اما رفتهرفته به سمت رشتههای رزمی رفتم چون هم به این ورزشها علاقه داشتم و هم به گزارشگری این جنس ورزش.
برای اجرای موفق یک گزارش ورزشی باید قواعد و چهارچوبهای را در نظر گرفت. یعنی گزارشگر علاوهبر اینکه باید آن لحظه را گزارش کند مخاطب را هم پای تلویزیون نگه دارد و لحظات حماسی و تراژیک یک بازی را بهدرستی منتقل کند. برای اینکه این اتفاق را در گزارشهایتان رقم بزنید چه میکنید؟
ما مثل روایتگر هستیم. در این سالهایی که در حال گزارش هستم سعی کردم جوری موضوع را به مخاطب القا کنم که اگر هیچ شناختی هم از آن ماجرای ورزشی ندارد اما گزارش آن بازی برایش جذاب باشد. این جذابیت به معنای این نیست که گزارشگر دروغپردازی کند بلکه گزارشگر نیاز دارد با هنرمندی و ادبیاتی درست و با کمک آن چیزهایی که مخاطب با خود دارد اما پنهان است، این کار را انجام دهد. مخاطب حماسه و حس غیرت دارد و باید همه اینها در گزارش آورده شود و اتفاقا با «آن» مخاطب صحبت کنیم. به نظرم در یک گزارش گزارشگر باید مثل روایتگر جوری حماسه را بگوید که با آن موقعیتی که در حال رخ دادن است همخوانی داشته باشد. ما تا به امروز در المپیک نداشتیم که بانویی از ایران تا این مرحله رسیده باشد و این اتفاق بزرگ را رقم بزند. برای همین، گزارشگر باید از این موقعیت بهره ببرد از حماسه و چیزهایی که مردم دوست دارند استفاده کند. مردم باید حس کنند که قهرمان دارند، وقتی در گزارش عباراتی به کار میبرم مثل «مبینای ایران» یا برای ناهید کیانی میگویم «افسانه ایرانی» اینها فقط لغت نیست در پس آن معنا و مفهوم است. اینها در ناخودآگاه مخاطب ثبت شده اما هنوز این را ندیده است و وقتی در گزارش یک رقابت ورزشی به منصه ظهور میگذاریم این مفاهیم را عینی میبیند. من از این جنس فضاسازی برای گزارشم استفاده میکنم.
قطعا به کلمات و عباراتی که در گزارش استفاده میکنید فکر میکنید اما چگونه از مجموع این عبارات در حین گزارش گلچین میکنید؟
بله، بالاخره هر مجری و گزارشگری قبل از اجرا باید به سناریوی قبل اجرایش فکر کند. بگذارید یک مثال بزنم، دیدار اول ناهید کیانی با نماینده بلغارستان دیدار فراورزشی بود. ما باید چه ادبیات و لحنی را به کار میبردیم؟خب آدم به اینها فکر میکند ولی برخی چیزها در لحظه و بداهه است. بخش مهمی از آن چیزی که شکل میگیرد هم به مطالعه و ادبیات برمیگردد. آن لحظه و آن کلام با توجه به پیشینه قبلی به ذهن مینشیند. مثلا درمورد ناهید کیانی که کلمه افسانه ایرانی را به کار بردم این بداهه بود، اما به کلیاتش فکر کرده بودم و میدانم اگر آن لحظه وجودت را بگذاری و خودت را در زمین حس کنی این ادبیات جاری میشود و خدا کمک میکند.
طبیعتا یک گزارشگر فقط گوینده یک رخداد ورزشی نیست و باید برای مخاطبش فضاسازی کند. برای اینکه روایتگر یک اتفاق جذاب ورزشی باشد که لحظات غم و شادی مثل یک نمایش دارد، چه میکنید؟
گزارشگر باید یک «آن» ذاتی داشته باشد؛ قوه طنز و خیالپردازی، گزینههای بعدی هستند که لازمه گزارشگری است. نباید یک ذهن دوقطبی داشته باشد، یعنی صفر و یک نباشد. تابع صحبت بیرون یا داخل نباشد. ذهن گزارشگر باید مثل کوادکوپتر به بالا برود. وقتی اینها در ذهن پرورش پیدا کند و آماده شود، میتواند یک گزارش جذاب داشته باشد. مثل قهرمان المپیک که خودش را آماده کرده و برای قهرمانی وارد این کارزار میشود، گزارشگر هم همین است. بگذارید در پایان جواب این سوال دوباره مرور کنم این چند آیتم برای گزارشگر حیاتی است. داشتن«آن»، مطالعه، یک ذهن قوی و خیالپرداز البته با فانتزی بالا و اشراف کامل به محیط سیاسی اجتماعی کشور خودمان و جهان.
داشتن الگو همیشه در این مسیر متداول بوده است، شما هم الگویی در مسیر گزارشگری داشتید؟
بله، کارم را که شروع کردم ابتدای کار نفرات قدیمی بودند که همه ما یادمان است. آقای خیابانی و آقای شفیع در این مسیر فعالیت داشتند اما رفتهرفته با توجه به اینکه که هر گزارشگری باید امضای خودش را داشته باشد سعی میکردم خودم باشم. نقاط قوت و ضعف را بگیرم و سعی کنم خودم را قوی کنم تا مخاطب یک آدم جدید ببینید نه یک آدم کپی از دیگری.
و برای اینکه به امضای خودتان در گزارشگری برسید، چه کردید؟
امضای من این است که انگار کنار مردم ایستادهام و گزارش میکنم. همانطور که در خانه همه ما برای یک مسابقه ورزشی حرص میخوریم، ناراحت و خوشحال میشویم، کنار هم هستیم. در این فضا من دقیقا کنار مردم قرار میگیرم و باورم این است که کنار مردم هستم، شاعر میگوید: «بعد منزل نبود در سفر روحانی». حالا اینکه من در استودیو هستم و گزارش میکنم برایم مهم نیست، روح مهم است. انسان با روحش زندگی میکند، جسم در تبعیت از روح است که به رشد میرسد و الا جسم بدون روح معنا ندارد. من خودم را اینطور حس میکنم. احساس میکنم کنار مردم هستم، هیجان و شور دارم. این را هم بگویم که خط قرمزی هم برای خودم نگذاشتم. البته خط قرمز نه آن معنای منفی که به ذهن میرسد. به این معنا که مثلا اگر در خانه باشم به اعضای خانوادهام میگویم مثلا «ناهید چه کاری انجام میدهد؟»، یا «وای الان ضربه میخورد» همین حالت را برای گزارشها نگه میدارم. اگر این مدل گزارش در خانهها مورد استقبال واقع شده، فکر میکنم برای این است که خودم را جدای از بقیه نمیبینم، من رسول مهربانی هستم که کنار مردم نشستم و گزارش میکنم.
برای یک گزارش جذاب باید حواس گزارشگر به رعایت ظرافتها و ریزه کاریهایی باشد تا از متن اصلی بیرون نزد و توی ذوق مخاطب نخورد. شما برای اجرای شستهورفته، چه نکاتی را رعایت میکنید؟
این سوال سختی است اما به نظرم احترام گذاشتن به شعور مخاطب بسیار مهم است، اینکه گزارشگر دروغ نگوید و انصاف را رعایت کند. در این سالها یک حیثیت مغفولمانده پیدا شده و ارزشهایی را که داریم به ضدارزش تعبیر کردند. برای من مهم است. مثلا روی غیرت ایرانی تاکید کنم، برای وطن یا برای پرچم دادزدن تعصب دارم. در این چند سال دیدیم که برخی از اینها را به ضدارزش تبدیل کردهاند تا کسی نتواند از وطنش دفاع کند. من این کلمات را در گزارشهایم برای جوان و نوجوان میگویم. ظرافتش اینجاست که به آنها باور میدهم که در زندگیشان استفاده کنند.
شاید بین بازیهایی که گزارش کردید، گزارش بازی کیمیا علیزاده و ناهید کیانی متفاوتترین بود. حس خودتان در آن لحظه چه بود؟ آخر گزارش به هر دو نفر خسته نباشید گفتید، کمی از گزارش آن بازی بگویید؟
در طول این چند سال که این اتفاقها برای ورزش ایران افتاد صحبتها و نظرهای زیادی مطرح شد. من اعتقادم بر این است که این صحبتها میتواند درست یا غلط باشد. اظهارنظرهایی که من برخی را قبول دارم و برخی را نه. اما وقتی شما به یک دوقطبی اشتباه در برابر مخاطبی که فضای مجازی را دنبال میکند، میرسید باید جانب انصاف را در نظر بگیرید. امروز به نظرم نباید بین کیمیا علیزاده و ناهید کیانی فرق زیادی قائل بود. نظر من این است که او هموطن ماست، هر آنچه که کرده و اشتباه هم بوده؛ بحثی با این نداریم. اما الان ناهید کیانی زیر پرچم ایران بازی میکند وقتی بازی تمام شد حسم را درمورد او و این برد گفتم. اما وقتی کار تمام میشود به این دوقطبی کاذب دامن نمیزنم. حداقل اگر این نقطه گزارشم یک نقطه عطف شده که گفتم ناهید کیانی برد اما کیمیا علیزاده هم خداقوت. فکر میکنم باید تجدید نظری درمورد برخی موارد بشود. در گزارشم نام کیمیا علیزاده را بردم و حتی درمورد توانمندیهایی که او در زمینه ورزش تکواندو داشت صحبت کردم. با این حال به این تاکید کردم که امروز ناهید سرباز وطن است و باید به او افتخار کنیم.
برای گزارشگری مطالعه هم داشتید؟
بله حتما همین است. اگر اتفاقی تا الان افتاده که مردم فکر میکنند، یک جریان جدیدی برای این مسابقات به وجود آمده حتما از مسیر پژوهش و مطالعه میآید. در سالهای گذشته میدیدیم که مثلا گزارشگران عربی را مثال میزدند که ما این مدل گزارشگری نداریم. فکر میکنم غیر از همه اینها آدم باید در کارش اخلاص داشته باشد. کار را برای مردم انجام دهد. تمرکز کند و طبیعتا در این سالها مطالعه هم داشته باشد. البته نه مطالعه یا کلاس تخصصی. به نظرم با کلاس رفتن، اتفاق جدیدی رخ نمیدهد. اما اگر فردی استعداد دارد در راستای پرورش خودش بهصورت موازی مطالعه هم داشته باشد. ذهن کاملا باز فانتزی، آن اجرا و بداههگویی قوی را داشته باشد و برایش تلاش کند. حتما به آن چیزی که میخواهد، میرسد. این را هم باید بگویم که یک گزارشگر فقط روایتگر یک اتفاق ورزشی نیست. باید همه مسائل پیرامونی کشورش را بداند، حتی مطالعات خارج از حوزه گزارشگری. ببیند که دیگران چطور گزارش میکنند، خوبی آنها را بگیرد و همه اینها نیاز به یک ذهن مهندسی دارد.
در این چند روز گزارش رقابتهای تکواندوی المپیک، بازخوردی از جانب مخاطبان داشتید؟
مردم محبت داشتند اما شاید بالاترین جملهای که من شنیدم این بود که رسول مهربانی دقیقا حرف دل مردم را در گزارشها میزند، یعنی همان حالت عامیانه در گزارشها. اینکه مردم بدانند که من با اخلاص صدایم گرفته و همین قضاوت مردم برایم بسیار مهم است.