علی مزروعی، خبرنگار گروه نقد روز: با انتصاب سیدحمید پورمحمدی بهعنوان رئیس سازمان برنامهوبودجه و شهرام دبیری به معاونت امور مجلس تعداد مسئولیتهای تعیینتکلیف شده در دولت چهاردهم به عدد 7 رسید. به غیر از ظریف و طیبنیا که به ترتیب بهعنوان معاون راهبردی و مشاور عالی رئیسجمهور انتخاب شده و نقش فکری برعهده دارند 4 مسئولیت تعیین شده دیگر وجهه بروکراتیک دولت را شکل میدهند. ترکیب مسئولیتهای تعیینتکلیف شده نشان میدهد مسعود پزشکیان بخش بروکراتیک دولت خود را که وظیفه ایجاد هماهنگی بین ارکان مختلف دولت را برعهده دارند تا حد زیادی تکمیل کرده است. روز گذشته اعلام شد مسعود پزشکیان شهرام دبیری را بهسمت معاونت امور مجلس و سیدحمید پورمحمدی را نیز بهعنوان رئیس سازمان برنامهوبودجه انتخاب کرده است. پیش از این محمدرضا عارف به سمت معاون اولی، محسن حاجی میرزایی به سمت رئیس دفتری و محمدجعفر قائمپناه نیز به سمت معاونت اجرایی رئیسجمهور برگزیده شده بودند. اگر شخصیتهای انتخاب شده به قدر کافی برای مسئولیت جدید خود توانمندیهای سیاسی و اجرایی را کسب کرده و وجاهت لازم را داشته باشند قادرخواهند بود در فراهم کردن بسترهای اجرای کلان سیاستهای دولت موثر عمل کنند. برای پیشبینی توانایی شخصیتهای انتخاب شده بد نیست ضمن بررسی سوابق آنها مروری بر سرگذشت مستاجران سابق این کرسیها داشته باشیم. این امر باعث میشود ارزیابی دقیقتری از قدرت چهرههای جدید دولت چهاردهم در مواجهه با چالشهای موجود به دست بیاوریم.
یک معاون اول خوب چگونه است
معاون اول رئیسجمهور اگرچه خود دارای وزارتخانه نیست اما نقش مهم آن در ایجاد هماهنگی بین ارکان دولت این سمت را به مهمترین مسئولیت هر دولتی تبدیل میکند. معاون اول تقریبا نقشی مشابه نخستوزیر را ایفا میکند که کلان سیاستهای دولت را با پیگیری از وزارتخانهها و سازمانها مطالبه میکند. هرچقدر دایره ارتباط معاون اول به وزرا بیشتر و عمیقتر باشد قدرت نفوذ و جهتدهی او نیز بیشتر میشود. جایگاه مهم این مسئولیت باعث شده تا بعد از انتخاب رئیسجمهور همه نگاهها معطوف به این موضوع شود که او چه شخصی را بهعنوان معاون اول انتخاب میکند. این اهمیت باعث شده همواره چالشبرانگیزترین جایگاهی که تعیین متصدی آن رئیسجمهور را به دردسر میاندازد معاون اولی باشد. اوج این چالشها را احمدینژاد با انتخاب اسفندیار رحیممشایی تجربه کرد. فردی که به دلیل برخی اظهاراتش و شنیده شدن نامش حول پرونده فساد اقتصادی 3 هزار میلیاردی مورد تایید نهادهای مختلف نبود و همین امر نیز اعتراضاتی را از جانب رئیسجمهور برانگیخت. پزشکیان برای عبور از این چالشها محمدرضا عارف را انتخاب کرد. عارف که پیش از این در دولت هشتم معاون اول خاتمی بوده است اکنون میتواند از تجربه خود برای ارائه عملکردی بهتر در این سمت تکراری بهره ببرد. سالهای حضور عارف در مجلس، مجمع تشخیص و معاونت اولی اکنون از عارف شخصیتی بروکراتیک ساخته است که میتواند پیچ و خمهای اداری را تشخیص داده و دولت را با سرعت بیشتری از آنها عبور دهد. عارف عارف همچنین به لحاظ مشی سیاسی با شخص پزشکیان نیز شباهت داشته و از جنبه هماهنگی با رئیسجمهور نیز واجد نقطه قوت محسوب میشود. سن بالا و سالها عدم حضور در سمتهای اجرایی اما مهمترین نکات منفی منتقدان عارف بوده و میتواند پاشنه آشیل عملکردش محسوب شود.
رئیس سازمان برنامه باید چانهزنی بلد باشد
با مرور گزارههای پرتکراری که همواره از کسری بودجه در اجرای کلانپروژههای اجرایی کشور و تامین منابع جاری از زبان مسئولان مختلف شنیده میشود، شاید بشود گفت مهمترین چالش همه نهادهای اجرایی کشور بحث تامین منابع مالی است. به همین دلیل نیز همواره در زمان تدوین برنامه بودجه فضای لابیهای پشتپرده با نمایندگان برای افزایش حجم ردیفهای بودجه نیز آغاز میشود. آنچه معمولا در مورد چانهزنیها بر سر گرفتن بودجه در رسانهها مطرح میشود مربوط به همین مرحله از بودجهریزی است، اما بخش مهم دیگر مربوط به زمانی است که وزرا برای نقد کردن بودجههای تعیین شده در برنامه باید در مقابل سازمان برنامه به صف شده و با رئیس این سازمان به چانهزنی بپردازند. این چانهزنیها بهویژه در شرایط اقتصادی که کشور تحت تاثیر تحریم، کاهش درآمدهای نفتی و رکود تولید با چالش منابع مواجه است، امری ضروری است. رئیس سازمان برنامه باید بتواند برای جلوگیری از اسراف منابع و حتی صرفهجویی حداکثری در منابع جلوی مطالبات پرهزینه نهادهای مختلف ایستادگی کند. مدیریت کردن چنین موقعیتی نیاز به فردی دارد که ضمن احاطه مسائل اقتصادی و برآورد کارشناسی از هزینهها به پشتوانه اطلاع از فرآیندهای اداری و هماهنگی با رئیسجمهور، اقتدار لازم را برای چانهزنی بهدست آورده باشد. اگر رئیس سازمان برنامه دانشی نسبت به مسائل اقتصادی نداشته باشد هم مسیر هدررفت منابع را هموار کرده و هم با صرفهجویی غیرضروری در مقابل پیشبرد کلان پروژههای ضروری کشور سد ایجاد میکند. فضای پرچالش این سازمان اگر بهدرستی مدیریت نشود، میتواند جایگاه ریاست آن را به یکی از پر ترددترین سمتهای دولت تبدیل کند. در دولت سهساله سیزدهم سازمان برنامهوبودجه جزء چند سازمانی بود که رئیس آن عوض شد و داود منظور بهجای میرکاظمی نشست. سیدحمید پورمحمدی که توسط پزشکیان بهعنوان رئیس سازمان برنامهوبودجه انتخاب شده است سابقهای دارد که باتوجه به نکات گفته شده در مورد ضرورتهای مورد نیاز این مسئولیت میتواند برایش امتیاز محسوب شود. او در دولتهای مختلف مسئولیت داشته و وجههای غیرسیاسی و تخصصی دارد. معاونت امور بانکی، بیمه و شرکتهای دولتی، وزیر امور اقتصادی و دارایی در دولت هشتم، قائممقامی رئیس کل بانک مرکزی ایران در دولت نهم، معاون برنامهریزی بهروز مرادی در زمان تصدی معاونت «برنامهریزی و نظارت راهبردی» توسط او در دولت دهم و یازدهم و دبیری ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی در دولت دوازدهم از جمله سوابق پورمحمدی است. با توجه به همکاری وی در سطوح بالای مدیریت در همه دولتها میتوان از وی بهعنوان یک چهره کاملا بروکرات و احتمالا کمحاشیه دولت چهاردهم نام برد. علاوهبر این سوابق پورمحمدی که اکنون بهعنوان رئیس سازمان برنامهوبودجه منصوب شده در خود این سازمان نیز در سمتهای مختلفی ایفای نقش کرده و همین امر باعث میشود تا فرد باتجربهای در مواجهه با چالشهای سازمان برنامهوبودجه محسوب شود. او در این سازمان معاونت امور تولیدی را در دولت یازدهم و معاونت امور اقتصادی را در دولتهای دوازدهم و سیزدهم برعهده داشته و احتمالا در کنار دانش اقتصادی چانهزنیهای مالی را نیز آموخته است.
اجرای مصوبات دولت، معاون اجرایی پیگیر میخواهد
مصوبات متعددی که در جلسات هیات دولت به تصویب میرسد و اقداماتی که رئیسجمهور دستور به اجرایی شدن آن میدهد زمانی بهتر محقق میشود که بهطور مداوم پیگیری شوند. رهبر انقلاب این مهم را در سال 95 در دیدار با رئیسجمهور و اعضای هیات دولت اینگونه مورد تاکید قرار میدهند: «ما یک تصمیمی میگیریم، ابلاغ و اصرار هم میکنیم، اما اگر تا آخر خط نرویم و این آبی را که از چشمه جاری شده به مزرعه نرسانیم، کار تمام نیست.» پیگیری امور امری ضروری است که همه اعضای دولت ازجمله شخص رئیسجمهور باید خود را موظف به آن بدانند. وجود چنین روحیهای در شهید رئیسی باعث تقدیر رهبر انقلاب از ایشان نیز شد اما باید توجه داشت که با توجه به مشغلههای مختلفی که رئیسجمهور با آن درگیر است، پیگیری دقیق اجرای مصوبات هیات دولت نیاز به فردی هماهنگ با شخص رئیسجمهور دارد. به همین دلیل نیز این امر بهعنوان اصلیترین مسئولیت به دوش معاون اجرایی گذاشته شده است. این معاونت همچنین به این دلیل که سفرهای استانی رئیسجمهور را نیز برنامهریزی و پیگیری میکند اشراف بهتری به مسائل استانها و پروژههای در دست اجرا در آن دارد. از آنجایی که همواره بر سر راه پروژههای اجرایی انبوهی از چالشهای اداری و سیاسی نیز وجود دارد معاونت اجرایی باید توانایی بر طرف کردن این موانع را داشته باشد. با توجه به بروکراسی پیچیده حاکم بر نظام اداری و اجرایی کشور مهمترین بخش پیگیری مصوبات حل و فصل همین چالشهای نظام اداری است.
محمدجعفر قائمپناه بهواسطه سابقه همکاری با پزشکیان، فردی هماهنگ با او محسوب شده و همین امر نیز بازدهی پروژههای مورد نظر رئیسجمهور را بالا میبرد. قائمپناه همچنین فرد بدون سابقهای نیز در نظام اداری کشور محسوب نمیشود. او معاونت توسعه و مدیریت منابع وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و ریاست اولین دوره شورای شهر کرمانشاه را در کارنامه داشته و در شورای راهبری انتقال قدرت دولت چهاردهم که ریاستش به محمدجواد ظریف سپرده شده بود، نقش ایفا کرده است. این موارد اگرچه برای نام بردن از قائمپناه بهعنوان یک چهره بروکرات توانمند و مسلط به چالشهای اداری کشور کفایت نمیکند اما آنقدر هم کم نیست که بشود او را بدونسابقه تلقی کرد.
معاون پارلمانی از شورای عالی استانها آمد
ستون دیگر شاکله بروکراتیک دولت را معاونت امور مجلس رئیسجمهور تشکیل میدهد. برخی مصوبات مهم مجلس ازجمله لایحه بودجه که به آن اشاره شد باید از فیلتر مجلس نیز عبور کرده و رضایت آنان را جلب کند. معاونت امور مجلس باید بتواند بدنه نمایندگان مجلس را نسبت به مصوبات دولت اقناع کرده و حجم زیادی از مخالفتهای را مهار کند. داشتن روابط نزدیک با نمایندگان باعث میشود فضای بهتری برای مفاهمه و جلب نظر آنها بهوجود بیاید. با چنین نگاهی معاونت امور مجلس جایگاهی بسیار اثرگذار محسوب شده که نگاه تشریفاتی به آن باعث میشود ظرفیت این معاونت با به کار گماشتن افراد ضعیف بلااستفاده باقی مانده و خود دولت در مسیر سیاستگذاری با چالش مواجه شود. استفاده از ظرفیت معاونت پارلمانی نیاز به گماردن فردی دارد که ضمن تعامل با رئیسجمهور، توانایی و سابقه سیاسی خوبی نیز برای تعامل با نمایندگان داشته باشد، به همین دلیل نیز روسایجمهور معمولا شخصیتهای سیاسی را برای این مسند انتخاب کردهاند که یا خود چندین دوره نماینده مجلس بودهاند یا بهواسطه مسئولیتهای سیاسی و اجرایی خود توانستهاند ارتباط خوبی با نمایندگان برقرار کنند. انتخاب افرادی همچون مجید انصاری، لطفالله فروزنده، محمدرضا میرتاجالدینی و سیدمحمد حسینی موید همین امر است. در دولت چهاردهم اما مسعود پزشکیان برای انتخاب معاون پارلمانی به جای وجهه سیاسی بیشتر بر فاکتور هماهنگی با خود تاکید کرده و فردی را انتخاب کرده است که بیشتر بهخاطر فعالیتهای مدیریتیاش در عرصه ورزش در کشور شهرت دارد تا فعالیتهای سیاسی. شهرام دبیری البته چندین دوره عضویت در شورای شهر تبریز و یک دوره نیز نمایندگی استان آذربایجانشرقی در شورای عالی استانها را در کارنامه خود دارد، اما بههرحال عدم ارتباط موثر با مجلس ضعفی است که البته سابقه خود پزشکیان میتواند آن را پوشش دهد. پزشکیان بهواسطه چندین دوره سابقه نمایندگی و یک دوره نیز نایبرئیسی مجلس هم چالشهای بین دولت و مجلس را تجربه کرده و هم ارتباط گستردهای با نمایندگان دارد. این تجربه باعث میشود تا پزشکیان بتواند معاونی را که با خودش هماهنگ است در برقراری ارتباط با مجلس کمک کرده و پل ارتباطی مستقیمی بین خود و نمایندگان ایجاد کند.
جایگاه ظریف و طیبنیا در دولت چه زمانی اهمیت پیدا میکند
اگرچه برخی ممکن است سمتهای داده شده به ظریف و طیبنیا یعنی معاونت راهبردی و مشاور عالی را تشریفاتی تلقی کرده و این منصبها را صرفا عناوینی برای حفظ این دو چهره مهم کمپین انتخاباتی پزشکیان در دولت چهاردهم توصیف کنند، اما توصیفاتی که مسعود پزشکیان از خود و دولتش در زمان انتخابات ارائه داد، میتواند دست این افراد را برای پیگیری ایدههای سیاسی و اقتصادیشان در دولت چهاردهم خیلی باز کند. پزشکیان که در زمان انتخابات بارها عنوان کرده بود کارشناس نیست و هدفش از ریاستجمهوری سپردن اداره امور به کارشناسان امر است اکنون خود را در معرض پاسخگویی به این مطالبه ایجاد شده میبیند. در همین راستا نیز شورای راهبری انتقال قدرت با محوریت شخص محمدجواد ظریف شکل گرفت. اگر قرار باشد که اعتماد به ظریف تداوم داشته باشد و افراد پیشنهادی توسط شورای تحت راهبری او سهم زیادی از کابینه را به خود اختصاص دهند، وزیر خارجه اسبق ایران هم قدرت اثرگذاری بر دیدگاههای رئیسجمهور و هم قدرت پیگیری این دیدگاهها در بخشی از وزارتخانهها را بهدست خواهد آورد. درمورد طیبنیا نیز میتوان اینگونه گفت جایگاه در نظر گرفته شده برای او احتمالا چیزی شبیه به جایگاهی است که در زمان دولت سیزدهم تحت عنوان معاونت اقتصادی برعهده محسن رضایی بود. اما از آنجایی که وجهه تخصصی طیبنیا در فضای سیاسی بیشتر مورد توجه قرار گرفته او احتمالا توان بیشتری برای اثرگذاری بر نظرات رئیسجمهور در محافلی همچون شورای عالی سران قوا خواهد داشت.