زینب مرزوقی، خبرنگار گروه نقد روز: اکنون و پس از گذشت سه روز از شهادت هنیه در خاک ایران، مردم کشور و فضای رسانهای آن منتظر پاسخ درخور و مناسب برای این عملیات تروریستی هستند. البته در این بین ناگفته نماند که فضای رسانهای کشور نیز باید برای پاسخ سران نظام به رژیمصهیونیستی مهیا شود و اذهان عمومی آمادگی کافی را باید برای این ماجرا داشته باشند. البته ممکن است با توجه به اینکه دولت جدید هنوز روی کار نیامده، برخیها این شبهه را داشته باشند که ادبیات سیاسی دولتمردان جدید درباره این ترور چگونه خواهد بود و رویه ضدصهیونیستی دولت مسعود پزشکیان تا چه اندازه جدی است؟ اکبر منتجبی، سردبیر روزنامه سازندگی و فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با «فرهیختگان» به این مساله اشاره میکند که اسماعیل هنیه میهمان ایرانیها بود و میهمان از دیرباز برای ایرانیها عزیز بود. بهعلاوه اینکه ایرانیها نیز از قدیم به میهماننوازی معروف بودند و این اتفاق تلخی در ترسیم چهره میهماننوازی ایرانیها بود. گفتوگوی زیر ماحصل یک گپوگفت سیاسی با منتجبی درباره واکنش سیاسی دولت جدید و فضای رسانهها در شرایط فعلی است.
برای پاسخ ایران به اسرائیل به نظرتان چه فضای رسانهای باید مهیا شود؟
به نظرم میرسد که فضا کموبیش مهیا است. واقعیت این است که ما اکنون نیز در یک جنگ هستیم و اینگونه نیست که در یک جنگ نباشیم. از زمانی که ترامپ از برجام خارج شد و یک جنگ اقتصادی بزرگی علیه ایران آغاز کرد و وزارت خزانهداری آمریکا اتاق جنگ آمریکا علیه ایران شد، ما وارد جنگ اقتصادی شدیم و وقتی که رهبر انقلاب اعلام کردند که ایران حامی جنبشهای آزادیبخش در جهان است و از کسانی که به دنبال استقلال کشورشان هستند و برای به دست آوردن آزادی کشورشان میجنگند حمایت میکند، ما با اسرائیل هم وارد جنگ شدیم و پیش از این هم وارد جنگ شده بودیم. این اتفاق جدیدی نیست. از زمانی که ایران از فلسطین حمایت کرد، همیشه در جنگ بود؛ چراکه ما اسرائیل را بهعنوان یک کشور هیچوقت به رسمیت نشناختیم، بلکه بهعنوان یک رژیم تبهکار و بهعنوان یک رژیم صهیونیستی میشناسیم. رژیمی که دستش به خون کودکان و مردم بیگناه آلوده است و حاضر است برای منفعت خود، جان انسانهای بیگناه را بگیرد. ما با این رژیم وارد یک جنگ پنهان و نیابتی بودیم. اکنون هم هستیم. به نظر من فضای رسانهای کشور کاملا مهیا است. کمااینکه فضا برای عملیات وعده صادق نیز کاملا مهیا بود و وقتی که ایران پاسخ داد، دیدیم که تقریبا اکثریت مردم از پاسخ دندانشکن ایران خوشحال بودند؛ چراکه ما ناگزیر از آن پاسخ بودیم و وقتی هم پاسخ دادیم، دیدیم حتی کسانی که با نظام جمهوری اسلامی فاصله دارند یا کمی دلخوری نسبت به مسائل اجتماعی و اقتصادی دارند، از این عملیات خوشحال شدند. اکنون نیز به نظر من فضا کم و بیش مهیا است و به نظر میرسد که پاسخی هم داده شود. اما نوع پاسخ، پاسخی است که باید دید سران نظام قرار است برای آن چه تصمیمی بگیرند؛ چراکه این پاسخ، پاسخی نیست که در حیطه امر روزنامهنگاران باشد. به نظر من روزنامهنگاران هم نباید به سمت نسخهپیچی بروند و بگویند که این کار باید بشود یا این کار نباید بشود. احتمالا معادلاتی برای سران نظام وجود دارد و احتمالا قرار است دور هم به یک فرمول برسند تا مانع از اتفاقات بعدی هم شود.
به نظر شما ادبیات سیاسی آینده کشور، چه در سطح معاونان و چه وزرا و چه شخص رئیسجمهور در مقابل اسرائیل چگونه باید باشد؟
ادبیات سیاسی دولتمردان جدید تا الان محکوم کردن رژیمصهیونیستی بود و از الان به بعد هم همین است. ما هیچ موقع دنبال این نبودیم که از اسرائیل حمایت کنیم یا رئیسجمهور هم به دنبال این نبوده که نگاهش را نسبت به اسرائیل ترمیم کند. اصلا چنین چیزی نبود. حتی رئیسجمهور هم به این اطمینان رسیده است که دشمن اول و آخر ما اسرائیل است. فکر میکنم این نگاه وجود دارد و این نگاه در مسئولان ما، فارغ از اینکه منتسب به کدام جناح باشند، تفاوتی ندارد که اصولگرا یا اصلاحطلب باشند. اولین افرادی که محکومیت این حمله را صادر کردند خاتمی و روحانی بودند. یا احزاب متفاوتی این اتفاق را محکوم کردند. ادبیات مشخص است و ادبیاتی نیست که قصد فاصلهگذاری داشته باشد. اینگونه نیست که عدهای در کشور قصدشان این باشد که متفاوت به اسرائیل نگاه کنند. خیر، فکر میکنم همه در این موضوع متفقالقول هستند که هم حمله را محکوم کنند و هم اینکه انتقام میهمان ما گرفته شود.
این سوال کمی هنوز مبهم مانده است. اینکه ادبیات سیاسی وزارت امور خارجه آینده کشورمان قرار است برابر چنین جنایتی و حتی آمریکا چگونه باشد؟ فارغ از اینکه چه کسی وزیر امور خارجه باشد.
در وزارت خارجه بالاخره وزیری انتخاب میشود که درنهایت مورد تایید مقاممعظمرهبری است. وزارت خارجه اینگونه نیست که وزارتخانهای سوا از دولت یا وزارتخانهای متعلق به یک جریان خاص سیاسی باشد. وزارت امور خارجه، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران است و سیاستهای کلی کشور در حوزه بینالملل یا تصمیمات اتخاذشده و راهبردهای تعیینشده، از سوی مقاممعظمرهبری است و من فکر نمیکنم که وزارت امور خارجه دولت پزشکیان ادبیاتش متفاوت باشد از آنچه که مورد انتظار است.
برنامه رسانهای کشور باید چگونه باشد؟ با توجه به اینکه این اتفاق یک شکست امنیتی برای ما به شمار میآید.
اگر اجازه میدادند که یک مقدار روزنامهها و روزنامهنگاران فرصت بیشتری برای بررسی جوانب مختلف این کار داشته باشند، بهتر بود. اما به هر دلیلی که همه ما میدانیم چرا، روزنامهنگاران در حوزههایی خصوصا در این حوزه اجازه ورود ندارند که مثلا یک پرونده تحقیقی تشکیل دهند و مشخص شود چه اتفاقی افتاده است. ما اکنون با روایتهای مختلفی از یک حادثه روبهرو هستیم و دقیقا هم نمیدانیم کدام روایت، روایت درستی است. مثلا نیویورکتایمز یک روایت میدهد و خبرگزاری فارس یک روایت دیگر. از ابتدا تا انتها چندین روایت مختلف میشنویم و درواقع هیچ روایتی را هم نمیتوانیم روایت کامل یا روایت درست بدانیم. متاسفانه یکی از دلایلی که به وجود آمده، بسته شدن فضای رسانهای برای تحقیق در این امور است. اگر اجازه میدادند که رسانهها و روزنامهنگاران مستقل این پروندهها را بررسی کنند -قصدم این نیست که بگویم شاهد این اتفاقات نبودیم اما- حداقل روشن میشد که چرا چنین باگهایی اتفاق میافتد؛ چراکه روزنامهنگار میتواند نگاه مستقلی داشته باشد و بگوید چرا چنین باگهایی در حوزههای امنیتی رخ میدهد. اما بههرحال این امر وجود ندارد و چون وجود ندارد، روزنامهنگاران عموما نسبت به چنین حوادثی سکوت میکنند و تنها محکوم میکنند و به این موضوع که چرا این اتفاق افتاد و چه تبعاتی برای کشورمان دارد، نمیپردازند.