مریم فضائلی، خبرنگار: «پایتخت» سریالی است که دیگر برای مردم غریبه نیست. از همان زمانی که خانواده نقی معمولی وسایلشان را بار کامیون کردند و به تهران آمدند، مخاطبان هم پای تلویزیون پا به پای آنها مشکلاتشان را دیدند و با خندههایشان خندیدند و سال تحویل را با آنها گذراندند. تیم سازنده پایتخت بعد از گذراندن 15 قسمت فصل اول نشان داد که به هیچ عنوان دنبال پیچیدگی نیست. اتفاقا دوربینش را روی زندگی آدمهایی تنظیم کرده است که اتفاقات دور و برشان در نسبت با زندگی پیچیده نیست.
داستانهای یک خانواده معمولی
خانواده معمولی سریال پایتخت مسائل و دغدغههایی نزدیک به خانوادههای ایرانی دارند. طراحی کاراکترهایی که نزدیک به نبض زندگی هستند، یکی از مهمترین مزیتهایی است که به سازندگان این سریال کمک کرده تا قصههایی متنوع و البته نزدیک به واقعیت امروز خانواده ایرانی بگویند. به همین دلیل است که خانواده در سریال پایتخت حکم نخ تسبیح برای پیشبرد قصه را دارد. برای فرهنگی که خانواده دارای اهمیت است، قطعا داشتن نگاه مثبت به این موضوع، میتواند امتیاز مثبتی برای پرمخاطب شدن سریال باشد. گستردگی خانواده در نگاه طراحان این سریال نکته جالبی است. حضور پدربزرگ، عمه، پسرخاله و در کل پرتعداد بودن و نزدیک بودن یک خانواده به همدیگر باعث خلق موقعیتهای طنز زیادی میشود و سریال را دوستداشتنیتر میکند. همچنین احترام به پدر، اهمیت دادن و دغدغه داشتن برای کودکان، گفتوگو میان زن و شوهر از ابعادی است که در هرخانوادهای احساس میشود و پایتخت به مثابه یک آینه این روابط را بازنمایی میکرد.
مهدی فرجی، مدیروقت شبکه یک در گفتوگویی که در فروردین سال 1398 با مشرق داشت، دلیل جذابیت این سریال را اینگونه عنوان کرد: «من فکر میکنم پایتخت خیلی از جنس مردم بود. سیروس مقدم یک فیلمساز درجهیک و حرفهای و مخاطبشناس و رسانهشناس است. قصه جذاب بود و زوج کمدی، تنابنده و مهرانفر، به شکل جذابی سوار سریال شدند و این سریال را پیش بردند. موقعیتهای کمدی فراوان، لهجه جذاب، لوکیشینهای فیلمبرداری متفاوت، شروع بسیار جذاب از مازندران و همه این عوامل باعث شد که مردم احساس کنند دارند یک اثر متفاوت میبینند.»
سیروس مقدم درباره این موضوع گفت: «علت توجه مردم به این سریال را از زوایای مختلف و گوناگون میتوان بررسی کرد، چراکه خط اصلی داستان «پایتخت» و خرده داستانهای آن برای مخاطبان فیلم کاملا ملموس است، لذا مردم فیلم و اثری را تماشا میکنند که اتفاقات آن را کاملا در زندگی خود درک و مشاهده میکنند و به نظرم این مساله برگ برنده این مجموعه داستانی است.»
یکی دیگر از مسائلی که باعث محبوبیت این سریال شده بود، در نظر گرفتن آداب و سنتهای مختلف ایران بود. این خانواده اصالتا شمالی بودند اما در فصل یک تجربه سکونت در تهران را گذراندند. در فصل دوم، این خانواده به قشم سفر کردند و باپوشیدن لباسهای محلی رنگی جدید به سریال آوردند. بخشی از تجربههایی که این خانواده ایرانی از سر گذراندند، باعث شد تا با آداب و رسوم و سنتهای گوشههای مختلفی از ایران آشنا شویم.
سریال پایتخت بهگونهای طراحی شده بود که در طول هر فصل معمولا یک ماجرای کلی را هدف قرار داده و در کنار آن خرده داستانهای دیگری را هم در پیش میگیرد. خط و ربط اصلی هرفصل در سریال مشخص است و در ادامه این شخصیتها هستند که در موقعیتهای مختلف تلاش میکنند تا لحظات خاصی را خلق کنند. حتی گاهی وقتها اتفاقات جزئی و بسیار کوچک دستمایه بخشی از سریال پایتخت میشود که این نشان از دقت و توجه سیروس مقدم و دیگر خانواده پایتخت به جزئیات در ساخت یک سریال دارند. پایتخت در همراهی مخاطبانش موفق بوده، حتی در اتفاقاتی که چاشنی سورئال و فانتزی داشته و با این حال مخاطب آنها را هم پذیرفته و دوست داشته است.
حواشی؛ عضوی از خانواده پایتخت
فصل به فصل که پایتخت پیش میرفت، کاراکترها با هم جور میشدند، لحظات بداهه به مرور و با خلاقیت بازیگران سر و شکل بهتری میگرفت و فقط کافی بود که یک قصه جاندار همه اینها را کنار هم قرار دهد. پایتختیها وقتی در موقعیتهای مختلفی قرار میگرفتند، داستان پیش میرفت و هربار جلوه بیشتری پیدا میکرد. معمولا سریالهای تلویزیونی که در کانون توجه عمومی قرار میگیرند، با حاشیه و جنجالهای زیادی همراه میشودند. سریال پایتخت هم از این قاعده مستثنی نبود و برای تکتک این فصلها حواشی گوناگونی به وجود آمده بود. حواشیای که گاهی وقتها آنقدر جدی میشد که پخش فصل بعدی سریال را هم تحت شعاع قرار میداد. با این حال در ابتدای راه پایتخت، اگر نقدی هم به نوع روایت و طراحی کاراکترها وارد میشد، کارگردان و عوامل با یک حواسجمعی جانب منتقدان را میگرفتند. سیروس مقدم که حواسش به نقدها و حواشی بود، در واکنش به این نقد که چرا آدم مذهبی این سریال، پیرمردی حواسپرت، عقبافتاده و بدریخت است فصل دومی متفاوتی ساخت. در فصل دوم احترام به عقاید دینی جامعه ایرانی به یکی از اجزای اصلی قصه سریال بدل شد.
تقریبا با پخش هر فصل، اخبار اعتراض در شمال کشور شنیده میشد. ساکنان سرزمین شمالی به دلیل لهجهای که بازیگران پایتخت داشتند، به عملکرد تک تک بازیگرها معترض بودند. البته این اتفاق جدیدی نیست و عمدتا با سریالهایی که لهجهای خاص را برای بازیگرانش انتخاب کرده، رخ میدهد.
فصل ششم پایتخت جزء پرحاشیهترین فصلهای این سریال بود و شدت انتقادات به این مجموعه باعث شد که سایه سنگین تعلیق ادامه آن تا به امروز ادامه داشته باشد. سیروس مقدم درباره فصل ششم گفته بود: «تصمیم گرفتیم در فصل ششم اساس و بنیان را بر التهابات درونی خانواده بگذاریم. همه براساس حادثه شکل میگرفت. گنبد و گلدسته، نامههایی که باید به رئیسجمهور میرسید، سقوط بالن یک خانواده، تصادف ماشین و در فصل ششم خانوادگیترین پایتخت را داریم. از التهابات بیرونی قصه را خلاص کردیم و به درونیها پرداختیم. همراه با خانوادهای که در طول این ۱۰ سال ربات نیست، همراه با تحولات جامعه رشد کرده و متحول شده است.»
داستان حواشی فصل ششم با حذفیات و سانسور این سریال آغاز شد. در زمان پخش پایتخت 6 آنقدر حذفیات زیاد شد که محسن تنابنده در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «میان پایتخت ما و پایتختی که میبینید تفاوت از زمین تا آسمان است. حتی نسخه سانسورشده رو هم سانسور میکنن.» احمد مهرانفر هم در راستای اعتراض به حجم زیاد سانسور در پستی نوشت: «امان از سانسور. با این وجود ما باز هم در خانه میمانیم.» در ادامه، بازیگران سریال پایتخت دیالوگهای سانسورشده را منتشر کردند. حذف چندین سکانس از جمله رقص ارسطو و جایی که رحمت با همسر جدیدش روی موتور نشسته بود حواشی زیادی را به همراه داشت.
سیروس مقدم درباره سکانس موتورسواری که به سکانس مشابه یک اثر سینمایی قبل انقلابی نسبت داده شده بود، گفت: «به نظرم به این موضوع مثل تمام موضوعاتی که در کار کمدی مطرح میشود باید نگاه کرد. در فصل ۱ از کاراکتر جیمز باند استفاده کردهایم. این به این معنی نیست که تیم سازنده طرفدار جیمز باند است. در فصل ۲ خواننده دیگری است. این به این معنی نیست که تیم طرفدار آن فرد است. در تمام صحنههای تمرین نقی از موضوعاتی استفاده کردیم، اما اینطور نیست که طرفدار سیلوستراستالونه هستیم. در فصل ۴ تم کولیها یا جیپسیها را استفاده کردیم. در فصل ۵ موسیقی ترک از ابراهیم تاتلیس را پخش کردیم. این به این معنی نیست که طرفدار آن خواننده هستیم. در این سکانس اتفاق غیرقانونی رخ نداد. زن و شوهری را نشان میدهد که قانونی ازدواج کردهاند. زن و شوهری که با موتور رفتهاند. کیف خانم بینشان قرار داده شده است. نه کار غیرعرفی میکنند که بگوییم کار غیرعرفی کردهاند؛ مثلا دست هم را لمس کنند...»
فصل ششم پایتخت سال 99 پخش شد اما داستان آن ناتمام ماند. بعد از یک سال وقفه و در شرایطی که مشکلات شیوع ویروس کرونا گستردهتر میشد، عوامل پایتخت قول دادند تا دو قسمت باقیمانده را هم پخش کنند. نوروز 1400 زمانی بود که این تیم به عهدشان وفا کردند، اما با پخش دو قسمت انتهایی، باز هم مخاطبان از نتیجه کار راضی نبودند. بعد از مدتی محسن تنابنده ضمن اعلام اینکه دیگر پایتخت تولید نمیشود، گفت: «کدام مملکت روی یک کار ۱۰ سال سرمایهگذاری میکند تا به «پایتخت» تبدیل شود و بعد آن را قیچی میکند؟ «پایتخت» دست ما نیست و اگر آقایان دلشان بخواهد ساخته میشود و اگر هم دلشان نخواهد، ساخته نمیشود. در این میان چیزی که مهم نیست، مردم هستند.»
با کم شدن کرونا زمزمههایی از ادامه پایتخت و ساخت فصل هفتم شنیده میشد. اما در همان ابتدا حاشیه دستمزد 5 میلیاردی محسن تنابنده مطرح شد و باعث شد که آذر ماه ۹۹ تنابنده با انتشار متنی اعلام کند که ادامه پایتخت را نمیسازد. از طرفی دیگر سارا و نیکا فرقانی اصل، دو بازیگر نوجوان سریال که از کودکی با پروژه پایتخت همراه بودند، پس از پایان فصل آخر به دلیل انتشار عکسهایی در فضای مجازی با حاشیه مواجه شدند.
در این چند سال بارها اخبار شروع ساخت فصل جدید پایتخت منتشر شده است. بهمن ماه سال گذشته مدتی شایعه شده بود که قرار است نسخه سینمایی پایتخت ساخته شود تا اینکه الهام غفوری، تهیهکننده پایتخت گفت: «مگر قرار بوده نسخه سینمایی «پایتخت» ساخته شود؟»
حالا پایتخت 7 در شرایطی تولیدش را آغاز کرده است که تلویزیون روزگار سوت و کوری را میگذراند. سریالهایی که تولید و پخش میشوند از بازخورد مطلوبی برخوردار نیستند و بازگشت پایتخت 7 میتواند نقطه خوبی برای آشتی دوباره با تلویزیون باشد.