علی ملکی، خبرنگار گروه نقد روز: مهمترین اتفاق دور دوم انتخابات افزایش 10درصدی میزان مشارکت بود. پیش از این اولین و آخرین انتخاباتی که به دور دوم کشیده شد مربوط به سال 1384 و انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری بود. رقابت بین نامزدهای این انتخابات با مشارکت 62 درصدی رقم خورد اما پراکندگی آرا میان نامزدها آن را به دور دوم کشاند و محمود احمدینژاد و علیاکبر هاشمیرفسنجانی برای جلب رای نهایی مردم مقابل یکدیگر قرار گرفتند. درنهایت احمدینژاد با کسب 62 درصد آرا به ریاست جمهوری انتخاب شد و هاشمیرفسنجانی با 35 درصد آرا از این دور انتخابات حذف شد. نکته جالب ماجرای سال 84 اما این بود که با وجود محدود شدن کاندیداها و افزایش تب رقابتی آن، مشارکت مردم از 62 درصد در دور اول به 59.7 درصد کاهش یافت.
بنابراین انتخابات اخیر یک نقطه تمایز دیگر ایجاد کرده و آن افزایش مشارکت در عین دودورهای شدن آن است. بههرحال میزان مشارکت در مجموع نسبت به دور اول انتخابات 10 درصد افزایش یافته اما تفکیک آمار مشارکت در استانهای مختلف حاوی نکات جالب توجهی است. علاوهبر رشد مشارکت در دور دوم انتخابات دولت چهاردهم، امیدواریها نسبت به افزایش کنش و مشارکت فعال مردمی در امور مختلف سیاسی و اجتماعی نیز افزایش یافت. از سوی دیگر رشد شدید این نرخ در برخی استانها نشانگر این است که ظرفیت تولید و تقویت سرمایه اجتماعی وجود دارد و بیش از پیش باید به آن توجه شود. این انتخابات و سبد رای متنوع نامزدها در استانهای مختلف بار دیگر توجه به تکثراجتماعی و قومیتها را گوشزد نیز کرد. در ادامه برخی از اعداد و ارقام حاصل از مقایسه دو دوره انتخابات و سیر تفاوت آنها طی یک هفته را میخوانید.
مشارکت در استانها طی یک هفته چقدر تغییر کرد؟
استانهای مختلف کشور متاثر از شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و قومی تولیدکنندگان سبد رایهای متنوعی هستند.
استان اردبیل در دور اول انتخابات ریاست جمهوری دولت چهاردهم مشارکت 55درصدی را رقم زد که این عدد در دور دوم با 10 درصد رشد به 65.5 رسید. اهالی استان البرز هم در دور اول با 36 درصد مشارکت پای صندوقهای رای حاضر شدند که یک هفته بعد و دور دوم مشارکتشان با رشد 13 درصدی به 49 درصد رسید. میزان مشارکت در استانهای خراسان جنوبی، خراسان شمالی، زنجان، کرمان، مازندران، مرکزی و یزد هم با رشد تقریبی 10درصد روبهرو بود. بیشترین میزان رشد مشارکت انتخاباتی در دور اول نسبت به دور دوم متعلق به استانهای سمنان، آذربایجان شرقی و گلستان است. گلستانیها در دور اول انتخابات 36 درصد مشارکت داشتند که این عدد در دور دوم به 50.55 رسید. آذربایجان شرقی هم با رشد 18درصدی دومین استان با بیشترین میزان رشد مشارکت است. اهالی سمنان که در دور اول 32 درصد مشارکت ثبت کرده بودند در دور دوم 55.6 درصد مشارکت رقم زدند تا میزان رشد مشارکت آنها طی یک هفته به 23.6 درصد برسد و بیشترین نرخ افزایش مشارکت در میان استانها را ثبت کردند.
نتیجه متفاوت انتخابات در نصف جهان
اختلاف رای پزشکیان و جلیلی در اکثر استانها چندان قابل توجه نبود و تا ساعات اولیه خبرهای غیررسمی حکایت از پایاپای بودن روند شمارش آرا داشت. با اینحال اما در برخی از استانها شدت بالای این اختلاف نیز به چشم میخورد. در آذربایجان شرقی سعید جلیلی در حالی 291هزار رای گرفته که مسعود پزشکیان با یک میلیون و 672 هزار رای در این استان قاطعانه پیروز شد. در کردستان هم مسعود پزشکیان با 284 هزار رای نسبت به رای 76 هزارتایی سعید جلیلی اختلاف نسبتا بالایی را ثبت کرد. از سوی دیگر اما سعید جلیلی در اصفهان با یک میلیون و 809 هزار رای نسبت به سبد رای 702هزارتایی پزشکیان اختلاف زیاد و جالب توجهی را در این زمینه ثبت کرد. برخلاف پیروزی پزشکیان در این انتخابات، اختلاف رای یک میلیونی کاندید بازنده انتخابات در استان اصفهان قابل توجه است. صندوقهای رای در خراسان رضوی میزبان یک میلیون و 700 هزار رای به جلیلی بودند، در حالیکه آرای پزشکیان در همین صندوقها یک میلیون و 80 هزار رای است. قم هم ازجمله استانهایی بود که اختلاف رای جلیلی نسبت به پزشکیان را پررنگ نشان میداد. در این استان پزشکیان مجموعا 164هزار رای داشت در حالیکه 370 هزارنفر به سعید جلیلی رای دادند.
یار گمشده مشارکت مرددها بودند
میزان مشارکت در دور دوم انتخابات تقریبا برابر با عددی بود که اکثر نظرسنجیها در دور اول پیشبینی کرده بودند. از آنجایی که در دور اول 15 تا 20 درصد شرکتکنندگان را مرددها تشکیل میدادند نتایج غیردقیق دور اول را میتوان با کنش مرددها توجیه کرد. آنها درحالی که نهایتا در دور اول درمورد رای دادن به یک کاندیدا به جمعبندی نرسیده و ردای ریاست جمهوری را قواره هیچکدام از نامزدها نمیدانستند در دور دوم با مشخصتر شدن میدان انتخابات قدرت تصمیمگیری پیدا کرده و با رویکردی سلبی به فردی رای دادند تا فرد مقابل رای نیاورد. این یعنی این طیف حداکثری صرفا برای اینکه فرد ضعیفتر در مسند ننشیند پای صندوق رای آمدهاند. در پاسخ به این سوال که چرا این بخش از جامعه در دور اول حاضر نشدند رای سلبی بدهند 3 دلیل اصلی را میتوان مطرح کرد. اولا در دور اول تعداد کاندیداها زیادتر بود و مرددها برای رای سلبی دادن نیز همچون رای ایجابی سردرگم بودند. ثانیا تقابلهای انتخاباتی دو نامزد در دور دوم به ویژه در صحنه مناظرات باعث شناخت بهتر جامعه نسبت به ایدههای هریک از کاندیداها شده و قدرت انتخاب را بیشتر میکرد و ثالثا ایجاد دوقطبیهای انتخاباتی به واسطه جذابیتهای تقابلی که ایجاد میکند هم مخاطبان بیشتری را جذب انتخابات کرده و هم حرکت سیاسی آنها را راحتتر جهتدهی میکند.
رشد سبد قومیتی پزشکیان
اگرچه با افزایش میزان مشارکت هردو کاندیدا از آرای اضافه تا حد زیادی منتفع شدهاند اما این انتفاع برای پزشکیان با نسبت بیشتری رخ داده است. مقایسه آمار استانهایی که نسبت قومیتی با پزشکیان دارند به علاوه استانهای سیستانوبلوچستان و کردستان که آرای قومیتی در آنها نقش موثری دارد نشان میدهد که نامزد اصلاحطلبان افزایش انتفاع آرای خود را تا حد زیادی مدیون گسترش سبد قومیتی است. به طور مثال درحالی که میزان آرای پزشکیان از استانهای آذربایجان شرقی و اردبیل با آرای جلیلی از استانهای خراسان رضوی و جنوبی در دور اول در عدد یک میلیون 440 هزار رای برابر بوده است این نسبت در دور دوم به نفع پزشکیان تغییر کرده و او توانسته انتفاع خود از آرای این دو استان که بدنه ایدئولوژیکش محسوب میشوند را به نسبت آرای جلیلی در استانهای خراسان که بدنه ایدئولوژیک او هستند بیشتر کند. مجموع آرای پزشکیان از سبد آذربایجان شرقی و اردبیل در دور دوم حدود یک میلیون رشد داشته درحالیکه این رشد برای سعید جلیلی از سبد آرای خراسان تنها 540 هزار رای بوده است. در استان سیستانوبلوچستان که 443 هزار نفر از ساکنانش در دور اول به پزشکیان رای دادهاند با افزایش مشارکت 20 درصدی آرای پزشکیان بیش از 200 هزار رای رشد کرده و به 655 هزار رای رسیده است، درحالیکه این رشد برای سبد جلیلی نصف پزشکیان و معادل 100 هزار رای بوده است. در کردستان رشد 6 درصدی آرا 90 هزار رای برای پزشکیان به ارمغان آورده، درحالی که این رقم برای جلیلی 30 هزار رای و معادل یکسوم پزشکیان است.
واقعی دیدن دغدغه اقوام باب معامله بر سر شکافهای قومی را میبندد
نتایج انتخابات ریاستجمهوری 1403 اثرگذاری سیاسی، فضای قومیتی را بار دیگر نشان داد. زمانی که سبد رایی تا این حد اثرگذار واقع شود طبعا کاندیداهای انتخابات را در ادوار مختلف مجاب میکند که برای جذب حداکثری از این سبد فعالیت کنند. چنین استفادهای اگر متکی به یک پشتوانه اجرایی بوده و دستاوردی را برای مناطق قومیتنشین بهوجود بیاورد و تضادی با منافع ملی نداشته باشد نهتنها بد نیست بلکه میزان مقبولیت ساختار سیاسی را نیز بالا میبرد. اما اگر این ظرفیت به دستاویزی برای تشدید شکافهای قومیتی تبدیل شده و چهرههای سیاسی با هدف کسب قدرت بر سر آن معامله کنند نهتنها مفید نبوده، بلکه در بلندمدت کاهش سرمایه اجتماعی چهره و ساختار سیاسی را نیز به همراه دارد.
اگر کاندیدایی برای کسب حداکثر منافع از این سبد محرومیتهای موجود را چند برابر جلوه داده و بدون پشتوانه برای حل این محرومیتهای واقعی و بعضا غیرواقعی وعدههای غیر قابل اجرا بدهد نهایتا در پس عدم توانایی فرد بدنه اجتماعی دچار ریزش شده و تا سالها بین خود و مشارکت سیاسی در انتخابات مرزبندی میکند. شیوه صحیح جذب آرای ساکنان مناطق قومی دورتر از مرکز داشتن برنامه بلندمدت برای محرومیتزدایی و تلاشی چندساله در راستای اجرای آن است. فعالیتهای شبانتخاباتی که اولا سطح مطالبات قومی را به بدهبستانهای پشتپرده تقلیل داده و ثانیا منافع ملی در آن در نظر گرفته نشده است در نهایت نه انتفاع مادی برای استانهای واجد جمعیت قومی به همراه آورده و نه به رشد بلوغ سیاسی کمکی میکند.