عاطفه جعفری، خبرنگار گروه فرهنگ: حوزه نشر و کتاب از حوزههای مهم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به شمار میرود، حوزهای که زیرساخت فرهنگ در آن شکل میگیرد و میتواند نقطه قوت پررنگ برای هر وزارتخانه باشد و شاکلههای اصلی این حوزه را شکل میدهد. در حوزه کتاب و نشر چند مورد را میتوان برشمرد و آن را در دولت چهاردهم مورد توجه قرار داد.
تقویت تولید کارخانههای کاغذ
کافی بود در دهه 90 دو کلمه گرانی کاغذ را جستوجو کنید تا روند و سیر تاریخی این اتفاق را ببینید، این گرانی برای امسال و سال گذشته نیست، بلکه در طول دهه 90 و سه سال گذشته، همواره با این موضوع همراه بودیم و کاغذ هر سال چند صدهزار تومانی گران شده است. در طول این سالها شاهد دوبرابر گرانی در دو هفته یا گرانیهای ماه به ماه بودیم، همه این موارد اهالی نشر و دیگرانی را که با موضوع کاغذ درگیر بودند را نگران کرد. برخی صاحبنظران معتقدند کاغذ یک کالای استراتژیک است و نقش حیاتی در توسعه فرهنگی یک جامعه دارد. از کتاب و دفتر مورد نیاز مدارس و دانشگاههای سراسر کشور گرفته تا تکثیر جزوات و انتشار کتابهای عمومی که همه جزء شاخصهای توسعهیافتگی و رشد فرهنگی هستند وابسته به وجود کاغذ و در دسترس بودن آن است. ضمن اینکه کاغذ همچنان در فرآیند ارتباطات نقش کلیدی داشته و در آینده نیز همچنان از جایگاه مهمی برخوردار خواهد بود. بنابر آمارهایی که در سالهای اخیر منتشر شده نیاز کشور بهاندازه 400 هزار تن کاغذ است. با روی کار آمدن دولت سیزدهم از همان ابتدا موضوع تولید کاغذ مورد توجه قرار گرفت تا کارخانههای کاغذ دوباره به چرخه تولید بازگردند و بتوان از ظرفیت آنها استفاده کرد. کارخانه کاغذ مازندران که در دولت یازدهم و دوازدهم کم و بیش فعالیت میکرد به چرخه بازگشت و تا جایی پیش رفت که دولت توانست موضوع خودکفایی کاغذ در کتابهای درسی را پیش ببرد. دولت سیزدهم ظرفیت تولید کاغذ را برای خودکفایی، 150 هزار تن اعلام کرده بود و این موضوع با نگاه ویژه به راه افتادن کارخانههای کاغد دنبال میشد، فارغ از خودکفایی که طبیعتا به آن نقد وارد بود و هست، به تولید برگشتن این کارخانهها و استفاده از ظرفیتی که مغفول مانده بود، میتواند نقطه قوتی برای دولت فعلی باشد که بتواند همه کارخانههای کاغذ را با ظرفیت بسیار به چرخه تولید برگرداند و تولید کاغذ داخلی را افزایش بدهد تا کنترل کردن قیمت کاغذ وارداتی برای دولت راحتتر باشد.
ممیزی مساله اول نیست
یکی از نکات دیگری که باید به آن توجه شود موضوع ممیزی است. ممیزی همواره به یکی از چالشهای دولتها تبدیل شده است. در دورههایی تلاش شده ممیزی را بهعنوان مهمترین مساله نشر جلوه دهند و برای مشروعیت بخشیدن بیشتر به خود میان اهل فرهنگ سخن از رفع آن و حتی واسپاریاش به ناشران گفتند. در دورههایی نیز ممیزان اغلب ناآگاه تنها به ممیزی ظاهری کتابها پرداختند اما آنچه روشن و مبرهن است این است که ممیزی هیچگاه در تمامی سالهای پس از انقلاب مساله اصلی نشر نبوده است. ناشران در 40 سال گذشته یاد گرفتهاند در ممیزی با وزارت ارشاد تعامل داشته باشند. موارد بسیار مهم دیگری وجود دارد که باید برای آن تصمیمگیری شود و راهبردهایی داشته باشند؛ کتابسازی، ترجمههای سخیف که حوزه ادبیات را تهدید میکند، وضعیت نشر کودک و نوجوان و تالیف کتابها در این حوزه که میتواند نشر کودک و نوجوان را از بنبست کتابهای ترجمه نجات دهد. افزایش قیمت کتاب که بخشی از آن به حوزه کاغذ و تثبیت قیمت و بخشی دیگر به نظارت دولت در این حوزه برمیگردد و میدان ندادن به کسانی که میخواهند ممیزی را بهعنوان مساله اصلی معرفی کنند باید در دستور کار دولت چهاردم در حوزه فرهنگ باشد که در ادامه بهتفصیل آن را توضیح میدهیم.
توجه به تولیدات نشر کودک و نوجوان
سهم عمدهای از کتابهای حوزه ادبیات کودک و نوجوان که این روزها در بازار به فروش میرسند کیفیت لازم را ندارند و اگر کودکان و نوجوانان در نخستین تجربه کتابخوانی با این آثار مواجه شوند ممکن است نسبت به مطالعه بیرغبت شده و دیگر سراغ این کتابها نروند. در مبحث کتابهای ترجمه نیز ناشران برای سوددهی بیشتر به ترجمه روی میآورند و کتابهای بیکیفیت را با ترجمههای نازل به چاپ میرسانند و همین مساله به کتابهای این حوزه بزرگترین ضربه را میزند. در این سالها در صفحات فرهنگی روزنامه «فرهیختگان» بارها از اوضاع آشفته بازار نشر کتاب کودک و نوجوان گفتیم. استقبال از آثار کودک و نوجوان همیشه در رده اول فروش کتاب قرار دارد اما این حوزه پر شده است از کتابهای ترجمه و آثاری که کیفیت مناسبی ندارند. شاید در نگاه اول تجویز ممیزی و حذف آثار ترجمه بهعنوان یک راهحل اساسی مطرح شود اما واقعیت این است که صنعت تالیف و کتاب ایرانی برای کودک و نوجوان جذاب نیست و انگار آن را پس زدهاند؛ نکتهای که مدیران فرهنگی و مافیای کتاب کودک و نوجوان نمیخواهند آن را ببینند تا بتوانند برایش راهحلی داشته باشند! دولت چهاردهم باید به این حوزه بهعنوان یک ظرفیت بالقوه نگاه کند و با نگاه درست به تالیف بتواند کتابها را قوت ببخشد. موضوعی که در این چند سال اهمیت بیشتری پیدا کرده، تولید محتوا برای کودکونوجوان امروزی است. کودکانی که درگیر فضای رسانهای و محتوایی جدیدی هستند، چه کتابی نیاز دارند؟ به نظر میرسد کودکان امروز نسبت به گرافیک و فرم کتابها سختپسندتر شدهاند و توجه به نکاتی که آنها برایشان مهم است، میتواند گرهگشای فعالیتهای این حوزه باشد.
قاچاق کتاب را کنترل کنید
سالهاست که حوزه نشر با پدیدهای به اسم «قاچاق کتاب» یا «ناشران پختهخوار» مواجه است. افرادی که با سودجویی در حال فعالیتند و ناشران حرفهای را دچار چالش کردهاند. کاری که این افراد انجام میدهند این است که منتظر میمانند تا یک ناشر پرطرفدار کتابی را منتشر کند و پرمخاطب شود؛ سریع کتاب را کپی میکنند و به بازار میفرستند! رسانهها در این سالها روی این موضوع بسیار کار کردهاند تا بتوانند این پدیده را کاملا از بین ببرند اما شاید فقط کمک رسانه مثمرثمر نباشد و باید جاهای دیگر هم به میدان بیایند. معاونت فرهنگی ارشاد در دولت یازدهم و دوازدهم نتوانست توفیقی در این زمینه داشته باشد و فقط برخی کارهای شکلی انجام گرفت.
دولت سیزدهم با این عنوان که این پدیده برایشان مهم است و میخواهند با آن مبارزه کنند وارد میدان شدند، محمدحسین ظریفیانیگانه، مدیرکل سابق دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتوگویی که با او داشتیم دو اقدام مهم این دفتر را مبارزه با کتابسازی و جلوگیری از قاچاق کتاب عنوان کرد و گفت: «اول اینکه در مسیر ارزیابی کتابها نسبت به کتابسازی حساسیت بیشتری ایجاد شده و ارزیابان بررسی لازم را درباره میزان مشابهت محتوا با آثار دیگران انجام میدهند و دیگر اینکه با استفاده از هوش مصنوعی، طراحی و اجرای سرویس مشابهتیاب کتاب را در دست کار قرار دادیم تا بتوانیم بهشکل مبناییتر و اساسیتر مساله کتابسازی را علاج کنیم.»
او این سرویس مشابهتیاب را یک طراحی مناسب برای مبارزه با قاچاق کتاب دانست و در این باره گفت: «این سرویس محتوای تمامی کتابهای درحال ارزیابی برای اخذ مجوز را با بانک کتاب کشور تطبیق داده و درصد مشابهت را تعیین میکند. درمورد کتابهای ترجمه هم اگر ترجمه و مترجم واقعی باشند با وجود تشابه متن قطعا تفاوتهایی نیز وجود دارد ما نیز درصد بیشتری از تشابه را در موارد ترجمه نسبت به تالیف قبول میکنیم.» بعد از اینکه او از اداره کتاب رفت این کار در این اداره دنبال شد اما خیلی بروز رسانهای نداشت تا نمایشگاه کتاب امسال که به گفته مدیران این دوره۱۷ ناشر پختهخوار مجوز حضور در نمایشگاه امسال را نداشتند ممانعت به عمل آوردند. مطمئنا این یکی از نمونه اقداماتی است که مانع از قاچاق کتاب در بازار نشر میشود. اما آیا این اقدام کافی است و میتواند چنبرهای که این افراد بر پیکره بازار نشر چنگ انداختهاند را قطع کند؟ کاری که باید در دولت چهاردهم مورد توجه قرار بگیرد تا دست این سودجویان حوزه نشر از بازار کتاب قطع شود.
گرانی، کتاب را از سبد مردم حذف میکند!
افزایش قیمت کتاب همیشه یکی از دغدغههای جدی سالهای اخیر در بحث افزایش سرانه مطالعه و کتاب و کتابخوانی بوده است. قبل از نمایشگاه کتاب امسال و با آمار اعلامی از سوی خانه کتاب، ارزش ریالی کتابهای منتشرشده در فروردینماه 11 میلیارد و 62 میلیون و 571 هزار و 90ریال بوده و میانگین قیمت کتاب نیز به 170 هزار تومان رسیده است. این در حالی است که در فروردینماه سال گذشته میانگین قیمت کتاب 81 هزار تومان بوده، یعنی افزایش 110 درصدی را در قیمتها در آستانه نمایشگاه کتاب تجربه میکنیم. میانگین قیمت کتاب نیز از صفحهای 500 تومان به صفحهای هزار و 200 تومان رسیده است. افزایش 110 درصدی قیمت کتاب در آستانه نمایشگاه کتاب، این قیمت را به نمایشگاه کتاب هم رساند و باعث شد تا مردم خرید کمتری از این نمایشگاه داشته باشند. بخشی از گرانی، همانطور که گفتیم به قیمت کاغذ برمیگردد و بخشی هم به مدیریت در این حوزه که قیمت بهگونهای نباشد که کتاب از سبد فرهنگی خانوادهها حذف شود