فرهیختگان: فارغ از نتیجه دو مناظره برگزار شده بین جلیلی و پزشکیان، گزارهای که دو نامزد راهیافته به دور دوم بهویژه در مناظره دوم بر آن تاکید میکردند، مرزبندی و عدم ارتباطشان با دولت روحانی بود. اینکه پزشکیان بهعنوان کاندیدایی که شخص روحانی و کابینهاش از او حمایت کرده و در ستاد تبلیغاتیاش نیز حضور دارند، تلاش میکند تا مانع از چسبندگی خود به دولت دوازدهم بشود، نشاندهنده این است که هر دو کاندیدا شخصیت روحانی و کابینهاش را در بین مردم غیرمحبوب تصور کرده و چسبندگی به آنها را به معنی سنگین شدن وزن آرای منفی خود میدانند. از این دعوای رفتوبرگشتی بهطور واضح این برداشت به وجود میآید که هردو نامزد قائل به منفی بودن وجهه روحانی در بدنه جامعه بوده و به همین دلیل تمایلی ندارند که در افکار عمومی تصویری از چسبندگی آنها با کابینه دولتهای یازدهم و دوازدهم به وجود بیاید.
پزشکیان اعضای ستادش را گردن نگرفت
سعید جلیلی در دو مناظره پایانی بارها دولت پزشکیان را دولت سوم روحانی میخواند تا از دریچه انتقادی به بررسی سیاستهای اجرایی دولتهای یازدهم و دوازدهم ورود کرده و از خود آلترناتیوی برای این دولت درست کند: «مگر دوستان شما نمیگفتند مسکن مهر مزخرف است و افتخار میکردند که مسکن نمیسازیم؟ همینها الان در ستاد شما هستند. آقای پزشکیان! اینها را مردم میدانند!» پزشکیان برای فرار از اتهام دولت سوم روحانی بودن اظهارات جلیلی را تهمت دانسته و میگوید:« او[جلیلی ]میخواهد رئیسجمهور شود اما جلوی دیدگان مردم تهمت میزند که من ادامهدهنده راه روحانی هستم. به افرادی که نیستند تهمت میزند و هیچوقت حاضر نیست با آنها بنشیند و صحبت کند.» جلیلی برای اینکه اثبات کند آنچه میگوید تهمت نیست، حضور وزرای دولت دوازدهم در ستاد پزشکیان را مثال زده و میگوید: «دور و بر شما غیر از وزرای آقای روحانی هستند؟ آقای ظریف وزیر روحانی نبود؟ شما میگویید تهمت؟ آقای ظریف با آن عملکرد غلط و بینتیجه در ستاد شما هست یا نیست؟» حال که تگ روحانی در نظر نامزدها، سیاه و با ضریب منفی بالا محسوب میشود پیشنهاد میشود علاوهبر اعلام برائت زبانی، نامزدها در عمل و سیاستهای اجرایی خود نیز به نحوی عمل کنند که تداعیگر دولت هشت ساله روحانی نباشند.
صداقت شرط اول است
یک مدیر اجرایی برای اینکه بهتر تصمیماتش را به اجرا برساند باید بتواند ابتدا اعتماد عمومی را به خود جذب کند. در این مسیر نیز صداقت حرف اول را میزند. حتی اگر مردم با مشکلات عدیده اقتصادی و اجتماعی دست به گریبان باشند، اگر مدیر اجرایی در بیان چالشها و همچنین راهکارهای رفع آن با مردم صداقت داشته باشد اعتماد عمومی به او زیادتر شده و دستش برای برنامهریزی و اجرا بازتر میشود. عکس این امر هم البته همینقدر میتواند بحرانزا باشد. اگر مردم از اظهارات و رویکردهای یک مدیر اجرایی بیصداقتی درک کنند، هیچوقت با سیاستهای اتخاذشده از جانب او همراهی نخواهند کرد و این سیاستها حتی اگر با پشتوانه فکری دقیق طرحریزی شده باشند، در اجرا با شکست مواجه میشوند. حسن روحانی به واسطه اقداماتی همچون گرانی یکشبه بنزین و در ادامه عدم پذیرش مسئولیت آن، با مردم بیصداقتی نشان داد. اینکه یک تصمیم با چنین اهمیتی بدون هیچگونه پیوست اقناعی به اجرا درآمده و رئیسجمهور نیز از پذیرش مسئولیت آن سر باز کند، طبعا باعث سرخوردگی جامعه و سلب اعتماد از سیاستگذار خواهد شد.
تنبلی ممنوع
کسی که میخواهد مسئولیت مهمترین سمت اجرایی را برعهده گیرد باید بداند با حجم انبوهی از کار اجرایی مواجه بوده و پیگیری این امور جز با کار بیوقفه و بدون تعطیلی میسر نیست. در غیر این صورت حجم انبوه مشکلات کشور در سایه عدم پیگیری و برنامهریزی حلنشده باقی مانده و سرمایه اجتماعی رئیسجمهور کاهش مییابد. این وضعیت صرفا برای شرایط عادی است و اگر کشور درگیر یک بحران شود، حتی استراحت معمول رئیسجمهور نیز احتمالا کاهش خواهد یافت چه برسد به مرخصی رفتن او. حسن روحانی که به مدیر پشت میزنشین معروف است، کاملا برعکس این اصل عمل کرده است. روحانی که تصاویر سرزدنش به کارخانههای تولیدی طوری منتشر میشد که گویا حین بازدید از خودرو نیز پیاده نشده، در زمان وقوع سیل گلستان و مازندران درحال سپری کردن ایام مرخصی در قشم بود و استاندار گلستان نیز در سفر خارجی به سر میبرد. این رفتارهای روحانی باعث شد، زمانی که او دولت را با تورم 60 درصدی به رئیسی تحویل میداد، تصویری از یک رئیسجمهور کمکار در اذهان باقی بماند.
در بین مردم بودن محبوبیتساز است
نمیتوان در بین مردم نبود و توقع محبوبیت داشت. یکی از مهمترین دلایل محبوبیت رئیسی دیدارهای او با اقشار مختلف مردم، سفرهای استانی پرتعداد و بعضا گفتوگوهای چهره به چهره با افراد کف جامعه بود. این امر باعث میشود تا مردم بتوانند از نزدیک با او ارتباط گرفته و با او احساس قرابت کنند. در سوی مقابل این رویکرد، روحانی تصمیم به تعطیلی سفرهای استانی گرفت. او نهتنها جلساتی با گروههای مختلف مردم نداشت بلکه زمزمههایی از دسترسی سخت به رئیسجمهور حتی برای اعضای کابینه نیز شنیده میشد. اگر رئیسجمهوری نتواند با مردم ارتباط بگیرد طبیعتا نباید توقع داشته باشد محبوبیتی نیز در بین مردم کسب کند.
تصویر بیایده بودن را از خود دور کنید
حجم زیاد و تنوع بالای مشکلات کشور ایجاب میکند تا رئیسجمهور با نگاهی چندبعدی نسبت به مسائل اشراف پیدا کرده و تمام راهها برای حل چالش را در نظر بگیرد. نداشتن نگاه جامع باعث میشود تا رئیسجمهور بدون اولویتبندی تمام امکانات کشور را صرفا برای چند مساله خاص به کار گرفته از سایر امور غافل بماند. به طور مثال روحانی در ماجرای مذاکره با غرب نشان میدهد که از چنین ویژگیای برخوردار نیست. هرچند در مقابل چالش تحریمهای سنگین اقتصادی مذاکره امری معقول محسوب میشود اما اینکه رئیسجمهوری بدون هیچ پلن دیگری صرفا بر مذاکره تمرکز کرده و برای حل مشکلات کشور امید به همین تکراه بسته باشد باعث میشود هم در میز مذاکره دست بسته بوده و طرف مقابل را ترغیب به امتیازگیری کند، هم در صورت شکست منفعل مانده و ایده جایگزینی نداشته باشد و هم در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات نتواند از فرصت مهیاشده استفاده کند. اگر دولتی میخواهد امید مردم را از بین نبرده و برای این کاهش امید با کاهش محبوبیت مواخذه نشود باید تلاش کند با نگاهی جامع به مسائل کشور نگریسته و با کنار گذاشتن سیاست تکبعدی مانع از شکلگیری تصویر یک دولت بی ایده در اذهان عمومی شود.
برای حل چالشهای اساسی کشور تلاش کنید
تورم، گرانی مسکن و خودرو، قیمت ارز و تعطیلی بنگاههای اقتصادی در یک دهه اخیر اساسیترین چالشهای اقتصادی کشور بودهاند. این چالشها به واسطه قرابتی که با زندگی روزمره مردم دارند اگر حلنشده باقی بمانند اثر بیشتری در ایجاد نارضایتی خواهند داشت. روحانی بدون توجه به این ضرورتها افرادی را بر سکان مهمترین وزارتخانههای کشور گمارده بود که نساختن مسکن را به عنوان مهمترین افتخار خود بیان کرده و ایده دیگری نیز برای کنترل قیمت مسکن نداشتند. حاصل عملکرد کابینه روحانی در مهمترین حوزههای اقتصادی کشور موج گستردهای از ناامیدی را در بین اقشار جامعه ایجاد کرده که تا سالها دامنگیر کشور است. رئیسجمهور جدید اگر میخواهد سرمایه اجتماعیاش به سمت نابودی نرود باید برای حل این موارد به عنوان مهمترین چالشهای کشور برنامه دقیق و علمی داشته و در اجرای این برنامه نیز کوتاهی نورزد.
نگاه بالا به پایین مطلقا ممنوع
کسی که در کشور مسئولیتی میگیرد اگر نگاهش این باشد که جایگاهها برای منفعت شخصی و ارتقا در سلسله مراتب قدرت خلق شدهاند طبعا پس از نشستن بر مسند ریاست برای خود مزیتی نسبت به سایر مردم قائل بوده و به همین میزان نیز در رفتار خود تبختر نشان میدهد اما فردی که حل مشکلات مردم را مهمترین هدف میداند از این جایگاهها صرفا به عنوان ابزاری برای همین هدف استفاده میکند. فردی که نقش خود را خدمت به مردم تعریف کرده نگاه بالا به پایینی نداشته و خود را برتر از مردم فرض نمیکند. این تلقی باعث میشود در رفتار شخصی فرد نسبت به مردم اثری از تبختر بروز نکرده و مردم همدلی بیشتری با او حس کنند.
انتقادپذیر باشید
انتقادپذیری ویژگیای است که باعث میشود فرد به سرعت در مقابل هر فردی جبهه نگرفته و از کوره درنرود. کسی هم که از کوره درنمیرود طبعا از توهین و تخاطبهای مستقیم نسبت به منتقدانش نیز استفاده نکرده و به کدورتها دامن نمیزند. روحانی برخلاف این امر منتقدانش را بیشناسنامه خطاب کرده و از تعابیری همچون «بروید به جهنم» استفاده میکرد. طبعا خروجی این امر نیز چیزی جز سلب محبوبیت نیست تا حدی که امروز کسی حاضر نیست او و دولتش را گردن بگیرد که مبادا تبعات این عدم محبوبیت دامنگیر او نیز بشود.
شائبه رانتخواری را از خود دور کنید
اینکه دو برادر همزمان در ساختار حکمرانی مسئولیت داشته باشند را نمیشود به رانتخواری تعبیر کرد اما اگر برادری صرفا به واسطه پیوند خویشاوندی و نه شایستگی شخصی در مهمترین مسئولیتها قرار بگیرد وضعیت فرق میکند؛ به ویژه اگر آن برادر اتهام فساد مالی را نیز با خود حمل کند. دولت روحانی به واسطه حضور خویشاوندان سیاسیون در پستهای کلیدی و فساد اقتصادی آنها شاید در بین همه دولتها سرآمد باشد. اینکه برادر رئیسجمهور و معاون اول وی هردو به اتهام فساد ملی کارشان به زندان بکشد و هویت سیاسیاش در داماد رئیسجمهور بودن خلاصه شده و همین ارتباط نیز به پل ارتقا تبدیل شود باعث شده تا رانت یکی از صفات چفتشده با دولت روحانی تلقی شود؛ دولتی که فقط ماجرای حقوقهای نجومی مدیران آن برای موصف شدن به صفت رانتی کفایت میکرد. رئیسجمهور اگر میخواهد به آفت سلب محبوبیت دچار نشود باید از تجربه گذشته درس گرفته و مانع از شکلگیری ابهامات اینچنینی پیرامون خود و شخصیتهای اصلی دولتش بشود.
سادهزیستی همراهی مردم را در پی دارد
حل مشکلات کشور علاوه بر برنامه نیاز به همراهی اجتماعی نیز دارد؛ چراکه تحمل مشکلات برای اصلاح امور جز از طریق همراهی مردم میسر نمیشود. این همراهی زمانی شکل میگیرد که مردم رئیسجمهور را نیز در مشکلات جامعه با خود شریک دیده و تلاش او را برای حل مشکلی که زندگی همه جامعه حتی خود او را درگیر کرده است ببینند. اگر مردم درحالی که زیر گرانی قیمت مسکن کمر خم کردهاند رئیسجمهوری داشته باشند که منزل شخصیاش از مناطق شمال شهر پایینتر نیامده در بسیار از سیاستها همراهی نکرده و آن را به نفع خود ارزیابی نمیکنند. سهلالوصولترین مسیر برای اینکه رئیسجمهور بتواند چنین تصویری از خود بسازد این است که زندگی شخصیاش را فرسنگها از تجملات دور کرده و سادهزیستی پیشیکند. خلأ چنین تصویری از دولت روحانی و همزمان اتخاذ سیاستهایی همچون گران کردن قیمت حاملهای انرژی بحرانی را در سال 98 رقم زد که تا سالها میتواند برای روسای جمهور و سایر مقامات بلندپایه کشور عبرتآموز باشد.