علی مزروعی، خبرنگار گروه نقد روز: برخلاف تبلیغات در دور اول انتخابات که مناظرات و میزگردهای موضوعی کاندیداها را وادار میکرد در چهارچوبی ایجابی در دفاع از ایدههای اجراییشان وارد میدان شوند، شروع دور دوم انتخابات حداقل چنین شمایلی نداشته است. صحنه تبلیغات تا حد زیادی به نزاع بین هواداران دو کاندیدای باقیمانده تبدیل شده است. این نزاع البته به سطح هواداری محدود نمانده و چهرههای اصلی ستادی نیز به آن دامن زدهاند. محسن منصوری رئیس ستاد سعید جلیلی رقیب انتخاباتی پزشکیان و اعضای ستادش را دورریزها و پسماندهای استکبار خطاب میکند و آذریجهرمی وزیر ارتباطات دولت روحانی و عضو ستاد تبلیغاتی پزشکیان رقیب خود را با طالبان اینهمانی میکند. این ادبیات صفر و یکی که رقیب انتخاباتی را دیونمایی کرده و با رویکردهای سلبی تصویری دلبرگونه از کاندیدای جبهه خودی میسازد، شاید بتواند بخشی از آرا را بهنفع کاندیداها جهتدهی کند اما حتما آن را به سبد منافع ملی نمیریزد و چهبسا آن را قربانی میکند. اگرچه در بخشی از بدنه هواداری رویکردهای سلبی و دوقطبیساز جذابیت دارد و جلوگیری از رفتارهای سیاسی آنها امکانناپذیر است اما بازگو کردن آسیبها برای مهار رویکردهای شکافزای لیدرهای ستادی- که تهیجکننده بدنه هستند- میتواند موثر واقع شود.
به پساانتخابات بیندیشید
کنشگران سیاسی قبل از اینکه رقبای خود را با القاب ناشایست خطاب قرار دهند باید توجه کنند که صدای بلندگوهای آنها علاوهبر رقبا به گوش 10 میلیون هواداری که در کمپین طرف مقابل قرار دارند نیز میرسد و این جمعیت میلیونی که از جانب دو کمپین رقیب مورد توهین قرار میگیرد بخشی از جامعهای است که آنها باید پس از پیروزی احتمالی برایش حکمرانی کنند. اما چهرههای باسابقه اجرایی مفصل که اکنون نقش ستادی گرفتهاند بدون اینکه اصول حکمرانی را در دوران مسئولیت خود فراگرفته باشند، طوری با طرف مقابل تخاطب میکنند که انگار این نقطه پایان آنهاست و بعد از این رو در روی هم قرار نمیگیرند. چنین تقابلهایی اگر در میان بدنه هواداری شیوع پیدا کند، در عرض یکهفته شکافهای اجتماعی را بهوجود میآورد که سالها زمان لازم است تا اثرات منفی آن در ذهن مردم کمرنگ شود. نسخه اصلی نرمافزاری که ستادهای انتخاباتی در 1403 برای نصب آن در تلاش است، پیش از این در سال 88 با جزئیات پیادهسازی شده است. با گذشت 15 سال از آن انتخابات عبرتآموز نهتنها بسیاری از زخمهای ایجادشده ترمیم نشدهاند، بلکه کوران حوادث بر آن نمک نیز پاشیده است. ستادهای فعلی نیز اگر عزمی برای ترمیم این زخمها ندارند، حداقل خود نباید آن را عمیقتر کنند. چهرههایی که اکنون رقیب انتخاباتی هستند صبح انتخابات دوباره باید در قامت مسئولان سیاسی و اجرایی کشور با یکدیگر تعامل داشته باشند. رفتارهای رادیکال و ایجاد کدورتهای پرهزینه باعث میشود بسیاری از پلهای ارتباطی ضروری بین چهرهها از بین برود و کلانچالشهای کشور که حلشان نیاز به همدلی و همکاری دارد، به قفلهای غیرقابلگشایش تبدیل شوند.
برای دولت بعدی مینریزی نکنید
تنها یکی از اثرات نزاع پرهزینه 88 تغییر ذائقه سیاسی مردم از رویکردهای ایجابی ایدهمحور به رویکردهای تقابلی بوده است. اثرات منفی رویکردهای تقابلی ایجاب میکنند که تا حد امکان باید مانع از آن شد و همین دستورکار باعث شده این ذائقه سیاسی محقق نشود و حامیان چنین رویکردی نسبت به مشارکت بیرغبت شوند و از آن اجتناب کنند. دولتها برای پیاده کردن هر ایده اجرایی نیاز به همراهی جامعه دارند. عدم تبعیت جامعه از راهبردهای حاکمیت اساسا مفهوم حکمرانی را از معنی تهی میکند. این اصل بدیهی کاندیداها را ملزم میکند تا حد توان برای افزایش سرمایه اجتماعی نهاد دولت تلاش کنند، نه اینکه صرفا پیروزی را هدف قرار دهند و با متفرق کردن بدنه عمومی از پیرامون ساختارها عرصه را بر دولتی که ممکن است خودشان متصدی آن باشند، تنگ کنند. شاید رفتارهای تقابلی پیروزی انتخاباتی را بهارمغان بیاورد اما فردای انتخابات رئیسجمهوری- که نتوانسته با ایدههای ایجابی مردم را جذب خود کند- تازه باید برای ترمیم شکافهای غیرضروری و بازگرداندن جامعه به نقطه صفر تنش تلاش کند. کاندیداهای انتخابات و اعضای مرکزی ستاد آنها که مدعیاند در آینده قصد توسعه و آبادانی کشور را دارند، باید این درک حداقلی را داشته باشند که دامن نزدن به شکافها نیز اصلی مهم برای تقویت جایگاه دولت مستقر است، لذا اگر مدعی خیرخواهی هستند باید در گام اول صادقانه عمل کنند و با قربانی نکردن منافع ملی بهخاطر منافع جناحی برای دولت آتی مینریزی نکنند.
ادبیات توهینی تصویر بینالمللی ایران را تضعیف میکند
زمانی که مسئولان اجرایی باسابقه علیه یکدیگر از ادبیاتی زننده استفاده میکنند، خواسته یا ناخواسته پیامی در مورد وجود یک شکاف بزرگ در ساختار سیاسی و اجرایی ایران به جهان مخابره میکنند. چنین پیامی از دو جنبه منافع ملی ایران را تهدید میکند؛ اولا آنکه دشمنان را به سوءاستفاده از وجود اختلافات امیدوار میکند و آنها را به گروگان گرفتن منافع مردم ایران ترغیب میکند. مشابه این رفتار را در سال 88 در مواجهه اوباما با ایران شاهد بودهایم. رئیسجمهور وقت آمریکا که در آن زمان برای مذاکره با ایران درحال نامهنگاری با مقامات عالیرتبه کشور بود، پس از مشاهده تنش سیاسی بهوجودآمده در سال 88 حتی به براندازی در ایران امیدوار شد و با عقبنشینی از موضع مذاکره بهسمت تهران گارد تنش حداکثری گرفت. ارائه یک تصویر جعلی و برساخته از شکاف سیاسی در کشور حتی کشورهای همسو را نیز نسبت به پیگیری پروژههای راهبردی با ایران مردد میکند. این کشورها از آنجا که رفتاری متناقض از طیفهای سیاسی مختلف در ایران مشاهده میکنند به دیده تردید به عزم ایران مینگرند و تهران را شریک مطمئنی برای همکاری بلندمدت نخواهند یافت، لذا از ابرپروژههای فیمابینی دست میکشند و تعاملشان با تهران را از طریق اقدامات کمهزینه و کمریسک پیگیری میکنند. به این ترتیب سطح روابط ایران حتی با کشورهای همسو نیز هیچوقت از کوتاهمدت به راهبردی ارتقا پیدا نمیکند تا به این ترتیب مدعیان توسعه و آبادانی کشور بزرگترین ضربه را به توسعه زده باشند.