زینب مرزوقی، خبرنگار گروه نقد روز: تقریبا یک ماهی میشود که بخشی از جنگلهای زاگرس در استانهای کهگیلویهوبویراحمد و لرستان در آتش میسوزند. فعالان محیطزیستی معتقدند که هرچند 95 درصد آتشسوزیها دلایل انسانی دارد اما باز هم باید در فصلهای سردسال، با توجه به تکرار آتشسوزیها در چندسال اخیر چاره و برنامهای اندیشیده میشد.
روابطعمومی منابع طبیعی و آبخیزداری لرستان، سرهنگ سعید امیری 29 و 30 خرداد ماه اعلام کرده بود 6 نفر از عوامل عمدی آتشسوزی در جنگلها و مراتع استان شناسایی شدهاند. مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری لرستان نیز اعلام کرده بود 73.5 هکتار جنگل و مرتع استان از ابتدای امسال تاکنون طعمه حریق شده که عامل تمام این آتشسوزیها انسانی بوده است. به گفته حسین میرزایی طی این مدت ۱۴ فقره حریق در ۴۰ هکتار جنگل و 33.5 هکتار مراتع لرستان گزارش شده که بیشترین سطح در شهرستان چگنی بوده و عامل این آتشسوزیها بیتوجهی، بیدقتی و عدم احساس مسئولیت افراد بوده که منجر به هدررفت سرمایههای ملی شده است. بیشترین جنگلهای ناحیه زاگرس در لرستان قرار گرفته است به نحوی که از مجموع ۶ میلیون هکتار شناسایی شده، یک میلیون و ۲۰۰ هزار هکتار در لرستان است و با توجه به وجود ۹۰۰ هزار هکتار مرتع، این حجم از آتشسوزیها در عرض چند هفته، نگرانکننده است. همچنین بیش از ۶۶۰ هزار هکتار از اراضی طبیعی مناطق مختلف استان کهگیلویهوبویراحمد، بخش دیگر ناحیه زاگرس مستعد آتشسوزی است.
از بیدقتی تا آتشسوزی برای خروج ذغال از دل زاگرس
آتشسوزی، جزء جداییناپذیر اکوسیستم است. یعنی تا وقتی که انسان باشد، آتشسوزی هم وجود دارد؛ چراکه 95 درصد آتشسوزیها عامل انسانی دارند. عامل انسانی نیز میتواند هم سهوی باشد و هم عمدی. همچنین امسال با توجه به بارشهای خوب منطقه، تا حدودی آتشسوزیها دیرتر اتفاق افتاد. اما این تنها مختص به مناطق سردسیری است. یعنی آتشسوزیها در مناطق گرمسیری مدتی است که آغاز شده ولی در مناطق سردسیری، تازگیها شروع شده است. در بخش زاگرس که استانهای مختلفی تحت پوشش قرار دارند، اغلب استانها درگیر هستند. مثلا در استان کهگیلویهوبویراحمد، شهرستانهای کهگیلویه و گچساران نزدیک به یک ماه است که درگیر آتشسوزی هستند. همچنین در لرستان شهرستان پلدختر، در کردستان و ناحیه غربی کشور آتشسوزی خیلی وقت است آغاز شده است.
امید سجادیان، فعال زیستمحیطی زاگرس میگوید دلایل آتشسوزی متفاوت است. او توضیح میدهد: «با توجه به عواملی که در مناطق وجود دارد، دلایل آتشسوزیها متفاوت است. ممکن است بیاحتیاطی کشاورزان باشد یا بیاحتیاطی گردشگران یا افراد حاضر در منطقه. همچنین احتمال دارد که عامل آتشسوزی زنانی باشند که برای برداشت گیاهان دارویی به جنگلهای زاگرس مراجعه میکنند. دلایل عمدی هم میتواند، زمینخواری و تعارضات محلی باشد. تعارض بین مردم و دولت، گاهی خودش را در آسیب دیدن جنگل نشان میدهد. گاهی وقتها ممکن است بیعدالتی صورت بگیرد و مردم چون فکر میکنند جنگل متعلق به دولت است، به جنگل آسیب وارد کنند.»
او در توضیح این مساله میگوید: «ممکن است فردی ذغال تولید کند. وقتی این فرد را جریمه میکنند، فرد برای تلافی جنگل را آتش میزند. در بسیاری از مناطق این اتفاق افتاده بود. همچنین اختلاف میان محلیها خودش را در آسیب به جنگل نشان میدهد. گاهی در میان نیروهای دولتی دیدیم تعداد معدودی از محیطبانان وقتی اخراج شدند، با این انگیزه دست به آتشسوزی جنگل زدند. اما در هر صورت بحثهای زمینخواری در جنگلهای زاگرس بسیار پررنگ است. وقتی میخواهند زمین را تصرف کنند، جنگل را آتش میزنند. همچنین افرادی که میخواهند از درخت ذغال بگیرند، جنگل را به آتش میکشند؛ چراکه جنگلی که سوخته، خارج کردن چوب آن راحتتر است.»
دلایل آتشسوزی در منطقه بررسی نمیشود
این فعال زیستمحیطی زاگرس اما انتقادش به مساله آتشسوزیهای زاگرس جدیتر است و این پرسش را مطرح میکند که چرا دلایل آتشسوزیها اعلام نمیشود؟ سجادیان توضیح میدهد: «مشکل اصلی ما این است که دلایل آتشسوزیها در مناطق بررسی نمیشود؛ چراکه مساله آتشسوزی جنگلها چند بخش دارد. یکی برنامهریزی برای احتمال وقوع آتشسوزی است. یعنی در زمانی که هنوز آتشسوزیها آغاز نشده و فصل سرد سال است، دلایل را بررسی کنند. برنامهریزی کنند. چرا باید در یک منطقه در چندسال اخیر، چندبار آتشسوزی صورت بگیرد؟ مناطق پرخطر ما در آتشسوزی کجاست؟ چه راهکاری میتوان برای جلوگیری از آتشسوزیها داشت؟ راهکار مردم محلی چیست؟» سجادیان عنوان میکند در منطقه ذینفعان مختلفی داریم که اشراف بهتری دارند. همچنین در منطقه با توجه به نوع بهرهبرداریها و کاربریهایی که وجود دارد، میتوان دلیل آتشسوزیها را بررسی کرد. جنگلهای زاگرس یک منطقه گردشگری است. همچنین قاچاقچیهای چوب هم در منطقه حضور دارند. تمام این موارد باید درنظر گرفته شود و در انتها برای آتشسوزیهای زاگرس، راهکار ارائه شود. یعنی وقتی در منطقهای آتشسوزیهای متعددی به دلیل آتش زدن پسماند کشاورزی رخ میدهد، چرا باید این اتفاق مدام تکرار شود؟ کدام افراد اساسا ذیمدخل هستند و باید به مساله ورود کنند؟
این فعال محیطزیستی همچنین ادامه میدهد: «متولی هر کاری در مساله آتشسوزی جنگلهای زاگرس باید مشخص شود. جهاد کشاورزی وقتی در مساله آتش زدن پسماند زمینهای کشاورزی متولی است، چرا ورود نمیکند؟ چرا محیطزیست شکایت نمیکند؟ چراکه براساس قانون آلودگی هوا، آتش زدن پسماند جریمه دارد. راهکارهای قانونی باید پیش گرفته شود. از طرفی دیگر، مساله آموزش نیز باید جدی گرفته شود. وقتی بدانند که این آتش زدن چه نفعها و چه ضررهایی دارد، متوجه خواهند شد که آسیبهای آتشسوزی، بیشتر از ضررهایش است. زمین وقتی هرسال آتش زده شود، مقاوم و نفوذناپذیر میشود. این موارد باید آموزش داده شود تا در کنار هم به یک نتیجه برسیم. اما میبینیم این بخش اصلا جدی گرفته نمیشود.»
در اطفای حریق جنگلها نیروی متخصص نداریم
او عنوان میکند وقتی متولیان محیطزیست کشور از مرز زمینهای کشاورزی و جنگل اطلاع دارند باید این مرزها را مشخص کنند و جنگل را از زمینهای کشاورزی منطقه جدا کنند. سجادیان میگوید: «پس از مساله و رکن اول که پیشگیری از آتشسوزی و برنامهریزی برای آن است، در مرحله دوم به اطفای حریق میرسیم که در آن هم کمکاری داریم. در اینجا هم معضل داریم و هرسال غافلگیر میشویم. نیروهایمان آموزش ندیدهاند. نیرویی که مخصوص اطفای حریق جنگل است در تمام دنیا ایستگاه خاص خودش را دارد و مخصوص اطفای حریق جنگل هستند. اما اینجا در اطفای آتشسوزیهای جنگل، بخشیشان نیروهای یگان حفاظت از محیطزیست هستند. بعد هم نیروهای ادارات متولی را شیفتی وارد منطقه میکنند. این نیروها آموزش ندیدهاند. از طرفی دیگر تجهیزات کاملی در اختیارشان قرار نمیدهند.» این فعال زیستمحیطی زاگرس ادامه میدهد: «کارگروههای مدیریت بحران وظایف قانونیشان را انجام نمیدهند. تمام اینها به کنار، ما معتقدیم اصلا برنامهریزی دقیقی برای این مساله ندارد. کمبود نیرو و کمبود تجهیزات دارند. نیروهایشان از لحاظ معیشتی دچار مشکل هستند. حتی حقوق و بیمه افرادی که برای اطفای حریق به منطقه اعزام میشوند هم مشخص نیست. حقوقشان 8 میلیون تومان است و این پرسش مطرح است این فرد اگر دچار آسیب شوند، چگونه باید با این حقوق پیگیر درمان شوند؟ در بخش مردمی هم مشکلات متعددی داریم. با توجه به اینکه اولین گروههایی که در منطقه حضور پیدا میکنند، داوطلبان مردمی است، باز هم در ساماندهی گروههای مردمی دچار مشکل هستیم.»
دبیر تشکل نهضت سبز زاگرس ادامه میدهد: «طی چندسال اخیر که آتشسوزیها بیشتر اطلاعرسانی شدهاند، متاسفانه17 نفر از داوطلبان مردمی جانشان را از دست دادند. تعداد بسیار زیادی هم مصدوم شدند. اما همچنان موضوع حضور گروههای مردمی به روال قبلی پیش میرود. بسیاری از این افرادی که کشته شدند، شامل قانون فداکار خدمت نمیشوند. وقتی پیگیر شدیم که این افراد چگونه بیمه میشوند، به ما گفتند از طریق بیمه بینام. برای استفاده از بیمه بینام هم فرد باید شامل قانون فداکار خدمت شود. قانون فداکار خدمت هم شامل افرادی میشود که کارت همیار داشته باشند و آموزشهای لازم را دیده باشند و این افراد از طریق فراخوان یک سازمان دولتی در منطقه حضور یافته باشند. اما همچنان فراخوانهای عمومی صادر میشود و مردم بدون آموزش و تجهیزات حضور پیدا میکنند و درصورتیکه آسیب ببینند، کسی پاسخگویشان نیست.»
فراخوانهای مردمی برای اطفای آتشسوزی زاگرس و نبود امکانات
سجادیان عنوان میکند معمولا در صورت بروز آتشسوزی محیطزیست، فرمانداریها و مدیریت بحران یک نوع دمنده در اختیار دهیارها قرار میدهند. یعنی برای حضور در منطقه هیچگونه تجهیزات اطفای حریق انفرادی و گروهی در اختیار افراد قرار نمیدهند. وقتی که آتشسوزی اتفاق میافتد، دهیارها فراخوانهای مردمی صادر میکنند. درصورتیکه لازمه حضور نیروی مردمی، دراختیار داشتن تجهیزات اطفای حریق انفرادی است. چند نفر از افرادی که در جریان اطفای حریق جنگلها دچار حادثه شدند، مشکلی که داشتند این بود که لباسهای معمولی کوهنوردی به تن داشتند. یعنی لباسهایی که الیاف نفتی و مصنوعی دارند و با اولین اتصال، دچار آتش گرفتگی شدند. سجادیان معتقد است نیروی مردمی باید برای حضور در منطقه، تجهیزات داشته باشد. لباس مناسب و مقاوم در برابر حریق در اختیار داشته باشد. او میگوید لباس و دستکش لازم در اختیار نیروهای مردمی قرار نمیدهند. حتی کلاه هم در اختیارشان قرار نمیدهند. با توجه به شرایط منطقه، احتمال سقوط چوب و سنگ بر سر افراد وجود دارد، بنابراین نیروی امدادی به کلاه برای حضور در منطقه نیاز دارد. همچنین هدلایت ازجمله تجهیزات لازم منطقه است. دستمال سر یا چفیه برای عدم استنشاق هم از دیگر وسایل لازم است. زیرا فضا سرشار از دود است و بسیاری از نیروهای مردمی پس از حضور در منطقه دچار مشکلات تنفسی شده بودند. کولهپشتی، آب و وسایل اولیه باید در اختیار مردم قرار بگیرد. سجادیان عنوان میکند نهایت تجهیزاتی که دستگاههای متولی در اختیار نیروهای مردمی قرار میدهند، دمنده است که همین دمنده هم دمنده آتش نیست. بنابراین نیروهای مردمی باید ساماندهی شوند.
نیروهای مردمی با دستهای خالی برای اطفای زاگرس حضور پیدا میکنند
دبیر تشکل نهضت سبز زاگرس میگوید: «هیچکدام از این موارد رعایت نمیشوند و درنهایت هم نیروهای مردمی با دستهای خالی در منطقه حضور پیدا میکنند. بارها گفتهایم تا وقتی تجهیزات لازم در اختیار نیروهای مردمی قرار نمیدهید، فراخوان نزنید. به هرحال جان همین انسانها مهم است. چرا جان انسان را نادیده میگیرید؟ این به جز ناهماهنگی دستگاههاست. بسیاری از دستگاهها تجهیزات لازم را ندارند و چندین روز پس از آتشسوزیها در ارتفاعات، حضور پیدا میکنند و به این شکل ساعات طلایی را از دست میدهند.» سجادیان میگوید پس از آتشسوزی باید بررسی شود جنگل را چگونه به شرایط سابق خود برگردانند. «تا چند سال باید فرصت احیا به یک جنگل بدهیم؟ برنامههای حفاظتی برای این جنگل نباید جدی گرفته شود؟ تمام اینها مواردی است که باید در قالب یک برنامه در نظر گرفته شود.» او همچنین در پایان عنوان میکند گرمای هوا در گسترش آتشسوزیها موثر است؛ چراکه وقتی گرمای هوا بیشتر باشد، رطوبت منطقه کم میشود و علفها خشک میشوند. به دنبال آن میزان اشتعال علفها هم بالا میرود و سرعت انتشار هم قطعا بالا خواهد رفت.