محمد زعیمزاده، سردبیر: ائتلاف سیاسی یک تاکتیک است. تاکتیکها گاهی کار میکنند گاهی نه. ائتلاف یک ارزش نسبی است، نه شر مطلق است نه خیر مطلق. یک امر عقلی است که بسته به شواهد و اهداف میتوان از آن استفاده کرد.
از زمانی که انتخابات در ایران از حالت تککاندیدایی جدی خارج شد چند باری موضوع ائتلاف سیاسی در انتخاباتها موضوعیت پیدا کرده است. اولینش انتخابات ریاستجمهوری نهم بود؛ سال 84. یک طرف ماجرا راستهای سابق بودند که به اسم اصولگرا ریبرند شده بودند. همه اصولگراها اما زیر عبای ناطق نوری جا نشدند. ناطق میخواست شیخ جدید راستیها باشد و به لاریجانی رسید اما توکلی، احمدینژاد، قالیباف و رضایی این سازوکار را قبول نکردند. توکلی قبل از شروع فرآیند انتخابات انصراف داد و رضایی اواسط تبلیغات اما سه تای دیگر تا آخر ماندند. در جناح مقابل هم وضع به همین منوال بود. کروبی با تمرکز بر آرای قومیتی و گفتمان عوامانه آمده بود. مصطفی معین، وزیر مستعفی خاتمی با ایدههای ساختارشکن اول ردصلاحیت شد اما با حکمحکومتی برگشت. هاشمیرفسنجانی که گفته بود اگر کاندیدای قویای در صحنه باشد من نمیآیم، همه را تحقیر کرد و نامزد شد. در این صحنه متکثر هرچه انتخابات جلوتر میرفت معلوم میشد هیچکس نمیتواند یکتنه انتخابات را ببرد. مساله ائتلاف برای اولین بار آنجا مطرح شد. اصلاحطلبان هم خیلی جدیتر دنبال وحدت بودند اما آخر کار هیچکس به نفع دیگری کنار نکشید، آرای دوطرف توزیع شد و درنهایت شگفتانه اصولگرایان راهی پاستور شد.
بار دوم که مساله ائتلاف طرح شد 8 سال بعد بود. تکثر اصولگرایان گویی قانون نانوشته انتخابات شده بود. 4 کاندیدا که پررایترینشان جلیلی و قالیباف بودند در مقابل روحانی و عارف ایستاده بودند. در هفته پایانی انتخابات با رتوریک قدرتمند روحانی در مناظرهها، آرای او صعودی شد. در هر دو جبهه بحث وحدت و ائتلاف موضوعیت پیدا کرده بود. اصلاحطلبان معاون اول دولت خاتمی را مجبور به انصراف کردند و عضو جامعه روحانیت مبارز را به او ترجیح دادند. آرای روحانی جهشی شد. در اردوگاه اصولگرایان اما خبری از کنارهگیری نبود، دو کاندیدای اصلی فکر میکردند ممکن است با روحانی به دور دوم بروند اما روحانی با رای ناپلئونی انتخابات را برد. البته در یک مشارکت 72 درصدی.
4 سال بعد دوباره بحث وحدت در اردوگاه اصولگرایی طرح شد. در انتخاباتی که یک طرفش رئیسجمهور وقت، حسن روحانی و کاندیدای پوششیاش بودند و در سوی دیگر قالیباف و رئیسی، دوباره بحث ائتلاف موضوعیت پیدا کرد. عدهای میگفتند ائتلاف انتخابات را به دور دوم میبرد اما تعدادی نظر دیگری داشتند و میگفتند با توجه به غیرایدئولوژیک بودن بخشی از بدنه رای قالیباف، انصراف او سبد رای روحانی را هم به اندازه رئیسی تقویت میکند و انتخابات در همان دور اول تمام میشود. این بار قالیباف انصراف داد اما فایدهای نداشت.
حالا در تیرماه 1403 اصولگرایان در حال تجربه جدیدی در این موضوع هستند. نظرسنجیهای مختلفی تاکنون انجام شده است. با توجه به ذینفعان میتوان در برخی از آنها تشکیک کرد اما مخرج مشترک همه نظرسنجیها سه نکته است. 1-مشارکت انتخاباتی در حدود 50 درصد یا مقداری بیشتر خواهد بود. 2- سه گزینه جدیتر انتخابات قالیباف، جلیلی و پزشکیان هستند. 3- آرای این سه نامزد نزدیک به هم است و فعلا هیچکدام نمیتوانند در دور اول انتخابات را ببرند.
شورای نگهبان خیال اصلاحطلبان را از مساله ائتلاف راحت کرده و یک ائتلاف مجانی بدون بحث و خونریزی در جریان اصلاحطلب ایجاد کرده است. اما در جریان اصولگرایی همچنان پرونده ائتلاف روی میز است.
در شرایط فعلی ائتلاف سیاسی برای اصولگرایان چه کارکردهایی میتواند داشته باشد.
1- سه مناظره نخست نشان داد هیچکدام از دو جریان توان ایجاد خیزش اجتماعی را بهراحتی ندارند. پزشکیان دو ابزار مهمش یعنی سیاست خارجی و فرهنگ را به میدان آورده است. اولی را با میدانداری ظریف و دومی را با چند جمله شکستهوبسته در مناظره سوم. ظرفیت سبد رای از این دو ناحیه برای او بیشتر از این پر نمیشود. کاندیداهای اصولگرا هم با صورتبندی صحنه به نزاع ادامه دولت دوم رئیسی یا تشکیل دولت سوم روحانی، بازی خودشان را کردهاند. آنچه میتواند یک شوک به صحنه وارد کند، تغییر آرایش نامزدهاست. درواقع الان مهمترین ابتکار جریان اصولگرایی میتواند ائتلاف باشد. فریز شدن مشارکت روی 50 درصد یعنی آرا ممکن است افزایش پیدا نکند اما میتواند جابهجا شود. اینجا ائتلاف کار میکند.
2- ائتلاف در جریان اصولگرایی در دو سطح مطرح میشود؛ اول کنار رفتن دو نامزد فرعیتر که رای زیر 10 درصد دارند و دوم اجماع روی یکی از دو نامزد اصلی یعنی قالیباف و جلیلی. کنار رفتن سه نامزد اولا در کمپینهای انتخاباتی همافزایی ایجاد میکند، ثانیا سبب میشود در چند روز باقیمانده که زمان جلب نظر آرای خاموش است، انرژی ستادها برای درگیریهای داخلی تلف نشود. یک تحلیل محتوای توییتری نشان میدهد حدود یکسوم محتوای توییتهای انتخاباتی در نقد دو نامزد اصلی اصولگرایان بوده است. این بساط با ائتلاف جمع میشود.
3- ائتلاف و به یک گزینه واحد رسیدن حباب تردید در انتخابات و مارپیچ سکوت را میشکند و تکلیف خیلی از مرددها را مشخص میکند.
4- ائتلاف میتواند روی روند کمپین رقیب هم اثر بگذارد. از طرفی میتواند آنها را جدیتر کند اما از سوی دیگر ممکن است به ناامیدی هم بکشاند و رشد رقیب را کند یا حتی آرای رقیب را کاهشی کند، خصوصا اگر آنها بدانند در مشارکت 50 درصدی بسیار محتمل است در دور اول ببازند.
موانع و تردیدهای احتمالی برای ائتلاف کدامها هستند؟
1- مانع اول خود کاندیداها هستند. بسیاری از نامزدهایی که وضع بهتری از نظر رای دارند و خود را در مظان ریاستجمهوری میبینند، کنار رفتن در چنین شرایطی برایشان دشوار است. فرض کنید به کسی که احتمال میدهد 4 روز یا 11 روز بعد رئیس شود بگویید کنار بکش.
2- مانع دوم هواداران این نامزدها هستند. اجازهای بدهید تعارف را کنار بگذاریم. در ماجرای اخیر اصل چالش میان هواداران قالیباف و جلیلی است. این چالش یک روزه و دو روزه ایجاد نشده. شکاف موجود در سه سطح 1- ایدئولوژیک و زیست جهان، 2- کارکردی و اختلاف نظر کارشناسی، 3- عاطفی و شخصی قابل صورتبندی است. اختلافاتی که تا حدودی جدی و عمیق است اما هرچقدر هم بخواهیم آن را بزرگ ترسیم کنیم از دایره گفتمان انقلاب خارج نمیشود.
3- مانع سوم محاسبات غلط است. باورهای غیرواقعی از نظرسازیهای فیک که ممکن است از برخی اعضای ستادها یا از ستاد رقیب برسد، دستگاه محاسباتی نامزدها و هوادارانشان را مختل میکند.
اما برای ائتلاف در شرایط کنونی چه باید کرد:
1- دو طرف باید بدانند ائتلاف یک عمل تاکتیکی است نه یک غارت هویتی. کسی قرار نیست بعد از ائتلاف سلب ماهیت شود. مابقی آنچه در قدرت برای افراد جذاب است هم با گفتوگو و قرار قابل حل است. چرخ را قرار نیست از اول اختراع کنیم، این فرآیند در بسیاری از دموکراسیهای دنیا و البته در ایران سابقهدار است.
2- در محاسبات مربوط به ائتلاف باید همه سبد رای یک نامزد را دید. رای نامزدها دو بخش دارد؛ یک بخش اعتقادی و جانفدا و یک بخش عمومی. بخش جانفدا پرتحرک و فعال است و تبلیغگر است اما بخش عمومی فقط در روز رایگیری زحمت از خانه تا صندوق را میکشد و یک رای میدهد. تجمعات نامزدها عموما با بدنه رای جانفدا پر میشود اما در روز رایگیری رای آنها مثل بدنه عمومی محاسبه میشود. پس به جای متر کردن در و دیوار سالنها باید به سراغ نظرسنجیهای معتبر رفت.
3- در میان نظرسنجیهای ضدونقیض میتوان مخرجمشترک گرفت و روی اشتراکاتشان بحث کرد. اول باید محاسبه شود آیا ائتلاف موجب رای آوردن رقیب در دور اول نمیشود؟ این به این معناست که سقف رای پزشکیان فرض گرفته شود و بعد میزان احتمالی ریزش رای از هر کاندیدا به سبد رای او مورد بررسی قرار گیرد. اگر با رایی که در صورت انصراف قالیباف یا جلیلی به سبد پزشکیان میرود، او بتواند در مرحله اول پیروز شود ائتلاف عاقلانه نیست. البته اعداد و ارقام فعلی چنین احتمالی را خیلی ضعیف نشان میدهند.
4- باید محاسبه شود در صورت انصراف هرکدام از نامزدها مجموعه رای نامزد باقیمانده چقدر میشود. در این شرایط اینکه رای او الان چقدر است اهمیت ندارد، مهم رای پس از انصراف نامزد همجناحی است.
5- اگر با دو محاسبه اول به این نتیجه رسیدند که با انصراف یکی از نامزدهای اصولگرا انتخابات در مرحله اول به نفع نامزد باقی مانده اصولگرا تمام میشود، باید همان کار را انجام داد اما اگر نتیجه این بود که حتی با وجود انصراف یک نامزد باز هم انتخابات دومرحلهای درپیش است، باید محاسبات مجددی انجام شود. محاسبه جدید باید به این سوال پاسخ دهد که در دور دوم کدام نامزد میتواند نامزد رقیب را شکست دهد. یعنی در دوگانه جلیلی-پزشکیان یا قالیباف-پزشکیان، کدام حالت به پیروزی نزدیکتر است.
در جمعبندی نکات بالا میتوان گفت ائتلاف هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ اجتماعی در شرایط فعلی شدنی است. تصمیم بر ائتلاف یا ائتلاف نکردن نیاز به محاسبه و عقلانیت و البته عبور از خودفریبی دارد. دو نامزد اصلی اصولگرایان، اعضای ستادها و هوادارانشان غروب سهشنبه و بعد از مناظره پنجم باید در آزمون عقلانیت شرکت کنند.