عاطفه جعفری، خبرنگار گروه فرهنگ: یکی، دو روز اخیر از طریق چند واسطه با مسئولان ستادهای انتخاباتی نامزدهای ریاستجمهوری تماس گرفتم تا نشانههایی از تلاش آنها برای ساخت مستند انتخاباتی را جویا شوم. نتیجه و جوابها عجیب و البته قابلتامل بودند. ظاهرا مستندهای انتخاباتی دیگر جزء برنامههای اولویتدار ستادهای انتخاباتی نامزدهای ریاستجمهوری نیست. هنوز هیچ نامی از فیلمسازی در رسانهها منتشر نشده و در گفتوگویی که با چند نفر از اعضای ستادهای انتخاباتی این 6 نامزد داشتیم، تاکید شد اگر بخواهند مستندی هم بسازند نامی از فیلمسازان این آثار در رسانهها منتشر نمیشود.
به جدول پخش برنامههای تبلیغاتی نامزدهای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که نگاه میکنیم، روز یکشنبه 27 خردادماه، مستندهای مصطفی پورمحمدی و امیرحسین قاضیزادههاشمی پخش خواهند شد. همچنین روز سهشنبه 29 خردادماه مستندهای سعید جلیلی و مسعود پزشکیان پخش میشوند و روز چهارشنبه 30 خردادماه، نوبت پخش مستندهای محمدباقر قالیباف و علیرضا زاکانی از شبکه یک سیما است.
یکی از کلیدیترین برنامههای تبلیغاتی نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری، مستندهای انتخاباتی است. این جنس محتوای تبلیغاتی در دنیا مرسوم بوده و هست و در ایران هم از دهه 1370 به بعد سروشکل گرفت تا از این طریق علاوهبر تبیین و بسط گفتمان انتخاباتی خود برای اداره کشور از این رهگذر با افکار عمومی و مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند. همین نامزدها برای تولید یک مستند انتخاباتی کار سختی را درپیش دارند و باید همه جوانب تولید یک اثر را در نظر بگیرند. حساسیتها باعثشده تجربه ساخت این شکل مستند در اختیار فیلمسازان آزموده شده قرار گیرد. معمولا هم تیمهای تبلیغاتی نامزدهای ریاستجمهوری سراغ کارگردانهای معروف سینما میروند تا نامهای مشهور هنری امکانی برای جلبنظر رایدهندگان باشد و از این طریق بتوانند با قشر هنری هم ارتباط برقرار کنند. یک نکته مهم در ساخت این آثار این است که در سالهای ابتدایی، کارگردانهای بزرگ و شناختهشده برای اینکه این فیلمها را بسازند، با هم رقابت میکردند، اما در سالهای اخیر یا کمتر سراغ تولید یک مستند سیاسی میروند یا اگر هم تصمیم دارند در فرصت کوتاهی این مستند را بسازند، نامشان مخفی بماند. در گزارش امروز سراغ مستندهای انتخاباتی رفتیم که در این سالها و به فراخور انتخاباتهای مختلف ساخته شده است.
آغاز راه مستند انتخاباتی
از هفتمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در سال ۱۳۷۶ مستندهای انتخاباتی وارد رقابتهای انتخاباتی ایران شد. قرار بود این مستندها، راوی ابعاد نادیده و ناگفتهای از زندگی خصوصی سیاستمدارانی باشد که سودای ریاستجمهوری در سر داشتند؛ موضوعی که تا پیش از آن کمتر در جامعه نمود داشت و مردم خبری از زندگی خصوصی این سیاستمداران نداشتند. تا قبل از این برخی فیلمها و مستندها گوشههایی از زندگی خصوصی و کاری تعدادی از سیاستمداران، ازجمله شهید محمدعلی رجایی و اکبر هاشمیرفسنجانی را به تصویر کشیده بودند و خانه و زندگی آنان از دریچه لنز دوربین برای مردم به نمایش درآمده بود، اما پخش مستندهای انتخاباتی از سیاستمداران، ایدهای بود که از سال ۱۳۷۶ به عرصه اجرا رسید و توانست توجه ویژه مردم را هم جلب کند.
سیاسیون برای این کار سراغ هنرمندان رفتند و البته در آن زمان اسم این کارگردانها که شروع به ساخت مستند کردند، نام برده نشد و سالها بعد مشخص شد آنها این کار را شروع کردند. محتوای کیفی فیلمها بیشتر معطوف به بیانیهها و شعارهای تبلیغاتی کلیشهای بود که نشان میداد راه زیادی تا بهرهگیری مناسب از ظرفیتهای سینمایی برای معرفی کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری به مردم وجود دارد و با اینکه کارگردانها شناخته شده بودند اما ساخت مستند سیاسی انگار برایشان سخت بود.
در آن زمان سیفالله داد، بهروزافخمی و احمد مرادپور، مستند سیدمحمد خاتمی را ساختند. علیاکبر ناطقنوری برای ساخت فیلم تبلیغاتی خود سراغ بهزاد بهزادپور رفت که در ژانر سینمای دفاعمقدس فعالیت میکرد. محمد محمدیریشهری هم ساخت فیلم تبلیغاتی خود را به یوسف مناجاتی، حسین فردرو و اسدالله ایمن سپرد و رضا زوارهای هم سراغ رسول صدرعاملی رفت. بررسی محتوای سیاسی نخستین مستندهای تبلیغاتی انتخابات ریاستجمهوری درسال ۱۳۷۶ نشان میدهد، طرح مباحثی مانند قانونگرایی، آزادی و «ایجاد جامعه متفکر» که از سوی خاتمی مطرح شد و ارائه روایتهای تازه از یک سیاستمدار، با اقبال مخاطبان مواجه شد و تاثیر بسزایی بر گرایش انتخاباتی آرای خاکستری جامعه داشت و نقشی محوری در ایجاد شور انتخاباتی در کشور ایفا کرد.
نمایش بغضهای خاتمی در مستند درویش
انتخابات هشتمین دوره ریاستجمهوری، در خرداد ۱۳۸۰ گویی به یک سبک جدید در شیوههای تبلیغاتی رسیده بود و همه میدانستند اگر تبلیغات را بر همین مداری که شکل گرفته است، پیش نبرند، موفق نخواهند شد. تجربه انتخابات هفتمین دوره هم به کمک نامزدها آمد و آنها را برای ساخت مستندهای تبلیغاتی و سپردن کار به اهالی هنر، تشویق کرد. برای این دوره، کارگردانهای شناختهشدهتری وارد گود شدند و ساخت فیلم نامزدهای ریاستجمهوری را برعهده گرفتند. احمدرضا درویش، فیلم محمد خاتمی را ساخت. احمد توکلی سراغ ضیاءالدین دری رفت. علی شمخانی فیلم انتخاباتیاش را با مشاوره مجید مجیدی و سیفالله داد ساخت. جمال شورجه فیلم شهابالدین صدر را ساخت، سعید ابوطالب کارگردانی فیلم حسن غفوریفرد را به عهده گرفت و درنهایت سعید جلیلوند هم فیلم منصور رضوی را ساخت.
اما در این دوره، برد اصلی را محمد خاتمی کرد، چون احمدرضا درویش با آن نگاهی که در فیلمسازی داشت، توانست نگاه همه مخاطبان و مردم را بهسمت این فیلم تبلیغاتی بکشاند و درنهایت تاثیر قابلتوجهی بر مخاطبان برجای بگذارد. البته در سال 1376 هم فیلم خاتمی تاثیر زیادی در انتخاب او از سمت مردم گذاشت. بعدها کارشناسان این گزاره را مطرح کردند که بغضهای خاتمی در روز ثبتنام در انتخابات ریاستجمهوری که بهشکل دراماتیکی در این فیلم به تصویر کشیده شد، در پیروزی وی نقش غیرقابلانکاری داشت و توانست روایتی بصری از مشکلات دولت نخست اصلاحات را برای مخاطبان تصویرسازی کند.
میانه دهه 80 و ورود بیشتر چهرهها
با ورود به میانه دهه 80 و انتخابات نهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری درسال ۱۳۸۴، مستندها به یکی از اصلیترین محتواهای تبلیغاتی نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری تبدیل شدند. برای همین باز هم چهرههای شناختهشده عرصه هنر در این حوزه ورود کردند و سعی داشتند روایتهای متفاوتی از این افراد ارائه بدهند. هاشمیرفسنجانی که بعد از چند سال به عرصه سیاست اجرایی برگشته بود برای ساخت مستند انتخاباتیاش سراغ کمال تبریزی رفت و تبریزی هم در روایتش سعی کرد از تردیدهای هاشمیرفسنجانی برای حضور دوباره در عرصه انتخابات بگوید. روایت هاشمی از لحظههای غریبش و دغدغههای او برای قضاوت تاریخ که با صدای خودش روایت میشد، تاثیر زیادی هم بر مخاطبان گذاشت.
محمود احمدینژاد که تقریبا برای مردم شناخته شده نبود و قبل از این خیلی ورود سیاسی از او ندیده بودند، سراغ مفهوم عدالت رفت؛ موضوعی که مردم در آن زمان و هنوز هم تشنه شنیدنش هستند. جواد شمقدری که فیلم انتخاباتی احمدینژاد را ساخت، سعی کرد تصویری ضدفساد و عدالتگستر از او به تصویر بکشد. نمایش سکانسهایی از سخنرانیهای احمدینژاد در مسجد مهدویه کرج، رویکردهای انتخاباتی او را به تصویر میکشید که نسبتا هم توانست تاثیر قابلتوجهی بر مخاطبان بگذارد.
فیلمهای تبلیغاتی دیگر کاندیداها نیز اگرچه نگاهها را به خود جلب کرد، اما نتوانست در کارزار انتخاباتی تاثیر ویژهای داشته باشد. مهدی فخیمزاده برای علی لاریجانی فیلم ساخت، رسول ملاقلیپور روایتی از محسن رضایی به تصویر کشید، بهروز افخمی روایتگر دلایل مهدی کروبی برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری شد و رخشان بنیاعتماد هم فیلم تبلیغاتی مصطفی معین، کاندیدای اصلی اصلاحطلبان را کارگردانی کرد.
وقتی فیلمهای انتخاباتی عاطفهاش بیشتر از سیاست شد
سال 88 و دهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، فضای دیگری را در رقابتهای انتخاباتی شکل داد، اینکه مردم به خیابانها بیایند و خودشان برای کاندیدای مورد نظرشان تبلیغ کنند. سال 88 مستندهای انتخاباتی در فضای سیاسی بسیار تاثیر گذاشت و نقش زیادی در مشارکت مردم داشت.
البته در این دوره، مناظرههای انتخاباتی هم شکل دیگری گرفت و حدودا 50 میلیون نفر مخاطب این مناظرهها بودند، کارگردانها که دیگر تجربه ساخت فیلمهای انتخاباتی را داشتند، این بار هم سیاست را مدنظر قرار داده و هم سعی کردند بار عاطفی فیلمها را بیشتر کنند.
مجید مجیدی، احمدرضا درویش و مهدی کرمپور در فیلم تبلیغاتی میرحسین موسوی سعی کردند با روایتی که جلو میبرند، اقبال جامعه را به کاندیدای اصلاحطلبان به تصویر بکشند. جواد شمقدری، راوی تلاشهای احمدینژاد در اداره کشور و رسیدگی به مستضعفان شد. علی معلم و بهروز افخمی نیز برای مهدی کروبی فیلم ساختند و محمدعلی فارسی فیلم تبلیغاتی محسن رضایی را کارگردانی کرد.
مشکلات جامعه در مستندهای تبلیغاتی
مستندهای تبلیغاتی کاندیداها در یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری درسال ۱۳۹۲ تاثیر قابلتوجهی در رویکرد افکارعمومی نسبت به نامزدها داشت. حسین دهباشی، کارگردان فیلمهای تبلیغاتی حسن روحانی که بعدها حاشیههای بسیاری پیرامون فعالیتهای انتخاباتی او برای رئیسجمهور منتخب به وجود آمد، کوشید از دریچه نگاه روحانی به مشکلات جامعه نظر کند و گردش بدون لباس روحانی او در شهر نمودی از رهیافت دغدغهمحور برای رفع مشکلات کشور بود.
در این دوره بهروز شعیبی برای محمدباقر قالیباف فیلم ساخت و محمدحسین لطیفی هم برای علیاکبر ولایتی وارد میدان شد. حسین شمقدری کارگردانی فیلم انتخاباتی سعید جلیلی را برعهده گرفت. مجید برزگر کارگردانی مستند محمدرضا عارف را برعهده گرفت و اسماعیل فلاحپور برای محسن رضایی فیلم ساخت. در این میان، اما فیلم تبلیغاتی حسن روحانی که با نماد کلید به عرصه انتخابات آمده بود، توانست اقبال جامعه را بههمراه داشته باشد.
آغاز دوره فیلمسازی پنهانی
در انتخابات 1396، مسیر مستندسازی انتخاباتی تغییر کرد و ظاهرا فیلمسازان تمایلی نداشتند عنوانشان در پروژههای تبلیغاتی نامزدهای ریاستجمهوری قرار بگیرد. مستندها بیشتر به مشکلات سیاسی- اقتصادی کشور میپرداخت. البته این را نباید از قلم بیندازیم که تاثیرگذاری مستندهای تبلیغاتی همچنان زیاد بود. فیلم تبلیغاتی حسن روحانی که ابتدا گفته شد کارگردانی آن برعهده محمدحسین مهدویان بوده بعدا از سوی او تکذیب شد.
در مستند تبلیغاتی ابراهیم رئیسی نیز که در سال 1396 رقیب جدی حسن روحانی بود، مشکلات سپردهگذاران موسسات مالی به تصویر کشیده و بخشهایی از استقبال پرشور و تاریخی مردم در استانهای مختلف از رئیسی و حضور او در روستاها پخش شد و دغدغه این کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری برای برخورد و اصلاح وضعیت فساد، فقر، بیکاری و محرومیت مستضعفان محور اصلی این مستند بود. نام کارگردان مستند رئیسی را مهدی نقویان عنوان کردند اما این موضوع تایید رسمی نشد. البته در این دوره همه کاندیداها مستند انتخاباتی داشتند اما مستندهای تبلیغاتی روحانی و رئیسی توجهات بیشتری را به خود جلب کردند.
کلیگویی بهجای جزئیات جذاب
سال 1400 همان رویه 96 دنبال شد و نام کارگردانهای مستندهای تبلیغاتی براساس حدس و گمان بود، دلیل این اتفاق مشخص نبود، اما چیزی که معلوم بود و شد اینکه دیگر کارگردانها نمیخواستند اسمشان درکنار اسم سیاسیون قرار بگیرد، حتی اگر فیلمهای تبلیغاتی را بسازند.
سال 1400، ابراهیم رئیسی، محسن رضایی، سعید جلیلی، محسن مهرعلیزاده، علیرضا زاکانی، عبدالناصر همتی و قاضیزادههاشمی کاندیداهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بودند. کلیگویی در تولید مستندها، دور شدن از فضای شخصی و ماندن در مسائلی که مردم هم آن را میدانند بدون اینکه جوابی برایشان باشد. در این دوره تنها اسمی که بهعنوان کارگردان مطرح شد، مهدی نقویان بود که از او بهعنوان کارگردان فیلم تبلیغاتی ابراهیم رئیسی یاد میکردند.