احمد اولیایی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی: «مردم» در ایران امروز چگونه فهم میشود؟ این پرسشی است بنیادین در فلسفه سیاسی و البته علوم اجتماعی. دغدغهمندان عرصه سیاست و حکمرانی از آن جهت که به نقش مردم واقفند باید معنای مردم را به درستی فهم کنند. از طرف دیگر ارائه هر گونه تحلیل جامعهشناختانه از جامعه نیز مبتنیبر فهم معنای مردم است، لذا پرسش، یک پرسش اساسی است. احساس نیاز به طرح این پرسش اولین قدم است؛ به این معنا که اولا باید اهمیت فهم معنای اصلی و واقعی مردم روشن شود و ثانیا جایگاه مردم برای پرسشکننده روشن باشد تا پرسش فوق در ذهنش نقش ببندد. اگر یک اندیشمند یا دولتمرد یا حکمران، برای مردم نقش مهمی قائل نباشد، یا احساس کند که معنای مردم را به خوبی میداند؛ اساسا طرح این پرسش برای وی ضروری جلوه نمیکند. پس چرایی طرح این پرسش خود بخشی از اهمیت پرسش است.
مردم چه در پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال57 و چه در امتداد آن در قالب جمهوری اسلامی نقش بسزایی دارند، به این معنا که مبانی انقلاب اسلامی و قوانین جمهوری اسلامی این نقش را به خوبی تبیین کردهاند. از طرف دیگر اگر نظریه مردمسالاری دینی را نظریه حاکم ایران بدانیم، واضح است که مردم رکن رکین این دیدگاه هستند. مقاممعظمرهبری میفرمایند: «همین گزینش مردمسالاری برای نظام سیاسی کشور... انتخاب مردمسالاری، یکی از مظاهر روشن عقلانیت امام در مکتب حیاتبخش و نجاتبخش او بود.»1 یا در جای دیگر بیان میدارند: «یک سر مردمسالاری عبارت است از اینکه تشکیل نظام به وسیله اراده و رای مردم صورت گیرد؛ یعنی مردم نظام را انتخاب میکنند، دولت را انتخاب میکنند، نمایندگان را انتخاب میکنند؛ مسئولان اساسی را به واسطه یا بیواسطه انتخاب میکنند.» 2 حضرت امام خمینی(ره) هم میفرمایند: «مردم را در همه امور شرکت بدهیم... دولت عامل اینهاست، قوه قضائیه عامل اینهاست، قوە اجراییه عامل اینهاست، قوە مقننه عامل اینهاست؛ ادای تکلیف باید بکنند، شرکت بدهند مردم را در همه امور... .»
بهنظر میرسد از حیث نظری و مبنایی در باب مردم و نقش آن در مبانی انقلاب اسلامی و بیانات حضرت امام و مقاممعظمرهبری به وفور میتوان مطالب متعددی را پیدا کرد، اما در رده مسئولان و مدیران اجرایی میانی بعضا نگاه به مردم از یک آسیب رنج میبرد و آن مربوط به وجه «جمعیبودن» معنای مردم است.
در نظام مردمسالاری دینی اساسا زمانی «مردم» به نقش خود جامه عمل خواهند پوشاند که هویت جمعی آنها دیده شود. اشاره آیات قرآن به «لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»3 یا «لاَ یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا مَا بِأَنْفُسِهمْ»4 مبتنیبر این وجه جمعی است، یعنی هویت جمعی و جمع بودن در نتیجه آیه موثر است. توضیح کامل این آیات و این مساله از نگاه دینی که جمعبودگی صفت ملل، موفق و مطلوب است در این مقال نمیگنجد.
مساله دیگر پذیرش معنای مردم است. مردم دقیقا همان مردم کف جامعه (نه به معنای منفیاش) هستند. مردمی که در جامعه زندگی روزمره دارند و میتوانند از نخبگان تا قشر کمسواد را شامل شوند. میتواند دکتر و مهندس و معلم و کارمند تا کارگر و بیکار و... را دربرگیرد. مردم اگر قرار باشد کنشگریشان مفید واقع شود، غیر از توجه به هویت جمعی که بیان شد، باید به همان وسعت مصداقی در صحنه حاضر شوند. همانگونه که در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی از همه اقشار و حتی ادیان و مذاهب را در صحنه مبارزاتی علیه طاغوت شاهد بودیم. لذا حضرت امام اینگونه میفرمایند: «من با هر قشری که از ملت بزرگ اسلام و ملت عظیم ایران مواجه میشوم، میبینم که به ما حق دارند. من هر قشری را که ملاقات میکنم، میبینم که حق خاصی به ما دارند... تمام اقشار ملت سهیم در این حق هستند. اگر نیروی بزرگ ملت، با وحدت کلمه و با اتکا به خدای عظیم نبود، نمیدانم که حالا حال ما چه بود؛ در زندانها به سر میبردیم یا در تبعید.»5
اینگونه بود که مردمسالاری به معنای واقعی رقم خورد. در امتداد انقلاب و جمهوری اسلامی هم همین اصل باید رعایت شود؛ حضور حداکثری مصداقی و همهجانبه مردم در صحنه اداره کشور.
یکی از تقلیلهای مصداقی، تقلیل معنای مردم به نخبگان است که تقلیلی خطرناک خواهد بود. هرچند نخبگان بهعنوان رهبران میانی میتوانند مردم را از نظر فکری و اندیشهای ارتقا دهند و از این حیث قابل احترام و مهم هستند، اما نهایتا آنها فقط جزئی از مردم هستند نه تمام مردم، لذا تصمیمگیری در نهادهای بالادستی توسط نخبگان بدون آنچه در فکر مردم کف جامعه میگذرد، تقلیل معنای مردم است. این تقلیل با عدم توجه به «ادراک اجتماعی» مردم شدت میگیرد. ادراک اجتماعی اشاره به تصویر جمع قابل توجهی از مردم نسبت به مسائل جامعه دارد و میتواند در وفاق اجتماعی، مشارکت سیاسی و نظم اجتماعی را گسترش دهد و برعکس عدم توجه به این ادراک میتواند فاصله مردم با حاکمیت را افزایش دهد. لذا تصمیمگیریهای مردمی باید از مردم آغاز گردد و مساله از کف جامعه شکل بگیرد و آن وقت در نهادهای بالادستی، نخبگان به مثابه نمایندگان مردم که زیست مشترک با مردم نیز داشتهاند، تصمیمگیری کنند. این تصمیمگیری اساسا با تصمیمگیریهای در خلأ متفاوت است.
تقلیل دیگر معنای مردم، تقلیل مردم به «طرفداران» و «همفکران» است، یعنی اینگونه بیندیشیم که مردم یعنی کسانی که با ما همفکر و همسلیقه هستند. بخشی از این تلقی را میتوان در زمانی که مشارکتهای انتخاباتی پایین میآید در برخی از مسئولان مشاهده کرد، آنجا که به این مشارکت پایین اکتفا میکنند چون آنها رای آوردهاند. این همان تقلیل معنای مردم به طرفداران است. در اینجا مسئول و مدیری که وجه جمعبودگی معنای مردم را ملتفت است کاهش مشارکت را بهعنوان یک دغدغه طرح میکند و دنبال راه چاره میگردد. این یک مثال بود. مثال دیگر میتواند در اقتصاد باشد، جاییکه ذیل مردمیسازی اقتصاد، مجددا واگذاریها و مشارکتها میان نهادها و شرکتهای دولتی و نیمهدولتی دست به دست میشود و باز هم از مردم به معنای جمعیاش خبر خاصی نیست.
حضور مردم در صحنه مبارزات انقلاب هرچند در این یادداشت تکرار شد، اما واقعا بهترین تصویر برای تقریب به ذهن از فهم معنای واقعی مردم با وجه جمعبودگی است. اگر آن تصویر را بیشتر تئوریزه و کمیسازی کنیم، میتواند الگویی برای ایران امروز تولید کند. شاید احیای معنای «نهضت» به پررنگ کردن وجه جمعی مردم کمک کند. نهضت اشاره به وجه مردمیبودن دارد که جمعبودگی نیز در آن هست، اما شرایط اداره اساسا نهضتها را به سمت تبدیل شدن به نظام میبرد که امری لابد است. واضح است که در تبدیل نهضت به نظام اگر رکنهای اصلی نهضت مانند مردمی بودن حفظ نشود نظام فقط یک سازوکار بروکراتیک ساختاری میشود که احیانا مردم در آن کمتر ایفای نقش میکنند. بهنظر میرسد دولتسازی مد نظر و تاکید مقاممعظمرهبری هم اشاره به همین دارد که دولت اسلامی دولت بروکراسیزده سخت نیست، بلکه مردم به صورت فعال و جمعی همچنان به مانند نهضت با همه مشخصه پویاییاش، در آن حضور دارند.
پانوشتها:
1- بیانات در مراسم بیست و دومین سالگرد رحلت امام خمینی(ره) 14/3/1390
2- بیانات در دیدار مسئولان نظام اسلامی با مقاممعظمرهبری12/9/1397
3- سوره حدید- آیه 25: «همانا ما پیمبران خود را با ادلّه و معجزات فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند، و آهن (و دیگر فلزات) را که در آن هم سختی (جنگ و کارزار) و هم منافع بسیار بر مردم است (نیز برای حفظ عدالت) آفریدیم، و تا معلوم شود که خدا و رسلش را با ایمان قلبی که یاری خواهد کرد؟ (هرچند) که خدا بسیار قوی و مقتدر (و از یاری خلق بینیاز) است.»
4- سوره رعد- آیه 11: «برای او فرشتگانی است كه پی در پی او را به فرمان خدا از پیش رو و از پشت سرش پاسداری میكنند. در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمیدهد تا آنان حال خود را تغییر دهند. و چون خدا برای قومی آسیبی بخواهد، هیچ برگشتی برای آن نیست، و غیر از او حمایتگری برای آنان نخواهد بود.»
5- امام خمینی(ره)، صحیفه امام، 21 جلدی، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378، سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم، 8/2/1358.











