محمدرضا حاجیعبدالرزاق، خبرنگار گروه ورزش: فیروز کریمی طی چند فصل اخیر فعالیت کمرنگی در فوتبال ایران داشته است. البته او در این سه سال ایران نبوده اما خودش میگوید تا حدودی مجوز خانواده را هم نداشته است! با این حال او بازگشته تا دوباره در فوتبال ایران به مربیگری بپردازد. این در حالی است که نظرات او درباره کلیات فوتبال و کارشناسی فنی بازیها در هر زمانی میتواند جالب و خواندنی باشد. در این مصاحبه صحبت را از فساد در فوتبال آغاز کردیم و سپس مباحث داوری و در انتها به نایب قهرمانی استقلال در لیگ برتری رسیدیم. متن گفتوگوی سرمربی اسبق استقلال با «فرهیختگان» را در زیر میخوانید.
چرا در سالهای اخیر کمتر در امر مربیگری فعالیت داشتهاید؟
سه سال است که در ایران نیستم. این اواخر بچهها راضی نبودند چون اعتقاد داشتند این کار استرس دارد و نمیخواهند به من استرس وارد شود. بالاخره آنها را مجاب کردم و گفتم خیلی هم جای نگرانی ندارد. فعلا مجوز خانواده را برای فصل بعدی گرفتهام تا ببینیم خدا چه میخواهد. انشاءالله برگردیم و یک شروع کوتاه داشته باشیم.
در این دوره اخیر موضوع فساد در فوتبال و پروندههای روشده بیشتر از هر موضوع دیگری سروصدا کرده است. در این خصوص صحبت کنیم.
خیلی در جریان این امور نیستم و نمیتوانم با آگاهی و اطلاعات کامل نظر بدهم.
در هر صورت از جادوگری گرفته تا دلالی؛ رد پای همه اینها در پرونده اخیر مس رفسنجان دیده میشود.
در رابطه با جادوگری به شخصه این موضوع را لمس نکردهام. البته برخی مسائل دم دستی و اراجیفی که وجود دارد را شنیدهام اما چیزی که قابل لمس و اثبات باشد به نظرم اصلا وجود ندارد و نمیتواند وجود داشته باشد. البته شاید بازیکنی بتواند در زمین جادو بکند یا مربی که در تیمش انقلاب کند و بهعنوان یک جادوگر مطرح شود اما اینکه جادو و جنبل به شکلی که مطرح شده و خرافات به نظر میرسد، به نظرم واقعیت ندارد. درباره زد و بندهای پشتپرده هم بالاخره انسان است و هزار خطا و اشتباه.
جالب اینکه در بسیاری از شهرهای ایران بهجز کرمان کار کردهاید.
من کل ایران را برای مربیگری گشتهام اما کرمان خیر! اتفاقا دوست داشتم در کرمان باشم اما تا حالا که قسمت نشده است.
این مساله هم از کرمان شروع شده و نهادهای قضایی روی پرونده مس رفسنجان مانور داده و متخلفان را شناسایی کردهاند.
در این بین رسانه چه ارتباطی با موضوع میتواند داشته باشد؟
بالاخره مباحث سفارشهایی که صورت میگیرد و موجب دلالی میشود میتواند در هر بخشی وجود داشته باشد.
این مورد نمیتواند قابل پیگیری باشد مگر اینکه از بابت سکههایی که رد و بدل شده است مفسده به وجود آمده باشد. به صورت کلی الان اگر خود شما بدون چشمداشتی یک بازیکنی را به من مربی معرفی کنید چه ایرادی دارد؟
اشکالش به پولهای زیرمیزی و مراودات مالی پشت پرده مربوط میشود.
اگر کار شسته و رفته باشد هیچ پردهای وجود ندارد. وقتی یک بازیکن عالی باشد باید هم از او تعریف کرد و هم کسی که معرفیاش کرده است. خدا شاهد است زنداییام هم یک نفر را به من معرفی کرد که البته بازیکن خیلی خوبی هم نبود. هر کسی در این فضا میتواند بازیکنی را معرفی کند حال اینکه این موضوع چه تبعاتی به همراه دارد، شاید این امر موجب حساسیت شود. این در حالی است که اگر در پشتپرده خبری از حضور ارکان داوری یا برگزارکنندگان مسابقه یا سازمان لیگ و فدراسیون باشد، این مواقع میتوان از لفظ پشت پرده و اتفاقاتش استفاده کرد اما صرفا بحث معرفی بازیکن از طرف هرکسی باشد به نظر من اشکالی ندارد.
لیگ برتر و نتایج آن را دنبال میکردید؟
تا جایی که شرایط اجازه میداد. اما لیگ پارسال مثل 5 سال پیش و لیگ 5 سال پیش هم مثل لیگ 20 سال پیش است. مگر چه تغییری کرده است؟ مثلا سال پیش همه در یک چمن خاص و مخمل تمرین کردند و مسابقه دادند؟ زمینهایمان تغییر کرده است؟ یا یک توپهایی به لیگ آمده که خاص لیگ ماست و ضریب عملکرد بازیکن را بالا میبرد؟ مثلا var آمده است که از 20 جهت هر صحنه قابل بررسی هست یا مشکلات داوری کم شده یا حل شده است؟ لیگ چه تغییری کرده است؟
قنبرزاده به تازگی گفته است برای فصل جدید تا شرایط ورزشگاهها درست نشود خبری از آغاز لیگ بیست و چهارم نیست. اولتیماتومی که هر فصل داده میشود و هر فصل هم در همین حد هم باقی میماند.
ایشان نیتش خیر است اما همه شرایط باید دست به دست هم بدهد. من دورادور بازیها را رصد میکنم و از نزدیک هم چند بازی که برایم حساسیت داشته است را دیدهام. چند وقت پیش به کمیته داوران پیشنهاد دادم برای ارتقای سطح داوری، ناظران داوری را مخفی نگه دارند. این پیشنهاد را دادم تا بازیها از چند جهت فیلمبرداری شده و داوران بازنشستهای که صلاحیت ناظری دارند، به جای سفر با داوران به این شهر و آن شهر، فیلم بازیها را مورد بررسی قرار دهند. از قبل هم هیچ چیزی برنامهریزی شده نباشد و در لحظه بازیها را برای آنها به نمایش بگذارند. اینطوری هیچکس هم نمیفهمد ناظر کیست. الان ناظر، رفیق داور است. هر چهار تا از یک شهر هستند. این دیگر چه نظارتی دارد بکند؟ در هواپیما با هم برمیگردند. هتل با هم هستند و برای هم قصه تعریف میکنند. در عالم رفاقت و رودربایستی چه نظارتی میشود کرد؟ اما فردایی که از همه جا بیخبر برای نظارت بازی میروند و نمره میدهند و تمام میشود؛ هیچکس نمیفهمد کی ناظر کدام بازی بوده و بخشی از مشکلات داوری حل میشود. این تحول میتواند پایانی باشد بر رفیقبازیهای داورانی که کار را به اینجا رساندهاند. اگر این سبک اجرا شود اصلا نیاز به مشاوران داوری هم برای تیمها نیست. البته داوران آدمهای زحمتکشی هستند و اکثرا تحصیلکرده اما این طرح میتواند جلوی خیلی از مسائل را بگیرد.
به بررسی وضعیت فنی لیگ برتر برسیم. چطور پرسپولیس با 3 هفته صدرنشینی قهرمان لیگ بیستوسوم شد و استقلال نتوانست با 20 هفته صدرنشینی به این مهم برسد؟
بازیهای هفتههای اخیر را اتفاقا با دقت بیشتری پیگیری کردم. به نظرم استقلال مشمول یک اشتباه محاسباتی در یک نیمه بازی شد. در هفته بیستوهشتم در دو دیدار استقلال- نساجی و پرسپولیس- استقلالخوزستان، استقلالیها در محاسبات خود یک اشتباه کردند و تحت تاثیر نتیجه نیمه اول بازی دیگری که در تهران برگزار شد قرار گرفتند. شاید در نتیجه بازیها، هر اتفاق دیگری برای این دو بازی رخ میداد اما اگر در نیمه اول، پرسپولیس یک بر صفر جلو میافتاد شاید نتیجه نهایی بازی استقلال هم فرق میکرد. البته هر کس دیگری هم بهجای نکونام، سرمربی استقلال بود شاید همین رویه را پیش میگرفت. یک مربی یا تیم باید خیلی باتجربه باشند که اسیر این ماجرا نشوند و خود مربی هم آنها را تجربه کرده باشد.
شما تجربه چنین ماجرایی را خودتان داشتید؟
بله؛ بازی با الاهلی امارات در لیگ قهرمانان آسیا با تیم صبای قم تا دقیقه 62، 3 بر صفر عقب بودیم اما در دقیقه86، 5 بر 3 جلو افتادیم. این اتفاقات در دنیای فوتبال میتواند در هر سطحی بیفتد. مگر در فینال لیگ قهرمانان اروپا تیم حرفهای مثل بایرن مونیخ بازی یک بر صفر برده را در طول دو دقیقه در وقتهای اضافه 2 بر یک نمیبازد؟ پس یک نفر باید خیلی کارکشته باشد که حواسش ششدانگ به این قضایا باشد. زمانی که قلعهنویی به جام ملتها رفته بود در مصاحبهای خطاب به وی گفتم به شخصیت و توانمندی کمکهایت کاری ندارم اما اگر یک روزی در زمین دچار اشکال شوی و نیاز به همراهی و همفکری داشته باشی؛ آیا دستیارانت اصلا میتوانند کمک کنند؟ برای آنها احترام قائلم اما همین الهویی چه همفکری میتواند به او بکند؟ باید یکی باشد که میادین مختلف را دیده باشد و باتجربه باشد. بنابراین منظورم این است که برای سپری کردن یک دوره لیگ یا رقابت با موفقیت، باید در تمامی جوانب با تجربه باشید و حالا هم همین امر یعنی همین یک نیمه میتواند تجربه جدیدی برای جواد و کادرفنی استقلال باشد.
استقلال با نکونام در فصل گذشته چطور بود؟
به نظرم این تیم روند خوبی داشت. یادمان نرود که استقلال اواسط کار هم دچار نوسان شد. اول فصل هم بازیکنان کلیدی و قابلی را از دست داد. بیانصافی است که بخواهیم 59 نیمه استقلال با نکونام را نادیده بگیریم و فقط به یک نیمه موشکافانه بپردازیم.
اما همین یک نیمه شاید قهرمانی را از استقلال گرفته باشد.
درست است که این یک نیمه تاثیرگذار بود اما باید قبول کنیم که در 59 نیمه دیگر نکونام خوب کار کرد. البته یک مقدار به کم گل زدن و با احتیاط بازی کردن استقلال انتقاداتی میشد اما تفاضل گل و گل زده این تیم را هم ببینید. در این آیتمها هم بالا هستند و این جور نیست که بگوییم گل زدهاش پایین است.
موافق این سبک و سیاق و این روش بازی استقلال در فصل بعدی هم هستید؟
من موافق فصلی کار کردن مربی نیستم. ما چطور در پاس قهرمان آسیا شدیم؟ دو سال سوم شدیم، دو سال بعد قهرمان شدیم و آن را تکرار کردیم و سپس قهرمان آسیا شدیم. بماند که کلی افتخار بینالمللی را به دست آوردیم و چند جام کسب کردیم. این قهرمانی آسیا ماحصل 5 سال کار بود.
اما اینجا هوادار استقلال و پرسپولیس از همان فصل اول قهرمانی میخواهند.
این حرف معنی ندارد. قهرمانی میخواهند باید دست کنند جیبشان و هر سال 200 میلیارد اضافه کنند. بالاخره یکجا کم میآورند. اگر پرسپولیس هم قهرمان میشود چون شرایط و تصمیمگیریاش خوب بوده است. برانکو یک روندی را داشت که یحیی آن را ادامه داد و پشت سرش اوسمار با این روند موفق شد و هر کس دیگری هم بیاید چون شکل مدیریتی در این تیم جا افتاده خیلی راحت میتواند کار کند. البته زحمت، غیرت و تعصب بازیکنان را هم نمیتوان نادیده گرفت که در فصل گذشته متعصبانه بازی کرده و نتیجهاش را هم گرفتند.
سوالم را طور دیگری مطرح میکنم. با این روند و شکل بازی، استقلال با نکونام در فصل آینده موفق خواهد شد؟
هیچکس نمیتواند این موضوع را پیشبینی کند. یک زمانی علی دایی مربی پرسپولیس شد و همان سال صادقیان به خاطر زدن به سینه داور محروم شد و دایی بهترین بازیکنش را از دست داد. این اسمش فقط بدبیاری هست. زمانی که سرمربی سپاهان بودم عابدزاده را در همان ابتدای کار از دست دادیم. هر کسی را هم میخواستیم بیاوریم میگفت گلرتان احمدرضا است و من نمیآیم. البته دوران قبل از مصدومیت این بازیکن را میگویم. آخر سر هم هیچکس نیامد. ببینید چه مهرهای را از دست دادیم. این بدبیاری و بدشانسی است. آلمان و برزیل هم زمانی با از دست دادن بازیکنانی مانند ماتئوس یا نیمار با بدبیاری در رقابتهای جام ملتها و جامجهانی مواجه شدند و ناکام ماندند. مگر برزیل با از دست دادن نیمار و تیاگو سیلوا در خانه خودش جلوی آلمان 7 گل نخورد و له نشد؟ این بدبیاری است. اگر نخواهیم بدبیاریها و بدشانسیها را به حساب بیاوریم که البته جزئی انکارناپذیر از فوتبال هستند، به نظر من روند استقلال با نکونام خوب بوده است. با 8 امتیاز اختلاف که از قهرمانی جا نماندند، بلکه تا دقیقه 86 در هفته پایانی هم قهرمان بودند.
به نظر میرسد دعوای مدیریتی هم از همان ابتدا، کار این تیم را برای نتیجهگیری سخت کرده بود.
از روز اول هم یک سری اختلاف سلیقهها و مشکلات وجود داشت که روی روند تیم تاثیر گذاشت. اما آخر سر استقلال با یک امتیاز اختلاف قهرمانی را از دست داد که این نمیتواند اسمش فاجعه باشد!