مسعود فروغی، قائممقام مدیرمسئول: در حدفاصل پایان ثبتنام داوطلبان انتخابات ریاستجمهوری و اعلام نظر شورای نگهبان برای لیست نهایی کاندیداها، ارزیابی دقیق از صحنه انتخابات ممکن نیست ولی حالا با وجود چندده کاندیدای مشهور که در روزهای ابتدایی هفته جاری به وزارت کشور رفتند، مساله انتخابات وارد فاز جدیدی شده. همزمان سخنرانی مهم رهبر انقلاب در مراسم 14 خرداد که از مهمترین دیدارهای عمومی رهبری محسوب میشود، نکات قابل ارزیابی را به معادلات انتخاباتی اضافه کرد. از این جهت تا تعیینتکلیف نهایی نامزدها در شورای نگهبان چند نکته مهم برای فضای انتخاباتی قابل طرح است.
یکم. موضع صریح رهبری درباره اتصال حماسه بدرقه شهیدان اخیر با صحنه پرشکوه انتخابات معنایی جز تاکید رأس حاکمیت جمهوری اسلامی بر «مشارکت حداکثری» ندارد. بعضی جریانهای سیاسی با وجود تضاد گفتمانی در سالهای اخیر سعی میکردند با تفسیر برخی رخدادهای سیاسی نشان دهند موضع پیشین رهبر انقلاب درباره اصل مشارکت بالا در انتخابات تغییر کرده است. بهطور مشخص گروهی از جنبه دفاع از انقلاب اسلامی «نتیجه مطلوب» را مهمتر از «نحوه برگزاری انتخابات» میدانند و رفتار برخی نهادهای مسئول در برگزاری باشکوه انتخابات را در راستای این ایده توضیح میدادند. گروه رادیکال دوم نه از موضع دفاع که با گارد تهاجمی این اتهام را به نظام سیاسی وارد میکردند که «مشارکت» از نقاط هدف حاکمیت خارج شده است. موضع آخر رهبری اما به صراحت خلاف این دیدگاهها بود. آیتالله خامنهای قبل از این نشان دادهاند در اتخاذ موضع اصولی کوتاه نمیآیند و مساله مردمسالاری را به صورت تشریفاتی مطرح نمیکنند. دو نشانه قوی در همین سخنرانی 14 خرداد در اینباره وجود داشت. یکی اصرار بر برگزاری «باشکوه و عظمت» انتخابات و انتخاب رئیسجمهور با رای بالای مردمی. و دیگری برشمردن ویژگی مردمی برای رئیسجمهور شهید بهعنوان یک ویژگی مهم و اساسی. آن هم با این تعبیر که آقای رئیسی «برای مردم، کرامت قائل بود، عزت قائل بود.» انتخابات صحنه رجوع به رای مردم است و نمیتوان مردمسالاری دینی را بدون حضور آحاد مردم فرض گرفت. حالا باید تمام دستاندرکاران برگزاری انتخابات چه در مقام اجرا و نظارت، چه در مقام رسانه ملی که سهم زیادی در برگزاری باشکوه انتخابات دارد و چه در مقام داوطلبان پست ریاستجمهوری و حامیان آنها و... برگزاری باعظمت انتخابات را بهعنوان یک اصل قطعی بر خود فرض بگیرند. هر اقدامی که خلاف این ایده باشد، درواقع زیرپا گذاشتن این استراتژی مهم حاکمیت است.
دوم. درحالیکه همه در انتظار نظر نهایی شورای نگهبان هستند، توجه به استراتژی رهبر انقلاب از جنبه گزینههای ممکن انتخاباتی هم مهم است. رهبری درباره ویژگیهای ریاستجمهور مطلوب با انتخاب تعابیر «فعال، پرکار، آگاه و معتقد به مبانی انقلاب» درواقع صحنه سیاسی را از منظر کنشگران و گزینههای در معرض بالاترین مقام اجرایی کشور باز کردند. تعابیری انحصارشکن که افراد یا نزدیکان آنها نتوانند با سوءاستفاده از آنها میدان انتخابات را اندازه خودشان کوچک کنند. بدیهیترین اصل برای یک نظام سیاسی بر سر کارآمدن کارگزاری سیاسی است که آرمانها و جهتگیریهای کلان آن را قبول داشته باشد و برای بهترین نتیجه تلاش کند. از این جهت میدان دادن به فرد یا گروههایی که نظری یا عملی مبانی انقلاب را قبول نداشته باشند، کاری عقلانی نیست. هیچ نظام سیاسی هم این خبط بزرگ را نمیکند، اما حفظ و حراست از این چهارچوب منطقی نیازمند گفتوگو و نقد و بررسی است. نگاه به لیست بلندبالای کاندیداها نشان میدهد دست شورای نگهبان برای برگزاری یک انتخابات باشکوه که سلایق مختلف در آن نماینده داشته باشند، باز است. درواقع مطالبه منطقی و عقلانی از شورای نگهبان این است که با لحاظ کردن اصل مشروع «مشارکت حداکثری» و 4 ویژگی که رهبری برای ریاستجمهوری مطرح کردند، زمینه آن انتخابات باشکوه را فراهم کند.
سوم. رهبر انقلاب در مراسم 14 خرداد با تعیین یک ویژگی مهم فضای کلی انتخابات را تحتتاثیر قرار دادند. رهبری با تمرکز بر سلوک رفتاری آقای رئیسی او را بهعنوان یک سیاستمدار اخلاقمحور معرفی کردند و با خطاب قرار دادن همه فعالان انتخاباتی، معیار رقابت سیاسی را لجنپراکنینکردن و حفظ حرمت افراد شمردند. اشاره رهبری احتمالا چیزی فراتر از چند ویژگی فردی رئیسجمهور شهید است. در چند انتخابات گذشته حجم تولیدات سیاه علیه رقبا بهشدت بالا رفته بود. متاسفانه این ابزار منحصر در یک جناح و گروه سیاسی نیست و با عناوین پرزرقوبرق مانند عدالتخواهی و... رخنمایی میکند. میزان افشاگریهای انتخاباتی در برخی دورهها آنقدر بالا بوده که از منظر اجتماعی فرد سالمی برای انتخاب باقی نمیماند. معمولا روشهای لجنپراکن با رادیکال کردن فضای سیاسی، آتش به دامان مشارکت عمومی میاندازند و بعد از یک دوره تندوتیز از افشاگریها، باعث قهر و رویگردانی جامعه از سیاست میشوند. حذف مردم از سیاست به هر اسمی باشد، یک عمل ضدملی و خلاف اصول اساسی انقلاب اسلامی محسوب میشود.
چهارم. لشکرکشی کاندیداها به وزارت کشور به معنای «شکست ایده تحریم انتخابات» است. تقریبا همه گروههای سیاسی مشهور و شناسنامهدار حداقل با یک تا چند چهره پا در عرصه گذاشتهاند. فارغ از اینکه شورای نگهبان چگونه تصمیم خواهد گرفت، اصل ورود افراد و گروههایی که ژست قهر با صندوق را داشتند نشان میدهد مسیر قبلی مسدود است. حتی یکی از چهرههای برجسته اصلاحطلب رسما گفت خاتمی از او خواسته کاندیدا شود. احتمالا خاتمی از چندین چهره دیگر هم چنین درخواستی داشته، چون این اظهارنظر هیچگاه تکذیب نشد. به لیست نهایی هم که نگاه میکنیم تعداد قابلتوجهی از چهرهها با دیدگاههای مختلف سیاسی موجود هستند. نظرسنجیهای معتبر که نشاندهنده یک کف رای قطعی در انتخابات 8 تیر است هم در ورود افراد مختلف نقش مهمی ایفا کرده است. درباره شکست ایده تحریم انتخابات در روزهای آینده در «فرهیختگان» بیشتر خواهیم نوشت.
پنجم. ویژگی منحصربهفرد انتخابات ریاستجمهوری 8 تیر اما حادثه شهادت رئیسجمهور و همراهانش است. رخداد 30 اردیبهشت ابعاد سیاسی اجتماعی زیادی دارد اما به صورت قطعی سایه سنگینی بر انتخابات پیش رو و تغییر دولت انداخته است. بههرحال علاوهبر اینکه ورود سیدابراهیم رئیسی به انتخابات 1400 کار را برای بسیاری از همقطاران گفتمانیاش از منظر رسیدن به دولت سخت کرده بود، ویژگیهای برجسته فردی و سیاسی رئیسجمهور شهید و نحوه شهادت او که در حین ماموریت کاری و مظلومانه بود، شکل و شمایل انتخابات ریاستجمهوری امسال را هم تغییر داده است. سایه «اخلاقمحوری» در کنش سیاسی از یکطرف و میراث سیاسی او در گشودگی به سلایق مختلف سیاسی از سمت دیگر شخصیتی متفاوت از شهید رئیسی ساخته است.
ویژگیهای برجسته همیشه در خطر انحصارگرایی و سوءاستفاده فردی یا گروهی است. مخصوصا وقتی ظرفیت اجتماعی رئیسجمهور شهید در مراسم تشییع و بدرقه و تدفین به رخ کشیده شد، عدهای درصدد بهرهبرداری حداکثری از آن با هزینه حداقلی هستند. بهصورت کاملا قابل پیشبینی ادعای نزدیکترین دیدگاه به منش و سلوک جناب رئیسی یکی از انگیزههای صف کاندیداها در چند روز گذشته بود. برخی افراد اما از نظر اجتماعی با «اینهمانیسازی» سعی میکنند کل سبد رئیسجمهور شهید را تصاحب کنند. اضافه شدن تقریبا شدید گروهی از کاندیداها به صف انتخابات چالش بر سر گزینه «ادامه رئیسی» است. معمولا دو انگیزه برای ورود افراد «همتیپ سیاسی» به عرصه انتخابات وجود دارد. یکی پوشش و کمک به یکدیگر، دومی اعلام این موضع که «اصل جنس من هستم.» ورود تعداد زیادی کاندیدای «همشکل» از یک «تیپ سیاسی» درحالیکه حامیان آنها در فضای عمومی در حال نقد یکدیگر هستند، نشان میدهد مساله اصلی این افراد «شکستن انحصار» در برداشت از سبد رئیسجمهور شهید است. تنها مزیت این نکته این است که جامعه متوجه میشود جناب رئیسی در هیچکدام از این افراد میراثدار سیاسی قرار نداده است.
ششم. البته جامعه هنوز در شوک این حضور پرشور سیاسیون در وزارت کشور مانده است. واقعا چه انگیزهای برای برداشتن شناسنامه و... و رفتن به میدان فاطمی وجود دارد؟ به نظر میرسد هیچ توجیه منطقی غیر از ورود به باشگاه «چانهزنی سیاسی» نمیتواند این حجم از ثبتنام اهالی سیاست برای پست حساس ریاستجمهوری را توضیح دهد. برای برخی همینقدر که جلوی دوربینها و پخش زنده تلویزیونی بهعنوان کاندیدا معرفی شوند، کافی است و بارشان را بستهاند! برای سطح بالاتر، عبور از سد شورای نگهبان و قرار گرفتن در لیست نهایی سرمایه گرانبهایی محسوب میشود. با این سرمایه، پستهای حساس و مهم و... در آینده تضمین خواهد شد. ایده «سنگ مفت، گنجشک مفت» در قامت سیاسی هم ریشه و بنیاد این باشگاه چانهزنی است.
هفتم. اما صحنه اصلی انتخابات و رقابت واقعی در انتخابات 8 تیر 1403 چگونه خواهد بود؟ صحنهای که حالا با ورود تنوع زیادی از چهرهها با نظر نهایی شورای نگهبان شکل خواهد گرفت. آیا ایدههای دستکاریشده قبلی و نشستن روی چالشهای اجتماعی رایساز است؟ آیا بازسازی انتخاباتهای سالهای دور و نزدیک ممکن است؟ کدام چهره میتواند نشان دهد توانایی عبور از چالشهای نظام حکمرانی را دارد؟ اساسا انتخابات ریاستجمهوری به خاطر انتخاب یک فرد بهصورت ملی در قد و قوارهای متفاوت از بقیه انتخاباتها برگزار میشود. برای کسب رای بیش از 50 درصد از مشارکتکنندگان با فرض حدودا 50 درصد مشارکت از بیش از 60 میلیون نفر واجد شرایط، چه ایدههایی باید مطرح شود. به اندازه و بزرگی اعداد نگاه کنید. یک ایده سیاسی جامع در یک انتخابات خاص که مثل یک میهمان ناخوانده و غیرپیشبینی شده وارد کشور شده، چه ویژگیهایی دارد؟ این سوالاتی است که باید در روزهای آینده به آن جواب داد.