رضا صدیق، روزنامهنگار: با شروع معرکه، مدعیان ریاست دولت بعد سروکلهشان پیدا شده و از فرصت ثبتنام به جهت معرفی خود در رقابت پیش رو استفاده خواهند کرد. شبیه اپنینگ (آغاز) یک نمایش کلاسیک که شخصیتهای نمایشنامه یکبهیک در سیاهی وارد صحنه میشوند و نور روی سرشان میافتد تا تماشاچی نشسته در سالن با او آشنا شود. اینجا و در این نمایش اما، قدرت نور بالای سر هر پرسوناژ بسته به بینش او برای بهتر معرفی شدن به دست خود او رقم میخورد و تماشاچیان نشسته بر صندلی، بسته به کیفیت همین نور معرف است که او را برمیگزینند یا خیر.
نور معرف پرسوناژهای انتخابات را میتوان همان PR، مخفف Public Relation دانست. برای تشریح اهمیت پیآر باید ابتدا دانست که این معنا چه کاربردی دارد و چه اهمیتی. پیآر در فارسی به دم دستیترین شکل ممکن به روابطعمومی ترجمه شده و خروجیاش در هر شکل (از سازمانهای دولتی تا تبلیغات محصول)، بیاثر، واکنشی و بدون برنامه و بیاهمیت است. در سالیان اخیر و با فعال شدن استارتاپها، این معنا شکل مدرنی به خود گرفت و به اصالت فرنگی خود، یعنی تمام اجزاء حرفهای تشکیلدهندهاش (تا حدودی) بازگشت. با اینکه فاصله بسیاری هنوز تا معنای واقعی شکلی پیآر وجود دارد اما جایگزینی همین شکل از پیآر به روابطعمومی، خودش اتفاق مثبت و مهمی بود.
پیآر متشکل است از مهندسی ذهن براساس عرضه و تقاضا، بحرانها، فرصتها، با توجه به تمام پتانسیلها و بسترهای موجود که افراد جامعه با آن روبهرو هستند، خواه محیطی باشد و خواه مجازی. پیآر ابزاری است که نظریهاش از بالا بردن فروش یک محصول تا ریبرند یک چهره ورزشی یا فرهنگی را دربرمیگیرد. فهم و استفاده از پیآر، مستلزم داشتن تجربه مدیریت رسانه، تجربه زیست در میناستریم، تجربه تبلیغات، تجربه مارکتینگ، تجربه قصهگویی، تجربه خبر، تجربه سیاستورزی، تجربه جامعهشناختی و روانشناسی، تجربه تحلیل دیتا و آمار و تجاربی است که هرکدام در شکلدهی به بدنی بیجان موثر خواهند بود. هدف پیآر نیز مهندسی ذهن است. در مثالهای مشابه غربی/فرنگی، این مصادیق را در کالاهای فرهنگی تا سیاسی و اقتصادی به خوبی میتوان مشاهده کرد و اهل فن برای تدریس و استفادهاش مثالهای فراوان دارند.
با این مقدمه، اشاره به نور معرف بالای سر هر پرسوناژی که وارد صحنه انتخابات میشود، بهتر قابل فهم است. مدیریت پیآر لزوما به انتظار زمان قانونی تبلیغات نمیایستد و برای او، از زمانی که سوت آغاز ثبتنام زده میشود، قصهگویی و برنامهریزی شروع شده است. برای مدیر پیآر هرکدام از این کاندیداتورها، مهندسی اذهان از لحظه ورود به وزارت کشور (از نوع لباس تا عکس و ژست عکس) شروع شده و پلن(برنامه)اش آغاز شده است. با نگاهی دقیقتر اما میتوان فهمید که هیچکدام از کاندیداتورها تا این لحظه، نه مدیر پیآری دارند و نه پلن رسانهای و تبلیغاتیای، جز یک نفر؛ «علی لاریجانی».
اعتدالیون و کارگزاران و اصلاحطلبان در دهههای گذشته به خوبی یاد گرفتهاند که چگونه مهندسی رسانه کنند و به صورت شهودی یا حتی علمی در برهههای مختلف نشان دادهاند که بلدند مهندسی ذهن را رقم بزنند. لاریجانی نیز بهعنوان جزئی از اعتدالیون، از لحظه نشان دادن عزمش برای انتخابات (در آن مصاحبه سرپایی که در جواب خبرنگار درباره کاندیداتوریاش گفت: شما نظرتان چیست؟) تا توییت اخیرش با آن طراحی، نشان داد که مدیر پیآر دقیقی پشت سرش نشسته است. انتخابات گذشته و قبل از رد صلاحیت شدنش نیز، خیز رسانهایاش نشان از تیمی پیآربلد داشت. توییت اخیر لاریجانی بسیار تیزهوشانه بود. مبداش بیت رهبری، مقصد اولش وزارت کشور و مقصد دومش پاستور بود با شعار با شما به مقصد میرسیم. آنهم در نقشه تاکسی تلفنی که برای طبقه متوسط بسیار آشناست و نکته مهم نیز همینجاست که از همین ابتدا معلوم است که لاریجانی روی رای چه طبقهای حساب باز کرده است؛ طبقه متوسط. طبقهای که در این سالها و پس از افول اصلاحطلبان و اعتدالیون با حسن روحانی، حس سرخوردگی پیدا کرده و نمایندهای برای خود پیدا نکرده است. نتیجه اولین قدمش نیز وایرال شدن توییتش در تمام ابعاد بود. از رسانههای راست تا چپ پوشش دادند، نسبت به توییتش رقیبان کوتها و پاسخها زدند و ماحصلش توجه حداکثری در بدون بسترترین وضعیت موجود آن هم با یک توییت، زیرکانه نیست؟
پیشتر از این نتیجهگیری در انتخابات در شعارهای گلدرشت، دوقطبیسازیها و دستکاری ذهن جامعه براساس تحریک احساسات بود تا بهطور مثال، امنیتیترین شخصیت در سایه نشسته یعنی حسن روحانی را ریبرند کند و به اسم یک اصلاحگر به رایدهندگانش قالب کند. امروز اما با قدرت گرفتن و تجربه پیآر، شکل دیگری از تبلیغات و بازی رسانهای در حال رقم خوردن است که در آن، هم دو قطبی وجود دارد و هم سرمایهگذاری روی احساسات فروخورده بخشی از جامعه، آن هم به نرمترین و تیزهوشانهترین شکل ممکن. اولین قدم لاریجانی در پرزنت و ریبرند خودش نشان داد که رقیبانش باید بسیار تیزهوشانهتر از همیشه وارد صحنه شوند. اصولگرایان نسبتشان با رسانه فرمایشی و دستوری است و همین نیز با دیدن صحنهای که لاریجانی رقم زده، در انتخابات پیش رو به آنها صدمه خواهد زد. بهطور مثال اگر مدیریت پیآر رقیب لاریجانی بخواهد در مقابل مدیریت پیآر او و تمرکزش بر طبقه متوسط، طراحی کمپینی داشته باشد، باید تمرکزش را بر طبقه مستضعف معطوف کند و خارج از زمین بازی او و میدانی که او برای خود انتخاب کرده به دنبال رای باشد. زیرا با این طراحی که لاریجانی دارد، قطعا او (فارغ از استثنائات) توان اقناع تقاضای طبقه متوسط را با عرضهاش خواهد داشت.
فارغ از هرگونه جهتگیری سیاسی و جناحی، این یادداشت تلاش دارد تا اهمیت پیآر را در حالای امروز مطرح کند. تحلیل وضعیت حالای انتخابات که هیچچیز مشخص نیست و هنوز هیچ رقابتی شروع نشده، بهانهای برای همین معناست که در جهان امروز هر پدیده و رخدادی (حتی اگر خیر باشد) بدون پیآر و اهمیت کمپین ساختن و طراحی رسانهای هوشمندانه و هنرمندانه، جز به شکست نخواهد رسید. اگر در دهههای گذشته، انتخابات محل نزاع و رقابت سیاسی دو جناح بود و صندوق رای محل سنجش اجتماعی آنها، امروز صندوق رای فارغ از جناحها و براساس «تحت تاثیر» قرار گرفتن است که پر خواهد شد. زیرا جامعه دیگر نه وقعی به اصولگرا مینهد و نه اصلاحطلب/اعتدالی/کارگزارانی. جامعه امروز نتیجهگراست و هر کاندیداتوری که بتواند با پیآری قوی مهندسی ذهن کند، در صندوق پیروز خواهد شد. این امر حتی برای انقلابیون وفادار به حاکمیت نیز صدق میکند زیرا که از آن سمت هم اشخاص مختلفی با همین ادعا وارد صحنه میشوند و اگر نتوانند فارغ از شعار در طراحی معرفی خود موفق باشند، جامعه نه با سابقهشان که با آنچه در آن لحظه حس میکند، انتخابشان خواهد کرد.
انتخابات پیش رو، فرصتی است برای دوباره فهمیدن تقاضای جامعه. هر کاندیداتوری که در تحلیلها و سنجش جامعه این تقاضا را بهتر متوجه شود و بتواند بین آن تقاضا و خواست و آرمان انقلاب اسلامی، عرضه دقیقتری داشته باشد، موفق خواهد شد.
شماره ۴۱۵۲ |
صفحه ۷ |
نقد روز
دانلود این صفحه
در حاشیه توییت اخیر علی لاریجانی؛ فهم طراحی رسانه و مهندسی ذهن؛
اهمیت «Pr» در انتخابات پیشرو