من کاپیتان هستم/Io capitano
کارگردان: ماتئو گارونه
نویسنده: ماتئو گارونه، ماسیمو گائودیوسو، ماسیمو چکرینی و آندره آ تاگلیافری
فیلمنامه اورجینال
ژانر: درام
داستان سفر دو مرد جوان اهل سنگال که بهدنبال رویایی به نام اروپا راه خود را در سراسر آفریقا طی میکنند.
ویژهها: برنده شیر نقرهای کارگردانی در هشتادمین جشنواره فیلم ونیز و جایزه مارچلو ماسترویانی را برای بازی سیدو صیر
ایمان عظیمی، منتقد: هیچ انسانی از زندگی در شرایط مطلوبتر بدش نمیآید و اغلب در پی بهشتی که از آنها دریغ شده است تصمیم میگیرند تا خانه و کاشانهشان را رها کنند و برای پیگیری سرنوشت خود در جایی دیگر سختی و مرارتها را به جان بخرند و فرار را بر قرار ترجیح دهند. «من کاپیتان هستم» داستان دو پناهجویی سنگالی به نامهای سیدو و موسیاست که برای داشتن یک زندگی رویایی تصمیم میگیرند ترک دیار کنند و برای بهرهمندی از نعمات زندگی به اروپا قدم بگذارند. آنها در این راه با مشکلات عدیدهای روبهرو میشوند اما گرهها یکی پس از دیگری بهراحتی باز میشوند و دست این دو را برای رسیدن به مقصودشان باز میگذارند.
خط داستانی من کاپیتان هستم، تکراری است و متئو گارونه برای روایت این ایده تکخطی و کلیشهای جز افزودن عناصر جادویی و خیالانگیز کار خاص دیگری انجام نداده است. برای مخاطب سوال است که در این میان باید چه اتفاقی بیفتد که پیشتر در فیلمهای دیگر اتفاق روی نداده است؟ بداعت و تازگی در من کاپیتان هستم محلی از اعراب ندارد و تمام مسیر از ابتدا برای بیننده واضح است. آدمها بدون هیچ پیشزمینه مشخصی به یکدیگر خوبی میکنند و آدمهای بد با حیلهها و موانع بزرگی که بهوجود میآورند از دور خارج میشوند تا قهرمانان قصه ما راه خود را تا رسیدن به مقصود هموار ببینند. من کاپیتان هستم، قصه کمرمقش را طوری بیان میکند که تنها به درد حامیان صنعت حقوق بشر بخورد ولی از برقراری ارتباط با قاطبه مخاطبان عاجز میماند و صرفا به فیلمی یکبارمصرف بدل میشود که بیننده پس از تماشایش کارش با آن به اتمام میرسد و سراغ فیلمی دیگر میرود. البته در انتها باید اشاره کنیم من کاپیتان هستم، اگزوتیک نیست و ما در طول مواجهه مستقیم با آن از این زاویه به مشکلی برنمیخوریم.