فاطمه رایگانی، دبیر اندیشکده امید: انتخابات از آن دسته رقابتهایی است که فهمیدن برندگان و بازندگانش ساده و تکعاملی نیست. مردم بهعنوان جهادگران عرصه مردمسالاری همیشه دستاورد اصلی هر انتخابات را رقم میزنند اما بلافاصله پس از اعلام نتایج خیلیها تلاش میکنند از این دستاورد برای خود سرمایه بسازند. گاهی این سرمایهسازیها دقیق است و در بسیاری از موارد نیز ناصحیح و مصادرهبهمطلوب. مثلا عدد مشارکت فارغ از اینکه بین چه کسانی توزیع شده و منجر به انتخاب کدام گروهها بشود حتما سرمایه اصلی یک نظام سیاسی مردمسالار محسوب میشود. برای همین است که نفس مشارکت در چنین نظامی فارغ از نتیجه موضوعیت دارد. اما آیا به همان میزان و در هر شرایطی برای نفرات انتخابشده هم سرمایه و تایید است؟
برای پاسخ به این سوال باید بین رقم مشارکت و تعداد رای تعلقگرفته به هر نامزد یا گروه سیاسی تفکیک قائل شد تا محاسبات بعدی غلط از آب درنیاید. بهویژه در انتخابات مجلس که توزیع آرا در آن به عوامل متفاوتی بستگی دارد. نمونه بارز این خطای محاسباتی در تحلیل صاحبان طرح صیانت از فضای مجازی از نتایج انتخابات مشاهده میشود. آنها که با صدای بلند مارش پیروزی نواختهاند و خیال کردهاند مردم در انتخابات ۱۴۰۲ به مخالفان این طرح سیلی زدهاند و برای موافقانش فرش قرمز پهن کردهاند. احتمالا در دوره نمایندگیشان هم، همین تحلیل یکخطی را میکنند؛ حجتی برای این ادعا که اکثر مردم صیانت را خواستهاند پس الا و للا باید تصویبش کنیم! پشتوانه این ادعا هم قرارگیری مدافعان این طرح بین نمایندگان راهیافته به مجلس بهویژه از تهران است و هیچ شاهد دیگری ندارد.
اما بازخوانی الگوی رایدهی مردم ایران، بهطور خاص تهران، در این دوره از انتخابات نشان میدهد این ادعا تا چه حد مخدوش است و چه پیام غلطی را هم به جامعه و هم به مجلس بعد مخابره میکند؛ این به اصطلاح پیروزی در انتخاباتی رقمخورده که پایینترین آمار مشارکت در دوران پس از انقلاب اسلامی را داشته است؛ اگرچه همین مقدار مشارکت در شرایطی که پس از اعتراضات ۱۴۰۲ بسیاری از دستگاههای تبلیغاتی تلاش کردند عدد مشارکت کمتر باشد و آشفتگی اقتصادی نیز به آن دامن میزد دستاورد بسیار مهمی است اما نمیتواند سرمایه بیشتری نسبت به گذشته باشد.
تقریبا تمامی حامیان طرح صیانت که در این دوره وارد مجلس شدند اگرچه بعضا در رتبه بالاتری از دوره قبلی قرار گرفتهاند اما تقریبا همه آنها تعداد رای کمتری نسبت به ادوار قبل کسب کردهاند. یعنی پس از معرفی طرح صیانت به مردم نهتنها چیزی به سرمایه اجتماعی آنها اضافه نشده بلکه از آن بسیار هم کاسته شده است. مثلا تعداد آرای آقای رضاتقیپور بهعنوان رئیس کمیته صیانت در دور قبل و پیش از معرفی این طرح حدود ۷۳۰ هزار عدد بوده اما در این دوره و پس از معرفی این طرح به حدود ۴۲۵هزار رای رسیده است. آقایان نبویان و آقاتهرانی و... نیز وضعیت مشابهی دارند و این درحالی است که در لیستهای متعدد با گرایشات سیاسی متفاوت حضور داشتهاند و بخشی از همین آرای کمترشده نیز محصول حضور در آن لیستهاست نه صرفا دفاع از طرح صیانت.
کاهش عدد آرای این نفرات، بهویژه نفر اول تهران که نسبت به نفر اول دور قبلی انتخابات مجلس در تهران حدود ۶۰درصد ریزش رای دارد، در شرایطی رقم خورده که عدد مشارکت در کشور نسبت به دور قبل تفاوت چندانی نداشته است. اما چیزی به سبد طرفداران صیانت اضافه نکرده بلکه بسیار هم از آن کاسته است. در عوض یا تبدیل به رای باطله شده یا بین دیگر نمایندگان توزیع شده است.
همه این دلایل درکنار هم نشان میدهد تصور پیروز بودن مدافعان صیانت در انتخابات یک پیروزی خودخوانده و خطای محاسباتی است. اهمیت نشاندادن این خطا و ضرورت مقابله با آن در خطر بزرگی است که این قبیل تحلیلهای توهمپایه با خود حمل میکند. خطر این خوداکثریتپنداری متوهمانه آن وقتی خود را نشان میدهد که نمایندگان مجلس آینده این اکثریت غیرواقعی را پشتوانه تصمیمهایی ملی کنند و قوانینی را تصویب کنند در تقابل با اراده اکثریت واقعی که میتواند بحرانهای اجتماعی بسیاری را رقم بزند و تجربه تلخ آبان ۹۸ را تکرار کند. مردمی که نتوانند از طریق نمایندگان مجلس اراده خود را جاری کنند و احساس کنند در حاکمیت نماینده ندارند راه اعتراض را در جایی دیگر از جمله خیابان و دیگر امکانهای اجتماعی جستوجو خواهند کرد.
همین یک تهدید کافی است که درمقابل این قبیل مصادرهبهمطلوبهای نتیجه انتخابات بایستیم و اجازه ندهیم آدرسهای غلط تصمیمهای غلط را رقم بزند و کشور را به سمت بحران جدید هدایت کند.
شماره ۴۰۹۶ |
صفحه ۷ |
جهان شهر
دانلود این صفحه
توهم اکثریتبودن چگونه منجر به بحرانهای اجتماعی میشود؟