امین قاسمی، خبرنگار: سینما در غیرجدیترین آثار هم غالبا نسبتی با اتمسفر اجتماعی جامعه خویش دارد. در سالهای اخیر با توجه به سیاستهای اتخاذشده، تقریبا سینمای ایران به سمت تهی شدن از مساله پیش میرود اما «شب، داخلی، دیوار» شاید جزء معدود آثاری باشد که به مانند چشمهای کمسوی شخصیت محوری قصهاش، جرات کرده تا مسالهای را ببیند. یکی از مولفههای مهم درام، ستیز (تقابل دو عنصر در درام) است که انواع مختلفی دارد و در این فیلم، ستیز اصلی کاراکتر محوری، از نوع ستیز آدمی با نیروهای خارجی (جامعه) است و علی (کاراکتر محوری) در پی ستیز با نیروهای سیاسی - امنیتی میرود. اینکه سرنوشت قهرمان چه میشود تقریبا مشخص است اما به مانند خیل دیگر آثار سینمایی سالهای اخیر، فیلم از ضعف فیلمنامه رنج میبرد؛ هرچند کارگردان با بهرهگیری از تکنیک معکوسسازی روایت، تلاش میکند این ضعف را بپوشاند و تا حد زیادی هم موفق است. شب، داخلی، دیوار، سمپاتی (همدلی) ایجاد میکند و در ترسیم فضای شبهسایکوتیک و القای تجربه خفقان کاراکترها درخشان است. با همه تلاشهای موفق و ناموفق کارگردان در ساخت شبهنوآر سیاسی که گاهی بر لبههای ملودرام قدم برمیدارد، فیلم آخر وحید جلیلوند اثر قابل اعتنایی است. زیرا زمانی که در ساختارهای سیاسی-اجتماعی ظرفیتها و امکانهای تحول تنگ و مسدود میشود، گویی ما نیازمند قهرمانهایی هستیم که به تنهایی در دوراهی انتخاب بین مرگ و زندگی، طرف کورسوی بازنشانی عدالت در ستیز با تاریکی قدرت را میگیرند؛ حتی با چشمهای کمسو که تنها قوهاش تشخیص نور از تاریکی است.
شماره ۴۰۸۵ |
صفحه ۱۳ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه

شوریدن بر سیاهی با چشمانی تاریک