ایمان عظیمی، خبرنگار: این زندگی شایسته زیستن نیست و علی با علم به این واقعیت قصد دارد خود را از زندان تن خلاص کند. در همین اثناست که لیلا با ورودش به خلوت مرد کمبینای قصه همهچیز را تغییر میدهد. «شب، داخلی، دیوار» در مسیر فیلمسازی وحید جلیلوند تجربه نویی بهحساب میآید اما این نو بودگی نباید باعث شود تا مخاطب را بفریبد و چنان وی را شیفته ایده روایی اثر کند که معایبش را اصلا به چشم نبیند. وحید جلیلوند با این فیلم دست روی سوژه حساسیتبرانگیز و مهمی گذاشته اما در مرحله بسط ایده به اجرا کمی خامدستانه عمل میکند و با باگها و حفرههایی که در راه خلق موقعیتهایش بهوجود میآورد تنها اتکای درامش را روی مضمونی که میخواهد بگوید قرار میدهد تا صرفا از این مسیر به حیات اثرش در زمین فرامتنها ادامه داد. مساله اینجاست که ایده مرکزی و تم حساس شب، داخلی، دیوار جلوتر از فرم روایی اثر میایستد و خود را بهشکلی جداگانه تعریف میکند تا پیام مستتر در فیلمنامه سوای نقد درونمتنی به زیستش استمرار ببخشد. امساک جلیلوند از پرداختهای اگزجره و برخورنده پیشین و ایضا عدم تاکید بر دیالوگ برای رساندن معنا و پیشبرد روایت -که پاشنه آشیل فیلمهای برساخته و جعلی سینمای اجتماعی ماست- نکته مثبت بارز اثر به حساب میآید که نمیتوان از آن به سادگی گذشت ولی باید گفت که مخاطب در فهم کاراکتر علی (نوید محمدزاده) به در بسته برمیخورد و هیچگاه درنمییابد که چنین آدم فداکار و ایثارگری همچون او چرا باید در معرض کور شدن قرار بگیرد و زندگی سخت و محنتباری داشته باشد و آدم بدهای قصه با سری افراشتهتر از سابق به راه خود بیهیچ ترس و واهمهای ادامه دهند؟
جلیلوند در فیلمنامه شب، داخلی، دیوار چندان به گذشته کاراکترها نمیپردازد چون جنس روایت این اثر از سنخ فیلمهای معمول روایی نیست اما از آنطرف هم نباید این بازیهای ذهنی به جایی ختم شود که کنش اصلی شخصیت از دید پنهان بماند و فیلمساز تنها با تاکید بر پیام موجود در فیلم به آفرینها دل خوش کند. ما هیچگاه نه در طول زمانی که روایت رنگوبوی سوبژکتیو و ذهنی به خود میگیرد و نه در روایتی که واقعیت بیرون از ذهن علی پیش میرود نمیفهمیم که چه اتفاقی میافتد که او قافیه را به لیلا میبازد و حتی جانش را برای کمک به وی به خطر میاندازد! این طبیعی است که آدمهای خوب و بد در هر جایگاه و شغلی وجود دارند ولی هنر سینماگر این است که بتواند روند استحاله و تغییر شخصیتها را دراماتیک و باورپذیر دربیاورد که متاسفانه بار کج جلیلوند در این مسیر به مقصد نمیرسد. ولی باید هوشمندی فیلمساز را ستود که با دست گذاشتن روی ایده خامی که باب میل آدمهای این روزهاست توانسته فیلمی بسازد که حتی غلطهای فاحشش نیز به چشم نیاید تا وی بتواند پیام اصلاحطلبانه و امیدبخشش را در قالب یک پوسته تماما سیاه به مخاطب عرضه کند و در این میان امیدوار باشد که آب هم از آب تکان نخواهد خورد و جملگی برایش هورا خواهند کشید.
شماره ۴۰۸۵ |
صفحه ۱۳ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه

جنون امید