ندا اظهری، مترجم: دیگر روزگار گرفتن مدرکهای دانشگاهی و انتظار کشیدن در صف استخدام برای مشغول به کار شدن در یک سازمان یا شرکت سرآمده است و ظهور فناوریهای جدید و دیجیتال شدن بسیاری از کسبوکارها و نیز حرکت دنیا بهسمت صنعتی شدن، خیلی از روالها را تغییر داده است؛ از این رو معمولا رشتههای دانشگاهی که در آن دانشجو باید حدود چهار سال به تحصیل بپردازد و سپس به شرط کسب مدرک بتواند کاری پیدا کند که بتواند با آن امرار معاش کند، سپری شده است. دانشگاهها اغلب دانشجو را برای ورود به بازار کار آماده نمیکنند و آنها بعد از فارغالتحصیلی و کسب مدرک، باز هم نمیتوانند نیاز کارفرمایان را از داشتن یک نیروی ماهر و کارکشته برآورده کنند. از این رو، بهدلیل نقص مهارتآموزی که در دانشگاههای دنیا وجود دارد، برخی دورههای کوتاهمدت هم طراحی شدهاند که به دانشجویان یا غیردانشجویان علاقهمند به کسب مهارت، امکان میدهد با گذراندن دورههای کوتاهمدتتر نسبت به دورههای دانشگاهی، مهارت کافی را برای انجام برخی کارها به دست آورند.
کاهش دانشگاههای مدرکگرا
به گزارش insidehighered، با کاهش تعداد دانشجویان کالجها بهطور چشمگیری بهسمت برگزاری دورههای خارج از آموزشهای معمول گرایش پیدا کردهاند تا بتوانند فضای تحصیل در دانشگاه را برای دانشجویان شاغل جذابتر کنند. درعینحال کارفرمایان نیز تمایل خود را به جذب کارمندان و نیروهایی نشان دادهاند که بتوانند با گذراندن دورههای کوتاهمدت، مهارتهای خود را ارتقا داده و در این مسیر، مهارتهای جدیدی کسب کنند. اما در این میان دانشگاههای سنتی که معمولا دورههای خود را چهارساله برگزار میکنند، از این گردونه عقب ماندهاند و باید فکری به حال اوضاع مهارتآموزی دانشجویانی کنند که بدون مهارت فارغالتحصیل میشوند. در سال 2023 طی بررسی و مطالعه سازمانهای برگزارکننده دورههای مهارتآموزی مشخص شد حدود 40 درصد از آنها با کالجها و دانشگاهها مشارکت داشتهاند که بهنظر میرسد در مقایسه با سال قبل 9 درصد کاهش یافته است. برای کالجهایی که تلاش میکنند در بازار جذب دانشجو باقی بمانند، مشارکت اعضا برای ایجاد درآمد از مدارک دورههای کوتاهمدت از اهمیت بالایی برخوردار است. بهطورکلی، دورههایی که در آن دانشجویان به فراگیری مهارت میپردازند در مقایسه با دورههای کسب مدرک دانشگاهی مدتزمان کوتاهتری خواهد داشت و هر دانشجویی که در این دورهها ثبتنام میکند، درآمد کمتری نسبت به دورههای دارای مدرک عاید آن موسسه میکند. بنابراین برای تحقق افزایش معنادار در تعداد اعضا و درآمد آنها، موسسات نیاز دارند آمار ثبتنامیهای خود را تا حد نرخ ثبتنام در دانشگاهها و دورههای دارای مدرک بالا ببرند. یک راه کلیدی برای دستیابی به نرخ بالاتر ثبتنام، مشارکت کارفرمایان در این حوزه است.
تمایل به مهارتآموزی بالا، اجرای دانشگاهی ضعیف
اگرچه علاقه بالایی به یادگیری مبتنیبر مهارت و شایستگی ایجاد شده، اما تعداد کالجها و دانشگاههایی که چنین مدل جدید آموزشی را اجرا میکنند، پایین است. گزارشی که بهتازگی از سوی «شورای آموزش بزرگسالان و آموزش تجربی» (CAEL) بهعنوان شبکهای از کالجها و دانشگاهها در سراسر کشور منتشر شده، نشان میدهد بهرغم موافقت اکثریت اعضای هیاتعلمی و کارکنان آموزش عالی (86 درصد) با نیاز به طراحی برنامههای علمی برای ایجاد مهارتهای خاص، تعداد کمتری (حدود 22 درصد) اعلام کردهاند موسسات آنها درواقع یک چهارچوب مبتنیبر شایستگی در سراسر دانشگاهها را اجرا کردهاند. وقتی بحث پیرامون استخدام مبتنیبر مهارت مطرح میشود، اهمیت بالایی پیدا میکند و نمیتوان اطمینان حاصل کرد موسسات آموزش عالی بهطور کامل مشارکت داشته یا آمادگی لازم دارند تا جزئی از این اکوسیستم شوند.
شورای آموزش بزرگسالان و آموزش تجربی (CAEL) از همکاری نوآورانه بین کالجها و کارفرمایان برای ایجاد مسیرهای بهتر بهمنظور فرصت اشتغال حمایت میکند. این یافتهها براساس نظرسنجی از 173 مدیر، استاد و کارکنان 144 کالج و دانشگاه از بخشهای مختلف بین جولای تا آگوست 2023 بهدست آمده است. اساس این تحقیق با هدف تعیین تعداد کالجهایی پایهگذاری شده است که از ابزارهای دیجیتال جدید طراحی شده برای ردیابی دستاوردهای دانشجویانی بهره میبرد که در مدلهای یادگیری غیرسنتی پیادهسازی و اجرا میشوند. این ابزارها که بهعنوان «سوابق یادگیری جامع» (CLR) شناخته میشوند، سیستمهای ثبتکننده قابل تایید و تعاملی هستند که اشکال مختلف یادگیری ازجمله دورههای سنتی، ماژولهای مبتنیبر شایستگی و برنامههای یادگیری مشترک و تجربی را شناسایی میکنند. اگر دانشجویان از چهارچوبی مبتنیبر مهارت و شایستگی برای مدرک تحصیلی و برنامههای خود استفاده نمیکنند، در این صورت سوابق یادگیری جامع (CLR) موضوع بحث برانگیزی خواهد شد که بدون شروع دیگری، نمیتوان آن را آغاز کرد. بنابراین در این نظرسنجی علاوهبر اینکه درباره توجه به استفاده از CLR سوال میپرسند، این سوال مطرح میشود که آیا موسسات گامهای فعالی برای مفهومسازی مجدد برنامههای خود براساس مهارتها یا شایستگیهای بهدست آمده انجام داده یا نه.
نقش 44 درصدی موسسات در اجرای چهارچوبهای مهارتآموزی
نتایج به دست آمده نشان میدهد این مفاهیم جدید در تئوری نسبتا محبوب هستند اما در عمل هنوز به آن اندازه رایج نیستند. اگرچه 85 درصد از شرکتکنندگان اعلام کردهاند موسسات آنها بهطور مداوم با کارفرمایان در مورد مهارتهای مدنظر خود برای جذب کارکنان خود صحبت میکنند، اما 89 درصد عنوان کردهاند پس از انتقال این یافتهها به دانشجویان، تنها 44 درصد معتقد بودهاند موسسه آنها چهارچوبهای مبتنیبر مهارت یا شایستگی را حداقل در برخی موارد ایجاد کرده است. در این میان 73 درصد از شرکتکنندگان گفتند در موسسات دوساله کار کرده و کالج آنها مدلی مبتنیبر مهارت را در دستورکار خود قرار داده است. این آمار در مورد موسساتی که دورههای چهارساله برگزار میکنند، به 61 درصد میرسید. طبق بررسیها اگر چنین مطالعاتی حدود پنج سال پیش انجام میشد، بهطور قطع سطح علاقه کارکنان و اجرای سازمانی آنها بسیار پایینتر بود، بنابراین هر گونه افزایشی در این راستا، نوعی پیروزی بهشمار میرود. معمولا اصطلاح «سابقه یادگیری جامع» در آموزش عالی مورد استفاده قرار نمیگیرد و سوءتفاهم پیرامون این اصطلاح ممکن است مانعی برای پیشرفت باشد. بهرغم سردرگمی در میان واژهها و اصطلاحات موجود، علاقه زیادی به توسعه سیستمهای جدیدی وجود دارد که مهارتها و شایستگیهای موجود در گواهینامههای آموزش عالی را بهطور مستند اعلام میکند. بهطور مثال انجمن آمریکایی ثبتنام دانشگاهی و پذیرش افسران (AACRAO) از سال 2015 و زمانی که کمک مالی یک میلیون و 270 هزار دلاری را از بنیاد «لومینا» برای اجرای آزمایشی CLR با 9 موسسه آموزش عالی دریافت میکرد، در مورد استفاده و کارایی سوابق یادگیری جامع، تحقیقاتی انجام میداد.
تامین زیرساختها در موسسات، کار آسانی نیست
موسسات برای جذب، حفظ و فارغالتحصیلی فراگیران که بتوانند از مهارتی که فرا میگیرند برای اشتغال در بازار کار استفاده کنند، موقعیت بهتری ایجاد خواهند کرد. آنچه از شواهد برمیآید، برخی کالجهای اجتماعی و فنی بهعنوان پیشگام در اجرای این طرحها آغاز به کار کردهاند و بسیاری از کالجهایی که دورههای چهارساله برگزار میکنند، بهویژه کالجهای منطقهای که ارتباط بیشتری با کارفرمایان محلی دارند نیز در میان این موسسات پیشگام قرار دارند. موسسات درحالی تلاش میکنند وارد این چهارچوب مهارتآموزی شوند که اساسا، حرکت از یک سیستم مبتنیبر زمان به یک سیستم مبتنیبر شایستگی و مهارت، مساله سادهای نیست که این موسسات برای آن راهاندازی شده باشند. از این رو بودجهای اختصاصی هم برای این کار درنظر گرفته نشده و باید بهطور جداگانه تامین مالی صورت گیرد. به همین دلیل است که این فرآیند کمی زمانبر بوده و ممکن است سالها زمان لازم باشد تا موسسات قابل توجهی بتوانند به این سیستم وارد شوند و جذب دانشجو کنند. طبق نتایج بهدست آمده در این گزارش، کالجها و دانشگاهها برای اتخاذ چنین رویکردهای جدیدی به حمایتهای مالی ایالتی و فدرال بیشتری نیاز دارند تا بتوانند مهارتآموزی را رواج داده و بازار کار را بهطور حرفهای رونق دهند.
دورههای غیرسنتی برای دانشجویان غیرسنتی
پیش از آن که کالجهای محلی به مراکز آموزشی برای جذب افرادی تبدیل شوند که به دنبال اشتغال در کارهای تجاری بوده یا بدون نیاز به مدرک چهار ساله دانشگاهی بهعنوان تکنسین در زمینههای تخصصی فعالیت میکردند، دانشجویان عمدتا از طریق کارآموزی و گذراندن دورههای حرفهای این مهارتها را کسب کرده و حین کار آموزشهای لازم را میدیدند.
اکنون کارفرمایان بهطور روزافزونی به کالجهای محلی برای آموزش و صدور گواهینامه کارگران برای این موقعیتها متکی هستند و اغلب از آنها طلب مدرک دانشگاهی میکنند. دانشجویان دانشگاه «ساوث وسترن» و همکلاسیهای آنها در هفت کالج دیگر کالیفرنیا ممکن است با شرکت در یک طرح آزمایشی براساس یک مدل جایگزین که بهعنوان آموزش مبتنی بر شایستگی شناخته میشود، فرصتهای بیشتری را برای این نوع یادگیری عملی در اختیار داشته باشند. دانشگاهها معمولا از طریق سناریوهای واقعی، نمایشهای عملی و شبیهسازیها، کمتر بر کلاسها یا نمرات سنتی تمرکز داشته و بیشتر تمرکز خود را صرف مهارتسازی و تسلط دانشجویان بر مهارتهای خاصی میکنند که به دانشجویان اجازه میدهد با نشان دادن شایستگی خود در رشته تحصیلی، بهسرعت مدرک کسب کنند. این طرح برای دانشجویان غیرسنتی طراحی شده است که ممکن است در دورههای استاندارد موفق عمل نکرده باشند یا از قبل، مهارتها و تجربه خاصی داشته و به دنبال مسیر سریعتری برای کسب مدرک هستند تا بتوانند در کمترین زمان، با بیشترین مهارت در حرفهای مشغول به کار شوند.
بودجه 10 میلیون دلاری برای یک طرح آزمایشی
در دوره «آموزش مبتنیبر شایستگی» (CBE)، سطح بیشتری از انعطافپذیری و فردیسازی در نحوه آموزش به دانشجویان و مهمتر از آن، در نحوه یادگیری آنها ارائه میشود. از آنجایی که تعداد دانشجویان غیرسنتی در کالجها در حال کاهش است تعداد موسساتی که این دورهها را برگزار میکنند، روزبهروز افزایش مییابد. از سوی دیگر، مدیران این موسسات تلاش میکنند شرایط را برای ثبتنام تعداد بیشتری از دانشجویان غیرسنتی فراهم کرده و نتایج تحصیلی آنها را با آمادهسازی بهتر دانشجویان برای بازار کار مبتنیبر مهارت افزایش میدهند. به هشت کالج شرکتکننده در کالیفرنیا، به هر کدام تا سقف 515 هزار دلار بودجه اعطا شده تا در طول چهار سال برای توسعه طرح و برنامههای درسی پیش از شروع ثبتنام دانشجویان استفاده کنند. در مجموع 10 میلیون دلار برای طرح آزمایشی اختصاص داده شده است.
حوزههای پیشنهادی برای بررسی شامل مشاغل عملی مانند خدمات خودرو، هنر آشپزی و نیز حوزههایی چون حرکتشناسی، مدیریت بازرگانی و آموزش دوران کودکی است. قبل از شروع رسمی طرحهای آزمایشی در هر موسسه، کالجها باید بر موانعی مانند تصمیمگیری پیرامون چگونگی محاسبه و حفظ پیشرفت تحصیلی، توزیع کمکهای مالی در یک طرح غیرسنتی غلبه کنند و حتی نظارت بر پرداختیها به اعضای هیاتعلمی نظارت کنند. هدف این بود که دانشجویان در پاییز 2024 ثبتنام خود را در دورههای آزمایشی آغاز کنند اما مدیران چند موسسه شرکتکننده مدعی شدهاند که این طرح ممکن است کمی زمانبر باشد و تاریخ آغاز به کار این طرحهای آزمایشی به بهار یا پاییز 2025 موکول شود.
اجرای طرح «یادگیری مبتنیبر شایستگی» در 13 درصد موسسات
شبکه «آموزش مبتنیبر شایستگی»، بهعنوان یک گروه تحقیقاتی و مشاوره، به کالجهای اجتماعی کالیفرنیا در توسعه طرحهای جدید این سیستم کمک کرده و این مدل آموزشی را بهعنوان یک رویکرد طراحی معکوس، برای آموزش و یادگیری توصیف میکند. پیش از تصمیمگیری درمورد این شیوه آموزشی مدیران کالج و اعضای هیاتعلمی ابتدا باید تصمیم بگیرند که قصد دارند دانشجویان در کدام حوزهها از نظر مهارتی تسلط پیدا کنند و نیز از چه نوعی ارزیابی مبتنیبر عملکرد برای سنجش توانایی آنها در بهکارگیری شایستگیها استفاده کنند. درمجموع، آنچه اقتصاد مبتنیبر مهارت از دانشگاههای آموزش عالی میخواهد این است که فراگیرانی شایسته را تا مرحله فارغالتحصیلی برسانند. دانشجویان در فرآیند دورههای آکادمیک سنتی، ملزم به تکمیل دورهها و کسب مدرک نهایی هستند، حتی اگر پیشتر نیز بر برخی مهارتها و موضوعات تدریس شده در دوره تسلط داشته باشند. در ادامه، اگر دانشجویان بر مهارت خاصی مسلط نشده یا در آزمون موفق نشوند، ممکن است به این معنا باشد که باید دوباره در کلاس شرکت کنند. دانشجویان میتوانند سرعت خود را با استفاده از مدل «یادگیری مبتنیبر شایستگی» تنظیم کرده و تا زمانی که شایستگی لازم را در بازه زمانی مشخصی کسب نکنند، میتوانند زمان بیشتری را روی موضوعات درسی اختصاص دهند. در این مدل، دانشجویان میتوانند مهارتها را طی 16 هفته فرا بگیرند. در این دورهها، به آنها فضای لازم داده میشود که تا جایی که میتوانند برای کسب مهارتها پیش روند.
فرآیند برنامهریزی و اجرای طرح «یادگیری مبتنیبر شایستگی» در طرحی آزمایشی در کالیفرنیا در حال انجام است. طرحهای جایگزین مشابهی نیز در موسسات عالی سراسر کشور معرفی شده و برخی نیز علاوهبر مدرک دانشگاهی، مدارک دیگری نیز ارائه میدهند. طبق آخرین نظرسنجیها در مورد این طرح که توسط موسسه تحقیقاتی آمریکا انجام شده، یک سازمان غیرحزبی که تحقیقات رفتاری و علوم اجتماعی را انجام میدهد، 13 درصد از 500 موسسه شرکت کننده، پیشتر نیز طرحهای «یادگیری مبتنیبر شایستگی» را اجرا کردهاند، در حالیکه 47 درصد مرحله پذیرش این طرحها را میگذرانند و 26 درصد نیز تمایل خود را به اجرای این طرح ابراز کردهاند که امید میرود در سالهای پیشرو به جمع موسسات برگزارکننده چنین طرحی اضافه شوند. این نظرسنجی درمجموع 851 دوره کارشناسی و 206 دوره تحصیلات تکمیلی را پیرامون این طرح برگزار میکنند. بهعنوان مثال، انجمن و سیستم کالج فنی دانشگاه کنتاکی، یک مدل ملی برای اجرای طرح «یادگیری مبتنیبر شایستگی» در نظر گرفته است. دانشگاه تگزاس A&M نیز در تجارت از این مدل استفاده کرده است. دولتهای ایالتی نیز برای ایجاد یک اکوسیستم و بازار شغلی اقدام به اجرای چنین طرحی کردهاند که از رشد آموزش مبتنیبر شایستگی با ترویج استخدام مبتنیبر مهارتها حمایت میکنند. همچنین، انجمن کالجهای پرستاری آمریکا نیز بهطور گسترده بر اجرای این طرح در دورههای کارشناسی، ارشد و دکتری پرستاری در سراسر کشور تاکید کرده است.
در بررسیهایی که روی دیدگاه کارفرمایان به استخدام نیروهای مهارتدیده انجام شده، از 507 متخصص استخدامشده در سازمانهایی با 100 تا 5 هزارکارگر استخدام شده نظرسنجیهایی به عمل آمده است. نتایج بهدستآمده حکایت از آن دارد که 68 درصد از پاسخ دهندگان، با سازمانهای خارجی (شریک) مشارکت داشتهاند که بین سالهای 2022 تا 2023، رشد 14 درصدی داشته و 61 درصد از شرکتها که در آموزش مهارتها مشارکت نداشتهاند، تمایل به توسعه از خود نشان دادهاند. با توجه به علاقهمندی کالجها و دانشگاهها در همکاری با کارفرمایان، نتایج بیانگر آن است که کارفرمایان تمایل دارند با موسسات آموزش عالی مشارکت داشته باشند اما 45 درصد از آنها در نظرسنجی اعلام کردهاند که این تمایل هیچ وقت از سوی دانشگاهها وجود نداشته است. بررسیها نشان میدهد که 98 درصد از کارفرمایان که پیشتر با کالجها همکاری داشتهاند، تمایل خود را به تداوم این همکاری ابراز کرده و 77 درصد نیز اعلام کردهاند که موسسات، نیازهای آنها را در تامین نیروی کار مهارتدیده برآورده میکنند. اما کارفرمایان اغلب در تنگنای زمانی برای تامین نیروی کار موردنیاز قرار دارند؛ از این رو به دنبال مسیرهای دیگری هستند تا از این طریق بتوانند نیاز خود را برآورده کنند. طبق این نظرسنجی کارفرمایان معتقدند که برخی از موانع موجود بر سر راه مشارکت با موسسات آموزش عالی، هزینهها، فقدان کاربرد واقعی و نداشتن زمان کافی برای ارائه محتوای موردنظر به نیروهای کار بهمنظور کسب مهارتهای موردنیاز هستند. به عبارتی تربیت نیروهای کار مهارتدیده، برقراری ارتباط با مشاغل را تسهیل میکند و این دقیقا کاری است که دانشگاههای سنتی طی چهار سال موفق به انجام آن نشدهاند و به نظر میرسد حالا وقت آن رسیده که آموزش عالی پیرامون ثبتنام دانشجویان و آمادهسازی آنها برای ورود به بازار کار تجدیدنظر کنند.