سجاد عطازاده، مترجم: مایکل گرین (مسئول مرکز مطالعات آمریکا در دانشگاه سیدنی استرالیا که پیشتر مسئول ارشد آسیا در شورای امنیت ملی آمریکا نیز بوده است) و دانیل توئیننگ (مسئول اندیشکده انستیتو بینالمللی جمهوریخواه) در مقاله «پرونده راهبردی ترویج دموکراسی در آسیا؛ چگونه گسترش ارزشهای لیبرال آمریکا را در رقابت با چین در موقعیت بهتری قرار میدهد؟» که در وبسایت فارن افرز منتشر شده، به راهبرد ایالاتمتحده در منطقه آسیا-اقیانوسیه پرداخته و این توصیه را به مسئولان آمریکایی داشتهاند که برای مقابله با نفوذ چین در آسیا، باید به ترویج دموکراسی در این منطقه پرداخت. آنچه در این مقاله جالب به نظر میرسد، ماهیت تناقضآمیز آن است. ایالاتمتحده که در سابقه خود سرنگونسازی دولتهای دموکراتیک و حمایت از رژیمهای دیکتاتوری و مرتجع را دارد، اکنون از دموکراسی بهعنوان سلاحی برای ضربه زدن به رقبای خود استفاده میکند. این درحالی است که مثلا در منطقه غرب آسیا اصلیترین متحدان ایالاتمتحده رژیمهای مستبدی هستند که کوچکترین اثری از دموکراسی در آنها به چشم نمیخورد. بهعلاوه، مولفان مدعی هستند که راه توسعه از دموکراسی (آن هم طبیعتا به شکل غربی آن) میگذرد اما چشمان خود را روی توسعه کشورهای آسیایی مانند ویتنام، سنگاپور و علیالخصوص چین که مسیری غیرغربی را پیش گرفتهاند، میبندند.
ترویج دموکراسی در محافل سیاست خارجی ایالاتمتحده از مد افتاده است. این امر بهویژه درباره آسیا صدق میکند. سیاستگذاران آمریکایی بر این باور هستند که اگر واشنگتن در تعامل با این منطقه روی اصول تمرکز کند، تمرکز حواس خود را از دست داده و از چین عقب خواهد افتاد. چینی که ظاهرا کشوری عملگراتر بوده و متمرکز بر قدرت اقتصادی و سخت میباشد. راهبرد کلان پکن بدون شک بر تسلط بر منطقه هند-آرام، توسعه و تولید پیشرفتهترین فناوریها و تبدیل چین به قطب اقتصاد جهانی متمرکز است. اما جاهطلبیهای رهبر چین، شی جین پینگ، ایدئولوژیک نیز است. او قصد دارد افکار جهانی را به سمت تحسین حکومت اقتدارگرای خود سوق دهد و به این وسیله جهان را برای حکومت خود و همچنین استقبال از نفوذ چین مشتاق کند. این کارزار ایدئولوژیک هنوز تهدیدی برای دموکراسیهای آسیایی تثبیت شده مانند ژاپن و کره جنوبی نیست اما خطرات بزرگی برای همسایگان کوچکتر چین ایجاد میکند، یعنی همان کشورهایی که پکن به دنبال بهرهبرداری از ضعفهای اقتصادی و سیاسی آنهاست.
واقعگرایان عرصه سیاست خارجی بر این باور هستند که حمایت از حکومتهای دموکراتیک سبب میشود تا ایالاتمتحده از رقابت در عرصه قدرت سخت منحرف شود اما در طول تاریخ آمریکا، تیزبینترین متفکران راهبردی واشنگتن از این نکته آگاه بودهاند که این ادعا صحیح نیست. رئیسجمهور توماس جفرسون معتقد بود که حمایت از جمهوریهای دارای حکومت خوب در شمال غربی اقیانوس آرام بهترین راه برای جلوگیری از گسترش استعمار اروپا در این منطقه خواهد بود. در نیمه دوم قرن نوزدهم هم متیو پری، فرمانده نیروی دریایی ایالاتمتحده و آلفرد تایر ماهان، استراتژیست نیروی دریایی، همین استدلالها را درباره کشورهای غرب اقیانوس آرام مطرح نموده و اعلام کردند که منافع آمریکا در منطقه به توانایی ژاپن و سایر کشورهای این منطقه برای حکمرانی خوب و مقاومت در برابر جاهطلبیهای امپریالیستی اروپا بستگی دارد. تقریبا 200 سال بعد، رئیسجمهور رونالد ریگان به این نتیجه رسید که حکمرانی دموکراتیک ضعیف، شرکای راهبردی ایالاتمتحده در آسیا را ناپایدار و آنها را در برابر نفوذهای خصمانه آسیبپذیر میکند. تمایل به ترغیب گذار دموکراتیک در فیلیپین و کره جنوبی به ریگان کمک کرد تا اتحاد جماهیر شوروی را در روزهای رو به زوال آن مهار کند. در محیط پررقابت امروزی، درس گرفتن از این تجارب دولتهای پیشین ایالاتمتحده بسیار ارزشمند است. با این حال، برای موثر ساختن مشارکتهای دموکراتیک بهعنوان یک ابزار سیاست خارجی، ایالاتمتحده باید اطمینان حاصل کند که کشورهای منطقه در این حوزه رهبری بیشتری را به عهده میگیرند و در مواقع لزوم نیز واشنگتن نقش حمایتی ایفا کند.
دموکراسیهای پیشرو آسیایی هم عزم فزایندهای را برای قرار دادن ارزشها در مرکز سیاست خارجی خود نشان میدهند. در نظرسنجیهای اخیر «مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی»، کارشناسان سیاست آسیایی - به جز پاسخدهندگان چینی و سنگاپوری - «دموکراسی»، «حقوق بشر» و «انتخابات آزاد و عادلانه» را برای آینده کل منطقه خود مهم ارزیابی کردهاند. در یک تغییر مهم هم ژاپن و کره جنوبی حمایت از حکمرانی خوب را به سبد شروط کمکهای خارجی خود اضافه کردهاند، زیرا متوجه این نکته شدهاند که مسئولیتپذیری و حاکمیت قانون تامینکننده امنیت در منطقه هند-آرام است. این تلاشها مستحق تشویق و حمایت بیشتر از سوی آمریکا میباشند. ایالاتمتحده باید با متحدان آسیایی خود که برای تقویت نهادهای دموکراتیک از مالدیو تا مغولستان تلاش میکنند، همکاری کند و با دیدهبانهای جامعه مدنی که با فساد مخرب حاکمیت ملی و تهدیدکننده منافع ایالاتمتحده مبارزه مینمایند، تعامل قویتری داشته باشد. البته بسیاری از کشورهای آسیایی تنها تا حدی آزاد هستند و برخی هنوز هم دارای حکومتهای استبدادی میباشند اما بیشتر کشورهای تکحزبی آسیایی از یک منطقه هند- آرام آزاد و باز حمایت میکنند و آن را به نظم بینالمللی که استبداد تجدیدنظرطلب چین قصد تاسیس آن را دارد - جهانی سلسله مراتبی که در آن توسعهطلبی مورد تجلیل قرار میگیرد و قدرتهای بزرگ آزادند تا استقلال همسایگان خود را زیر سوال ببرند- ترجیح میدهند. حفظ آزادی در منطقه هند-آرام برای بسیاری از کشورهای آسیایی که از یوغ حکومت استعماری خارج شده و میخواهند از استقلال سخت به دست آمده خود در برابر مداخلات اقتدارگرا محافظت کنند، یک منفعت حیاتی به شمار میرود. کوتاه سخن آن که دموکراسی یک ارزش آسیایی است. موفقیت راهبرد ایالاتمتحده به جانبداری از این کشورها و گرایش گستردهتر آسیا به سمت رشد مشارکت مردمی و ایجاد مشارکتهای دموکراتیک بستگی دارد.
جبهه محبوب
در مواقعی که سیاست خارجی ایالاتمتحده بر تشویق حکمرانی دموکراتیک بهعنوان ابزاری برای تابآوری ملی متمرکز شده، تاثیرات این اقدام بر موازنه قدرت در خارج به نفع ایالاتمتحده بوده است. مثلا از لحاظ تاریخی، سیاست ایالاتمتحده در قبال فیلیپین دارای نقصهای زیادی بوده اما علیرغم این اشتباهات، تلاشهای واشنگتن برای تشویق این کشور به ایجاد نهادهای دموکراتیک قویتر در مسیر استقلال خود سبب شد تا فیلیپین بسیار توانمندتر شده و در برابر درخواستهای ژاپن برای پیوستن به پانآسیاییگرایی در طول جنگ جهانی دوم مقاومت کند. پروژه پساجنگ ایالاتمتحده برای قرار دادن توکیو در مسیر دموکراتیک هم کمک کرد تا اطمینان حاصل شود که کمونیسم در ژاپن ریشه نخواهد دواند. این واقعیت که ژاپن به یک دموکراسی در حال شکوفایی اقتصادی تبدیل شد، به مهار توسعهطلبی شوروی پس از خروج ایالاتمتحده از ویتنام کمک کرد و در پایان صلحآمیز جنگ سرد هم نقشآفرینی کرد.
ریگان دوره ریاست خود را با انتقاد از تاکید سلف خود، جیمی کارتر، بر حقوق بشر و دموکراسی درباره متحدان خط مقدم آمریکا، مانند فیلیپین، کره جنوبی و تایوان، آغاز کرد. او در ابتدا معتقد بود هر کشوری که بتواند بهعنوان متحد ضد شوروی عمل کند -دموکراتیک یا غیردموکراتیک- باید مورد استقبال قرار گیرد؛ اما جورج شولتز، وزیر امور خارجه و مشاوران دیگر، او را متقاعد ساختند -بر اساس تجربه ایالاتمتحده در ویتنام- که رهبران فاسد و مستبد معمولا مشروعیت خود را از دست میدهند و در دراز مدت متحدان ضعیفی از آب درمیآیند. اما ریگان خیلی زود به سمت اصلاحطلبان طرفدار دموکراسی چرخش کرد. امروزه فیلیپین، کرهجنوبی و تایوان دارای دموکراسی قوی هستند. این کشورها، البته در کنار استرالیا، هند و ژاپن، به سدی در برابر جاهطلبیهای اجبارآمیز چین در منطقه تبدیل شدهاند؛ از جمله با حمایت فعالانه از حضور ارتش ایالاتمتحده در منطقه بهعنوان ضامن ثبات.
در حالی که برخی از سیاستگذاران آمریکایی این سوال را مطرح میکنند که آیا بینالمللیگرایی مبتنی بر ارزش در رقابت راهبردی یک نقطه آسیب به شمار رود؟ بسیاری از کشورهای آسیایی حمایت از سیاست خارجی مبتنی بر ارزش را در اولویت خود قرار دادهاند. مثلا، رهبران ژاپن به وضوح درک میکنند که اگر تمایل به دفاع از دموکراسی در آسیا دارند، باید از دموکراسی در اروپا دفاع کنند. فومیو کیشیدا، نخستوزیر ژاپن، از حمایت از اوکراین در برابر حمله روسیه حمایت کرد و در سال 2022 گفت که «اوکراین امروز میتواند، فردا تایوان شود.» در منشور مساعدات توسعهای 2023 ژاپن -سندی که راهنمای کمکهای توسعه خارجی توکیو است- تعهد شده است که حمایت از آزادی و حاکمیت قانون جزء شروط کلیدی کمکهای خارجی این کشور میباشد. در سند جدید و نوآورانه امنیت ملی این کشور هم که در دسامبر از آن رونمایی شد، تعهد به ارزشهای جهانی بهعنوان یکی از سه ستونی که امنیت این کشور بر آن متکی است، معرفی شده است. توکیو اکنون از تقویت جایگاه پارلمان در کشورهای جزیرهای اقیانوس آرام حمایت میکند و به آنها کمک میکند تا حکومت خود را بیشتر مسئولیتپذیر کنند.
کره جنوبی نیز به طور فزایندهای بر حمایت از آزادی در فراتر از مرزهای خود تاکید میکند. سند «راهبرد هند-آرام 2022» این کشور بر اهمیت حقوق بشر و حاکمیت قانون تاکید کرده است. سئول اخیرا 100 میلیون دلار برای حمایت از توسعه دموکراتیک در کشورهای دیگر متعهد شده است. «سپاه صلح» کره جنوبی [توضیح مترجم: سپاه صلح در اصل سازمانی دولتی متشکل از جوانان داوطلب آمریکایی است که در مارس ۱۹۶۱ برای کمک به کشورهای جهان سوم تاسیس شده است.] تمرکز جدیدی را بر تقویت حکمرانی محلی باز و پاسخگو در جوامعی که در آن کار میکند پذیرفته است. بهعلاوه، سئول به دنبال ایفای نقشی پیشرو در «اجلاس سالانه برای دموکراسی» است؛ اجلاسی که در اصل ابتکار ایالاتمتحده برای مبارزه با اقتدارگرایی در سراسر جهان به شمار میرود. در سال 2024، سئول میزبان این اجلاس جهانی خواهد بود. به نظر میرسد نزدیکی سیاسی اخیر بین ژاپن و کرهجنوبی هم چرخش سئول را به سمت یک سیاست خارجی مبتنیبر ارزشها تقویت کند.
به رسمیت شناختن اهمیت راهبردی دموکراسی از سوی آسیاییها تنها محدود به متحدان اصلی ایالاتمتحده نیست. اکثریت بزرگی از جوانان آسیایی -حتی آنهایی که در کشورهایی زندگی میکنند که شرکای اصلی ایالاتمتحده نیستند، مانند مالزی، مالدیو، مغولستان و تیمور شرقی- اخیرا در نظرسنجیهای «موسسه بینالمللی جمهوریخواه» اظهار داشتهاند که دموکراسی بهترین شکل حکومت بوده و خواهان تحکیم دموکراسی در کشورهایشان میباشند. در طی چند دهه گذشته، اندونزی به یک دموکراسی کثرتگرای ناقص و در عین حال پررونق تبدیل شده که انتخابات معتبری را برگزار کرده و ضمنا دارای یک جامعه مدنی غنی نیز هست که مصمم به حمایت از آزادی و مسئول دانستن سیاستمداران است. اکنون جاکارتا به سمت حمایت از دموکراسیسازی در خارج از کشور آمده و در اجلاس آسهآن برای انجام تغییرات دموکراتیک در میانمار فشار آورده و میزبانی «مجمع دموکراسی بالی» را نیز که در آن رهبران مدنی و سیاسی اهل آسیا و خاورمیانه آموزش داده میشوند، برعهده دارد. تایوان اولین انتخابات ریاستجمهوری آزاد خود را در سال 1996 برگزار کرد؛ اما امروز، انتخابات رقابتی، جامعه مدنی پررونق و مطبوعات مستقل، این کشور را به آزادترین جامعه آسیا تبدیل کرده است. از سال 2003، «بنیاد تایوان برای دموکراسی» -سازمان غیرانتفاعی دارای بودجه دولتی که از روی «موقوفه ملی برای دموکراسی» ایالاتمتحده الگوبرداری شده است- از گروههای جامعه مدنی طرفدار دموکراسی آسیایی حمایت جدی داشته است.
بسیاری از سازمانهای چندجانبه منطقه هند-آرام، مانند کواد و مجمع جزایر اقیانوس آرام نیز حول حفظ ارزشهای دموکراتیک و مقاومت در برابر اجبار استبدادی سازماندهی شدهاند. اشتیاق آسیا به دموکراسی تصادفی نیست؛ زیرا تاریخ این منطقه نشان میدهد توسعه دموکراتیک در رشد اقتصادی نقش اساسی داشته است. ثروتمندترین کشورهای آسیایی همگی از نهادهای دولتی پاسخگو، انتخابات منظم، حقوق مالکیت و حاکمیت قانونی قوی سود میبرند. علیرغم تبلیغات چین درباره معجزه توسعه، مرفهترین جوامع آسیا جوامع باز به شمار میروند. با مشاهده شکوفایی اقتصادی ژاپن، کرهجنوبی و تایوان، شهروندان و رهبران آسیایی به عینه دریافتهاند که سرمایهگذاری در نهادهای دموکراتیک از نظر راهبردی عاقلانه است.
سقوط آزاد
با این وجود، فشار بر حکومتهای دموکراتیک در سراسر منطقه هند-آرام، از جمله در توسعهیافتهترین دموکراسیهای منطقه، در حال افزایش است. بسیاری از کشورهای آسیایی ذیل اجبار اقتصادی آشکار چین قرار گرفتهاند؛ کمااینکه زمانی که استرالیا، هند، ژاپن، فیلیپین و کره جنوبی از پیروی از خط پکن در مناقشات ارضی یا دیپلماتیک خودداری کردند، چین آنها را با ممنوعیت وارداتی در بخشهای کلیدی مواجه ساخت. چنین اجبار اقتصادی با تلاش برای وادار کردن رهبران منتخب به وفاداری بیشتر به منافع چین، در مقایسه با منافع شهروندان خود، دموکراسی و حاکمیت ملی را سرنگون میسازد.
کشورهای آسیایی هدف عملیات نفوذ گسترده حزب کمونیست چین نیز هستند. در سال 2015، استرالیا از کشف کمپینهای نفوذ چینی که به خوبی تامین مالی شده و در پارلمان این کشور نفوذ داشتند، خبر داد و متعاقبا قوانین سختگیرانهای را برای ثبتنام عوامل بالقوه نفوذ خارجی تصویب کرد. اخیرا هم یک طرح فسادآمیز ذیل حمایت دولت پکن با موفقیت توانست رهبران جزایر سلیمان را تحت فشار قرار دهد تا حقوق جدیدی را برای استقرار کشتیهای نیروی دریایی چین در بنادر این کشور و استقرار افسران پلیس چینی در خاک جزایر سلیمان در نظر بگیرند [توضیح مترجم: اشاره دارد به حمایت دولت چین از روزنامههای جزایر سلیمان در قالب ارائه تجهیزات در ازای آنچه چینیها از آن بهعنوان «ترویج حقیقت درباره سخاوت چین و اهداف توسعهای آن» یاد میکنند].
تلاشهای فزاینده چین برای محاصره راهبردی استرالیا نشاندهنده تمایل این کشور برای بهرهبرداری از آسیبپذیریهای موجود حتی در دموکراسیهای قوی است؛ اما فشار چین در کشورهایی که دموکراسی نبوده یا دموکراتیک شدن در آنها برگشتپذیر است، خطرات ویژهای ایجاد کرده است. کشورهای کلیدی آسیا اکنون بین پذیرش آزادی یا اقتدارگرایی قرار دارند؛ مثلا یک حزب اپوزیسیون در انتخابات سال 2023 تایلند به پیروزی خیرهکنندهای دست یافت، اما پس از آن شاهد بودیم که نخبگان حاکم با حفظ نظم قدیمی مانع تغییرات قاطع شدند. فشار ایدئولوژیک چین موازنه موجود در این کشورهای کوچک را به ضرر دموکراسی رقم میزند. اتهاماتی موثق درباره نفوذ چین در فرآیندهای سیاسی جزایر اقیانوس آرام وجود دارد؛ کمااینکه نائورو [توضیح مترجم: کشوری جزیرهای و کوچک در اقیانوس آرام جنوبی که کمجمعیتترین کشور جهان پس از واتیکان و کوچکترین جمهوری در جهان به شمار میرود] اخیرا به درخواست پکن به رسمیت شناختن دیپلماتیک تایوان را پس گرفت.
کشورهای آسیایی بعضا از تمایل آمریکا به قاببندی حمایت خود از دموکراسی در قالب عبارات متکبرانه و حتی منجیگرانه دل خوشی ندارند. حتی نزدیکترین دوستان ایالاتمتحده در منطقه هند-آرام نیز با تاریخ متمایزی که حس ارزشمند بودن دموکراسی را در ایالاتمتحده شکل داده است، اشتراکی ندارند. همانطور که یکی از مقامات ارشد استرالیایی به نویسندگان مقاله حاضر اظهار داشت: «آمریکا برای تعریف دموکراسی خود سه جنگ بیرحمانه انجام داده است؛ اما در کشور ما چند نفر با ریشهای بلند سندی را امضا کردند و گفتند: درسته، حالا بیایید به میخانه برویم.»
کشورهای آسیایی که شهروندان آنها مجبور بودهاند برای نیل به حکومت دموکراتیک بجنگند - مثلا تایوان و کرهجنوبی - اغلب با فوریت بیشتری از دموکراسی بهعنوان یک ارزش جهانی صحبت میکنند؛ اما آنها نیز در دیپلماسی با همسایگان خود بااحتیاط بیشتری عمل میکنند. با این وجود، حتی اگر لحن و رویکرد کشورهای آسیایی در حمایت از دموکراسی با آمریکا یکسان نباشد، مفروضات زیربنایی که باعث شد پری، ماهان و ریگان را حمایت از جمهوریهای دارای حکمرانی مطلوب را ذیل مزیت ژئوپلیتیک تعریف کنند؛ در سراسر منطقه ریشه دوانده است. همچنین این باور نیز وجود دارد که تهدیدهای اعمالشده علیه دموکراسی به دلایل منافع ملی نیازمند پاسخ هستند.
بیمه خطر
اگر ایالاتمتحده صرفا از یک راهبرد واقعگرایانه در آسیا پیروی کند، نتیجه به نفع چین خواهد بود؛ زیرا پکن به هیچ صورتی ایدئولوژی را کنار نمیگذارد. حزب کمونیست چین گروههای طرفدار دموکراسی، سیاستمداران مدافع دموکراسی و فعالان مستقل در خارج از کشور را دقیقا به این دلیل تحریم میکند که معتقد است توسل به مسئولیتپذیری، شفافیت و ارزشهای دموکراتیک مزیتهای ژئواستراتژیک چین را تضعیف میکند. اسناد فاششده حزب کمونیست نشان میدهد که چین بهطور فعال راهبرد برهم زدن دموکراسیها و اتحادهای دموکراتیک را در آسیا و همچنین در سایر نقاط جهان دنبال میکند.
اجبار در آسیایی که آزادتر و دموکراتیکتر باشد برای حزب کمونیست سختتر خواهد بود؛ رقبای چین در آسیا، جوامع بازی هستند که یکی از دلایل مشارکت قوی آنها با ایالاتمتحده، اشتراک ارزشی با واشنگتن میباشد. در مقابل، نزدیکترین متحدان پکن نیز حکومتهایی هستند که شهروندان در آنها درمورد نحوه اداره امور حاکمانشان نقش چندانی ندارند. عقبنشینی ایالاتمتحده از حمایت آشکار از ارزشهای دموکراتیک، تلاش چین برای تسلط را آسانتر کرده و فرصتهای جدیدی را برای پکن فراهم خواهد کرد تا با رشوهدهی راه خود را برای تامین سرمایههای جدید، دسترسی به نقاط مهم نظامی و نفوذ بر زیرساختها و حوزههای دیجیتال در مکانهای جغرافیایی کلیدی در آسیا باز کند.
به جای دوری جستن از ترویج ارزشهای جهانی، ایالاتمتحده باید بهطور عملگرایانه با شرکای منطقهای خود برای تحکیم زیرساختهای دموکراتیک هند-آرام کار کند. واشنگتن میبایست بهویژه توکیو و سئول را تشویق کند تا برای رهبری توسعه دموکراتیک در منطقه گام بردارند. کاخ سفید باید واضحتر اعلام کند که توسعه زیرساختهای دموکراتیک منطقه یک اولویت راهبردی است و آژانسهای توسعه ایالاتمتحده و سازمانهای غیردولتی که از بودجه کنگره استفاده میکنند، میتوانند با به اشتراک گذاشتن بهترین شیوهها و همسو کردن راهبردهای کمکهای توسعهای حمایت بیشتری از این کشورها ارائه کنند.
در سراسر منطقه واشنگتن باید برنامههایی را برای کمک به مبارزه با فساد، پناه دادن به مخالفان سیاسی تحت تعقیب و توانمندسازی اصلاحطلبان دموکراتیک دنبال کند و فرصتهای جدیدی فراتر از اشکال سنتی همکاریهای نظامی و اقتصادی را برای مشارکت با متحدان آسیایی ارائه دهد. ایالاتمتحده میتواند بهطور سودآوری در تقویت جایگاه پارلمان در این منطقه سرمایهگذاری کند، رهبران جوان آسیایی را که میخواهند اصلاحات دموکراتیک انجام دهند، تقویت و از روزنامهنگاران تحقیقی و ناظران جامعه مدنی حمایت کند تا سیاستمداران را در برابر نفوذ بدخیم خارجی صادق نگه دارند. ایجاد ائتلافهای مدنی و سیاسی از جمله با رهبران نسل بعدی آسیایی راهی مناسب برای آمریکاییها در جهت سرمایهگذاری در یک منطقه هند-آرام باز است- نه اینکه فقط بر روابط دولت با دولت و ارتش با ارتش تکیه شود.
نظام پشتیبانی
اولویت دادن به حمایت از دموکراسی در آسیا به این معنا نیست که واشنگتن میتواند یا باید همکاری خود را با شرکای غیردموکراتیک یا شرکایی که دموکراسی آنها دارای کاستی است متوقف کند. کشورهای اقتدارگرا مانند ویتنام در منافع ایالاتمتحده مبنیبر وجود یک منطقه هند-آرام باز و آزاد مشترک هستند؛ اما در عین حال مخالفتهای سیاسی را در داخل سرکوب میکنند. رژیمهای ترکیبی مانند سنگاپور نیز دارای منافع حیاتی امنیتی و اقتصادی مشترک با ایالاتمتحده هستند اما شهروندان آنها دارای حقوق کمتری هستند. فضای مدنی و رسانهای هند محدودتر شده است و حتی با وجود رقابت انتخاباتی و محبوبیت نخستوزیر نارندرا مودی در میان مردم هند، سیاستهای فرقهای دولت حقوق اقلیتها را تهدید میکند. با این وجود، ایالاتمتحده که خود با چالشهایی در حوزه بهترین شیوههای کنش دموکراتیک مواجه است محق است با کشورهایی از این نوع همکاری نزدیک داشته باشد، زیرا آنها در جلوگیری از تهدید بزرگتر پیشروی آزادی - هژمونی چین تمامیتخواه- مشترک هستند.
البته حتی در این کشورها نیز ایالاتمتحده و شرکای آسیایی آن میتوانند با تعامل با همه بخشهای جامعه - از جمله رهبران جوان، روزنامهنگاران مستقل و فعالان دیجیتال - و نه صرفا نخبگان حاکم، با عقبنشینی دموکراتیک مقابله کرده و خود را برای روزی که تغییرات سیاسی فضای مناسبی را برای مشارکت دموکراتیک ایجاد کند، آماده سازند. مثلا میانمار را در نظر بگیرید؛ جایی که کودتای نظامی در سال 2021 به یک گذار تاریخی اما ناقص بهسوی دموکراسی پایان داد؛ اما امروزه در این کشور بهندرت کسی از رژیم نظامی حمایت میکند، اکثر شهروندان نظر منفی نسبت به چین دارند و بیشتر آنها نیز دموکراسی را بهترین شکل حکومت میدانند.
بازی هوشمندانهای که واشنگتن باید در این شرایط انجام دهد نادیده گرفتن این نقطه اتکای راهبردی نیست، بلکه متحد شدن با شهروندان شجاع میانماری خواستار تغییرات دموکراتیک و در عین حال تشویق دولتهای متحد و جوامع مدنی آنها به انجام همین کار است. کشورهایی مانند اندونزی، مالزی و فیلیپین درنهایت زمانی حکومت تکحزبی را زیر پا گذاشتند که توسعه اقتصادی طبقات متوسط بزرگی را ایجاد کرد که خواهان حقوق سیاسی بیشتری بودند. البته واشنگتن زمانی با این کشورها کار کرد که دموکراسی نبودند؛ اما تلاشهای ایالاتمتحده برای پرورش جامعه مدنی درنهایت به فعالان این کشورها کمک کرد تا به دنبال گشایشهای دموکراتیک باشند. این کشورها اکنون الگویی برای ملتهای دیگر هستند. طرفداران دموکراسی در کشورهایی مانند کامبوج میتوانند به جای غرب به همسایگانی مانند کرهجنوبی و اندونزی بهعنوان الگوهایی برایگذار دموکراتیک خود نگاه کنند.
به لطف کانونهای جمعیتی مانند هند و اندونزی اکنون تعداد کسانی که در آسیا ذیل حکومتهای دموکراتیک زندگی میکنند بیشتر از سایر نقاط جهان است. در آسیا آن دسته از کشورهایی بیشترین مقاومت را در برابر ارعاب، اجبار و تطمیع چین دارند که دارای نهادهای موثری میباشند. ایالاتمتحده باید بهطور عملگرایانهای با شرکای منطقهای خود برای تقویت زیرساختهای دموکراتیک که پایهای پایدار برای صلح، کثرتگرایی و رفاه هستند کار کند.