زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز: تقریبا کمتر از یک ماه تا برگزاری انتخابات مجلس باقی مانده و نتایج بررسی صلاحیتها نیز هنوز به ایستگاه پایانی خود نرسیده است. سوالی که اما همچنان در این مورد بدون پاسخ باقی مانده، حضور و نقشآفرینی اصلاحطلبان در انتخابات اسفندماه مجلس دوازدهم است. تقریبا از همان روزهای ابتدایی آغاز ثبتنام داوطلبان در انتخابات مجلس، اصلاحطلبان و جبهه اصلاحات مشخصا اعلام میکرد که توصیهای به حضور و عدمحضور افراد جبهه در انتخابات نمیکند، امری که این گزاره را پررنگ کرد اینکه جبهه اصلاحات قصد حضور و نقشآفرینی جدی در انتخابات اسفند ماه را ندارد و در این میان تنها طیفهای معتدلتر اصلاحطلبی از عزم جدی برای مشارکت در انتخابات گفتند. با این حال روز یکشنبه در جریان برگزاری جلسه مجمع عمومی جبهه اصلاحات، سندی تحت عنوان راهبرد انتخاباتی اصلاحطلبان مورد تصویب قرار گرفت که البته کلیات آن در دیماه مورد تایید اعضای جبهه قرار گرفته بود. نگاهی به این سند نیز همان احتمالات مطرح شده در مورد نوع نقشآفرینی و حضور اعضای جبهه را مورد تایید قرار میدهد و درواقع میتوان گفت سند راهبردی اصلاحطلبان، حرف تازهای برای گفتن ندارد، اما همچنان بر طبل بیمیلی به حضور در انتخابات و حضور مشروط اصلاحطلبان بر انتخابات میکوبد، البته برخی شنیدههای خبرنگار «فرهیختگان» از اعضای حاضر در جلسه نیز موید این گزاره است که مخالفتهایی در مورد سند منتشر شده از جانب برخی نمایندههای احزاب اصلاحطلب وجود داشته است.
سخنگوی جبهه اصلاحات: ما با انتخابات قهر نکردهایم
برای بررسی جزئیات بیشتر آنچه در جلسه مجمع عمومی جبهه اصلاحات گذشته و چگونگی تصویب سند راهبردی جبهه، با جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید. امام در ابتدا درباره تصویب سند راهبردی اصلاحطلبان گفت: «کلیات سند در 10 دیماه تصویب شد، دوستان پیشنهادهایی در جزئیات داشتند که سند در اختیار احزاب و دوستان عضو جبهه قرار گرفت و پیشنهادهایی مطرح شد و کمیته راهبردها با توجه به پیشنهادها، جلسات متعددی در این مدت با اشخاص و احزاب داشتند درنهایت پیشنهادها جمعبندی شد و در جلسه یکشنبه، مجدد در دستورکار جبهه قرار گرفت و کلیاتی که قبلا تصویب شده بود، با لحاظ پیشنهادهای جدید در مواردی که باید پرداخته میشد روز یکشنبه نهایی و تصویب شد.»
امام درباره نکات مهمی که در سند راهبردی مورد اشاره قرار گرفته نیز گفت: «بیشتر بحث جایگاه اصلاحطلبی و نوع نگاه اصلاحطلبان و آن چیزی که مشی اصلاحطلبی در ارتباط با نوع سیاستگذاری، سیاستورزی بوده است، بحث اصلاح امور کشور در ارتباط با مدیریتها و تغییر ساختار، برای کارآمدی و افزایش کارآمدی نظام سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اداری در راستای اعتلای ایران از طریق فعالیتهای قانونی، با توجه به ظرفیتها و اتکا به ظرفیتهای مدنی و شیوههای مسالمتآمیز و خشونت پرهیز در این راهبرد تصریح شده است. آن چیزی که در این راهبرد وجود دارد با توجه به اینکه حقوق ملت و حقوقی که در قانون اساسی مصرح شده؛ مثل توجه به انتخابات، مراجعه به آرای عمومی و نقش محوریای که ملت و قانون اساسی دارد و باید در برنامه اصلاحطلبان باشد، پرداخته شده است. در وضعیت جاری کشور و آن چیزی که ما به آن احتیاج داریم، نقش مردم و انتخاباتی است که میتواند نقش و جایگاه مردم در آن تعیینکننده باشد و لوازمی که باید برای برگزاری انتخابات فراهم شود این است که این وظیفه حکومت و دولتمردان و کارگزاران اجرایی، توجه شود و عملا ما شاهد ناکامی تحقق مطالبات مردم هستیم و نقشی که مردم باید داشته باشند، تاثیر در انتخابات و معنا دادن به انتخابات، نهادهای انتخابی که برآیند رای مردم و اکثریت باشد، آن جایگاه را ندارد و ما باید تلاش کنیم که برای هر چه بیشتر شدن گستره انتخاب مردم به انتخابات معنا بدهیم و از این رویکردهای تنگ نظرانه و انحصارطلبانه مجریان و ناظران و دخالتهای بیرویه نهادهای غیرمسئول، فاصله بگیریم و تلاش کنیم صندوق و انتخابات معنا پیدا کند و به جایگاه واقعیاش برگردد. ما هم باید در این راستا تلاش کنیم. عملا اگر این اتفاقات نیفتاده و انتخاباتی را شاهد باشیم که در ادامه انتخاباتهای 98 و 1400و در راستای یکدستسازی حکومت باشد، اگر کاندیدا نداشته باشیم، لیست نداریم و اگر لیستی نداشته باشیم، قاعدتا نمیتوانیم مشارکتی در انتخابات داشته باشیم. اینکه مشارکت نداریم به معنای قهر با صندوق و تحریم نیست؛ این تفسیری است که افرادی که این شرایط را به ما تحمیل کردند، وارد میکنند و هزینه رفتار و سیاستهای غلطشان را به پای اصلاحطلبان شارژ میکنند؛ در صورتی که اصلاحطلبان هیچ موقع بحث تحریم را نداشتند و اینکه موظف بشوند، تکذیب کنند که جریان اصلاحات، اگر کاندیدایی ندارد بیاید از کاندیدای دیگری حمایت کند و به آن رای بدهد، این حرف غیرمنطقی و بیربطی است که جبههاصلاحات تن به چنین خواستهای نخواهد داد. اینها مواردی است که در این سند راهبردی کاملا مشخص است؛ اینکه فکر کنیم با صندوق قهر کردهایم و دنبال تحریم انتخابات هستیم اصلا درست نیست، علیرغم اینکه ما شاهد عدم مشارکت هستیم، ولی کماکان تلاش میکنیم حاکمیت را قانع کنیم از این مسیری که رفتند و باعث این ایجاد شدن این فاصله شده جلوگیری کنیم.»
ملاک آن چیزی است که در جبهه تصویب شده
جواد امام در ادامه در پاسخ به اینکه در جریان جلسه چه نظرات موافق و مخالفی مطرح شده نیز گفت: «این جلسه هماندیشی بوده و نظرات قبلا مطرح شده است. چیزی که در جبهه تصویب میشود با رای اکثریت ملاک است و مورد پذیرش همه اعضای جبهه است؛ پیشنهادات در جلسه علنی مطرح نشده است؛ هرکس یک نگاهی داشته که نهایتا این نگاه در تبادل نظر با افراد مطرح شده و به رای گذاشته شده است. اینکه جزئیات پیشنهاد آن را من مطرح کنم، و 20 صفحه پیشنهاد بوده و این موارد. من به شما بگویم، آن چیزی که الان ملاک است و مورد نظر جبهه قرار گرفته، سند راهبردی است که در جبهه تصویب شده است.»
تصویب یا عدم تصویب سند راهبردی، تفاوتی در عملکرد جبهه اصلاحات ایجاد نمیکند
سعید نورمحمدی، سخنگوی حزب ندای ایرانیان، ضمن اشاره به اینکه آنها از جمله افرادی بودند، که به این رای منفی دادند و پیشنهاد آنها در جلسه مورد تایید قرار نگرفته، درباره برخی موارد اشارهشده در سند گفت: «سند در مورد شرکت یا عدم شرکت در انتخابات نبوده، در مورد راهبرد کلی انتخاباتی اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات است و پیشفرضهایی است که چطور در انتخابات شرکت کنیم. درباره راهبردها بهطور کلی اشاره شده است. واقعیت این است که تفاوتی نمیکرد این راهبرد مصوب میشد یا نه؛ پیشنهاد ما مصوب میشد یا نه. در پیشفرضها ما متفاوت از دوستان نگاه میکردیم، منتها در هرحال کاندیدایی وجود ندارد که بشود از آن حمایت کرد. 25 نفر در شهرستانها، حضور دارند، از آنها حمایت خواهیم کرد اما در آن راهبرد تفاوت چندانی هم نداشت. تنها فشار ما این بود که این سند رسمی منتشر نشود وگرنه در عمل تفاوت چندانی نداشت.» نورمحمدی در ادامه در پاسخ به اینکه از میان اسامیای که شورای نگهبان در بررسی مجدد تایید کرده چه تعداد اسامی به چهرههای شاخص اصلاحطلبان اختصاص داشت نیز گفت: «خودتان هم لیست را ببینید متوجه میشوید، فرد شاخصی در میان آنها نیست. در تهران که هیچ فردی نیست، در شهرستان هم عمدتا همین است؛ مثلا در خراسان شمالی؛ شش اصولگرای دیگر تایید شدند، هیچ اصلاحطلبی تایید نشده است. استانهای دیگر هم وضعیت مشابهی دارند. مثلا لیستی که نگاه میکردیم فقط یک نفر در استان آذربایجان غربی تایید صلاحیت شده است.»
راهبرد تکراری اصلاحات در انتخابات اسفند
متن سند راهبردی که مورد تصویب جبهه اصلاحات قرار گرفته است، شامل سه بخش، تحلیل وضعیت موجود، اصول راهبرد انتخاباتی جبهه اصلاحات ایران و اصلاحطلبان و وضعیتهای انتخاباتی محتمل است که در تحلیل وضعیت موجود به انتقاد از شرایط برگزاری انتخابات پرداخته و اصلاح قانون انتخابات را نیز مورد انتقادات قرار داده است. در بخش اصول راهبردی انتخاباتی جبهه اصلاحات به چهارچوب راهبردی انتخاباتی اصلاحطلبان پرداخته و ضمن تاکید بر اینکه معنابخشی به انتخابات، مهمترین رسالت اصلاحطلبان است، به این نکته اشاره شده که برای دستیابی به این هدف، میبایست جامعه را به مشارکت در انتخابات و عدم انفعال قانع کرد. در بخشی از این متن آمده است: «شرکت و مشارکت در انتخابات یک حق عمومی و شهروندی است و هدف از آن تلاش برای حضور موثر در ساختار نظام بهمنظور اصلاح امور است. طبعا انتخاباتی میتواند هدف اصلاحطلبان را تامین کند که در چگونگی اداره کشور نقش و تاثیر جدی داشته و نمایشی و حاشیهای نباشد.» تاکید بر اینکه انتخاباتی میتواند هدف اصلاحطلبان را تامین کند که در آن نقش داشته باشند و حضورشان نمایشی نباشد، تکرار اظهارات چند وقت اخیر اصلاحطلبان مبنیبر حضور مشروط در انتخابات است. امری که در دورههای مختلف مجلس نیز همواره مورد انتقاد قرارداشت که اصلاحطلبان مشخصا در مواردی حضور جدی و موثر در انتخابات خواهند داشت که از پیروزی خود در انتخابات مطمئن باشند و در صورتی که نسبت به پیروزی خود تردید داشته باشند، کفه سنگین نقد را متوجه نهادهای نظارتی انتخاباتی میکنند. در سمت دیگر تاکید جبهه اصلاحات بر عدم حضور نمایشی و حاشیهای در انتخابات نیز در شرایطی مطرح میشود که برخی این نقد را متوجه جبهه اصلاحات میدانند که اساسا ماهیت و موجودیت یک حزب سیاسی در انتخاباتها و میدان رقابتها معنا پیدا میکند. حال در چنین شرایطی مطرح کردن این گزاره که اگر حضور آنها در انتخابات نمایشی باشد، معنایی ندارد و با این توجیه از عدم حضور در انتخابات صحبت کردن، اساسا موجودیت یک حزب سیاسی را با تشکیک مواجه میکند. با این حال اما به نظر میرسد اصلاحطلبان در این بند نیز به نوعی از تحریم انتخابات پیشرو صحبت به میان میآورند، امری که تلاش دارد تا با اعلام اینکه این نگاه وجود دارد که حضور اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو نمایشی خواهد بود، عدم حضور خود را موجه بدانند. امری که البته از جانب طیفهای میانهرو اصلاحات نیز مورد انتقاد قرار گرفته است. حسن روحانی که نامزد مورد حمایت اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری 92 و 96 بود نیز در سخنرانی خود در جبهه اصلاحات به این موضوع تاکید کرد و گفت: «هاشمی در هر شرایطی در صحنه سیاست حضور پیدا میکرد.» به نظر میرسد این نقد رئیسجمهور سابق ناظر به اصلاحطلبانی است که از عدم حضور و تحریم در انتخابات صحبت به میان میآوردند.
اما و اگرهای اصلاحات برای حضور در انتخابات مجلس
در ادامه این سند در اصول راهبردی اصلاحات در انتخابات آمده است:«اگر حاکمیت بتواند به هر نحو جامعه را به آشتی با صندوقهای رأی قانع سازد، اصلاحطلبان حتی اگر به عدم اقبال جامعه به کاندیدای خود مطمئن باشند، ناگزیر از شرکت در انتخابات خواهند بود زیرا در چنین شرایط مفروضی عدم شرکت در انتخابات، پشت کردن به جامعه است. مرجع تشخیص اقبال جامعه به انتخابات، مجمع عمومی جبهه اصلاحات ایران است.» در این رابطه چند نکته مورد توجه قرار دارد. جبهه اصلاحات در این متن حاکمیت را مسئول آشتی جامعه با صندوقهای رای میداند. در رابطه با حضور و مشارکت مردم در انتخابات مولفههای متفاوتی وجود دارد که البته یکی از آنها متوجه نهادهای نظارتی انتخابات است. بخشی نیز ناظر به نگاه مردم به کارآمدی دستگاههای اجرایی است اما در این میان احزاب و گروههای سیاسی که به نوعی حلقه واسط میان حاکمیت و مردم هستند نیز نقش موثری در افزایش میزان مشارکت مردم در انتخابات دارند، در حالی که جبهه اصلاحات در این سند تنها نظام حکمرانی را مسئول فراهم کردن شرایط برای حضور احزاب در انتخابات میداند و در ادامه اعلام میکند، اگر شرایط فراهم باشد، جبهه ناگزیر به حضور در انتخابات است. درواقع عملا احزاب تنها در شرایط فراهمی که برای آنها در نظر گرفته شده، در انتخابات حضور پیدا خواهند کرد، آنهم در صورتی که از پیروزی خود مطمئن باشند. درواقع حلقه مفقوده این گزاره نقش احزاب برای ترغیب مردم به حضور پای صندوقهای رای است که به نظر میرسد اهمیت آن در سند راهبرد انتخاباتی اصلاحطلبان نادیده گرفته شده است.
در ادامه این سند آمده: «در شرایط برگزاری انتخابات آزاد، رقابتی و منصفانه که طی آن احزاب و تشکلهای مختلف با کاندیداهای خود امکان مشارکت داشته باشند اصلاحطلبان باید تمام تلاش خود را برای قانع کردن جامعه به شرکت در انتخابات به عمل آورند و بهمنظور ترغیب حاکمیت به تداوم این رویکرد حتیالمقدور بکوشند در چنین انتخاباتی شرکت کنند.» این بند نیز تکرار همان گزاره حضور مشروط در انتخابات است. در ادامه این متن نیز آمده: «درصورتیکه هیچ یک از احتمالات فوق رخ نداد طبعا اصلاحطلبان نمیتوانند در انتخاباتی تهی از معنا، غیررقابتی و غیرمنصفانه و غیرموثر در اداره کشور شرکت کنند. این البته به معنای قهر آنان با صندوق رأی نیست بلکه برعکس اصلاحطلبان موظفند بهرغم عدم مشارکت در چنین انتخاباتی تمامی مساعی خود را برای اقناع یا الزام حاکمیت به برگزاری انتخابات مطلوب مبذول دارند.» در ادامه نیز درباره ارائه یا عدم ارائه لیست توسط اصلاحطلبان آمده است: «درصورت تصمیم جبهه اصلاحات برای ارائه لیست در انتخابات براساس ارزیابی و رای جمعی به شیوه دموکراتیک در مجمع عمومی جبهه اصلاحات هر استان با رای دو سوم اعضا اتخاذ تصمیم خواهد شد. تصمیم مجمع عمومی جبهه اصلاحات در مرکز و استانها موضع رسمی جبهه بوده و رعایت مفاد تبصره یک ماده شش اساسنامه جبهه اصلاحات برای اعضا الزامی است و اعضا نمیتوانند با عنوان اصلاحطلبی و جبهه اصلاحات برخلاف آن اقدام به ارائه لیست کنند.»
ما نمیآییم، دیگران هم نیایند
نگاهی به بخشهای از متن منتشرشده چند نکته را مورد توجه قرار میدهد، از جمله اینکه متن منتشر جبهه راهبردی اصلاحات به موضوع تازهای اشاره نکرده است، این موارد پیش از این نیز در موضعگیریها و بیانیههای جبهه اصلاحات مورد تاکید قرار میگرفت. از طرف دیگر به نظر میرسد همچنان میل اصلاحطلبان به تحریم انتخابات مجلس دوازدهم استوار است اما این امر را در قالب شروط و فراهم شدن شرایط برای حضور در انتخابات مطرح میکند و تلاش میکند تا برای مشخص نشدن این راهبرد همچنان در وسط ماجرا قرار بگیرد. در واقع هم از نگرانی درباره عدم مشارکت مردم در انتخابات صحبت میکند، هم حاکمیت را مسئول کشاندن مردم پای صندوقهای رای میداند، هم از سمتی این گزاره را مطرح میکند که درصورتی در انتخابات حضور پیدا خواهد کرد که حضورش نمایشی نباشد. این موارد البته در شرایطی مطرح میشود که برخی این انتقاد را متوجه اصلاحطلبان میکنند که جبهه اصلاحات درحالی نهادهای نظارتی انتخابات را عامل کاهش مشارکت در انتخابات میدانند و بررسی صلاحیتها را مورد انتقاد قرار میدهند که تقریبا هیچ یک از چهرههای شاخص اصلاحات در انتخابات حضور پیدا نکردند و در حال حاضر تنها طیفهای میانهرو اصلاحات برای حضور در انتخابات عزم جدی داشتهاند. در واقع مشارکت یا تحریم و مشارکت مشروط، به محل اختلاف افراد و طیفهای مختلف در جبهه اصلاحات تبدیل شده است. اما در سمت دیگر نیز به نظر میرسد جبهه علاوهبر اینکه عزم جدی برای حضور و مشارکت در انتخابات ندارد، به این نکته تاکید میکند که هیچکس اجازه ندارد به نام اصلاحطلبی، لیستی منتشر کند، امری که نشان میدهد که علاوهبر سیاست با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن جبهه اصلاحات در انتخابات اسفند، تلاشی دارد تا دیگر طیفهای جبهه اصلاحات را به سمت تحریم انتخابات هل دهد. در واقع علاوهبراینکه جبهه اعلام میکند توصیهای به حضور یا عدم حضور افراد در انتخابات نمیکند اما مشخصا دیگر احزاب اصلاحطلب را به تحریم انتخابات دعوت میکند.