فاطمه بریمانی، خبرنگار گروه جهانشهر: جنگندهها، توپخانهها و تسلیحات سنگین در جنگ یک منطقه را نابود میکند اما باعث پیروزی نمیشود. در جنگ حرف آخر را ارتشی میزند که روی زمین مستقر است و منطقه را تثبیت کرده است. در جنگ غزه، با وجود بمباران گسترده مناطق مسکونی و تبدیل شمال غزه به ویرانهای کامل، صهیونیستها حتی با تانکها و نفربرهای زرهی نیز ناتوان از تسلط بر زمین هستند. برای فلسطینیها و راکتهای یاسین 105، هیچ هدفی به شیرینی تانکهای مرکاوا نیست. رزمندگان غزه با همین راکتها تیپ گولانی را از غزه فراری داد و صهیونیستها را ناچار کرد بدون سر و صدا، به دنبال عقبنشینی از منطقه غزه باشد. صهیونیستها برای سرپوش بر این رسوایی 90 روزه، ماجراجوییهایی هم در منطقه با ترور چند فرمانده مقاومت از ایران و حماس کردند اما آنها هم نتوانستند شکافهای داخلی ایجادشده در سرزمینهای اشغالی را سامان دهند. برای بسیاری از تحلیلگران درباره آینده این جنگ ابهام وجود دارد اما برخی دیگر بهویژه کسانی که شناختی از جبهه مقاومت دارند معتقد به پیروزی این جبهه در جنگ هستند؛ چراکه اسرائیل با وجود کمکهای تسلیحاتی و فرماندهی آمریکا نتوانست به هیچ یک از اهداف ازپیشتعیینشدهاش دست پیدا کند. سهشنبه هفته گذشته دانشکده حقوق و علومسیاسی دانشگاه تهران میزبان نشستی مجازی با عنوان «آینده جنگ غزه» و با ارائه سامی العریان، رئیس مرکز مطالعات اسلام و امور بینالملل دانشگاه زعیم استانبول بود. متن کامل این نشست را در ادامه میخوانید.
جنگ میان اسرائیل و مردم غزه از 7 اکتبر شروع نشده، بلکه یک و نیم قرن است که این درگیری ادامه دارد. پس از شکلگیری دولت-ملت بعد از پیمان وستفالی، یهودیها به گرایشهای ناسیونالیستی اهمیت بیشتری دادند. در نیمه قرن نوزدهم با اندیشه هرتزل، این گرایشات بهوضوح مطرح شد که یهودیت را از یک دین به یک قوم تبدیل کرده بود. همزمان با این موضوع در آغاز قرن بیستم، دو مساله برای فلسطین مهم شد؛ یک موضوع بحث یهودیان و موضوع دوم هم حول محور یک سوالی بود که برای قدرتهای آن موقع مانند فرانسه و انگلیس درباره خاورمیانه مطرح شد. این قدرتها مدتهای طولانی با اعراب، کشورهای اسلامی و مردم مسلمان مشکل داشتند. کشورهای اروپایی به این فکر افتادند که با شکلگیری یک دولت یهودی هر دو مشکل، یعنی هم مشکل یهودیان و نژادپرستی -که نسبت به یهودیها طی قرنها شکل گرفته بود و موضوعی که هرتزل مطرح کرده بود- و هم موضوع اعراب و مسلمانان که با آغاز قرن بیستم و افول امپراتوری عثمانی، مهم شده بود را بهطور همزمان حل کنند.
رشد 13 برابری صهیونیستها در 30 سال
بر همین اساس از سال 1918 که 50 هزاریهودی در فلسطین بودند، تا سال 1948 این رقم 13 برابر شد و به 650 هزار یهودی رسید. افزایش این تعداد به دلیل فرصت مهاجرت غیرقانونیای بود که انگلیس برای یهودیان فراهم کرده بود. در سال 1948 جمعیت فلسطینیها حدود یک میلیون و 350 هزار الی یک و نیم میلیون نفر بود. جمعیت یهودیان هم 650 هزار نفر بودند که حدود 750 هزار فلسطینی از این تعداد از طریق پاکسازی نژادی توسط صهیونیستها آواره شدند.
اسرائیل یک دولت نظامی است و برای مشکلاتش هم راهحلهای نظامی انتخاب میکند. در سال 1948 که 78 درصد خاک فلسطین را اشغال کرد و در سال 1967 فلسطین را به اشغال کامل درآورد. برخلاف آن چیزی که عوام میگویند فلسطینیها سرزمینهایشان را نفروختند. بالاترین آمارهایی که برای فروش سرزمین وجود دارد، 6.5درصد است. از سال 1993روند صلح موسوم به اسلو آغاز شد.
مذاکرات صلح و شهرکسازی بیرویه
طبق این توافق راهحل «2 دولت-دو ملت» مطرح شد. قرار بود طی این روند تا سال 1999 به راهحلی برسند که طبق آن فلسطینیها دولتی در 22 درصد فلسطین تشکیل دهند، اما این اتفاق هیچوقت محقق نشد. به همین شکل نزدیک به 30 سال است که روند صلح ادامه پیدا کرده است. از دل روند صلح اسلو تشکیلات خودگردان شکل گرفت. البته تشکیلات خودگردان هم از آن موقع با صهیونیستها همکاری میکرد. لازم است آمار مهمی را ارائه دهم؛ زمانی که مذاکرات صلح آغاز شد، 125 هزار شهرکنشین داشتیم. این شهرکها شهرکهایی هستند که در آن 22 درصد سرزمین فلسطینیها ساخته میشدند. ما امروز بیش از 750 هزار شهرکنشین داریم. این یعنی طی این 30 سال که مذاکرات صورت گرفته تعداد شهرکها و شهرکنشینها مدام درحال افزایش بوده است.
اسرائیل سه راهحل پیشرو داشته است. راهحل اول تشکیل 2 دولت- دو ملت بود که این راهحل هیچوقت محقق نشد. راهحل دوم، راهحل یک دولتی بود. این راهحل با توجه به جمعیت بیشتر فلسطینیها عملا صهیونیسم را بهطور کامل از بین میبرد. راهحل سوم، تشکیل یک رژیم آپارتاید بود. اسرائیلیها در پی تحقق این راهحل هستند. از این طریق سعی کردند تا مشکلاتشان را حل کنند. اسرائیلیها طی این 30 سال به این سمت رفتند که زندگی را برای فلسطینیها خیلی دشوار کنند. در یک سال گذشته، یعنی قبل از 7 اکتبر شرایط زندگی برای فلسطینیها سخت شده بود. دیگر راهحل2 دولت-دو ملت به جایی نرسید و هم سیاست ساخت شهرکها مدام افزایش پیدا کرد. حتی در همان 22 درصد از خاک فلسطین، هم فلسطینیها برای عبور و مرور باید از چند صد تا چک پوینت عبورمیکردند. در 10 ماه ابتدایی سال 2023، 260 فلسطینی شامل 40 کودک کشته شدند و هزار و 680 فلسطینی هم دستگیر شدند. صهیونیستها هم به سمت سیاستهایی رفتند که بتوانند مسجدالاقصی را به دست بیاورند. باید به این مساله هم اشاره کنم که شاید این تحلیل که سال 2005 اسرائیل غزه را ترک کرده، درست باشد اما به مدت 16 سال غزه در محاصره تمامعیار بود. اسرائیلیها این خاک را عملا به یک زندان بدون سقف تبدیل کرده بودند. پنج هزار و 500 فلسطینی هم در زندانهای رژیمصهیونیستی بودند که شرایطشان بعد از روی کار آمدن نتانیاهو خیلی سخت شده بود. ائتلاف تندروی نتانیاهو شرایطی را که قبلا برای زندانیها وجود داشت مانند آموزش در زندان یا امکان ملاقات با خانواده را حذف کرد. همزمان با این شرایط خیلی سخت در غزه و کرانه باختری دنیا هم به این سمت رفت موضوع فلسطین را فراموش کند. از طریق سیاستهای ترامپ بحرین، امارات و مراکش روند عادیسازی با رژیمصهیونیستی را پیش گرفتند.
عادیسازی برای تمرکز بر چین
عربستان هم بهسمت ایجاد روابط سیاسی با رژیمصهیونیستی در حرکت بود. نکته مهم این است در دوران ترامپ و بایدن، تلاش آمریکا دوری از امور خاورمیانه و تمرکز روی چین بوده است و تصمیم داشتند روابطی میان اسرائیل و عربستان ایجاد کنند. عربستان و رژیمصهیونیستی مسئول رسیدگی به مسائل امنیتی منطقه شده و بر روابط منطقه کنترل داشته باشند تا بتوانند اموری مانند محدود کردن ایران و کشورهایی مانند یمن، سوریه و عراق را پیش ببرند و از این طریق آمریکا بتواند اصل تمرکزش را روی کنترل چین بگذارد.
اهداف اصلی عملیات 7 اکتبر
برای عملیات حماس در 7 اکتبر میتوان پنج هدف اصلی درنظر گرفت: 1- از بین بردن محاصره غزه، 2- توقف شهرکسازیها، 3- آزادسازی زندانیها. 4- زدودن غفلت جهان از اتفاقات فلسطین و مقابله با ایجاد روابط دیپلماتیک کشورها با اسرائیل و 5- ادعای اسرائیلیها درباره بیتالمقدس.
عملیات 7 اکتبر بهلحاظ قانون بینالملل یک حمله قانونی و مشروع است؛ چراکه بر اساس قواعد سازمان ملل، مردمی که تحت اشغال هستند این اجازه و حق را دارند از خودشان دفاع کنند، حتی اگر این دفاع از راههای نظامی باشد. در 7 اکتبر درواقع حماس قربانی پیروزی خودش شد و فلسطینیها قربانی پیروزی شدند. علیرغم اینکه به دنیا نشان دادند بحث فلسطین را نمیتوان کنار زد و فراموش کرد، اما اسرائیل از این فرصت برای از سرگیری پاکسازی نژادیاش استفاده کرد.
امروزه ما در فلسطین که شامل کرانه باختری، غزه و فلسطین است، 7.5 میلیون فلسطینی و هفت میلیون و 200 هزار یهودی داریم. اسرائیل در پی حل این مشکل، شرایط و زندگی را برای فلسطینیها خیلی دشوار کرده تا از این طریق آنها ناچار به مهاجرت شوند؛ هر چند براساس تجربه تاریخی، فلسطینیها هیچوقت مهاجرت نمیکنند. در این سه ماه جنگ، 85 هزار فلسطینی کشته و زخمی شده که 22 هزار نفر آنها شهید شدهاند و از این تعداد 9 هزار نفر کودک هستند. 85 درصد فلسطینیهای غزه هم مجبور به ترک خانهشان شدند و الان بدون خانه و پراکنده هستند. در این جنگ تمام زیرساختها شامل مدارس، بیمارستانها، مساجد، کارخانهها و حتی زمینهای کشاورزی از بین رفت. این نوع ویرانی بعد از جنگ جهانی دوم بیسابقه بوده است. یکی از اهداف اصلی حماس در 7 اکتبر همراه و هماهنگ کردن جهان اسلام با فلسطین بود. این حمله باعث شد آن وجهه رژیمصهیونیستی بهعنوان یک نیروی نامرئی -یعنی آنقدر قوی است که نامرئی است- شکسته شود. بهطوری که هزار تا دو هزار رزمنده توانستند اسرائیل را به زانو درآورده و شکست اطلاعاتی سنگینی را متوجه آن کنند. اسرائیل هدفش این بوده از طریق سیاستهای نظامی، کشورهای منطقه را مجبور کند با سیاستهایش همراه شوند. این وجهه از رژیمصهیونیستی بهطور کلی شکسته شد. در جنگ غزه، اسرائیل در تلاش است آن چهره را مجددا بازسازی کند، یعنی میخواهد دوباره آن وجهه نامرئی و قدرتمند بودنش را بازسازی کند. من معتقدم جریان مقاومت، همراهی جهان عرب و جهان اسلام برای حرکتش را زیادی دست بالا محاسبه کرده است. احتمالا اینها گمان میکردند با شروع جنگ، حزبالله هم به جبههها ورود مشابهی پیدا میکند. حزبالله علیرغم اینکه در این مدت درگیریهایی با اسرائیل داشته اما به یک جبهه شمالی تبدیل نشد. البته دلیل این امر هم تا حدودی قابل فهم است؛ چراکه اگر الان حزبالله بخواهد حضور پیدا کند، اسرائیل 70 هزار شهرکنشین را در منطقه شمال تخلیه کرده و حالا آمادگی دفاع از خود را دارد. اگر حزبالله ورود پیدا کند و حیفا و یا تلآویو را بزند، آنها بیروت را میزنند. ولی درعینحال تحلیل من این است حماس بیش از اندازه روی ورود بازیگران حساب باز کرده بود.
قربانی شماتت نشود
سوالاتی مطرح میشود راجعبه اینکه آیا حماس باید این عملیات را انجام میداد یا خیر؟ در رابطه با پاسخ این سوال باید بگویم که اساسا طرح این سوال اشتباه است. ما نباید کاری کنیم قربانی مورد شماتت قرار گیرد. از طرف فلسطینیها واکنش شدید و گسترده صهیونیستها قابل پیشبینی نبوده است. باید بدانیم اینطور نیست اسرائیل فقط تهدیدی برای فلسطینیها باشد. بلکه تهدیدی برای منطقه است و راهحل رفع این تهدید هم عادیسازی روابط با رژیمصهیونیستی نیست. کما اینکه مصر و اردن با اسرائیل روابط برقرار کردند ولی همچنان دچار مشکلاتی بسیاری هستند؛ چراکه رژیمصهیونیستی تلاش دارد قدرتهای دنیا را کاملا حذف کند.
شماره ۴۰۵۱ |
صفحه ۸ |
جهان شهر
دانلود این صفحه
سامی العریان، رئیس مرکز مطالعات اسلام و امور بینالملل دانشگاه زعیم استانبول در نشست «آینده جنگ غزه»:
اسرائیل دنبال تشکیل رژیم آپارتاید است