علی مزروعی، خبرنگار گروه نقد روز: پس از آنکه داعش طی بیانیهای مسئولیت اقدام تروریستی در کرمان را برعهده گرفت یک گزارش در رسانهها منتشر شد که با استناد به برخی استدلالها نقش داعش را منکر شده و انتشار این بیانیه را تحت هدایت رژیمصهیونیستی عنوان کرده بود. ازجمله این استدلالها این بود که استفاده از نام ایران در بیانیه با متون سابق داعش که از عنوان خراسان یا بلاد فارس استفاده کرده تطابق ندارد. بیانیه با تاخیر منتشر شده و عکسها شطرنجی بودند. منتقدان این استدلالها اما معتقدند هم تاخیر و هم استفاده از نام ایران امری بیسابقه در بیانیههای داعش نیست و نمونه عینی آن نیز بیانیه این گروه در مورد اقدامات تروریستی شاهچراغ است. برای بررسی بیشتر این استدلالها و همچنین اهداف داعش از این اقدام و نسبت این اهداف با رویکرد رژیمصهیونیستی با محسن فائضی، کارشناس مسائل فلسطین به گفتوگو پرداختهایم که مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
داعش همزمان با کرمان مسئولیت 10 عملیات دیگر را نیز برعهده گرفت
فائضی در ابتدا به بررسی استدلالهای مطرح شده در مورد عامل نبودن داعش در اقدام تروریستی اخیر پرداخته و توضیح میدهد: «بههرحال داعش یک واقعیت است که یک تفکر و یک بدنه دارد. برمبنای همین تفکر هم، نهتنها در ایران بلکه در کل دنیا عملیات انجام میدهد. در همین بیانیه دیروز داعش ۱۰ عملیات دیگر در نیجریه، فیلیپین و... نیز مسئولیتش پذیرفته شده است. اکثر این عملیاتها هم با روش بیعت گرفتن و انتشار تصاویر پیش از عملیات اجرایی شده است. این تفکر تمرکزش بر یکسری مسائل ازجمله خلافت است. به این معنی که اگر کسی خلافت داعش را نپذیرد از نظر این گروه لایق تکفیر و ترور محسوب میشود و باید کشته شود. این استدلال با هدف مجاب کردن عامل عملیات برای انجام جنایت است. هدف قرار دادن مقبرهها، دیگر موضوع مورد تمرکز داعش است. داعش بهویژه درمورد شیعیان زیارت مقبرهها را نشانه کفر تلقی کرده و انتحار در این مکانها را مشروعیت میبخشد. نمونه مشابهاش حمله تروریستی به حرم امام و دو مرتبه عملیات در شاهچراغ است. البته داعش صرفا عملیات اول را در شاهچراغ برعهده گرفته است. نشانهها اثبات میکند که عملیات دوم هم کار داعش است؛ هرچند بیانیهای نداد. داعش معمولا حملاتی که مجری آن زنده نمیماند را برعهده نمیگیرد. اکثریت اینگونه بوده است. این بخشی از داعش است. تفاوت داعش با گروههای سلفی دهههای گذشته تغییر جایگاه دشمنان مورد هدف است.»
گرگهای تنها؛ عنوانی برای دور زدن فتوا در داعش
یکی از استدلالهایی که در رسانهها منتشر شده بود این بود: «اساسا روش داعش برای اجرای عملیات، ابتدا تهدید، سپس فتوا و بعد اجرای عملیات و بلافاصله انتشار بیانیه پذیرش مسئولیت عملیات است، درحالیکه در این عملیات ابتدا اقدام تروریستی انجام شد و بعد از آن فتوا و تهدید و بیانیه با تأخیر منتشر گردید.» فائضی ضمن رد این ادعا نقش فتوا در اقدامات داعش را اینگونه تشریح میکند: «گروههای القاعده در دهه ۹۰ معتقد بودند ابتدا باید دشمن دور را مورد هدف قرار دهیم و بعد به دشمنان نزدیک بپردازیم که منظورشان گروههای مخالفشان در درون اسلام است. ممکن است این گروهها شیعه یا غیرشیعه باشند. تفکر داعش اما صراحتا اعلام میکند ابتدا باید با گروههای درون اسلام بجنگیم و سپس به سراغ کفار دورتر برویم. لذا میبینیم داعش هیچگونه عملیاتی علیه اسرائیل ندارد و در مورد این رژیم ادعایی ندارد. جابهجایی این اولویت طرفداران داعش را مجاب کرده است که از این باب عملیات انجام دهند. درست است که داعش نیروهایش را غالبا از افراد سرخورده ناسالم روحی انتخاب میکند اما برای فعال شدن همین نیروها نیز بحث فتوا را دستاویز قرار میدهد؛ چراکه نیاز به یک پشتوانه ایدئولوژیک دارد. برای مجری عملیات اما این توجیهات بعضا رخ نمیدهد. آنها اصطلاحی به نام گرگهای تنها دارند. یعنی مجری خودش تشخیص میدهد که چه زمانی برای عملیات مناسب است و وارد عمل میشود بدون اینکه با حلقههای قبلی هماهنگ کند. این موارد که در رسانهها مطرح میشود دلیلی بر رد نقش داعش نیست. بههرحال داعش برگبرندهای به نام تصاویر عاملان را رو کرده است. حداقلیترین برداشتی که میشود کرد این است که اینها جزء نیروهای اجرایی داعش بودند.»
گروههای تروریستی در یک همکاری پنهان با رژیمصهیونیستی عمل میکنند
فائضی انجام عملیات توسط داعش را نافی نقش رژیمصهیونیستی ندانسته و در اینباره توضیح میدهد: « اما درمورد اینکه آیا اسرائیل هم نقشی داشته یا نه، باید ابتدا توجه کنیم این عملیات از چندین ماه پیش طراحی شده و نمیشود آن را خیلی مستقیم به اتفاقات اخیر یعنی ترور شهید موسوی و شهید العاروری ربط داد. سالروز شهید سلیمانی بهخاطر شخصیت ایشان و نوع ترورشان و همچنین اتفاقات سه ماه گذشته یک روز بسیار ویژه محسوب میشود. این عوامل برنامهریزی چندماهه برای عملیات در این روز را توجیه میکند. چیزی که مشاهده میشود همپیمانی عجیب اطلاعاتی بین موساد، منافقین و تکفیریها در دو سه سال گذشته است. بعضا اتاق مشترکی نیز وجود ندارد. کار اطلاعاتی بهشدت پیچیده است. ممکن است نفوذهایی درون برخی حلقههای میانی داعش رخ دهد تا این گروهک به مسیر طراحیشده برای انجام اقداماتی مشابه آنچه در کرمان رخ داد، هدایت شود و نیروهایش برای انجام عملیاتهایی به کار گرفته شوند که به نفع رژیمصهیونیستی هم هست. ما در ماجرای شاهچراغ هم شاهد بودیم که چنین اتفاقی رخ داد. نوع همکاری که برای اعزام نیرو به شیراز صورت گرفته بود نشان میدهد گروههای تروریستی در یک همکاری پنهان با رژیمصهیونیستی دست به چنین اقدامی زدهاند. یعنی حلقههای مختلفی برای این اقدام به کار گرفته شده بدون اینکه نیاز باشد خودشان از چنین هماهنگی آگاه باشند، به هم کمک میکنند. یعنی لزومی ندارد برای اینکه این اقدام را کار اسرائیل بدانیم از داعش سلب مسئولیت کنیم.»
واکنش افکار عمومی، آمریکا را وادار به سلب مسئولیت از خود کرد
این کارشناس مسائل فلسطین در پاسخ به این مساله که سلب مسئولیت آمریکا از اقدام انجام شده و تلاش برای مبرا کردن رژیمصهیونیستی از جانب آمریکا این ابهام را به وجود آورده است که بیانیه داعش با هدف مقصرتراشی صادر شده است، گفت: «نوع عملیات و تعداد کشتار به حدی بود که همه واکنش نشان دادند. چه در فضای داخلی خودمان و چه در فضای بینالمللی این اقدام یک کار تروریستی تمامعیار محسوب میشود. به همین دلیل نیز همه آن را محکوم کردهاند. این خیلی طبیعی است که آمریکا مسئولیت آن را برعهده نگیرد و حتی سخنگوی آمریکا گفت دلیلی نداریم نشان دهیم اسرائیل پشت ماجرا بوده است. این امر بهخاطر افکار عمومی است اما ارتباطی به تاخیر در صدور بیانیه داعش ندارد. اتفاق شاهچراغ را نیز داعش چند روز بعد بیانیه داد. حتی بعضی اتفاقات در سوریه را این گروه چند ماه بعد برعهده گرفت. ضمن اینکه داعش از آغاز سال جدید میلادی بیانیهای نداده بود. الان هم که بیانیه صادر کرده، حدود 10 عملیات را یکجا برعهده گرفت. یعنی اتفاق عجیبی نبوده و مسبوق به سابقه است. ادعای دیگری که در رسانهها برای سلب مسئولیت از داعش مطرح شد این بود که داعش هیچ زمانی اسم ایران را نمیآورد، درحالیکه در همین اتفاق شاهچراغ از نام ایران استفاده کرد.»
موساد، منافقین و تکفیریها؛ سه ضلع مثلث بحران
فائضی منافقین و داعش را بخشی از عوامل اجرایی اتاق فکر صهیونیستی ارزیابی کرده و این نقش را اینگونه تشریح میکند: «این اشتباه است که ما برای اثبات نقش اسرائیل، نقش داعش را کم کنیم. اتفاقاتی که در یک سال گذشته رخ داده جمع این پازل است یعنی گروه موساد، منافقین و تکفیریها. پازل امنیتی با این سه ضلع تکمیل شده بدون اینکه حلقههای میانی از همکاری باهم آگاه باشند اما اتاق فکر بالاسری وجود دارد. این اتاق فکر پس از اتفاقات سال گذشته از آمریکا به تلآویو منتقل شده و اسرائیل دارد از این ظرفیتها استفاده میکند. اسرائیل در طی این سالها از این حلقه، بهویژه منافقین بارها استفاده کرد. همکاری منافقین و اسرائیل خیلی دارد معنیدار میشود. بعضی از ترورها و نوع اقدامات آنها موید این امر است. لذا پاسخ درست به عوامل مزار شهدای کرمان این است، نه اینکه گمان کنیم در صورت اثبات نقش داعش، نقش رژیمصهیونیستی کمرنگ میشود. وقتی اقدامات تروریستی یک سال اخیر را مرور میکنیم متوجه میشویم بعضا بدون اینکه حلقههای اصلی بفهمند نیروهای عملیاتی با هم ارتباط میگیرند.»
تلاش برای القای ضعف امنیتی در ایران
فائضی در توضیح دلایل داعش از چنین اقدامی گفت: «اینکه موساد، منافقین یا داعش بخواهند در یک نقطه از ایران چنین اقدامی انجام دهند ناشی از این هدف آنهاست که میخواهند ضعف امنیتی ایران را به جامعه القا کنند. یعنی میخواهند ورق را برگردانند و اثرات ۷ اکتبر را که نشاندهنده قدرت جبهه مقاومت بود، خنثی کنند. به هرحال در جنگ قرار داریم و برخورد دو طرف جدی است. حتی باید آمادگی برای مقابله با حملات بیشتر و شدیدتر را نیز داشته باشیم. به واسطه ضربه بزرگی که در ۷ اکتبر صهیونیستها خوردهاند، این نوع کنشگری طبیعی است؛ چراکه میخواهند از موقعیت ضعف به موضع اقتدار بازگردند. ادعای ما پایان حکومت داعش بود. بههرحال داعش یک تفکر است که با همکاریهای اطلاعاتی با نهادهای امنیتی سعی در تداوم حیات خود دارد و باید با آن مقابله کرد. هرچند شدت اقدامات داعش بهمرور کاهش داشته است اما اینکه چرا چنین عملیاتی با این حجم بزرگ در ایران رخ میدهد، ناشی از قدرتشان نیست. یک حلقه اجرایی کامل وجود دارد که چنین توان اجرایی دارد.»
آذربایجان بستری برای تداوم حیات داعش است
فائضی درمورد اینکه گروه داعش پس از نابودی دولت مورد ادعای خود چگونه تداوم حیات میدهد و آیا مقری برای تربیت و تجهیز نیرو دارد، اینگونه توضیح میدهد: «اگرچه باید با استناد به اخبار دقیق در این مورد اظهارنظر کنیم اما میتوانیم در نظر داشته باشیم که منشأ عملیات اول و دوم در شاهچراغ، کشور آذربایجان بود. موساد بهویژه در ۱۵ سال گذشته اقداماتی در این کشور انجام داده و برای خود ظرفیتهایی را ایجاد کرده است. کشور آذربایجان الان بسیار مهم است و ما باید نگران مساله افغانستانیستیزی در کشور باشیم. مردم افغانستان در وضعیت بسیار سختی قرار دارند. وضعیت نامساعد زندگی در افغانستان ظرفیتی برای پرورش نیروهای تکفیری به وجود میآورد که برای دشمن فرصت و برای ما بحران محسوب میشود. ما اتباع را ساماندهی نکردهایم و از نظر نظارتی در رصد آنها خلأ وجود دارد. اینها همه برای دشمن فرصت عملیاتی ایجاد میکند.» فائضی درمورد اینکه آیا حکومت فعلی افغانستان بستر بازتولید داعش محسوب میشود، اینگونه توضیح داد: «به هرحال طیفی از جامعه افغانستان با طالبان همراهی نمیکند و این امر باعث موج مهاجرت به ایران و پاکستان شده است. پاکستان فقط در هفته گذشته نیم میلیون افغانستانی را اخراج کرد. بخشی از این رقم بزرگ به ایران آمدند.
دولت جدید افغانستان فضایی ایجاد کرد که به برای ما تبدیل به بحران شد. اما طالبان تاکنون چندین بار همکاری اطلاعاتی با ایران برای دستگیری نیروهای تکفیری انجام داده است. به هرحال طالبان و داعش باهم دشمنیهایی دارند. البته طالبان یک دولت یکدست نیست. همانطور که ممکن است بعضی از نیروهای امنیتیاش برای تحویل تکفیریها با ایران هماهنگ باشند، طیفی نیز ممکن است که با داعش همفکر باشند و باعث شوند در بعضی از استانها بستر رشد این گروه به وجود بیاید. به هرحال طالبان گروهی است که در دلش یک جریان تندرو هم وجود دارد و این امر باعث شد تا بحران نیروهای تکفیری برای ما جدیتر شود. اما درنهایت باید ضعفهای خود را مورد توجه قرار دهیم. عدم حفاظت دقیق از مرزها و عدم سازماندهی افراد مهاجر ازجمله ضعفهای ماست. بعضا طرف چندین سال است که در ایران زندگی میکند اما هنوز وضعیتش سازماندهی نشده است. این امر فرصت را برای رشد جریان تکفیری بیشتر میکند.»