سینا سپهرآذر، خبرنگار: تحلیل بنیادین یا تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) روشی است که سرمایهگذاران و معاملهگران از آن برای تحلیل و یافتن ارزش واقعی یک دارایی مانند سهام، اوراق بهادار، فلزات ارزشمند و همچنین رمزارزها استفاده میکنند تا نسبت به سرمایهگذاری بر روی آن دارایی تصمیم بگیرند. سرمایهگذاران برای این کار سعی میکنند تا بیشترین تعداد شاخصهای کمی و کیفی را در نظر بگیرند و هر چقدر تعداد شاخصها و آمارهای بررسیشده بیشتر باشد، تحلیل بنیادین دقیقتر و قابل اعتمادتر است. میتوان اینگونه بیان کرد که تحلیل بنیادین نقش عوامل خارجی بر قیمت و آینده یک دارایی را بیشتر در نظر میگیرد، عواملی مانند رهبران و مدیران یک پروژه و بررسی عملکرد آنها در گذشته و در سایر فعالیتهایشان. همچنین تحلیل بنیادین به بررسی عملکرد صنعت مورد نظر نیز میپردازد؛ به هر جهت هدف از این تحلیل یافتن ارزش ذاتی یک دارایی و درک ارزشگذاری فعلی آن است. برای نمونه، در تحلیل بنیادین سهام یک شرکت، تحلیلگر به بررسی عواملی مانند درآمدزایی، صورتهای مالی، و برنامههای رشد و توسعه شرکت میپردازد. همچنین تحلیلگر ممکن است به تصویر بزرگتر رجوع کند و صنعت و بازاری که شرکت مربوطه در آن به فعالیت میپردازد را نیز بررسی کند؛ عواملی مانند بررسی رقبا و بازار هدف. حتی تصویر کلی ممکن است فراتر رود و عواملی مانند نرخ بهره، نرخ تورم، و اخبار سیاسی-اقتصادی را در برگیرد. این نگاه جزء به کل ممکن است برعکس نیز اتفاق بیفتد و تحلیلگر ابتدا یک صنعت را برای سرمایهگذاری انتخاب کند و سپس با بررسی عوامل ذکرشده و شرکتهای فعال، یک مورد را برای سرمایهگذاری انتخاب کند.
تحلیل بنیادین و تحلیل تکنیکال
افراد تازهکار در بازارهای مالی معمولا در انتخاب روش تحلیل بین دو گزینه تحلیل بنیادین و تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) مردد هستند. تحلیل بنیادین و تحلیل تکنیکال اختلافات فاحشی با یکدیگر دارند و موارد مورد بررسی و اهداف آنها تفاوتهای بسیار دارند، با این حال هر دو دادهها و اطلاعات مورد نیاز برای سرمایهگذاری و معاملات را فراهم میکنند؛ اما تفاوت آنها در چیست و کدام یک بهتر است؟ درواقع بهتر است بپرسیم که هر مورد چه اطلاعاتی به ما ارائه میکند و این اطلاعات چه کاربردی دارند. درحقیقت تحلیلگران بنیادین باور دارند که قیمت یک دارایی نشاندهنده ارزش ذاتی آن نیست و بر این اساس تصمیمگیری میکنند؛ درحالیکه تحلیلگران تکنیکال عقیده دارند ارزش آتی یک دارایی براساس عملکرد قیمتی گذشته آن قابل پیشبینی است و خودشان را درگیر سایر مسائل نمیکنند. هدف آنها شناسایی نقاط ورود و خروج مناسب برای یک دارایی است. قابل درک است که نمیتوان واضحا گفت کدام روش از دیگری بهتر است و برتری دارد، زیرا هر کدام از این دو روش اطلاعات باارزشی در اختیار معاملهگر قرار میدهند و برای اهداف متفاوتی استفاده میشوند. هر معاملهگری با توجه به شیوه معاملاتش از هر کدام از این روشها سود میبرد و حتی بسیاری از معاملهگران موفق ترکیبی از هر دو روش را به کار میگیرند.
تحلیل بنیادین در رمزارزها
ذات متفاوت بازار رمزارزها باعث میشود تحلیل بنیادین برخلاف تحلیل تکنیکال در این بازار بسیار متفاوت از سایر بازارهای مالی باشد. بسیاری از آمارها و عملکردهایی که در تحلیل بنیادین سایر بازارهای مالی مثل بازار سهام به کار گرفته میشوند، اصولا در بازار رمزارز قابل استفاده نیستند یا حتی ممکن است اصلا مفهومی نداشته باشند! همین مساله باعث میشود تحلیل بنیادین بازار رمزارز شیوههای خاص خودش را داشته باشد. در ادامه به بررسی چندین مورد از این روشها و توضیح مختصر درباره هر یک میپردازیم.
تعداد آدرسهای فعال
یکی از اولین موارد مربوط به تحلیل بنیادین رمزارزها در نظر گرفتن تعداد کاربران یک رمزارز است و در تخمین تعداد کاربران یکی از بهترین آمارها، تعداد آدرسهای کیف پول فعالی است که رمزارز مربوطه را نگهداری میکنند. البته مشکلی نیز وجود دارد؛ از آنجا که هرکس میتواند تعداد زیادی از این آدرسها را ایجاد کند این آمار خیلی قابل اتکا نیست. لذا گاهی اوقات بهجای تعداد کل آدرسها میتوان تعداد آدرسهای فعال که در بازههای زمانی مختلف یک تراکنش را ثبت میکنند، درنظر گرفت. البته این آمار هم قابل بازی دادن است و ممکن است بعضی کاربران داراییها را بین آدرسهای مختلف خودشان ارسال و دریافت کنند. به هر جهت تعداد کاربران یک رمزارز میتواند نشاندهنده اقبال عمومی به آن باشد و پرواضح است که هر چقدر اقبال عمومی به یک رمزارز بیشتر باشد، آینده بهتری در انتظار آن است.
تعداد تراکنشها و مقدار تراکنشها
یکی دیگر از آمارهایی که نشاندهنده میزان اقبال عمومی به یک رمزارز است، تعداد تراکنشهای آن در بازههای زمانی متفاوت است، البته همانطور که در قسمت قبل اشاره شد این آمار میتواند مورد دستکاری قرار گیرد و یک نفر با انتقال مداوم داراییها بین آدرسهای مختلف خودش، دقت این آمار را دستخوش تغییر کند. یک مورد دیگر که نباید آن را با تعداد تراکنشها اشتباه گرفت، حجم تراکنشهاست. این آمار هم میتواند نشانگری از اقبال عمومی به یک رمزارز باشد. گاهی اوقات حتی یک تراکنش غولآسا میتواند بازار را تحتتاثیر قرار دهد. انتقال مقادیر بسیار زیاد از یک رمزارز از یک کیف پول به صرافی میتواند نشاندهنده افزایش حجم فروش و افت قیمت باشد و برعکس، انتقالی بزرگ از صرافیها به کیف پول شخصی نشاندهنده کاهش حجم فروش و افزایش قیمت باشد.
میزان استخراج و میزان وثیقه
امروزه بلاکچینهای مختلف از مکانیسمهای مختلفی برای انجام محاسبات مربوط به شبکه و ثبت تراکنشها استفاده میکنند که مشهورترین و پراستفادهترین آنها، دو مکانیسم اثبات کار (Proof of Work) و اثبات سهام (Proof of Stake) هستند. در رمزارزهایی که از مکانیسم اثبات کار استفاده میکنند، مانند بیتکوین، آماری وجود دارد که با عنوان Hash Rate یا میزان استخراج شناخته میشود و نشاندهنده میزان تمایل کاربران به استخراج آن رمزارز است؛ هر چقدر میزان این آمار بیشتر باشد، اقبال به آن رمزارز و قیمتش میتواند بیشتر شود. یکی دیگر از آمارهای مرتبط با رمزارزهایی با مکانیسم اثبات کار، هزینه استخراج هر واحد رمزارز (Mining Cost) است؛ این آمار نشاندهنده هزینهای است که برای استخراج رمزارز صرف میشود و مقایسه آن با قیمت فعلی رمزارز میتواند نشان دهد استخراجگران درحالحاضر هر واحد رمزارز را با چه قیمتی به دست میآورند. اگر این میزان از قیمت فعلی رمزارز بیشتر باشد، نشاندهنده افزایش قیمت خواهد بود زیرا مسلما استخراجگران رمزارزهایشان را با قیمتی کمتر از هزینه استخراج نخواهند فروخت.
در رمزارزهایی که با مکانیسم اثبات سهام کار میکنند، میزان رمزارزی که بهصورت وثیقه (Stake) در اختیار شبکه قرار گرفته است معادل میزان استخراج در قسمت قبلی است. هر چقدر این میزان بیشتر باشد نشاندهنده اقبال کاربران برای بهدست آوردن آن رمزارز است و بدیهی است که هر چقدر تعداد دارندگان رمزارز بیشتر باشد، میتوان آینده بهتری برای آن متصور بود.
نصف شدن
یکی از آمارهایی که فقط مربوط به رمزارزهایی با مکانیسم اثبات کار است و یا بهتر بگوییم بیشتر برای بیتکوین به کار میرود، نصف شدن (Halving) پاداش استخراجکنندگان است. همانطور که میدانید شبکه بیتکوین در ازای استخراج به کاربران پاداش میدهد و طبق قوانین شبکه و طراحی آن، میزان این پاداش هر چهار سال یک بار نصف میشود. از آنجا که با نصف شدن میزان پاداش، بیتکوین کمیابتر میشود و استخراجکنندگان نیز بیتکوینهایشان را با قیمت بالاتری میفروشند، این اتفاق باعث رشد قیمت بیتکوین میشود. همچنین از آنجا که بازار رمزارز و قیمت همه آلتکوینها بهصورت مستقیم و بهشدت تحتتاثیر قیمت بیتکوین قرار دارد، این اتفاق میتواند موجب رشد قیمت سایر رمزارزها نیز بشود. نصف شدن بعدی در اواسط سال ۲۰۲۴ اتفاق میافتد.
برنامه اولیه و نقشه راه
مطالعه برنامه اولیه (Whitepaper) و نقشه راه (Road Map) یک رمزارز امری بسیار مهم در تحلیل بنیادین بازار رمزارز به حساب میآید. برنامه اولیه، متنی فنی است که قبل از عرضه عمومی رمزارز منتشر میشود و نگاهی کلی از ویژگیها و شیوه کار رمزارز مدنظر به شما ارائه میکند. یک برنامه اولیه خوب باید اطلاعاتی شامل فناوری و تکنولوژی مورد استفاده در رمزارز، کاربردها و ویژگیهای رمزارز و اطلاعات تامین و توزیع آن رمزارز را به سرمایهگذار ارائه کند. بسیار هوشمندانه خواهد بود که اطلاعات موجود در این برنامه اولیه را در شبکههای اجتماعی نیز جویا شوید و با سایر کاربران درباره اطلاعات موجود در این برنامه گفتوگو کرده و با نظرات مختلف آشنا شوید. همچنین برنامه راه برای سرمایهگذاری بسیار مهم است. بسیاری از افزایش قیمتها در حوالی یکی از مراحل کلیدی نقشه راه اتفاق میافتد و آگاه بودن به تاریخ این وقایع میتواند به شما در امر سرمایهگذاری کمک کند.
تیم پروژه
اگر یک تیم از افراد مشخص پروژه را توسعه داده و اداره میکنند، بسیار مهم است که درباره آنها اطلاعات کسب کنید. این اطلاعات شامل پیشزمینه و تخصصهای آنها، پروژههای قبلی و میزان کامیابی آنها و شناسایی شخصیت و اهداف افراد حاضر در پروژه است. اگر پروژه مدنظر توسط یک تیم مشخص اداره نمیشود و عامه کاربران در پس توسعه و اداره آن هستند، شناسایی و فهم این مساله که اندازه و تعداد جامعه توسعهدهندگان چقدر است و توسعه پروژه چقدر پیوسته بوده، مساله بسیار مهمی است. رمزارزی که در طول زمان و بهمرور گسترش یافته گزینه بسیار بهتری برای سرمایهگذاری نسبت به رمزارزی است که به شکل منقطع و شاخه به شاخه گسترش یافته است.
رقبا
یکی از مواردی که در یک برنامه اولیه خوب ارائه میشود، موارد کاربرد و اهداف خاص پروژه است. با داشتن این اطلاعات میتوان رقبایی که کاربردها و اهداف مشابه دارند را شناسایی و سپس بررسی کرد که پروژه مدنظر در مقایسه با رقبایش چه ضعفها و برتریهایی دارد. مقایسه با سایر رقبا باید بسیار نافذ و سختگیرانه انجام شود، زیرا بررسی ویژگیهای یک پروژه به خودی خود میتواند بسیار وسوسهبرانگیز باشد اما در مقایسه با سایر رقبا مشخص شود که رمزارز مدنظر حرفی برای گفتن در مقابل رقبا ندارد و لذا گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری نیست.
اقتصاد و توزیع اولیه
گاهی اوقات برخی پروژهها بهعنوان راهحلی برای یک مشکل بهوجود میآیند و هدفی در این راه تعریف میکنند اما ممکن است رمزارزی که در این پروژه بهوجود میآید خیلی کاربردی نباشد، لذا مهم است که درکنار اهداف و کاربردهای پروژه، کاربردهای رمزارز وابسته به آن را نیز بررسی و مشخص کرد که آیا در گستره وسیعتر بازار نیز کاربرد دارد؟
همچنین یکی دیگر از مواردی که باید بررسی شود، این است که رمزارز در ابتدا سرمایه اولیه مورد نیازش را چگونه بهدست آورده و توزیع اولیه به چه شکل بوده؛ چه میزان به سرمایهگذاران اختصاص یافته است و چه میزان در اختیار توسعهدهندگان خواهد بود. یک برنامه اولیه مناسب باید چنین اطلاعاتی را نیز شامل شود. توجه به میزان و نحوه توزیع اولیه میتواند تحلیلگر را از ریسکهای احتمالی آگاه کند، برای مثال اگر مقدار بسیار زیادی از میزان در گردش رمزارز در اختیار تعداد معدودی از افراد قرار گرفته باشد، این افراد ممکن است بازار را دچار دستکاری کنند و رمزارز مدنظر نمیتواند گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری باشد.
ارزش بازار
ارزش بازار از راه ضرب کردن میزان در گردش یک رمزارز در قیمت فعلی آن محاسبه میشود. این آمار به خودی خود میتواند گمراهکننده باشد، زیرا بهعنوان مثال میتوان رمزارزی با 10 میلیون واحد در گردش خلق کرد که یک واحد آن به قیمت یک دلار معامله شود و به این ترتیب ارزش بازاری برابر با 10 میلیون دلار خواهیم داشت، اما سایر فعالان بازار علاقهای به سرمایهگذاری روی این رمزارز نداشته باشند، همچنین مشخص کردن میزان دقیق از واحدهای در گردش یک رمزارز امری تقریبا ناممکن است! رمزارزها با توجه به ویژگیهای فنیشان ممکن است تولید یا نابود شوند یا مقادیر بسیار زیادی از آنها در یک کیف پول قفل شوند. بههرحال ارزش بازار ابزاری مناسب برای پیشبینی میزان رشد شبکه است، برخی تحلیلگران رمزارزهایی با ارزش بازار کمتر را دارای پتانسیل بیشتری برای رشد میدانند و برعکس برخی اعتقاد دارند رمزارزهایی با ارزش بازار بالاتر، شناختهشدهتر و جاافتادهتر هستند، بنابراین گزینه مناسبتری برای سرمایهگذاری هستند.
نقدشوندگی و حجم معاملات
نقدشوندگی اصطلاحی برای تعریف این امر است که یک رمزارز چقدر راحت میتواند خرید و فروش شود و رمزارزی را که دارای نقدشوندگی مناسبی است بهراحتی میتوان خرید یا فروخت؛ این تعریف همچنین برای کل یک بازار هم بهکار میرود و بازاری که دارای نقدشوندگی مناسبی است، دارای سفارشات خرید و فروش زیادی است و معامله کردن در آن راحت است. مشکلی که ممکن است در مواجهه با رمزارز یا بازاری که نقدشوندگی کمی دارد با آن مواجه شویم، عدم امکان خرید یا فروش در قیمت مدنظرمان است که در این حالت مجبوریم با قیمتی بالاتر یا پایینتر دست به انجام معامله بزنیم یا صبر کنیم تا خریدار یا فروشندهای در قیمت مدنظرمان پیدا شود.
حجم معاملات آماری است که درپی بردن به میزان نقدشوندگی یک دارایی یا بازار به ما کمک میکند و نشاندهنده این موضوع است که در یک بازه زمانی مشخص چه میزان از یک دارایی بین معاملهگران جابهجا شده؛ ناگفته پیداست که هرچقدر میزان حجم معاملات بالاتر باشد، میزان نقدشوندگی نیز بیشتر است. میزان نقدشوندگی و حجم معاملات نشاندهنده میزان توجه و علاقه سرمایهگذاران به یک دارایی است و هرچقدر این میزان بیشتر باشد، دارایی مربوطه آینده بهتری دارد.
نسبت ارزش به حجم
این ابزار آماری مشابه با نسبت قیمت به درآمد در بازار سهام و حاصل تقسیم ارزش بازار یک رمزارز بر حجم تراکنش روزانه آن است. از این آمار برای درک بهتر ارزش ذاتی یک رمزارز استفاده میشود و درواقع هرچقدر میزان تراکنشهای روزانه بیشتر شود، نشاندهنده افزایش ارزش یک رمزارز است؛ اگر ارزش بازار در حالی زیاد شود که میزان تراکنشها ثابت است میتوان گفت که بازار دارای حباب شده و برعکس اگر ارزش بازار ثابت بماند و میزان تراکنشهای روزانه افزایش یابد، موقعیت مناسبی برای خرید فراهم شده است. بهطور خلاصه هرچقدر میزان این نشانگر بالاتر باشد، نشاندهنده بازار حبابی است و میانگین این نشانگر بهطور معمول در حدود 95-90 واحد است.
نسبت ارزش به ارزش واقعی
برای معرفی این نسبت ابتدا باید مفهوم ارزش واقعی را توضیح دهیم. ارزش واقعی ارزش رمزارزهایی که در کیف پولها قفل شدهاند را از ارزش بازار یک رمزارز کم میکند. برای مثال یک واحد بیتکوین که در سال ۲۰۱۶ در یک کیف پول قفل شده است فقط در حدود ۴۰۰ دلار قیمت دارد! برای به دست آوردن این نسبت بهسادگی مقدار ارزش بازار را بر ارزش واقعی تقسیم میکنیم و هر چقدر این میزان بیشتر باشد، نشاندهنده افزایش حجم فروش خواهد بود زیرا سرمایهگذاران نسبت به فروش دارایی قفلشده اقدام میکنند تا سود به دست آورند. میزان نرمال این نسبت در حدود 7.3 است و نسبت بالاتر از این مقدار میتواند نشانهای از سقوط ارزش باشد، همانطور که در سقوط ارزش بیتکوین در سالهای ۲۰۱۴ (نسبت ۶) و ۲۰۱۸ (نسبت ۵) مشاهده شد. همچنین اگر میزان این نسبت کم باشد نشانه افزایش ارزش خواهد بود؛ اگر میزان کمتر از یک باشد، موقعیت بسیار مناسبی برای سرمایهگذاری است.
برخی ابزارهای تحلیل بنیادین
وبگاه اینترنتی baserank. io یک پلتفرم تحقیقاتی برای رمزارزها است و اطلاعات و بازبینیهای مختلفی از تحلیلگران و سرمایهگذاران ارائه میکند. یک رمزارز در این وبگاه امتیازی مابین ۰ تا ۱۰۰ را دریافت میکند که براساس شاخصهای مختلف تحلیل بنیادین مانند تیم پروژه، کاربردها و ریسک سرمایهگداری محاسبه میشود. اگر برای تحلیل بنیادین وقت کافی ندارید این وبگاه ابزار بسیار سریع و مناسبی است، اما خوب است که برای سرمایهگذاری خودتان نیز دستبهکار شوید و اطلاعات و تحلیلهای بیشتر و بهتری به دست آورید. وبگاه cryptofees. info همانطور که از نامش مشخص است، میزان هزینهای که برای استفاده از امکانات و ویژگیهای یک شبکه پرداخت شده است را نشان میدهد؛ هرچقدر میزان هزینه پرداختشده برای استفاده از یک شبکه بیشتر باشد، نشاندهنده اقبال کاربران به آن شبکه و درنتیجه افزایش قیمت احتمالی آن است. هرچند فقط اتکا به این آمار نمیتواند تحلیل و نگاه مناسبی را ارائه دهد زیرا هزینه استفاده از شبکههای مختلف تفاوت دارد و مقایسه آنها با یکدیگر کار کاملا درستی نیست؛ بهتر است از این ابزار در کنار آمارهایی مانند میزان تراکنش استفاده کرد. برای نمونه رمزارز بزرگی مانند کاردانو در این فهرست جایگاه پایینی دارد و این به دلیل هزینه استفاده کمی است که دارد. وبگاه glassnode. com مجموعهای از بهترین و متنوعترین اطلاعات و آمارهای مرتبط با تحلیل بنیادین را ارائه میکند و بسیار مفید و پراستفاده است؛ بسیار آسانتر است که از اطلاعات جامع این وبگاه استفاده کرد تا اینکه تحلیلگر بخواهد این آمارها را از پلتفرمهای مختلف جمعآوری کند. قدرت اصلی این وبگاه در تنوع آمارها و نشانگرهایی ارائه شده است که بسیاری از آنها نیز به رایگان در اختیار کاربر قرار میگیرد. همچنین این وبگاه در درون خودش ابزار تحلیل تکنیکال دارد و میتوانید تحلیل بنیادین و تکنیکال را در کنار هم و به موازات یکدیگر استفاده کنید.