میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر حوزه بینالملل: ابعاد جنگ در غزه و تداوم اقدامات جنایتکارانه رژیمصهیونیستی در این جنگ که منجر به کشته شدن بیش از 20 هزار غیرنظامی از جمله هزاران زن و کودک، آوارگی میلیونها نفر از ساکنان و ویرانی غیرقابل تصور در منطقه شده است دیگر به حدی رسیده است که سکوت در برابر این اقدامات حتی برای سیاستمداران و مردم جهان غرب هم دشوار شده است. این موضوع زمانی بیشتر به چشم میآید که افکار عمومی در غرب عکسالعمل دولتهای خود و بهویژه ایالاتمتحده در قبال جنگ غزه را با واکنش آنها در برابر تهاجم روسیه به اوکراین مقایسه کرده و به استاندارهای دوگانهای که بر جوامع آنها حاکم است و همچنین بر بیاعتباری هرچه بیشتر شعارهایی که آن را ارزشهای جهان غرب و در واقع جهان مدرن میدانند، پی میبرند. در همین راستا آنجولیا جولی، بازیگر سرشناس هالیوود و سفیر صلح سازمان ملل اخیرا در اظهارات بسیار صریحی تاکید میکند که پس از 20 سال فعالیت در زمینه حقوق بشر به این نتیجه رسیده است که در جهان برخورد کاملا دوگانهای با موضوع حقوق بشر وجود دارد و کسانی در جهان وجود دارند که این حقوق [بشری] و عدالت هرگز شامل آنها نمیشود. در چنین شرایطی موضوع استاندارهای دوگانه جهان غرب در برخورد با جنگ غزه و در مواجهه با مسائل ادعاشده در رابطه با حقوق بشر و ارزشهای غربی، دستمایه تحلیل مفصلی شده است که اخیرا در روزنامه گاردین انگلیس به چاپ رسیده و بازتاب جهانی وسیعی نیز پیدا کرد. در این مقاله طولانی که به قلم پاتریک وینتور، سردبیر حوزه دیپلماتیک گاردین به نگارش در آمده است؛ ضمن مقایسه دیدگاههای آمریکا و غرب در برابر اسرائیل و اوکراین و اشاره به دوگانگی استاندارها در این زمینه، به تاثیرات و پیامدهای خطرناک تداوم چنین رویکردی برای آینده جهان و بهویژه آینده جهان غرب و ارزشهای حاکم برآن میپردازد. آنچه در ذیل از نظر میگذرد، ترجمه تقریبا کاملی از تحلیل گاردین در این زمینه است که البته در قالبی محوربندیشده ارائه شده است.
بهای گزاف ریاکاری
ریچارد هاس، تحلیلگر برجسته بینالمللی یک بار نوشت: «ثبات در سیاست خارجی امری تجملی است که سیاستگذاران همیشه نمیتوانند از آن بهرهمند شوند.» اما باید توجه داشت که به همان میزان ریاکاری ملی نیز میتواند بهای گزافی به همراه داشته باشد؛ چراکه موجب ازدست رفتن اعتبار، صدمه وارد شدن به پرستیژ جهانی و کاهش عزت نفس خواهد شد. بنابراین تصمیم جو بایدن برای دفاع از روشهای اسرائیل در غزه آن هم به فاصله کمی بعد از آن که در موقعیتی دیگر اقدامات روسیه را در اوکراین محکوم میکند نباید صرفا موردی برای بروز نگرانی و اضطراب در میان آزادیخواهان و حقوقدانان تصور کرد. این موضوع درحال حاضر در روابط شمال - جنوب جهانی و همچنین شرق و غرب تاثیری واقعی بر جای گذاشته و عواقبی را به وجود میآورد که میتواند برای دهههای متمادی بازتاب داشته باشد. دولت بایدن که ظاهرا تمایلی به تغییر مسیر ندارد ممکن است مدعی شود که شباهتهای میان غزه و اوکراین دقیق نیست اما به نظر میرسد که خودش هم به این نتیجه رسیده است که بهتدریج در حال از دست دادن حمایتهای دیپلماتیک است. زمانی که ایالاتمتحده و اسرائیل در مجمع عمومی سازمان ملل و در جریان رایگیری قطعنامه آتشبس در غزه تنها با هشت کشور دیگر که دو تا از آنها هم میکرونزی و نائرو هستند، همراه میشود؛ پذیرش این تعبیر که آمریکا را کشوری تصور کنیم که دنیا به آن نیاز دارد بیش از پیش سختتر میشود. این همان تعبیری است که از مادلین آلبرایت، وزیر خارجه سابق ایالاتمتحده بر جای مانده و بهطور مکرر نیز از سوی بایدن مورد استفاده قرار گرفته است. اما به گفته فیونا هیل، مقام سابق وزارت خارجه آمریکا و متخصص در حوزه روسیه در مقابل این شرایط آمریکا ولادیمیر پوتین پس از گذراندن دورهای از انزوای جهانی «اکنون واقعا احساس میکند که همه چیز در این مرحله به نفع او در جریان است. در این رابطه سرگی لاروف، وزیر خارجه کهنهکار روسیه سناریوی خودش را اینگونه مینویسد: «در زمینهای قرار داریم که بسیاری از کشورهای در حال ظهور در هر صورت «قوانین بینالمللی مبتنیبر نظم کنونی» را به دیده شک و تردید مینگرند.» وی در سخنرانی ماه دسامبر خود در مجمع دوحه نیز گلهمندی خود را اینگونه مطرح میکند که «قوانین هرگز منتشر نشدهاند، حتی توسط هیچ فردی به فرد دیگر اعلام نشدهاند؛ آنها بسته به اینکه غرب دقیقا در یک لحظه خاص از تاریخ مدرن چه نیازی داشته باشد، مورد اعمال قرار میگیرند.» از نظر فیونا هیل، سخنرانی ماه اکتبر بایدن که در آن دو مساله اوکراین و اسرائیل را با هم پیوند داد تا بتواند کنگره را برای آزادسازی بودجه متقاعد کند، «ممکن است سیاستی خوب در مقابل کنگره محسوب شود، اما احتمالا رویکرد جهانی خوبی نبوده است.» وی از آن بیم دارد که زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین به قربانی همه این رویکردها تبدیل شود. بهنظر میرسد او برای هدایت این جریان شرایطی سخت دارد.
دربرابر دنیایی با محاسبهگری عمیقتر
اما همانگونه که در بسیاری از کشورهای جنوب درک شده است، این روند گزینشگری آمریکا احتمالا محاسبهگری گستردهتری را نیز بهدنبال خواهد داشت. درست است که در گذشته اغلب با فلسطین بهعنوان یک مورد تاریخی ویژه در عرصه سیاست جهانی و همچنین بهعنوان یک حوزه تحتپوشش ایالاتمتحده برخورد شده اما بهگفته دنیل لوی، متخصص اسرائیلی این مساله اکنون «به قلب چیزی که برخی مردم آن را یک بحران مفرط مینامند، اصابت کرده است.» در همین راستا لوی میگوید: «شیوه انحصاری ایالاتمتحده [در رابطه با سرنوشت غزه] با دنیایی که ما درحالحاضر در آن زندگی میکنیم و با ژئوپلیتیک معاصر همخوانی ندارد. در این زمینه اتفاق مهمی رخ داده است که البته شاید سرچشمه برخی امیدواریها هم باشد. آنگونه که مشاهده کردهایم در بسیاری از مناطق به اصطلاح جنوب جهانی و در بسیاری از شهرهای غرب، فلسطین اکنون نوعی فضای نمادین را اشغال کرده است؛ یک نوع تصویر نمادین از شورش علیه ریاکاری غرب، دربرابر این نظم جهانی غیرقابلقبول و در مقابل نظم پسااستعماری.»
حرکت به سوی اتحادهای غیرایدئولوژیک
در هنگامهای که نهادهای چندجانبه با آنچه آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل آن را «نیروهای متلاشیکننده» میخواند درحال مبارزه هستند، تبعات نحوه برخورد آمریکا با مساله غزه، نهفقط مختص غزه، بلکه در راستای چندجانبهگرایی خواهد بود. اگر دفاع آمریکا از اسرائیل همچنان در مسیر اشتباه ادامه پیدا کند، احتمال شکلگیری یک یا دو خروجی وجود دارد. تمایل بهسمت تغییر در راستای اتحادهای غیرایدئولوژیک معاملاتی افزایش خواهد یافت. خرید انجمنی بهوسیله کشورها یا پوشش استراتژیک- که به مدیریت فعال سبد سرمایهگذاری مانند صندوقهای مالی نیاز دارد- بیش از پیش عادی خواهد شد. درعینحال ممکن است آمریکا خودش را دربرابر بلوکهای جایگزین بزرگتر و جسورتری ببیند؛ ممکن است یک بریکس توسعهیافته که امسال بهوسیله پوتین رهبری شد یا اینکه دیگر ائتلافهای تحترهبری چین را شامل شود.
اوکراین؛ فرصتی برای احیای غرب
اوضاع ششماه قبل خیلی متفاوت از امروز بهنظر میرسید. بعد از دورهای که به «بیغرب شدن»- رمزی برای تفرقه و ضعفی که رئیسجمهور ترامپ آن را بهوجود آورده بود- شهرت یافته بود، غرب در سال 2022 دوباره خود را کشف کرد و از اینکه با همبستگی بیسابقهای به تهاجم پوتین به اوکراین پاسخ داد، به خود میبالید؛ نه از جنگ ترسید و نه از محروم شدن از منابع انرژی روسیه. همانطور که اورسلا فون درلاین، رئیس کمیسیون اروپا میگوید: «اوکراین به قلب تپنده ارزشهای امروزی اروپا تبدیل شد.»
درواقع نظم لیبرالی که توسط عراق پارهپاره شد و در افغانستان شکست خورد، توانسته بود خودش را احیا کند. درمجموع 140 کشور در مجمع عمومی سازمان ملل روسیه را محکوم و متحدان مسکو سکوت اختیار کردند. بایدن نشستهای دموکراسی را به صحنه آورد و طرحهای زیربنایی را برای فقرا در سراسر جهان راهاندازی کرد تا در این زمینه با چین رقابت کند. گفته میشد بایدن بر مبنای بخشی از سنت دموکراتیک متمایز که از رویکردهای ضدامپریالیسم فرانکلین روزولت، حمایت ترومن از منشور سازمان ملل و تلاشهای کندی برای ایجاد روابط نزدیکتر با کشورهای غیرمتعهد الهام میگرفت، به جنوب جهانی توجه نشان میداد.
نگاه متفاوت شرکای غرب به بحران اوکراین
با این حال در کنار این تبریک به خود، یک سوال آزاردهنده وجود داشت؛ چرا بسیاری از شرکای طبیعی غرب به اوکراین نگاهی متفاوت از غرب داشتند؟ به عنوان مثال در زمانی که از مجمع عمومی سازمان ملل درخواست شد تا اقدامی عملی مانند اعمال تحریمها، برای حمایت از اوکراین انجام گیرد، حمایتهای بینالمللی به 90 کشور کاهش یافت. برخی از رهبران با بیتفاوتی نسبت به این موضوع صرفا شانههای خود را بالا انداختند. پل کاگامه، رئیسجمهور رواندا در این زمینه میگوید: «با توجه به این که موردی برای مشارکت در این بحث ندارم، از این امکان برخوردار هستم که مجبور نباشم طرف هیچکدام از آنها را بگیرم. این موضوع داستان کشورهای دیگر است و به من ارتباطی ندارد.»
بدین ترتیب بخشهای وسیعی از جهان به وضوح اوکراین را یک منازعه ضدامپریالیستی جهانی نمیدیدند، بلکه آن را یک درگیری منطقهای در اروپا میدانستند که فقط باعث شده تا قیمت مواد غذایی در این قاره بالاتر برود. الکساندر خارا، متخصص روابط بینالملل در مرکز دفاع استراتژیک یک اندیشکده کیف، شرایط را اینگونه مورد ارزیابی قرار میدهد: «ما بر این اعتقاد بودیم که تهاجم به حاکمیت سرزمینی و نقض شدید قوانین بینالمللی توسط ارتش روسیه، خود به خود کشورها را در کنار ما قرار خواهد داد. اما ما قدرت و نفوذ روسیه در قاره آفریقا را دستکم گرفته بودیم.»
خشم انباشتهشده از آمریکا و غرب
فیونا هیل در کنفرانس در استونی که در ماه میامسال برگزار شد، توضیح میدهد که پوتین چگونه از یک سیاهچاله کهنه ناشی از خشم موجود در رابطه با یک صلح آمریکایی در حال احتضار بهرهگیری کرده است: «این یک شورش علیه آن چیزی است که آنها به عنوان سلطه جمعی غرب بر گفتمان بینالمللی و همچنین تحمیل مشکلاتشان بر دیگران میبینند؛ آن هم در حالی که اولویتهای خود در زمینههای دیگری چون جبران تغییرات اقلیمی، توسعه اقتصادی و کاهش بدهیها را کنار میگذارند. همیشه این احساس در بقیه وجود دارد که در امور جهانی به حاشیه رانده شدهاند.»
جایشانکار، وزیر امور خارجه هند وضعیت فوق را به اختصار اینگونه شرح میدهد: «بالاخره در یک جایی اروپا باید از این تفکر دست بردارد که مشکلات اروپا، مشکلات جهان است. اما مشکلات جهان مشکلات اروپا نیست.»
- مقایسه مواضع غرب در اوکراین و غزه
از چند استثنا صرف نظر کنیم، باید گفت که غرب رویهمرفته در زمان شروع حمله اسرائیل به غزه، رویکرد سکوت را در پیش گرفت. جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اروپا یکی از معدود افرادی بود که این صفبندی را شکست. گفت: «من فکر میکنم محروم کردن یک جمعیت غیرنظامی از خدمات اساسی -آب، غذا، دارو و چیزهای دیگر- موردی است که به نظر میرسد خلاف قوانین بینالمللی باشد. [بی دلیل نیست که نشریه پالیتکو آمریکا اخیرا به بورل جایزه بیکفایتی سیاسی را میدهد و یکی از دلایل را هم موضع انتقادی او در برابر حمله اسرائیل به غزه و خبر توافق اتحادیه اروپا بر سر لزوم یک آتشبس در غزه اعلام میکند-مترجم]. اما درمقابل این اظهارات بورل، نمایندگان بریتانیا در سازمان ملل در طی 11 بحث انجام شده در شورای امنیت سازمان ملل، صرفا از اسرائیل خواستند تا به قوانین بشردوستانه عمل کند؛ آن هم در حالی که هرگز نگفتند آیا این کشور در انجام این کار شکست خورده است یا خیر.
رهبران غربی هفتهها تحت فشار بودند تا بگویند از دست رفتن جان 18000 انسان که عمدتا غیرنظامی بودند، میتواند نقض قوانین بینالمللی باشد، اما آنها فقط به اظهارنظرهای مشروط پرداخته و خود را خارج از چهارچوب قضاوت دانستند، چراکه این موضوع را منوط به نظر دادگاه میدانستند. جک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا اخیرا چنین گفته است: «ما در میانه همه این اتفاقات نمیخواهیم به نقش قاضی و هیات منصفه کشیده شویم.»
حالا این اظهارات را با گفتههای جان کری، وزیر خارجه آمریکا در سال 2016 در مورد نقش روسیه در نابودی شهر حلب سوریه مقایسه کنید: «بمبارانهایی که به این شکل انجام میشود، نامناسب هستند. این کاملا بر خلاف قوانین جنگ است، خلاف نجابت است، خلاف اخلاق رایج است و هزینههای گزافی دارد.» یا در موردی دیگر به اظهارات بایدن در لهستان و در اولین سالگرد حمله روسیه به اوکراین توجه کنید: «آنها مرتکب فساد و جنایت علیه بشریت شدهاند؛ بدون هرگونه شرم و پشیمانی. آنها شهروندان را هدف مرگ و نابودی قرار دادهاند. از تجاوز به عنوان سلاح استفاده کردهاند. کودکان اوکراینی را به منظور سرقت آینده اوکراینیها ربودهاند. ایستگاههای قطار، زایشگاهها، مدارس و یتیمخانهها بمباران شدهاند.»
اما چنین اظهاراتی از سوی بایدن فقط خطای بیپایه و اساس یک رئیسجمهور نبوده است. در مارس 2022 وزارت امور خارجه آمریکا رسما اعلام کرد که بر اساس اطلاعات بهدستآمده دولت ایالات متحده به این ارزیابی رسیده است که اعضای نیروهای مسلح روسیه در اوکراین مرتکب جنایات جنگی شدهاند. کاملا هریس، معاون بایدن نیز در سخنرانی خود در کنفرانس امنیتی مونیخ، ضمن تکرار این ادعاها میگوید: «ما برای جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت که همچنان توسط روسها انجام میشود، به دنبال عدالت خواهیم بود.»
نکته جالب این است که در هیچکدام از این اظهارات بحث ابهام یا احترام به مقام قضایی بالاتر بههیچوجه مطرح نشده است. - اوکراین و چرخش مواضع آمریکا قبال دادگاه لاهه
این میان نکته جالب دیگری هم وجود دارد؛ به نظر میرسد که جنگ اوکراین مشکل سنای آمریکا درباره جنایات جنگی و تعارضات آن در برابر دادگاه بینالمللی را که آمریکا در آن عضویت ندارد، حل کرده است. بر این اساس در عرض چند هفته و با اصرار لیندسی گراهام سناتور جمهوریخواه، سنا به اتفاق آرا قطعنامهای را تصویب میکند که در آن بر اقدامات پاسخگویانه چه در سطح بینالمللی و از طریق دیوان بینالمللی کیفری و چه به صورت دوجانبه تاکید شده است. قطعنامهای که در آن ادعا شده بود ایالات متحده فانوسی برای ارزشهای آزادی، دموکراسی و حقوق بشر است. قانونی که به «عدالت» برای قربانیان جنایات جنگی موسوم شد و از سوی یک ائتلاف دوحزبی مورد حمایت قرار گرفت.
این قانون به شکل اماتیکی محدوده کسانی را که میشد تحت پیگرد جنایات جنگی قرار داد، گسترش داد. پیش از این وزارت دادگستری آمریکا میتوانست جنایات جنگی را فارغ از محل وقوع آن و به صرف اینکه یکی از طرفهای مرتکب یا قربانی، ملیت آمریکایی داشته یا از اقامت دائم ایالات متحده برخوردار بوده یا اینکه عضوی از نیروهای مسلح این کشور باشند، مورد تعقیب و پیگیری قرار دهد. اما قانون اصلاح شده اخیر این اجازه را میدهد که هر فرد حاضر در ایالات متحده را بدون توجه به ملیت مجرم یا قربانی ارتکاب جنایات جنگی، مورد پیگرد قانونی قرار داد. علاوهبر این در همان زمان ایالات متحده بهعنوان یکی از اعضای گروه مشاوره جنایات وحشیانه در اوکراین، شروع به ارائه شواهد به دیوان بینالمللی کیفری کرد. در مقابل و پس از دو ماه ویرانی غزه، وزرات امور خارجه آمریکا موضعگیری کرده است که نیازی به شروع هرگونه بررسی رسمی در مورد اینکه اسرائیل در غزه مرتکب جنایات جنگی شده است یا خیر، احساس نمیکند، حتی در شرایطی که اسرائیل سلاحهای آمریکایی را در جنگ مورد استفاده قرار داده باشد. همه این اظهارات درحالی انجام میگیرد که آمارهای منتشرشده گویای آن است که مجموع غیرنظامیان کشته شده در غزه در طی دو ماه، بیش از تمام کشتهشدگان اوکراین در دو سال گذشته میباشد. انتشار اخباری در مورد استفاده اسرائیل از بمبهای بیصدا و هدایت نشده در تقریبا نیمی از عملیاتهایش در غزه یا این گفته شخص رئیسجمهور که از بیرویه بودن بمبارانها در غزه نگرانی دارد، صرفا وزارت خارجه را بر آن داشت که با اعلام نیاز به انجام تحقیقات رسمی در مورد نقض حقوق بشردوستانه، در این رابطه اعلام مواضع کند.
صدای اعتراض جنوب
یک سفر به دور دنیا تاثیری را که این اقدامات بر جای گذاشته است به خوبی معلوم میکند. ایالات متحده چه بخواهد و چه نخواهد، خطر مترادف شدن با استاندارهای دوگانه است. اودو جود ایلو، مدیرعامل نیجریهایتبار بنیاد «غیرنظامیان در جنگ»، یکی از شخصیتهای بیشمار آفریقایی است که در این زمینه هشدار میدهد: «در حال حاضر در موقعیتی قرار داریم که هویت مهاجم یا هویت قربانی چگونگی واکنش جهانی را مشخص میکند. در این شرایط شما نمیتوانید یک چهارچوب بینالمللی حمایتی را حفظ کنید، البته اگر اصولا چنین چهارچوبی وجود داشته باشد.» در سطحی رسمیتر، سامح شکری، وزیر خارجه مصر نیز نظر خود را اینگونه بیان میکند: «جنوب جهانی به پیشرفت این درگیری[غزه] نگاه میکند و در حال مقایسه است. من بر این اعتقاد هستم که جنوب جهانی اعتمادش را به قابلیت ارزشهایی که به وسیله شمال جهانی ارائه میشود، از دست میدهد. این یک وضعیت بسیار خطرناک است؛ چراکه میتواند باعث ازهمگسیختگی نظم جهانی شود.» لولا داسیلوا، رئیسجمهور برزیل و رئیس امسال گروه 20، در نشست سران گروه در ماه نوامبر امسال اظهار داشت که لازم است تفوق حقوق بینالملل که شامل قوانین بشردوستانه و البته با اعمال قانون یکسان برای همگان میشود را بازگردانیم، آن هم بهدور از هرگونه استاندارد دوگانه یا اقدامات یکجانبه. انور ابراهیم نخستوزیر مالزی که خود سابقه زندان سیاسی را دارد و بارها پوتین را محکوم کرده است، در ماه نوامبر و در جمع رهبران آسیاپاسفیک و در زمانی که بایدن در شهر سانفرانسیسکو آمریکا از نشست میزبانی میکرد، اینگونه گلهمندی خود را بیان میکند که «از ما خواسته شده تا تجاوز به اوکراین را محکوم کنیم اما برخی در برابر جنایاتی که نسبت به فلسطینیها انجام گرفته است، سکوت اختیار کردهاند و گویا این موضوع به احساس عدالت و شفقت آنها مربوط نمیشود.»
آمریکا و بازی با شعور مخاطبان
دولت بایدن سایه روابط منحصربهفرد خود با اسرائیل و فرهنگ سیاسی تنگنظرانهای که دارد، گاهی اوقات نسبت به صداها ناشنوا به نظر میرسد. بر این اساس به اظهارات جان کربی، هماهنگکننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی آمریکا توجه کنید: «شما یک دولت یا ملت دیگر، هر ملتی که باشد را برای من نام ببرید که به اندازه ایالات متحده برای کاهش آلام مردم غزه اقدام کرده باشد، قطعا شما نمیتوانید. ایالات متحده تحت اداره بایدن تلاشها را برای رساندن کامیونهای غذا، آب، دارو و سوخت به مردم غزه هدایت میکند. حالا از کشور دیگری نام ببرید که بیشتر از ما کوشش به خرج میدهد تا همتایان اسرائیلی ما را ترغیب کند تا در اجرای عملیات نظامی تا آنجا که میتوانند محتاط و آگاه باشند. شما نمیتوانید چنین کشوری را پیدا کنید.» و یا در موردی دیگر «رابرت وود» معاون سفیر آمریکا در سازمان ملل را در نظر بگیرید در زمانی که سفیر فلسطین درخواستهای پرشور خود را برای نجات مردم فلسطین مطرح میکند، او با بیقیدی به وارسی محتوای گوشی آیفون خود مشغول است. یا بایدن که یک دقیقه به دفاع از اسرائیل میپردازد و بعد ناگهان اعتراف میکند بمبارانهای بیهدف درحال وقوع است. اینها خطاهایی هستند که در عرض چند ثانیه در جهان و در کانالهای ماهوارهای عرب منعکس میشوند.
انفجار خودسنجی افکار غرب
«جولین بارنز دیسی» از شورای روابط خارجی اروپا این استدلال را ارائه میدهد که آسیب به جایگاه آمریکا نهایت بیشتر از آن که در جنوب جهانی درک شود، ممکن است در خود غرب احساس شود. وی میگوید: «این انفجار ممکن است بیشتر توسط اروپاییها احساس شود تا جنوب جهانی. پاسخ غرب به آنچه در غزه اتفاق میافتد و ناتوانی در بازخواست اسرائیل باعث نشده که جنوب جهانی به شکلی ناگهانی در برابر استانداردهای دوگانه جهان غرب بیدار شود. درواقع این اتفاق یکبار دیگر به آنها اعتقاداتی را که نسبت به غرب داشتهاند، یادآوری کرده است. اگر شما شهروند خاورمیانه یا آفریقا هستید، مدتهاست که با استانداردهای دوگانه برخورد داشتهاید؛ چه در مباحثی چون توافقات مهاجرت در اروپا و چه در برخورد با دولتهای اقتدارگرا. اما این درگیری باعث ایجاد درجه بیسابقهای از خودسنجی در اروپا میشود که طبیعتا در میان بسیاری از آنها رنجی عمیق ایجاد خواهد کرد.»
اما چنین احساسی میان چپگرایان آمریکا هم وجود دارد چنانکه براساس بررسی مرکز پژوهشی «پیو» حدود 45 درصد از دموکراتها این ذهنیت را دارند که اسرائیل از نظر نظامی زیادهروی میکند، حال آنکه تنها 18 درصد تصور میکنند که اسرائیل رویکرد درستی را در پیش گرفته است. «میتو داس» مشاور سیاستخارجی سابق سناتور برنی سندرز در این رابطه میگوید: «اگر ما بهسادگی بگوییم که این قوانین میتوانند توسط کشورهای دوست یا کشورهایی که با آنها رابطه خاص داریم، نادیده گرفته شوند، درواقع ما به هیچ وجه نظمی مبتنیبر قانون ایجاد نکردهایم. ما نظمی ساختهایم که تنها احتمال دارد صحیح باشد.» - در آینده چه پیش خواهد آمد؟
احساس میکند که از قبل بر این مسائل وقوف داشته است. وی اخیرا در جمع یک گروه از دیپلماتهای جدید گفته است که «جهان درحال تغییر اساسی است. تغییر مورد نظر به این شکل است که جهان تکقطبی قدیم با یک نظم جدید، عادلانهتر و چندقطبی درحال جایگزینی است. من معتقدم این مساله از قبل برای همه روشن شده است. طبیعتا مسیر چنین فرآیند بنیادینی هموار نخواهد بود، اما در عینی و ملموس بودن آن تردیدی نیست و همانطور که میخواهم مورد تاکید قرار دهم، فرآیندی برگشتناپذیر است.» پوتین استدلال میکند که بایدن با تلاشهایش برای نظم دادن به دیپلماسی با محوریت اسرائیل و کنار گذاشتن سایر کشورها نشان داد که جهان درحال شکلگیری را درک نمیکند. پوتین امیدوار است و تنها کاری که فعلا از او بر میآید این است که برای متلاشی ساختن برخی تحریمها تلاش کند و درعینحال منتظر فرارسیدن 5 نوامبر -روز انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا- بماند تا شاید دونالد ترامپ یکبار دیگر انتخاب شود. قول ترامپ به پایان دادن 24 ساعته جنگ اوکراین، بهطور گستردهای مستلزم واگذاری بخش مهمی از خاک اوکراین به روسیه است.
بایدن در راستای اثبات اشتباه و همچنین برای محافظت از موقعیت خودش، هر از چند گاهی متوجه این مساله میشود که به پایان یافتن جنگ در غزه نیاز دارد؛ مسالهای که خود به خاتمه حمایت بیقید و شرط و خانه خرابکنش از نتانیاهو وابسته است. کشورهای عربی هر قدر هم که از حماس و اسلام سیاسی بیزار باشند، باز هم خواهان خاتمه جنگ هستند. در کنار آنها بسیاری در جامعه مدنی اوکراین هم طالب چنین چیزی هستند؛ چراکه غزه برای آنها یک تراژدی سهگانه را به ارمغان آورده است؛ توجه جهان نسبت به آنها را منحرف، مفهوم نظم مبتنیبر قانون را بیاعتبار و با تقسیم جهان غرب، بایدن و اتحادیه اروپا را تضعیف کرده است. قابل درک است که چرا زلنسکی موضعی صریح و در حمایت از اسرائیل اتخاذ کرد، اما «تیموتی کالداس» معاون موسسه تحریر برای سیاست خاورمیانه میگوید: «اگر شما به دنبال یک نظم بینالمللی مبتنیبر قانون هستید، اگر شما میخواهید کشورهایی را که با زور سرزمینها را متصرف میکنند به عقب برانید؛ با چنین نگاهی اوکراین نباید خود را با اسرائیل همسو ببیند. برای افرادی چون «بورل» این موضوع جای نگرانی دارد که روندهای از پیش بهوجود آمده به سوی جهانی بیش از پیش چندقطبی و درعینحال با چند جانبهگرایی کمتر، شتاب خواهد گرفت.»
سخن پایانی اینکه تنها خاطرات و زندگینامهها هستند که در آینده نشان خواهند داد چه تعداد از مقامات دولت بایدن در زمانی که لازم بوده است از میزان خسارت به شهرت انباشتهشدهای که نه تنها به بایدن، بلکه به اعتبار آمریکا طی این جریان وارد میشود، هراس داشتهاند. درحالحاضر آنها فقط این تصویر را در ما ایجاد میکنند که چگونه یک دولت بهتدریج محدودیتهای فراروی تواناییاش برای هدایت، نهفقط خروجی این جنگ، بلکه برای هدایت نظم جهانی پس از جنگ را درک میکند.