علی صالحیان، دانشجوی دکتری روابط بینالملل: مساله غزه بعد از عملیات 15 مهر یا ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به یکی از مهمترین و چالشبرانگیزترین پدیدهها در روابط بینالملل و منطقه ما و جهان تبدیل شده است. اگر بخواهیم تصویر یا وضعیت غزه و منطقه را ترسیم کنیم سه بازیگر و کنشگر اصلی که ایجادکننده نیروهای اصلی تغییردهنده در منطقه به حساب میآیند، قابل شناسایی هستند؛ نخست محور مقاومت، دوم ایالاتمتحده آمریکا و سوم رژیمصهیونیستی. هرچند بازیگران دیگری را میتوان در نحوه پیشبرد این بحران موثر دانست اما به نظر میرسد اصلیترین کنشگران که خواست و توانایی تاثیرگذاری قابل توجه بر روندهای شکلدهنده به بحران را دارند این سه کنشگر هستند. در ادامه به اصلیترین مباحث و حوزههایی که بهواسطه بحران غزه دچار تغییر و دگرگونی شده است میپردازیم.
افکار عمومی به قبل از عملیات بازنمیگردد
بعد از جنگ جهانی دوم، غرب به محوریت آمریکا شروع به ترسیم و ایجاد سازوکارها و هنجارهایی مبتنیبر ارزشهای خود بهویژه در قالب حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه کرده بود. شاید بتوان سبعیت و حجم کشتار غیرنظامیان درگیر در بحران غزه را بهعنوان بزرگترین نشان نقض تمام تلاشهای غرب در طول سالیان گذشته دانست. این بحران و نوع پاسخ دولتهای غربی و سازوکارهای حقوق بشردوستانه بهوضوح برای تمامی جهانیان استانداردهای دوگانه کشورهای غربی را مشخص کرد. این ضربه به غرب با توجه به این انگاره که اصلیترین قدرت غرب، قدرت معنایی آن است یکی از وجوه غیرقابل ترمیم بودن اتفاقات پس از ۷ اکتبر به شمار میرود. وجه دیگری که در دیدگاه عمومی بهویژه در منطقه قابل شناسایی است و میتوان بدان اشاره کرد صعود و سرمشق قرارگیری ایدهای به نام «مقاومت» در مقابل رژیمصهیونیستی است. به نظر میرسد اتفاقات و نوع تعاملاتی که تاکنون ملتهای متفاوت عربی با رژیم اشغالگر قدس داشتهاند برای مردم منطقه بهنوعی دوگانه تسلیم در مقابل مقاومت را ترسیم کرده است. کارنامه هر دو ایده پیشروی مردم منطقه است. نظرسنجیهای اخیر چه در سرزمینهای اشغالی و فلسطین، چه در سایر کشورها که پایگاه اصلی تفکرات مقاومت نبودند به وضوح مقبولیت ایده مقاومت و بازیگران مقاومت را در بین مردم منطقه نشان میدهد. این پدیده ارزش و دارایی بسیار مهمی در دست محور مقاومت و بهویژه پرچمدار آن محور، یعنی جمهوری اسلامی است.
طرح پیشروی غزه
از ابتدای عملیات حداقل سه طرح کلی برای مواجهه با غزه و حماس از طرف رژیمصهیونیستی و تا حدودی آمریکا مطرح شده است. اولین ایده و خواست رژیم جابهجایی کامل جمعیت غزه و انتقال آن به کشورهای همسایه مانند مصر و اردن بود که با مقاومت مردم غزه و کشورهای همسایه همراه شد. ایدهای که پس از شکست این طرح در پیش گرفته شد، ایده حاکمیت یکپارچه سرزمینهای 1967 شامل کرانه باختری و نوار غزه تحت لوای حکومت خودگردان پس از حذف حماس بود. این طرح نیز با توجه به ضعف ساختاری و عدم مقبولیت حکومت خودگردان و مسئولان آن، شکست خورده است. اما ایده سوم که بسیار مطلوب راستگرایان رژیم است ایجاد منطقه غیرقابل سکونت در غزه است که با گذشت زمان تمامی افراد آن مجبور به تغییر محیط زندگی خود و مهاجرت از آن خواهند بود. ایدههای دیگری نیز مانند ایجاد منطقهای حائل یا استقرار نیروهایی محافظ در مرز بین غزه و رژیم مطرح شده است اما سوال اصلی که باید بدان پاسخ گفت آن است که برنامه هر کدام از این بازیگران و کنشگران اصلی برای آینده منطقهای با تخریب بالای ۷۰ درصد چیست؟ از جمله سایر موارد مورد اهمیت در فردای پایان درگیری، مساله کرانه باختری و الزام وجود و تداوم ارتباط پیکر مقاومت با این منطقه است.
عادیسازی
بسیاری از کارشناسان یکی از تاثیرات اصلی عملیات طوفان الاقصی را کنار رفتن ولو موقت مساله عادیسازی کشورهای منطقه بهویژه عربستان دانستهاند. سالها بود که رژیمصهیونیستی از طریق مسائل متفاوتی سعی داشته تا جمهوری اسلامی ایران را دشمن منطقه جلوه دهد و تمامی کشورهای غرب آسیا بهویژه اعراب را در مقابل آن قرار دهد. پس از بحران اخیر بهواسطه کشتار بیسابقه رژیمصهوینستی در غزه، نفرت مردم منطقه نسبت به این رژیم افزایش قابلتوجهی داشته و این رژیم را به معضل اصلی انسانی منطقه تبدیل کرده است. این موقعیتی است که باید از آن به نحوی استفاده شود تا مساله عادیسازی از دستور کار کشورها خارج شود یا حداقل بسیار هزینهزا شود. اهمیت این نکته از آنجاست که در محافل غیررسمی بیان شده است که ایالاتمتحده آمریکا با حل مانع اصلی عادیسازی بین عربستان و رژیمصهیونیستی که ارائه تضمین امنیتی به این کشور بوده است، مساله را تا حد زیادی پیش برده است.
انتخابات 2024
با وضعیت فعلی منطقه و بحرانهایی مانند اوکراین و مسائل داخلی آمریکا و همچنین با توجه به حضور احتمالی ترامپ یا نامزدی از جمهوریخواهان که سعی دارند بیشترین شباهت را به ترامپ داشته باشند، وضعیت بایدن و دموکراتها را بیش از هر زمان دیگری متزلزل کرده است. تقریبا اکثر نظرسنجیهای اخیر حاکی از دست برتر ترامپ دارند اما بایدن و تیمش امیدوار هستند تا بتوانند این اختلاف را جبران کنند. یکی از مهمترین عوامل برای این امر پایان دادن به بحران فعلی و نحوه مدیریت آن است. پایان این وضعیت با حضور نتانیاهو بسیار بعید به نظر میرسد.
وضعیت رژیمصهیونیستی
اختلافات داخلی رژیمصهیونیستی در قبل از این عملیات به اوج خود رسیده بود. باید توجه داشت که این اختلافات از بین نرفته است بلکه عوامل جدیدی برای اختلاف نیز به وجود آمده است که بیش از پیش مدیریت عرصه را چه برای نتانیاهو چه برای هر فرد دیگری تنگ میکند. بهصورت کلی باید این را در نظر داشت که جامعه رژیمصهیونیستی بیش از پیش به احزاب راست تمایل پیدا کرده است. لذا انگیزههای هویتمحور پابرجا خواهند ماند. درباره نتانیاهو این نکته نیز قابل تامل است که اگر این فرد و تفکر عرصه را بر خود تنگ ببیند، میتواند به امید گسترش درگیریها و ورود سایر بازیگران به بحران فعلی اقدامات شدیدی انجام دهد.
محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران
انگارههای سنتی و متصلب در برداشت ما از بازیگران میتواند باعث محاسبات راهبردی غلط شود. ضربه عملیات 15 مهر برای رژیم نوعی تهدید وجودی برای آن است و لذا طبق این برداشت گنشگری میکند. نوع کنشگری محور مقاومت باید با محاسبه لازم و علم به ابعاد مختلف آن برداشته شود. این امر اصلا به معنای محافظهکاری یا بستن دست نیروهای مقاومت نیست، بلکه به معنای برنامهریزی و کنشگری آگاهانه است. امنیت حملونقل دریایی یا ارتباطات مسالهای است که میتواند بهعنوان دغدغهای جهانی مطرح شود که سطح برخورد با این عوامل را تغییر دهد. پس بایستی با چشمانی باز گام برداشت.
کلام نهایی
تا به امروز موازنه امنیتی منطقه به نفع مقاومت بوده است. در حوزه امنیتی و راهبردی اعتراف دوست و دشمن بر ذهن سرد و دل گرم تصمیمگیرندگان محور مقاومت است. جای خالی عدم اقدامی مشخص برای نقد کردن تواناییها و دست برتر جمهوری اسلامی ایران مشاهده میشود. این «نقد کردن» لزوما به معنای اقتصادی آن نیست، بلکه میتواند شعبات دیگری مانند عرصههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی برای آن متصور بود. ایران در دیدگاه کشورهای منطقه بعد از بحران سوریه و اتفاقات داخلی سال گذشته، بهعنوان بازیگری قابل اعتنا بازگشته است. برگزاری نشست سران کشورهای اسلامی برای بررسی بحران غزه که به درخواست و کوشش ایران در عربستان برگزار شد حداقل در چشم برخی کارشناسان خارجی این سرمایه را در اختیار بنسلمان قرار داد. تلاش مشابهی از سمت سایر بازیگران بهویژه مانند قطر برای انتفاع سیاسی از بحران دیده میشود. درنهایت، وقتی به تصویر کلی منطقه نگاه شود، جلوهای پر رنگ شده و موفقیش هویدا شده است به نام مقاومت. این ایده که پرچمداری آن با جمهوری اسلامی بوده است، به غیر از یک ذهنیت به توانایی عملی نیز نیاز داشته است. این توانایی مقاومت به تعبیری، کشت دیم نبوده و حاصل زحمت، خون و مظلومیت افراد گمنامی بوده است که گره به گره این پیکره مقاومت را ایجاد کردهاند. شهدایی مانند سیدرضی موسوی، تاثیر خود را در شکلدهی منطقه به نفع مظلومان بازی کردهاند. این ایام که مصادف با سالگرد شهادت سردار سلیمانی است بهتر میتوان با نگاهی کلی به این تصویر زحمات و طرح آن سرباز ملت ایران را دید. قدس و فلسطین نقطه کانونی ایده و محور مقاومت و همچنین شهید حاج قاسم است که شهید قدس نام گرفته است.