فاطمه ترکاشوند، خبرنگار: صداوسیما سرمایه تکتک ملت ایران است، بنابراین شما خواننده گرامی هم مستقیم یا غیرمستقیم درمعرض تایید و تکذیب این دو گزاره یا ادعا قرار دارید: 1. رسانهها، مترسکی از تحول ساختهاند و به آن میتازند که بهرهای از واقعیت ایده و راهبرد تحولی سازمان در آن نیست.
2. ایده تحول از ابتدا مبهم و مخدوش بوده و حالا پس از دو سال، ناکارآمدی برخی بنیانهای اندیشهای بروز کرده است. اینها گزارههایی هستند که در برنامه دوشنبهشب جامجم در دو سوی گفتوگو توسط سیدمحمدرضا خوشرو، مدیر شبکه نسیم و محمد زعیمزاده، سردبیر «فرهیختگان» مطرح شدند. عدمتطبیق مدعا با عملکرد، فارغ از آنکه طرفدار «ادعای تحولی» مدیران بوده باشید یا منتقد آن بهنظر اکثریت قریببهاتفاق ناظران و دیدبانان حرکت تلویزیون واضح بهنظر میرسد تا اندازهای که نیازی به اثبات ندارد و همین مساله ادعای مدیر شبکه نسیم مبنیبر ابهام داشتن این انتقاد را عجیب میکند. عجیبتر از آن اینکه او با لحنی متعجب از بیپایه بودن این انتقادها، گلایه میکند و آنها را مترسک خودساخته رسانهها مینامد. سوال این است که چرا بر سر بدیهیات تا اندازه تعجب کردن به اختلاف خوردهایم؟ اگر حسننیت مدیران سازمان و منتقدان آنها را فرض بگیریم، بهترین پاسخ این است که ابهام در آنچه «طرح تحول» خوانده میشد، چنین فاصلهای را میان ذهنیات و عملکرد ایجاد کرده است. از پژوهش، کمیسازی، دقت در برنامهریزی و شفافیت در طرح ادعا خبری نبود و سند تحول سازمان تازه پس از دو سال مدون شده و بهدست رسانهها رسید؛ سندی که باز هم جنس برنامهریزی و تکنیکی نداشت و تنها بوی سیاستهای کلی و اشاراتی کوتاه به رویکردهای جدید را میداد. گویی که انگارههای ژورنالیستی مبتنیبر نوعی تحلیل از جامعه، فرهنگ و سیاست در یکی از طیفهای فعال در یک دهه قبل، باید همان اندازه که در ذهن وحید جلیلی شفاف هستند برای مخاطبان تلویزیون و کارشناسان رسانه و خبرنگاران هم روشن باشند و مثلا باید اطلاع میداشتیم که منظور از انبوه اظهارات علیه سلبریتیها، تلاش برای تقبیح عملکرد مدیران پیشین تلویزیون در دعوت از چهرهها و امثالهم، سلبریتیزدایی نبوده بلکه سلبریتیسالمپروری بوده است. اما حتی حالا هم اظهارات مدیر شبکه نسیم، نشانگر وجود مسائل و تضادهای جدیدی است؛ خوشرو از زاویه کسی پاسخ میدهد که برنامهها را میداند نه کسی که آنها را میبیند! درحالیکه مدیر یک رسانه باید قادر باشد حتی وقتی جلوی آینه میایستد، چهره خودش را از نگاه دستههای مختلف مخاطبان تماشا و ارزیابی کند. لحن گلایهآمیز و نسبتا خشمگینانه این مدیر هم ناشی از آن است که خلاف آنچه در ذهن مخاطبان و منتقدان از تضادهای مدعا و عملکرد شکل گرفته، بدیهی میانگارد و همین مساله باعث ایجاد پندار خصومت اهالی رسانه با تلویزیون شده است. این مهم است که نظر رسانهها برای مدیران تلویزیون ارزش دارد و این احتمالا تنها تحول تحقق یافته در دوره تازه مدیریت سازمان صداوسیماست. دستکم اشارات متعدد و نهچندان خوشرویانه خوشرو در برنامه جامجم دوشنبهشب این مساله را تایید میکند؛ هر چند متاسفانه یا خوشبختانه رسانههای مکتوب، همان قدر که قادر نیستند از برنامههای ضعیف تلویزیون، اسطورههای بیبدیل بسازند و کمبود مخاطب سازمان را جبران کنند، همان اندازه هم نمیتوانند برنامههای پرقدرت تلویزیون را تضعیف کنند. بنابراین بهجای جدال بر سر تایید گزارههای مطلوب خود باید تلاش کنیم تا اگر خللی در تصویر اولیه ما از راهبردهای مدیریتی سازمان وجود داشته آنها را برطرف کنیم و اصراری بر نمایش تضاد نداشته باشیم. باید دستبهدست هم دهیم شاید نتوانیم جلوی اختراع دوباره چرخ را بگیریم اما برای این احتمال که مدعیان اختراع پدیدهای جدید (که بعدا معلوم میشود همان چرخ بوده) به چشم آغازکنندگان عصر جدید سیاستگذاری در تلویزیون نگریسته نشوند، میشود جنگید.
شماره ۴۰۴۲ |
صفحه ۱۳ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
مترسک تحول