مجتبی اردشیری، خبرنگار: با اعلام فهرست اولیه نامزدهای شاخه بهترین فیلم بینالمللی اسکار، مشخص شد که فیلم «نگهبان شب» رضا میرکریمی نتوانسته به این فهرست اولیه راه پیدا کند. اتفاقی که تاحدودی قابل پیشبینی بود و تعجب چندانی را در بر نداشت.
این البته اتفاقی است که همواره در فصل معرفی نماینده سینمای ایران به اسکار، در کشورهای مختلف روی میدهد. همین امسال، سینمای فرانسه در اتفاقی نادر، فیلم قابلتحسین آناتومی یک سقوط را که نخل طلای کن 2023 را و بیشتر از 10 جایزه جهانی ازجمله بهترین فیلم قاره اروپا را از آن خود کرد، در کمال ناباوری کنار گذاشت و بهعنوان نماینده سینمای فرانسه انتخاب نکرد. همین روند سبب شد فرآیند اعتراض به این تصمیم، حتی به بیرون از نشریات فرانسوی نیز برسد و سروصدای جهانی به راه بیفتد.
در ایران هم بهمانند بسیاری از کشورهایی که در این ماراتن شرکت میکنند، همواره اعتراضهایی مبنی بر انتخاب نماینده اصلی صورت میگیرد. هیات انتخاب، در هر دورهای متفاوت بوده و به همین دلیل نمیتوان انتخابهای سالیانه را منتسب به نگاه یا جناحی کرد. در ادوار مختلف عنوان شده که ملاک اصلی انتخاب یک فیلم، فارغ از مباحث کیفی و استانداردهای فیلمسازی، نگاه ملی جاری در فیلم است که بیانگر زیست و فرهنگ ایرانی است. این ملاک، کاملا طبیعی است و قطعا بهعنوان پارامتری مهم توسط هر کشوری دنبال میشود اما مشکل از جایی آغاز میشود که تمام تقصیرها را به گردن هیات انتخاب میاندازیم و اینکه انتخابی اصلح از تصمیم آنها نیز وجود دارد که اگر آن انتخاب صورت میگرفت، شانس سینمای ایران در رقابت اسکار، بیشتر میشد.
طبیعی است که چنین نگاهی، در هر کشوری نیز وجود دارد و هر انتخابی که صورت بگیرد، عدهای در مقام منتقد به آن تصمیم خواهند تاخت و هجمهای علیه آن به راه میاندازند.
آیا واقعا گزینهای بهتر از نگهبان شب نبود؟
زمانی که هیات انتخاب امسال، فیلم رضا میرکریمی را بهعنوان نماینده سینمای ایران در اسکار 2024 انتخاب کرد، صدای اعتراض برخی بلند شد. عمده نظر مخالفان بر فروش پایین این فیلم بود و آنکه فیلمی که با مردم سرزمین خود ارتباط برقرار نکرده و مردم به تماشای آن نرفتهاند، چگونه توسط اعضای آکادمی تحویل گرفته خواهد شد؟
این شکل انتقاد تنها روی کاغذ قابلقبول است حالآنکه مگر فیلمی چون زیر درختان زیتون که جوایز جهانی بسیاری کسب کرد و نماینده سینمای ایران در اسکار شد، واجد چنین شرایطی بود؟ دیگر انتخابهای سینمای ایران در مسیر اسکار نظیر گبه، زمانی برای مستی اسبها، لاکپشتها پرواز میکنند، بدرود بغداد، در جستجوی فریده و... نیز بهمانند نگهبان شب، توفیق چندانی در نمایش عمومی نداشتند اما در رویدادهای جهانی، موفقتر از حضور داخلی ظاهر شده و جوایزی را به دست آوردند.
بنابراین شرط استقبال داخلی، نمیتواند ملاک خوبی برای توفیق یک اثر باشد؛ همچنانکه سینمای ایران برای سال 2007، فیلم میم مثل مادر را بهعنوان نماینده سینمای ایران معرفی کرد که با بیش از 1 میلیون تماشاگر، دومین فیلم پرمخاطب سال 85 بود اما این فیلم نیز به فهرست اولیه شاخه بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان راه نیافت. بنابراین باید بپذیریم که استقبال یا عدماستقبال مخاطبان از یک فیلم، هیچ ملاکی برای حدود 10 هزار داور آکادمی نیست و دلایل دیگری در این انتخابها دخیل است که در ادامه، به آنها خواهیم پرداخت.
بنابراین با رصد یک سال سینمای ایران به این نتیجه میرسیم که نگهبان شب، یکی از بهترین انتخابها برای اسکار 2024 بود و دو انتخاب مهم روی کاغذ یعنی برادران لیلا و تفریق، مشکلاتی داشتند که هیات انتخاب نمیتوانست آنها را به عنوان نماینده سینمای ایران انتخاب کند. درنتیجه فیلم کارگردانی راهی اسکار شد که پیشتر نیز سابقه حضور در این رویداد را داشته و اساسا، شناخت خوبی از سینمای جهان و روابط آن دارد که همین پارامتر، خود میتوانست بهعنوان یک امتیاز برای یک فیلم به حساب آید.
نبود دیواری کوتاهتر از هیات انتخاب
هرساله و با اعلام نماینده سینمای ایران در اسکار، بیشترین حجم اعتراضها به هیات انتخاب میشود. اینکه این هیات میتوانست انتخابی بهتر داشته باشد که نتیجه مطلوبتری را در شاخه بهترین فیلم بینالمللی برای نماینده سینمای ایران به همراه بیاورد.
اما سنگینی یک انتخاب یا عدمتوفیق نماینده سینمای ایران، در بسیاری از اوقات به گردن هیات انتخاب نیست. در مواقعی مانند انتخاب یک مستند بهعنوان نماینده سینمای ایران، مخاطب و دلسوزان سینما حق دارند که انتقادهای سنگینی به این انتخاب داشته باشند اما زمانی که یک فیلم استاندارد با کارگردانی مهم برای این رقابت انتخاب میشود، باید بیشتر در فرآیند انتخاب قرار بگیریم.
در سالهایی کارگردانی مانند اصغر فرهادی فیلمی تولید میکند که طبیعی است باتوجه به پیشینه فرهادی و شناختی که از این کارگردان در مجامع هنری بینالمللی وجود دارد، فیلم این کارگردان به آکادمی معرفی شود اما در سالهایی که فیلم شاخص چندانی در گردونه وجود ندارد و هیات انتخاب نیز متشکل از چندین سینماگر است، بیانصافی است اگر تمام تقصیرهای ناکامی یک فیلم را به گردن هیات انتخاب بیندازیم. مثلا برای همین امسال، آیا میتوان در فهرست فیلمهای اکرانشده، به فیلمی شایستهتر از نگهبان شب برسیم؟
مجموعه عوامل تکنیکالی سبب میشوند تا نام یک فیلم بهعنوان نماینده سینمای ایران به اسکار معرفی شود؛ بنابراین باید در این مورد، بهدور از سلیقه و ملاحظه شخصی، به موضوع نگریسته شود.
وظیفه اصلی به دوش صاحبان فیلم است
برخلاف آنچه که انتظار میرود، مسئولیت موفقیت یا ناکامی یک فیلم در این شاخه از اسکار، بر عهده صاحبان فیلم است. وقتی فیلمی بهعنوان نماینده سینمای ایران، به آکادمی اسکار معرفی میشود، باید تدابیر بسیار مهمی برای شناساندن آن فیلم در فصل جوایز صورت بگیرد. این تدابیر شامل اکران منظم بینالمللی و حضور چشمگیر در فصل جوایز است. در هر سال، حدود 90 فیلم از کشورهای مختلف به آکادمی معرفی میشود. طبیعی است که حدود 11 هزار داور آکادمی، نه فرصت آن را دارند که این تعداد فیلم غیرانگلیسیزبان را با زیرنویس تماشا کنند و نه رغبتی برای این کار دارند، بنابراین تلاش میکنند تا به انتخابهای نهایی جشنوارههای مهمی چون کن و ونیز بسنده کنند و یا به تماشای فیلمهای محدودی که در فصل جوایز، اسم و رسمی به دست آوردند، مینشینند.
در این میان، تهیهکننده و صاحبان یک فیلم تلاش میکنند تا از فرصت حدودا سهماهه استفاده کنند و با انعقاد قراردادی با شرکتهای پخش معتبر بینالمللی، زمینه اکران جهانی، حضور در فصل جوایز و حتی ارسال فیلم به بخشی از داوران آکادمی را فراهم کنند. این فعالیتها میتواند حتی به اکران خصوصی فیلم برای اعضای آکادمی و روزنامهنگاران و منتقدان صاحبنقود نیز منجر شود تا درنهایت، نام فیلم در محافل سینمایی پخش شود و شانس فیلم برای قرار گرفتن در حداقل، فهرست ابتدایی نامزدها بیشتر شود.
اگر اصغر فرهادی توانست دو بار جایزه اسکار را از آن خود کند دلیل مهمش به کارهایی برمیگردد که وی، پیش از برگزاری مراسم، با کمپانی بزرگی چون ممنتو برای پخش قرارداد بست که نفوذ و قدرت زیادی در سینمای جهان دارد و بدینترتیب فیلم، موفقیتهای جهانی بسیاری کسب کرد و توانست با تبلیغات درست، به این جایزه مهم برسد. قطعا فیلمی که معرفی میشود باید از آن پشتیبانی شود و این، کار بزرگ و سختی است که نیاز به دقت عمل و حمایت دارد. برای بچههای آسمان که توانست خود را به فهرست پنج نامزد نهایی بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان برساند نیز چنین اتفاقی افتاد، بهطوریکه این فیلم نیز توسط میرامکس پشتیبانی و با تبلیغات وسیعی همراه شد که اکران جهانی و افتخارآفرینیهای متعددی را در فصل جوایز رقم زد.
اما اکنون ببینیم برای نگهبان شب چه اتفاقی در این زمینه رخ داد؟ برای دیگر نمایندگان سینمای ایران در این سالها چطور؟ متاسفانه ما به این روال عادت کردهایم که هرساله به انتخاب نماینده سینمای ایران در آکادمی ایراد بگیریم و چندصباحی راجعبه آن صحبت کنیم و وقتی که نام فیلم در فهرست ابتدایی نامزدها نبود، شروع به انتقاد از این روند خواهیم کرد، درحالیکه فیلم بلافاصله پس از آنکه بهعنوان نماینده انتخاب میشود، رها شده و حمایت چندانی از آن نمیشود.
این باید به یک فرهنگ در میان سینماگران مستقل ما تبدیل شود که بلافاصله پس از آماده شدن فیلم، با یک پخشکننده معتبر و مهم جهانی قرارداد امضا شود تا زمینه بیشتر دیده شدن اثر در مجامع جهانی فراهم آید وگرنه حتی در همان مدت زمان حداکثر سهماهه نیز که اقدام شود، زمینه برای یک اکران پررونق جهانی مطلوب فراهم نمیشود و اینطور میشود که به جای حل مساله، صورتمساله را پاک میکنیم و آن را به مواردی چون تصمیم اشتباه هیات انتخاب یا حکومتی بودن یک کارگردان ربط میدهیم، درحالیکه در بسیاری از سالها، فیلم کارگردانان غیرحکومتی به اسکار ارسال شد و باز هم اتفاقی را رقم نزد.
این، ساختار است که باید تغییر کند تا با چنین مختصاتی، حداقل، استانداردهای موجود جهانی در این زمینه، برای تولیدات مهم سینمای ایران رعایت شود تا ناکامی سینمای ایران در جشنوارهها و جوایز شاخص بینالمللی، اینچنین تداوم نداشته باشد. در این زمینه، قطعا حمایتگری نهادهای دولتی، دوراندیشی سینماگران و کارگردانان و البته تحرک بیشتر پخشکنندگان ایرانی که دسترسیهای بینالمللی دارند، منجر به اتفاقهای خوبی خواهد شد که حضور جهانی سینمای ایران را از انحصار چند نام مانند فرهادی، مجیدی و... خارج میکند.
تا زمانی که این اصل روی ریل قرار نگیرد، وضعیت انتقادی نسبت به جریان معرفی نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار با همین شدت وجود خواهد داشت و به جای حل مساله، صورتمساله پاک میشود.