عاطفه جعفری، خبرنگار گروه فرهنگ: هفته گذشته بخشنامهای با امضای معاون اول رئیسجمهور در رسانهها منتشر شد و ظاهر این دستور دولتی این بود که دولتمردان با دغدغه ترویج فرهنگ کتابخوانی و حمایت از تولید فرهنگی،برای تجهیز و راه اندازی کتابفروشی ها اقداماتی داشته باشند، که البته اگر از ابتدا این اقدامات با برنامه ریزی و ایده نباشد، باعث هدر رفتن بودجه می شود. محمد مخبر در این نامه، استانداران سراسر کشور را موظف کرده است براساس الگوی «کتابشهر» ایران نسبت به راهاندازی مراکز عرضه کتاب، نوشتافزار و محصولات فرهنگی اسلامی و ایرانی در شهرستانهای فاقد کتابفروشی، اقدام کنند. بارها گفته شده که کتاب نیاز به ویترین دارد و بسیاری از کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند، مشکل مهم کتاب و نشر را نبود ویترین میدانند و معتقدند تا جایی برای عرضه کتاب نباشد، توزیع هم موفق نخواهد بود. یا اینکه محصولات ناشران در ویترین این تعداد کتابفروشی نمیگنجد و باید تعداد بیشتری داشته باشیم و از این قبیل درخواستها که زیاد هم بوده است. در این گزارش با توجه به تاکید معاون اول به استانداران در نگاه به کتابشهر بهعنوان یک الگو به این موضوع پرداختیم که آیا ایده کتابشهر توانسته است بهعنوان یک کتابفروشی موفق باشد یا نه؟
محتوای نامه معاون اول چه بود؟
بخش اول بخشنامهای که برای استانداران فرستاده شده به موضوع شهرستانهای فاقد کتابفروشی میپردازد. در متن این نامه آمده است: «کلیه استانداران سراسر کشور مکلفند در کلیه شهرستانهای فاقد کتابفروشی کشور زیرساختهای لازم جهت راهاندازی حداقل یک مرکز عرضه کتاب، نوشتافزار و محصولات فرهنگی اسلامی - ایرانی را براساس الگوی کتابشهر ایران (وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی) و کمک به تامین اعتبارات لازم فراهم کنند.» همچنین در این بخشنامه، به قرار گرفتن این کتابفروشیها در مراکز پررفتوآمد اشاره شده و آمده است: «مراکز فوق در نقاط مختلف و پررفتوآمد شهرهای موضوع این مصوبه از میان ساختمانهای دستگاههای اجرایی، شهرداریها، نهادها یا شرکتهای دولتی و وابسته براساس قوانین و مقررات مربوطه اختصاص یابد.» در پایان نامه مخبر با اشاره به مراکزی که باید در این طرح همکاری داشته باشند، اینگونه آمده است: «هماهنگی لازم جهت انتخاب این مراکز و سایر تمهیدات مدیریتی و سازوکارهای اجرایی لازم برمبنای الگوی مذکور با نظارت ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استانها، همکاری صنف مربوطه سازمان تبلیغات اسلامی و مجمع ناشران انقلاب اسلامی، مشارکت بخش غیردولتی (مردمی) و با هماهنگی سایر دستگاههای ذیربط صورت پذیرد.»
با انتشار این نامه، کارشناسان حوزه کتاب با رویکردهایی متفاوت نسبت به آن واکنش نشان دادند. برخی معتقدند که ورود دولت به راهاندازی کتابفروشیها، بدون در نظر گرفتن زیرساختهای لازم و جوانب این کار، منجر به شکست خواهد شد و دولت در حال ریختوپاش مالی در جایی است که اولویت اصلی، ترویج کتاب و کتابخوانی نیست. با این حال برخی هم از نفس این اقدام حمایت کرده و ورود دولت به این موضوع را اتفاق مبارکی میدانند و معتقدند سابقه نداشته که از سوی معاون اول رئیسجمهور، چنین بخشنامهای برای حمایت از راهاندازی کتابفروشیها صادر شود و باید قدردان این نیت و اقدام درست بود. نکته جالب در هر دو نگاه، انتقاد به مدل اجرای این حمایت دولتی است؛ اینکه حمایت از کتابفروشیها در بستر زنجیره کتابفروشی کتابشهر تعریف شده است. منتقدان معتقدند که مجموعه کتابشهر در شرایط فعلی، گرفتار ایدههای شکستخوردهای است و نمیتواند منجی جریان کتابخوانی در شهرستانها باشد.
چرا ایده کتابشهر شکستخورده است؟
کتابشهر ایران یکی از مجموعه فروشگاههای زنجیرهای کتاب است که هدفش از ابتدا توسعه ویترین کتاب در شهرهای مختلف کشور بوده است. این زنجیره کتابفروشی از زیرمجموعه سازمان تبلیغات اسلامی است و بنا به ادعای مدیران این مجموعه، در شعبههای کتابشهر ایران، علاوهبر فروش محصولات فرهنگی و مشخصا کتاب، دستهبندی ویژهای نسبت به کتابهای بازار نشر در نظر گرفته میشود و آثاری که مخل سلامت روانی جامعه هستند در این کتابفروشیها جایی نخواهند داشت. اسماعیلی که در حال حاضر مدیرعامل کتابشهر ایران است، در مراسم رونمایی یکی از فروشگاههای کتابشهر در مورد مدل اداره این فروشگاهها گفته بود: «ما فقط زیرساخت را آماده میکنیم و زنجیرهای بودن هم صرفا به همافزایی کمک میکند. این فروشگاه به صورت متمرکز اداره میشود و باید بگوییم که کار فرهنگی سود اقتصادی ندارد، کتاب و کتابفروشی درآمد چندانی ندارد بلکه رویکرد فرهنگی مدنظر ماست. این محلها به نوعی پاتوق فرهنگی و هنری است که خدمات مختلفی از قبیل امور تفریحی، محصولات فرهنگی و خوراک سالم در یک مکان فرهنگی ارائه میدهند.» کافی است کمی به عقب برگردیم و به زمانی که سیدمهدی خاموشی در سازمان تبلیغات مسئولیت داشت، برسیم. زمانی که کتابشهر تازه افتتاح شده بود و دو ماموریت برای آن تعریف شده بود؛ یکی بخش کتابفروشی و دیگری خرید آثار هنری. در آن زمان خاموشی به مدیریت وقت کتابشهر دستور خرید آثار هنری را داد که با خرید آثار خطاطان هنری این کار در کتابشهر شروع شد. اما از همان ابتدا هیچ درک درستی از این خریدها وجود نداشت و تقریبا در همه حوزهها ورود میکردند، خرید از اکسپوها و همچنین شراکت در نمایشگاه آثار هنری در برنامه مجموعه کتابشهر قرار گرفت. آثار هنر انقلابی را میخریدند و گاهی هم خریدهای گرانقیمت در کتابشهر انجام میدادند و از آن بهعنوان سرمایه استفاده میشد.
مرداد 1397 که حکم محمد قمی بهعنوان رئیس سازمان تبلیغات اسلامی صادر شد، حدود 28 فروشگاه کتابشهر در سراسر کشور وجود داشت اما تصمیم گرفته شد که بخش هنری از کتابشهر جدا شود و به حوزه هنری سپرده شود. حدود یکسالونیم طول کشید تا کتابشهر در حوزه آثار هنری از خودش سلب مالکیت کند. نزدیک به 17 سال است که کتابشهر در حال فعالیت است. بنا به نظر یکی از کارشناسان حوزه کتاب چشماندازی که در ابتدای تاسیس این مجموعه فروشگاهی عنوان شده بود، راهاندازی حدود ۱۵۰ کتابفروشی در سراسر کشور است اما در حال حاضر تعداد کتابفروشیهای این مجموعه به عدد 21 رسیده است. از اردیبهشت سال 98 و با ورود تیم جدید مجموعه کتابشهر، حدود دو سال برای توسعه این فروشگاه تلاش شد اما مدیران این مجموعه، درنهایت به این نتیجه رسیدند که سازمان هر آنچه داشته را برای این زنجیره فروشگاهی گذاشته است و نتیجه مطلوب به دست نیامده است. به نظر میرسد مدل توسعه کتابشهر حالا دیگر یک ایده شکستخورده است که در چند نکته اساسی میتوان، آن را ارزیابی کرد.
اولین نکته این است که کتابفروشی باید در مکانی احداث شود که محل رفتوآمد باشد. همان چیزی که در نامه معاون اول رئیسجمهور هم به آن اشاره شده است اما مکانهایی که برای فروشگاههای کتابشهر در سراسر کشور انتخاب شده است، عمدتا شامل این قابلیت نیستند و راه افتادنشان منطق اقتصادی نداشته است. عدم توسعه اثبات می کند که مدیران کل سازمان تبلیغات برای ایده کتابشهر در استان های مختلف همراهی نکردند و درنهایت چون نتیجهای نداشته به تعطیلی رسید.
دومین نکته درمورد مجموعه کتابشهر به نظام توسعه فروشگاهها برمیگردد که بر یک شالوده غلط که بهره گیری از امکان تحت تملک سازمان تبلیغات بود، بنا شده است. همین اتفاق باعث میشود تا به عدم توسعه در این فروشگاههای کتاب برسیم. البته از جایی متوجه شدند این کار به عدمتوسعه میرسد، برای همین دیگر خودشان به سراغ اجاره مکان رفتند و اگر کسی پیدا میشد که مغازهای داشت اینها وارد تجهیز کتابفروشی میشدند. تا یک جایی خوب بود اما به یکباره هزینه تجهیزات بالا رفت، تقریبا بین یک تا 3 میلیارد برای هر کتابفروشی نیاز به تجهیز داشتند. یعنی اگر 10 کتابفروشی در استانهای مختلف بخواهد تجهیز شود، نیاز به 30 تا 40 میلیارد بودجه دارد. این هزینه کمی برای یک سازمان نیست و برای همین وقتی کتابشهر و بالاتر از آن سازمان تبلیغات نمیتوانند عددهای بیشتری را برای تجهیز بیاورند، مسیر پیشرفت و توسعه خیلی کند پیش میرود. در برخی استانها که سود اقتصادی ندارد و به همین خاطر هم در برخی جاها فروشگاههای کتابشهر تعطیل میشود.
یکی دیگر از مواردی که میتوان به آن اشاره کرد، استانداردسازی فروشگاهها است که در این مورد توانستند فروشگاهها را به یک استاندارد فرهنگی برسانند و برخلاف توسعه کمی که موفق نبودند در استاندارسازی موفقیتهایی داشتهاند. اما یک نکته مهم که به هدف راهاندازی این فروشگاهها هم برمیگردد، تدبیری است که در گزینش آثار اتخاذ شده است. حدودا عرضه کتابهای 30 ناشر در این فروشگاهها ممنوع است. وقتی میخواهید ویترین داشته باشید، در توسعه به مدل فروشگاههای شهر کتاب نگاه میشود اما در عرضه آثار ورود برخی کتابها ممنوع میشود، ناخودآگاه بخشی از مخاطبها از دست میروند و این اتفاقی است که در کتابشهر رقم میخورد. همین باعث میشود که به لحاظ فروش، این فروشگاهها رقمهای زیادی نداشته باشند و کسی برای سرمایهگذاری وارد نشود که هزینه کند و درنتیجه باعث شکست میشود.
بنا به شنیدهها، فروشگاههای «کتابشهر» تهران در حال حاضر بین 5 تا 7 میلیارد تومان در سال هزینه دارند. 5 میلیارد هزینه ستاد تهران و بقیه برای تجهیز، بدهی و تسهیلات. در الگویی که برای کتابشهر ترسیم شده است، دنبال کتابفروشی میگردند و بعد ایدههایشان را روی کتابفروشیای که پیدا شده، پیاده میکنند. این کار روی کاغذ ایده خوبی است اما در تجربه عملی باعث شکلگیری گسترده کتابشهرها نشد. نکته مهم دیگر این است که «کتابشهر» در شهرهای بزرگ نتوانست خودش را توسعه دهد، برای همین به سراغ شهرهای کوچک رفت و درنهایت آنجا هم نتوانست اقتصاد خودش را بچرخاند و کسب درآمد کند.
ابهامات یک نامه
نامهای که توسط معاون اول رئیسجمهور صادر شده است ابهاماتی دارد که توجه نکردن به آن میتواند مقدمات شکست در این پروژه باشد. نکته اول اینکه ستادی برای اجرای این طرح در نظر گرفته نشده است. پروژهای با این سطح از مراودات مالی نمیتواند در اجرای ماموریت خود فاقد یک نهاد تصمیمگیر باشد. خطاب قرار گرفتن استانداران در این نامه و همچنین دستوری که در آن صادر شده هم در نوع خود قابلتوجه است. واضح است که برای طراحی و اجرای یک پروژه در سطح استان باید موقعیت مکانی پروژه متناسب با موضوع انتخاب شود. با یک بخشنامه و به کار بردن این تعبیر که فروشگاهها باید در نقاط مختلف و پر رفتوآمد باشند بعید است که استانداران بتوانند بدون مزایده و مناقصه این کار را انجام دهند. ضمن اینکه وقتی در نامه آمده است که طبق مقررات این کار صورت بگیرد دیگر نیازی به بخشنامه نیست، یک توضیح است که استانداران باید به آن توجه کنند و الزام قانونی میآورد. اگر هم بخواهند وارد کار خیر در این حوزه بشوند وقتی گردش اقتصادی قرار است اتفاق بیفتد؛ وارد فازهای دیگر میشود و اینکه چرا یک فردی باید از این تسهیلات بدون مزایده و مناقصه استفاده کند. همه این ابهامات استانداران را در فقره این بخشنامه دچار تردید خواهد کرد.
یکی دیگر از موارد قابل توجه این بخشنامه، قرار دادن کتابشهر به عنوان الگوی کتابفروشی است. براساس این الگوی فرهنگی، فروش آثار 30 ناشر در این فروشگاهها ممنوع است و کتابهایشان در این فروشگاهها وجود ندارد. البته اگر نگاه دقیقی به وضعیت این مجموعه فروشگاهی بود، متوجه میشدند که الگوی فرهنگی کتابشهر، نمیتواند اقتصاد کتابفروشیها را تامین کند. براساس اطلاعاتی که به دست روزنامه «فرهیختگان» رسیده است؛ از 21 کتابفروشی کتابشهر، حدود 6 کتابفروشی درآمد اقتصادی دارند. یک سوم دیگر امور را
میگذرانند و یک سوم دیگر حتی سودده هم نیستند. همچنین 5 فروشگاه در استانهای مختلف به دنبال تغییر مدیریت هستند چون قراردادهایی که تنظیم شدند از منظر مدیران فروشگاهها قراردادی یکطرفه است. فروشگاههای چند شهر که اوضاع خوبی هم ندارند، یا در آستانه تعطیلی است یا اینکه مدیریت آن در حال واگذاری است.
نکته مهم دیگری که در راهاندازی کتابفروشیها باید ملاک قرار گیرد همان پاخور بودن یک کتابفروشی یا محلی پررفتوآمد از یک شهر است. کتابخانهها بهعنوان مکانهایی که محل حضور کتابدوستان است، میتوانند بهعنوان یکی از اماکن مهم شهری در این طرح مورد توجه قرار گیرند. چندی پیش وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در جلسه هیات امنای نهاد کتابخانهها به نامه معاون اول رئیسجمهور اشاره کرد و گفت: «وجود کتابفروشی در شهر باعث ایجاد هویت فرهنگی میشود و بررسیهای لازم را انجام میدهیم تا در کتابخانههایی که امکان ایجاد کتابفروشی وجود دارد این اتفاق رخ دهد؛ البته مباحث قانونی هم مطرح است که همکاران باید بررسی کنند تا موانع قانونی رفع شود.»