سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه جهانشهر: چند ساعت پس از اینکه وزیر دفاع آمریکا تشکیل نیروهای چندملیتی برای آنچه حمایت از «تجارت در دریای سرخ» در پی حملات ارتش یمن خواند را اعلام کرد، یمنیها متعهد شدند حملات خود را تا شکست محاصره غزه ادامه دهند. ایالاتمتحده روز دوشنبه اعلام کرد ائتلافی متشکل از 10 کشور برای جلوگیری از آنچه حملات موشکی و پهپادی یمن به کشتیهایی که از دریای سرخ عبور میکنند، تشکیل داده است. این 10 کشور بریتانیا، بحرین، کانادا، فرانسه، ایتالیا، هلند، نروژ، سیشل و اسپانیا به همراه ایالاتمتحده خواهند بود. برخی از این کشورها گشتزنی مشترک انجام خواهند داد، درحالیکه برخی دیگر در جنوب دریای سرخ و خلیجعدن پشتیبانی اطلاعاتی ارائه میکنند. یک مقام دفاعی که خواسته نامش فاش نشود، گفته چندین کشور دیگر نیز موافقت کردهاند که در این عملیات شرکت کنند، اما ترجیح میدهند نامشان علنی نباشد تا درباره جزئیات بیشتر ماموریت جدید که بهطور عمومی اعلام نشده است، صحبت کنند. با این وجود دولت بایدن برای اعلام پیروزی با ایجاد این ائتلاف کار سختی خواهد داشت، زیرا از میان بسیاری از کشورهای عربی، تنها بحرین با پیوستن به ائتلاف موافقت کرده است. بهنظر میرسد کشورهای عربی ازجمله عربستانسعودی، از عواقب جانبداری در کنار اسرائیلیها و آمریکاییها میترسند. پیش از این مصر صراحتا اعلام کرده بود که حاضر به همراهی در این ائتلاف نیست. عربستان و امارات نیز با تهدید مستقیم یمن مواجه شده بودند که درصورت پیوستن به ائتلاف، میادین نفتی آنها هدف قرار خواهند گرفت. مشخص نیست این ائتلاف چگونه میخواهد جلوی پرتاب پهپادها و موشکهای یمنی به کشتیهای به مقصد رژیمصهیونیستی از دریای سرخ را بگیرد. این نیرو در بهترین حالت میتواند موشکها و پهپادهای شلیک شده را رهگیری و منهدم کند، اما اگر بهدنبال ماجراجویی بیشتر در منطقه باشد، یمن میتواند تصمیمات جدیتر و قدرتمندتری اخذ کند. شاید از همین رو است که محمد عبدالسلام، سخنگوی جنبش انصارالله یمن تاکید کرد که ائتلاف آمریکایی- اسرائیلی، هیچ تاثیری در عملیاتهای نیروهای مسلح این کشور در دریای سرخ ندارد. او هدف از این ائتلاف را «حمایت از رژیمصهیونیستی» خواند و هشدار داد که هر عملیات مستقیم علیه یمن، موجب «گسترش جنگ» شده و به یک «جنگ منطقهای و بینالمللی» بدل خواهد شد که آثار فاجعهبار آن غیرقابل تصور است. یمنیها البته بهصراحت اعلام کردهاند که فعلا آنها یک هدف دارند و آن هم رژیمصهیونیستی است. وزارت امورخارجه یمن روز گذشته یادداشتی را به همه کشورها و نهادهای بینالمللی ازجمله سازمان بینالمللی دریانوردی و فدراسیون بینالمللی کارگران حملونقل ارسال و تاکید کرد که کشتیرانی بهسمت همه مقصدها «بهجز فلسطین اشغالی» امن است: «عملیاتهای نیروهای مسلح یمن در دریاهای سرخ و عرب، فقط علیه کشتیهای اسرائیلی و کشتیهای عازم بندرهای آن است.» خبرگزاری سبأ به نقل از وزارت امورخارجه یمن گزارش داد، هدف از عملیاتهای دریایی یمن علیه کشتیهای اسرائیلی، مسائل انسانی است تا از این طریق محاصره تحمیلی غزه شکسته شود؛ محاصرهای که به جلوگیری از ورود آب، غذا و دارو رسیده است. علیرغم اعلام ائتلاف برای حفاظت از ترافیک دریایی در بابالمندب، شرکتهای بزرگ برای بازگرداندن کشتیها به مسیر مقرونبهصرفهتر از طریق کانال سوئز و دریای سرخ عجله ندارند. روز دوشنبه، غول نفتی بریتیش پترولیوم اعلام کرد بهدلیل «وخامت اوضاع امنیتی» در منطقه، انتقال تمام محمولههای نفت از طریق دریای سرخ را متوقف میکند. اگر سایر شرکتهای نفتی از BP پیروی کنند، این میتواند به دردسر بزرگی برای اقتصادهای بزرگ جهان تبدیل شود. به گفته اداره اطلاعات انرژی ایالاتمتحده تقریبا 12 درصد نفت و هشت درصد گاز طبیعی مایع تجارت شده از طریق دریا در نیمه اول سالجاری از طریق تنگه بابالمندب عبور کرده است. در چند روز گذشته چهار شرکت از پنج شرکت بزرگ، فعالیت خود را در این مسیر متوقف کردهاند. دولت بایدن تاکنون از اقدام علیه یمن خودداری کرده است. وزیر دفاع آمریکا در کنفرانس مطبوعاتی خود در روز دوشنبه از پاسخ دادن به این سوال که چرا پنتاگون حمله متقابل انجام نداده است، خودداری کرد. این سکوت نشان از آن دارد که ایالاتمتحده و متحدانش با کمبود گزینههای مناسب برای توقف تشدید حملات یمنیها به کشتیهای تجاری به مقصد اسرائیل روبهرو هستند.
هوشمندی جدیترین ضلع مقاومت
حملات به کشتیهای صهیونیستی یا به مقصد بنادر صهیونیستی موج دوم واکنش یمن به حمله اسرائیل علیه حماس در غزه بود. هنگامی که تهاجم صهیونیستها به غزه در اواخر اکتبر آغاز شد، یمن عمدتا موشکهای کروز و پهپادهای مسلح را بهسمت اسرائیل پرتاب میکرد. از اواسط نوامبر، یمن حملات خود را یک مرحله جدیتر و روی کشتیهای تجاری متمرکز کرد و درعینحال به حملات پهپادی در دریای سرخ ادامه داد. پس از اینکه یمن اعلام کرد با توقیف کشتیهای متعلق به اسرائیل بهدنبال آسیب رساندن به تلاشهای جنگی اسرائیل است، کماندوهای یمن یک کشتی را در نوامبر توقیف کردند. در اواسط دسامبر، حملات موشکی و پهپادی به کشتیهای تجاری به مقصد اسرائیل آغاز شد و چندین کشتی مورد اصابت قرار گرفت. اگر قرار بر ماجراجویی آمریکا و اروپا در منطقه باشد، یمنیها میتوانند دایره اهدافشان را از اسرائیل فراتر ببرند و کشتیهای به مقصد کشورهای اروپایی را نیز به لیست سیاهشان اضافه کنند.
نکاتی درباره ائتلاف دریایی آمریکا در دریای سرخ
1-آمریکا با فراخواندن نیروی دریایی کشورهای متعدد به عملیات در دریای سرخ باعث میشود روند تکثر قدرت دریایی در جهان شدت گیرد. کشورهای فراخوانده شده، نیازمند فراگیری آموزش و بهکارگیری حداکثری از تجهیزات خود هستند که آمریکا باید آنها را در اختیارشان قرار دهد. نتیجه این فرآیند، با تجربه شدن، خلاقتر شدن و مجهزتر شدن متحدان فعلی آمریکاست که میتواند به مرور موجب استقلال امنیتی آنها از واشنگتن شود.
2-آمریکا 40 درصد کل بودجه نظامی جهان را در اختیار دارد. واشنگتن همزمان قدرتی بحری به حساب میآید که علاوهبر برخورداری از «نیروی دریایی»، شاخه دیگری نیز در نیروهای مسلح خود با نام «تفنگداران دریایی» در اختیار دارد. تشکیل ائتلاف دریایی در دریای سرخ میتواند معنای درخواست کمک از کشورهای دیگر برای مقابله با کشور کوچکی مانند یمن را در خود داشته باشد که نشانهای از ضعف سیاسی و نظامی آمریکا تلقی میشود.
3-دولتها میدانند معضل موجود در دریای سرخ به خطر افتادن کشتیرانی جهانی نیست، بلکه به خطر افتادن کشتیرانی رژیمصهیونیستی است. از این رو آنها تشکیل ائتلاف را اقدامی در راستای منافع انفرادی واشنگتن و تلآویو تلقی میکنند؛ هرچند متحدان آمریکا در ابتدای تشکیل ائتلاف با فشار و اصرار حاضر به همراهی میشوند اما درصورت بروز مخاطره، اقدام به استدلالهای مخالف با واشنگتن خواهند کرد.
4-اقدام آمریکا با کمک فرانسه و انگلیس برای کمک از کشورهای دیگر جهان برای مقابله با دولت نجات ملی یمن مستقر در صنعا، باعث بزرگنمایی قدرت یمن و محور مقاومت میشود زیرا مهار آنها نیازمند اقدام حداکثری نظامی امنیتی و سیاسی است. شکست این صفآرایی در مهار یمن، تایید قدرت افزونتر مقاومت خواهد بود.
5-نیروهای مسلح در جهان، همواره یگانهای زیادی را به شکل عملیاتی مستقر نمیسازند، زیرا این استقرار بهدلیل مشکلاتی که به همراه دارد، باعث فرسایش آنها میشود. این موضوع درخصوص عملیاتهای دریایی، از استقرار عملیاتی روی زمین اهمیت بیشتری دارد. آمریکا برای تشکیل ائتلاف موثر دریایی، باید کشتیهای بیشتری را از لنگرگاهها خارج ساخته و در دریاها پراکنده سازد. این استقرار طولانیمدت میتواند به فرسایش تجهیزات و نیروی انسانی منجر شود درحالیکه محور مقاومت روی زمین مستقر است.
6-ایران اعلام کرده درصورت اقدام علیه مقاومت در دریای سرخ، حضور دریایی خود را افزایش میدهد. وزیر دفاع ایران در روزهای اخیر اعلام کرده، کشورش بر آبهای منطقه نفوذ دارد و اجازه نمیدهد دیگران در آن مانور دهند. این هشدار حکایت از وجود برنامههای مقابلهای ایران علیه غرب دارد.
7-سردار علیرضا تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه نیز روزگذشته با اعلام تدارک بسیج دریایی اقیانوسی در این نیرو تاکید کرد: «در این بسیج شناورهای بزرگ و لنجهایی که توانایی دریانوردی تا تانزانیا را دارند سازماندهی کردهایم.» این اظهارات نشان میدهد تهران آمادگی دارد تا درقالب اقدامات واکنشی، حضور خود را در دریاهای پیرامونی گسترده و علنیتر سازد.
8-صحنه جدید رویارویی مقاومت با غرب در سایه فضای ادراکی ناشی از قضایای فلسطین به رشد قدرت و نفوذ عمومی محور مقاومت منجر میشود. تحقیقات و نظرسنجیهای اخیر، تقریبا همه موید این روند هستند. افزایش جایگاه ایران در افکار عمومی کشور تونس و نزول جایگاه آمریکا و متحدانش در این کشور، یکی از برجستهترین تحقیقات صورت گرفته در این خصوص است. این تحول بهدلیل جایگاه الهامبخش تونس در شمال آفریقا که در جریان پدیده موسوم به «بهار عربی» هویدا شد، دارای اهمیت بالایی است.
9-کشورهایی که در ائتلاف دریایی آمریکا حضور مییابند، بهدلیل مخاطرهآمیز بودن این اقدام و فضای سنگین منطقه، برای جلوگیری از آسیب احتمالی، مذاکرات جداگانه و پشت پردهای با محور مقاومت آغاز میکنند که این اقدام خود باعث ارتقای جایگاه مقاومت در معادلات میشود.
10-توسعه رویارویی در دریای سرخ، باعث شکلگیری جهانیتر معضل وجود رژیمصهیونیستی میشود. همگان میدانند این رویارویی بهدلیل قصد آمریکا برای حفاظت از رژیم صورت میگیرد و راهحل نهایی حل آن نیز فشار به تلآویو برای توقف جنایات و توسعهطلبیهایش است.
11-با حضور و فعالیت ائتلاف دریایی غرب در دریای سرخ، فضای جدید میتواند شامل ضربات مقاومت به کشتیرانی غرب نیز باشد. هماکنون شرکتهای حملونقل جهانی مرتبط با غرب، برای پروپاگاندا علیه یمن اقدام به توقف فعالیتهای خود در دریای سرخ کردهاند، درحالیکه تنها کشتیهای متعلق به رژیم در این دریا تهدید میشوند اما اگر غرب وارد اقدامات مستقیم شود، جنگ روانیای که به راه انداخته به یک جنگ واقعی در دریا تبدیل میشود.
درگیری در دریای سرخ، بهسرعت تاثیرات خود را بر نوار شمالی غرب آسیا شامل عراق و شامات گذاشته و تحولاتی را در خلیجفارس نیز درپی خواهد داشت. تنش همزمان در منطقهای بسیار گسترده، همزمان با تنشهای چندبعدی در شرق اروپا و نگرانیهای امنیتی تشدید شده در شرق آسیا، توان مضاعفی از غرب میگیرد.
تحولات آتی براساس افزایش حضور مقاومت در دریای سرخ
1-افزایش نفوذ محور مقاومت در دریای سرخ تاثیر مستقیمی بر تسلیح و ارتقای جایگاه غزه دارد. در گذشته سودان این نقش را برعهده داشت. اگر محور مقاومت در تقابل با ائتلاف دریایی غرب حضور خود را در منطقه افزایش دهد، وضعیت امنیتی در فلسطین اشغالی وخیمتر خواهد شد.
2-آفریقا بهدلیل حضور یهودیان در کشورهای مراکش، اوگاندا، تونس، زیمبابوه، کنیا، اتیوپی، نامیبیا، نیجریه و مصر دارای اهمیت است. بخشی از یهودیان همچنان در این کشورها حضور دارند و بخشی دیگر که به فلسطیناشغالی رفتهاند، تحتتاثیر کشور مادر خود هستند. رشد قدرت مقاومت در سواحل شرقی آفریقا میتواند تاثیراتی بر صهیونیستها در داخل جامعه رژیم و همچنین جوامع خارجی داشته باشد.
3-رژیم و تاجران صهیونیست ساکن در کشورهای غربی نقش قابلتوجهی در تجارت سنگهای قیمتی، سلاح و خدمات امنیتی در آفریقا دارند که با افزایش حضور ایران با اخلال جدی مواجه میشوند.
4-هدف طولانیمدت رژیم در دریای سرخ جلوگیری از تبدیل شدن آن به یک منطقه عربی بوده است. از این رو تلآویو با برقراری ارتباط با کشورهای غیرعرب در اطراف دریای سرخ تلاش کرده انحصار عربی را بشکند. با وجود این منطقه هماکنون برای صهیونیستها به صحنه حضور مقاومت و انحصار طیفی آن تبدیل شده است. محور مقاومت انحصار کامل مانند انحصار عربی در دریای سرخ نخواهد داشت، اما در انحصار طیفی بهدنبال اجرای دستورکار خود در آن مانند جلوگیری از تجارت صهیونیستها و تبدیل آن به محل تقویت مقاومت فلسطینی است.
5-صهیونیستها پیش از اشغال فلسطین گزینههای دیگری را نیز برای تشکیل کشور یهود در نظر داشتند. اوگاندا، لیبی و آرژانتین سه کشور از این گزینهها بهشمار میآمدند که دو مورد از آنها در آفریقا قرار داشتند. آنچه آنها را به فلسطین کشاند، تلاش غرب برای استفاده حداکثری از یهودیان بود. اروپا با ایجاد رژیمصهیونیستی در منطقه علاوهبر آنکه بهزعم خود از شر یهودیان خلاص میشد، آنها را به جان مسلمانها میانداخت تا مانع خیزش مجدد آنها شود. از سوی دیگر فلسطین به نسبت اوگاندا یا آرژانتین به اروپا که موطن بدنه اصلی یهودیان بهشمار میرفت، نزدیکتر بود و شامل بهانههای مذهبی برای مهاجرت نیز میشد.
6-بااینحال وضعیت منطقه تغییر کرده است. صهیونیستها همزمان با تلاش برای حفظ موجودیت رژیم، امکان فروپاشی آن را نیز از نظر دور نکردهاند. آنها به همین دلیل بهدنبال نقاط دیگری در کره زمین برای ایجاد دولت یهودی یا منطقهای برای اسکان امن یهودیان هستند.
7-یکی از مناطقی که سالهای اخیر پدیده همگرایی منطقهای را تجربه میکند، مناطق ساحلی دو سوی فضاهای آبی خلیج عدن و دریای سرخ است که با محوریت عربستانسعودی بهعنوان مهمترین کشور ساحلی دریای سرخ از سال 2018 مقدمات تاسیس یک نظام منطقهای آب پایه با عنوان «شورای کشورهای عربی و آفریقایی هممرز دریای سرخ و خلیج عدن» را فراهم و در ژانویه 2020 در ریاض، پایتخت عربستانسعودی با حضور هشت کشور ساحلی دریای سرخ و خلیج عدن یعنی عربستانسعودی، مصر، سودان، اریتره، جیبوتی، سومالی و اردن به صورت رسمی اعلام موجودیت کرد.1
ریاض بهدنبال روابط منطقهای برای موازنهسازی در مناطق بزرگتر است. اگر سعودیها بتوانند علاوهبر ائتلافی که در خلیجفارس تشکیل دادهاند در دریای سرخ نیز اقدامی مشابه انجام دهند، وزن خود را بهشکل قابلملاحظهای افزایش میدهند. فارغ از اینکه آیا افزایش بیش از اندازه قدرت عربستان مورد رضایت غرب قرار دارد یا نه، کلیت تلاش برای تشکیل یک گروه منطقهای در دریای سرخ میتواند برای غرب مفید باشد. در این صورت منطقه دربرابر نفوذ محور مقاومت تقویت میشود و رژیم نیز میتواند از دریچه آن در محیط پیرامونی خود ادغام شود. عربستان و غرب همچنین در رویای ایجاد یک کریدور جایگزین برای تنگه هرمز هستند.
پینوشت
1- میرزاییتبار، میثم؛ (1399). «عربستان سعودی و «شورای کشورهای عربی و آفریقایی هم مرز دریای سرخ و خلیج عدن»»، آمایش سیاسی فضا، دوره سوم، شماره 9، ص 10