سیدهحسنا پیروان، خبرنگار گروه جهانشهر: سال 2019 وقتی مردم آمریکا برای شرکت در گردهمایی روز یکشنبه به کلیسای ماراناتا در ایالت جورجیا رفتند تا پای سخنرانی جیمی کارتر، رئیسجمهور اسبق آمریکا بنشینند، باورشان نمیشد کارتر در مقابل چشمان منتظرشان، بهجای شرح ماحصل تماس تلفنی و نامهنگاری خود با ترامپ، دست به اعتراف بزند. کارتر گفت که به ترامپ یادآور شده علت «عقب ماندن آمریکا از برنامههایش» جنگطلبی این کشور است. او آمار عجیبی هم ارائه کرد: «آمریکا درطول عمر «242 ساله» خود، فقط «16 سال» را در جنگ سپری نکرده است.» کارتر با این جمله، یک نتیجهگیری مهم کرد: «آمریکا بهدلیل تمایلش برای تلاش بهمنظور مجبور کردن دیگران به درپیش گرفتن ارزشهای آمریکایی، جنگ دوستترین کشور جهان است.» این اما تنها باری نبود که آمریکاییها درباره تاریخ پر از جنگ خود اعتراف میکردند. «سرویس تحقیقات کنگره ایالاتمتحده CRS» در گزارشی با نام «نمونههای استفاده از نیروهای مسلح ایالاتمتحده در خارج از کشور، 2022- 1798» منتشر کرده؛ تعداد مداخلات نظامی آمریکا تنها در بین سالهای 1991 تا 2022 را 200 مورد عنوان کرده است. طبق این آمار یعنی ارتش آمریکا هرسال حداقل ششمداخله نظامی در دنیا داشته است. در گزارشی دیگر که حاصل تحقیقات «پروژه مداخله نظامی در مرکز مطالعات استراتژیک دانشگاه تافتس» است، این آمار با اعداد متفاوتی بیان شده است. بر مبنای این گزارش، آمریکا در فاصله سالهای 1776 تا 2022 بیش از 500 مداخله نظامی را در کارنامه سیاست خارجی خود ثبت کرده است، ازجمله کشورهایی که آمریکا بهطور رسمی با آنها وارد جنگ شد یا در آنها مداخله نظامی داشت میتوان به عراق، هائیتی، پاناما، سومالی، بوسنی، کوزوو، لیبی، سودان، افغانستان، سوریه و بسیاری دیگر از کشورهای آمریکای لاتین اشاره کرد. در جایی از کتاب «شهریار» ماکیاولی، در توصیه به پادشاه آمده است که «بدی کن اما چنان وانمود کن که نیکی میکنی و نیز همه مساعی خود را به جنگ متمرکز ساز.» آمریکا بهعنوان واقعیترین نماد ماکیاولیست بیشتر مداخلات نظامی خود در دیگر کشورها را با عناوینی نظیر مبارزه با تروریسم جهانی، تلاش برای احقاقحقوق بشر و مداخله بشردوستانه توجیه کرده است.
آمریکای لاتین
در سال 1823 مونرو، رئیسجمهور وقت آمریکا طرحی را به کنگره اعلام کرد که تحتعنوان «دکترین مونرو» شناخته میشود. این طرح در دو اصل بر 1- تشکیل مستعمرات جدید و 2- عدم دخالت سیاسی دولتهای اروپایی در قاره آمریکا تاکید داشت. دکترین مونرو درواقع مشروعیتبخش فعالیت نظامی و سیاسی ایالاتمتحده آمریکا در آمریکای لاتین بود و واشنگتن با استفاده از آن توانست بهتنها نیروی تاثیرگذار بر آمریکای لاتین تبدیل شود. از زمان ریاستجمهوری ریچارد نیکسون تا روی کار آمدن باراک اوباما، یعنی بین سالهای 1970 تا 2017 درمجموع 15 مورد مداخله نظامی توسط ایالاتمتحده در کشورهای آمریکای لاتین رخ داده است، ازجمله کشورهایی که هدف دکترین مونرو قرار گرفتند میتوان گواتمالا، بولیوی، هندوراس، کلمبیا، شیلی، آرژانتین، اروگوئه، برزیل، پورتوریکو، هائیتی و کوبا را نام برد. نخستین و شاید فاجعهبارترین آنها کودتای شیلی و روی کار آمدن حکومت دیکتاتوری و نظامی با حمایت نیکسون باشد. بهواسطه کودتای شیلی هزاران نفر کشته و اسیر شدند. کشوری که تا پیش از آن به دموکراسی معروف بود تبدیل به دیکتاتوری تمامعیار شد. یکی از فاجعهبارترین وقایع تاریخ مداخلات خونبار آمریکا در سال 1989 در پاناما بهوقوع پیوست. در این سال آمریکا به بهانه حفاظت از جان شهروندان آمریکایی پاناما، دفاع از دموکراسی و حقوق بشر، مبارزه با قاچاق مواد مخدر و حفاظت از توافق کارتر_توریخوس به پاناما حمله کرد. آمریکا در این جنگ با استفاده از مدرنترین بمبافکنها محلههای فقیرنشین پاناما را با خاک یکسان کرد و بیش از دوهزار نفر را در این جنگ نابود کرد. آخرین نمونههای یک مداخله نظامی را میتوان در حوادث سال 2010 در کاستاریکا جستوجو کرد. در این سال نیروی دریایی ایالاتمتحده 46 ناوجنگی با هفتهزار نیرو را تحتپوشش مبارزه با مواد مخدر به کاستاریکا اعزام کرد، بعد از مخالفت و مبارزههای بسیار توسط فعالان حقوق بشر و حقوق بینالملل سرانجام کاستاریکا در سال 2011 توانست مانع صدور مجوز پیاده شدن نیروهای آمریکا شود. مایک پمپئو در کتاب «هرگز یک اینچ را هم از دست نده» نوشته است: «ترامپ در فکر حمله به ونزوئلا بود و یکمیلیارد دلار به مخالفان مادورو کمکهای بشردوستانه داد.» افشای این حقیقت علاوهبر اینکه نشان داد آمریکا هنوز سیاست جنگافروزی در آمریکای لاتین را دنبال میکند، واکنش مقامات ونزوئلا را هم درپی داشت. ایوان خیل، وزیر امور خارجه ونزوئلا در پیامی توییتری یادآور شد: «درحالیکه امپراتوری درحال برنامهریزی برای مرگ در کشور ما بود و توسط گروههای وطنفروش حمایت میشد، شکایتهای ما اغلب در سطح بینالمللی نادیده گرفته میشد. اما امروز خود متجاوزان هم اعتراف میکنند.»
افغانستان
جنگ آمریکا در افغانستان طولانیترین جنگ تاریخ این کشور است که از سال 2001 تا 2021 ادامه داشت. پس از حوادث 11 سپتامبر واشنگتن به بهانه مبارزه با تروریسم و گروه القاعده در 7 اکتبر 2001 فرمان حمله به افغانستان را با همکاری بریتانیا و تحت عنوان عملیات «بلندمدت آزادی یا آزادی پایدار» صادر کرد. شورای امنیت سازمان ملل متحد هیچ وقت اجازه فعالیت نظامی و حمله به افغانستان را به ایالاتمتحده آمریکا نداد اما آن کشور این حمله را پاسخ به عملیات تروریستی و نوعی «دفاع از خود» نامید و اعلام کرد نیازی به اجازه سازمان ملل نیست. تنها در دوماه نخست جنگ دولت طالبان سرنگون شد با وجود این آمریکا اعلام کرد وارد مرحله دیگری از جنگ شده که هدف آن شکست کامل نظامی طالبان و بازسازی نهادهای کلیدی افغانستان بود. از سال 2005 و قدرت گرفتن مجدد طالبان در افغانستان این کشور به صحنه نبرد دائمی آمریکا و ناتو با طالبان تبدیل شد. ایالاتمتحده به بهانه مبارزه با طالبان حملات هوایی گستردهای را اجرا میکرد و طالبان با عملیات انتحاری پاسخ آن را میداد. در جریان این حملات فرسایشی، جان هزاران غیرنظامی افغانستانی گرفته شد و این کشور مرگبارترین دوره تاریخ خود را سپری کرد. بنابر گزارشی که کارگروه پروژه «هزینههای جنگ» دانشگاه براون منتشر کرد، طی 20 سال جنگ آمریکا در افغانستان بیش از 241 هزار نفر درنتیجه مستقیم جنگ افغانستان کشته شدند که دستکم 71 هزار و 344 تن از آنان را غیرنظامیان تشکیل میدادند. آمریکا هم از هزینههای این جنگ بینصیب نماند؛ وزارت دفاع آمریکا آمار کشتهشدگان آمریکایی این جنگ را دوهزار و 442 نظامی اعلام کرد. همچنین برمبنای آمارهای متفاوت، هزینه مالی آمریکا در این جنگ بیش از دوتریلیون دلار برآورد شده است و این تنها شامل هزینههای مستقیم آمریکا در این جنگ است.
عراق
برخلاف همیشه که آمریکا درپی حمله یا حادثهای مجوز جنگ را برای خود صادر میکرد، این بار اما تهدید بالقوه صدام حسین را دلیل کافی دانست تا جنگی را رقم بزند که پرهزینهترین جنگ تاریخ آمریکا نام بگیرد. تحریمهای عراق که از آغاز دهه 90 بهمنظور تغییر رژیم صدام وضع شدند راه به جایی نبردند و بوش را به راهکار «جنگ پیشدستانه علیه عراق» سوق دادند. برمبنای این رویکرد بوش مدعی شد صدام معاهدات سازمان ملل را که بعد از جنگ اول خلیجفارس و بهمنظور «ممانعت از توسعه سلاحهای هستهای و شیمیایی» وضع شده بود، نقض کرد. 20 مارس 2002 عراق هدف حملات آمریکا قرار گرفت و صدها هزار نیروی آمریکایی وارد خاک عراق شدند و رژیم صدام را بهسرعت ساقط کردند اما سقوط رژیم صدام باعث نشد جنگ تمام شود. درپی سقوط حزب بعث و از بین رفتن حکومت مرکزی فراگیر و ورود نیروهای آمریکایی به اکثر شهرهای عراق، این کشور با موج مشکلاتی از قبیل نبود آب و برق و مایحتاج اولیه، غارت شهرها، اختلافات داخلی و افزایش تنش بین شیعه و سنی مواجه شد. آمریکا که قبل از آغاز جنگ تاکید کرده بود هدف از حمله به این کشور دفع شر صدام است و منابع و نفت عراق برای عراقیهاست از نخستین روزهای جنگ بر وزارت نفت این کشور سلطه یافت و بر مبنای قانونی تحمیلی که در سال 2007 کابینه عراق ناچار به تصویب آن شد؛ شرکت ملی نفت عراق تنها مسئول یکسوم نفت عراق بود و باقی آن بهطور قانونی در اختیار آمریکا قرار گرفت. تنها در چهارسال ابتدایی جنگ دومیلیون عراقی ناچار به فرار از کشور و دومیلیون دیگر در خاک کشورشان بیخانمان شدند. سازمانهای حقوقبشر انگلیس، تلفات غیرنظامیان عراقی را طی این جنگ 9 ساله بین 104 هزار تا 113 هزار و 680 نفر برآورد کردهاند. آمریکا درحالی خاک عراق را ترک کرد که این جنگ بیش از چهارهزار کشته روی دستش گذاشت. پنتاگون هزینه این جنگ را حدود 770 میلیارد دلار اعلام کرد.
جنگ غزه
علاوهبر آنچه گفته شد نام آمریکا را میتوان در بسیاری از بحرانها و جنگهای دیگر جهان و حتی در جنگهایی که ایالاتمتحده بهطور مستقیم در آنها حضور نظامی نداشته نیز مشاهده کرد. برمبنای اسناد محرمانهای که «ویکیلیکس» منتشر کرد؛ واشنگتن از سال 2004 و بهصورت پنهانی در تحولات و بحرانهای سوریه به ایفای نقش پرداخت و با صرف هزینههای بسیار از شورشیان و مخالفان رژیم حمایت کرد. بحرانهایی که درنهایت منجر به نابودی هزاران سوری در جنگهای داخلی این کشور و نبرد با داعش شدند. در جنگ یمن و عربستان هم آمریکا نقشی کلیدی در فروش تجهیزات به عربستان و طرح نقشههای جنگی برای این کشور داشت. در سال 2015، ریچارد واکر، نویسنده و تحلیلگر هفتهنامه «امریکن فریپرس» در گزارشی نیروهای آمریکایی را مهمترین بازیگران جنگ یمن خواند. درحالحاضر سایه سیاه کاخ سفید بیش از هر زمان دیگری بر سر جنگ غزه است. بنابر گزارش وزارت جنگ رژیمصهیونیستی، آمریکا از زمان آغاز جنگ غزه 10 هزار تن تجهیزات نظامی به اسرائیل ارسال کرده است. پس از تهاجم ارتش رژیمصهیونیستی به غزه، آمریکا در چند مرحله با وتوی قطعنامه، مانع برقراری آتشبس در جنگ شد. واشنگتن حتی پس از اینکه دبیرکل سازمان ملل با استفاده از ماده 99 سازمان ملل، «وضعیت در غزه را تهدیدکننده صلح و امنیت بینالمللی» تشخیص داد، آمریکا قطعنامه آتشبس را وتو کرد تا نشان دهد کاخ سفید نهتنها راهکار صلح و آتشبس را برای حل مشکل فلسطین موثر نمیداند، بلکه برای دستیابی به تصویر خیالیاش از صلح در خاورمیانه بر آتش این جنگ میدمد.