عطیه همتی، دبیرگروه نقد روز: روز پنجشنبه 23 آذرماه بانوان ایرانی توانستند برای اولینبار حضور در شهرآورد پایتخت میان دو تیم استقلال و پرسپولیس را تجربه کنند. مسابقه فوتبالی که شاید تا دوسال پیش امکان حضور آن برای بانوان کشور شبیه یک رویای دستنیافتنی بود روز پنجشنبه بالاخره محقق شد و استادیوم آزادی بالاخره میزبان بانوان قرمز و آبی شد تا صدای شادیشان به آسمان بلند شود.
روز شنبه 26 آذرماه نیز تهران میزبان 110 شهید گمنام بود و در شهرستانها نیز بهطور همزمان 170 شهید دیگر تشییع شدند تا ایرانیان در این چندروز به مناسبتهای مختلف دور هم جمعشده باشند. در چند روز اخیر تصاویر و ویدئوهای مختلفی هم از ورزشگاه آزادی و هم از تشییع شهدا منتشر شد که نشان از حضور دستههای مختلف ایرانیان در این تجمعها بود. یکی از جذابترین آنها، ویدئویی از یک هوادار خانم قدیمی استقلال بود که از کودکی آرزوی دیدن بازیهای این تیم را از نزدیک داشت و حالا با موهای سپیدهکرده و پا بهسن گذاشته به آزادی آمده بود تا رویای کودکیاش را محقق کند و برای آبیها سوت بزند. اگرچه این دربی با تساوی بین دو تیم به پایان رسید اما شیرینی آن را میشود در کام زنان هواداری دید که توانستند در یک شادی جمعی بزرگ به استادیوم باشکوه آزادی بیایند و تیم محبوبشان را تشویق کنند. حضور زنان ایرانی در ورزشگاه در سالهای اخیر یکی از حاشیههای گهگاه پررنگتر از متن چه در مساله زنان و چه در ورزش بودهاست. موضوعی که بارها و بارها با شانتاژ و ارعاب برخی گروههای فکری بهتعویق انداخته میشد و حتی در برخی موارد از بانوانی که آنها هم میخواستند در جشن ملی فوتبال ایران و صعود به جامجهانی شرکت کنند با گاز فلفل پذیرایی شد و کام همه ایرانیان را تلخ کرد. اما برگزاری دربی 23 آذرماه و بازیهای گذشته بهخوبی نشان میدهد حضور زنان ایرانی در ورزشگاه تابوی بیهودهای بود که شکسته شدن آن نهتنها حاشیهای ایجاد نکرد، بلکه توانست شادی دستهجمعی شیرینی را برای زنان ایرانی بهوجود بیاورد.
وقتی بهجای تلاش برای بهبود وضعیت نسخه حذفی میپیچند
حضور زنان در استادیومهای ورزشی فقط مختص فوتبال نیست. سالها قبل زنان بهآسانی وارد استادیومهای والیبال و حتی فوتسال میشدند که حضور آنها در بسیاری از تصاویر موجود است. اما با حضور ایران در لیگ جهانی والیبال و تبدیل والیبال ایران به یکی از بهترین تیمهای ملی جهان، آرام آرام سروصداهایی مبنیبر حذف تماشاگران زن و عدم اجازه ورود آنها به ورزشگاه مطرح شد و یکباره آنها از حضور در این مسابقات محروم شدند تا حذف زنان از محیطهای ورزشی تبدیل به یکی از دستاویزهای جدی رسانههای خارج از ایران برای فشار به کشور شود. اینکه چه کسانی این لقمه آماده را برای رسانههای خارج از ایران گرفتند و حاضر و آماده در اختیارش قرار دادند هنوز جای سوال است و شاید بتواند رد آنها را در بازیهای اخیر نیز مشاهده کرد که بهجای شادی کنار مردم و حمایت از سالمسازی و بهبود وضعیت فضاهای ورزشی کشور و همچنین شادی برخی هواداران ورزشی کهنسال و اشکهای شوق آنان دوباره به فکر ممنوعیتهای پیشین هستند.
مردم استادیوم مردم تشییع شهدا هستند
شادی دستهجمعی بخش مهم نیاز افراد یک جامعه است که در دنیای غرب به آن پاسخی از جنس کابارههای شبانه و رفتارهای غیرانسانی و غیراخلاقی داده است. نیاز به تجمع میل غریزی و انسانی همه افراد است که میخواهند چه در شادیهایشان و چه در غمهایشان دوشادوش یکدیگر هم گریه کنند و هم شادی کنند و حتی همدلی و اعتراض کنند. ورزش بهخصوص فوتبال این فرصت استثنایی را در اختیار جوامع قرار داده که بهبهانه آن دور هم جمع شوند و یک شادی دستهجمعی را درکنار هم تجربه کنند. همانطور که در بازیهای ملی و در برد تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات جامجهانی خیل کثیری از مردم با سن، ظاهر و تیپهای مختلف عقیدتی و فکری اعم از زن و مرد به خیابانها آمدند و در اوج التهابات برای پیروزی تیم ملی ایران شادی کردند و فریاد ایران ایران به زبان آوردند؛ همان مردم نیز روز پنجشنبه به استادیوم آزادی رفتند و تیم محبوبشان را تشویق کردند و روز گذشته نیز دوباره همان مردم در تشییع 110 شهید گمنام در تهران و 170 شهید در 30 استان کشور شرکت کردند و حتی چندی قبل نیز از جنایات اسرائیل احساساتشان جریحهدار شده و به خیابانها آمدند. دستهبندی مردم به گروه مطلوب و غیرمطلوب درست همان چیزی است که رسانههای خارج از ایران برای آن بسیار تلاش و برخی نیز در داخل با شعار و رنگوبویی متفاوت همان مسیر را دنبال کردند.
تشییع شهدا؛ جایی که همیشه بههم میرسیم
سال 93 بود که خبر تفحص 175 شهید غواص و خطشکن عملیات کربلای 4 که در یک گور دستهجمعی زندهزنده دفن شدند، منتشر شد. خبری که آنچنان افکار عمومی را جریحهدار کرد که در کوتاهمدتی پوسترها و طرحهای گرافیکی زیادی برای روز تشییع طراحی و در سطح شهر پخش و قرار شد در 26 خردادماه 94، 270 شهید در میدان بهارستان تشییع شوند و درنهایت روز داغ تشییع تهران چنان جمعیتی در خیابانهای پایتخت گردآمد که پیکر شهدا که قرار بود از میدان کلاهدوز آغاز شود و بعد به محل اصلی تجمع یعنی میدان بهارستان برسند، ساعتها طول کشید. این تجمع بهقدری عظیم بود که موجب شگفتی تمام رسانههای داخلی و خارجی شد. بعد از آن مردم به بهانههای تشییع شهدای مدافع حرم چه ایرانی و چه افغانستانی بارها دور هم جمع شدند و درنهایت یکی از باشکوهترین تشییع جنازهها مربوط به تشییع پیکر پارهپاره شهید محسن حججی در میدان امام حسین(ع) تهران بود. شهدایی که انگار هربار حضور پیدا میکنند تا در بحبوحه اختلافافکنیها ما را دوباره دور هم جمع کنند و درنهایت اوج این شکوه و همدلی را میتوان در مراسم سردار شهید حاجقاسم سلیمانی دید که میتوان گفت همه ایرانیان را حول پیکر مبارک خود جمع کرد و تبدیل به نگین سرخ انگشتری ایرانمان شد. شهدایی که فصل مشترک همه ایرانیان بودند و همین شد که بعد از تجمعات وسیعی که حول نقطه کانونی آنان شکل گرفت، همواره از سوی مخالفان ایران تلاش شد که این تجمعات دیگر شکل نگیرد یا حتی به آنها برچسبهای مختلفی زده شد که حداقل از حضور برخی از قشرهای مردمی کم کند اما تشییع اخیر نشان میدهد باز هم موفق نبوده است و این یکرنگی چندین و چندباره را همیشه مدیون همه آنهایی هستیم که در دورههای مختلف این سرزمین برای نجات از هرگونه چنددستگی میان مردم جانشان را فدا کردند.
ممنون ورزش؛ ممنون فوتبال
سال گذشته که دعواها بر سر سرود ملی خواندن و نخواندن بالا گرفته بود، رسانههای خارج از ایران تلاش کردند که این سرود را نماد ایرانیان ندانند. بعد از سرود تلاش کردند که بگویند حتی این پرچم برای ایران نیست و در مسابقات جامجهانی تلاشهای زیادی شد تا پرچمهای متفرقهای را وارد استادیومهای ورزشی کنند حتی برخی تلاش کردند با فحاشی به بازیکنان تیم ملی ایران در استادیوم و ورزشهای مختلف روحیه ورزشکاران ایرانی را تضعیف کنند. چندی بعد فعالان تجزیهطلب تلاش کردند بگویند حتی این سرزمین نیز ایران شما نیست و از حمله به ایران و تجزیه آن حمایت کردند و حتی اقوام مختلف را روبهروی هم قرار دهند تا از ایران جدا کنند و حالا یکسال بعد از تمامی این التهابات دوباره هنر و ورزش این فرصت را به ایرانیان داده است تا با وجود همه کارشکنیها و تلاش برای اعتصابات و چنددستگیهای مختلف دوباره دور هم جمع شوند و با هر سلیقهای تیم محبوبشان را تشویق کنند. ما باید از هر آنچه ایرانیان را دور هم جمع میکند و دوباره همدل و همصدایشان میکند، حمایت کنیم. یک روز با تشییع شهدای گمنام که کنار هم اشک میریزند. یک روز با فریاد شادی زنانی که کنار هم نام تیم محبوبشان را چه قرمز و چه آبی فریاد میزنند و برایش دست و جیغ و هورا میکشند. ممنون از ورزش، ممنون از فوتبال و هرچیزی که اجازه بدهد علیرغم همه تلاشهایی که چه از داخل و چه از خارج برای غم و ماتمزدگی زنان این سرزمین میشود؛ فرصتی را فراهم میکند تا زنان ایرانی صدای شادی و خوشحالیشان از گوشهگوشه این سرزمین به گوش برسد.