سیدمحمدعلی سیدحنایی، دبیرکل اتحادیه انجمنهای علمی دانشجویی علوم سیاسی ایران:
علی افسری، دبیر کانون ایرانشناسی دانشگاه تهران: مصادره مفاخر فرهنگی و مشاهیر تاریخی یک کشور توسط کشوری دیگر، همواره یکی از راههای هویتسازی بوده است. این کشورها برای برسازی هویت ملی خود، به سرمایههای فرهنگی و تاریخی دیگر کشورها دستیازی میکنند. در این رویکرد نادرست که توسط برخی از کشورهای همسایه ما نیز صورت گرفته، به سرمایههای ملی-فرهنگی ما نیز دستدرازی شده است. برای مثال، بزرگان و مفاخری چون مولوی، نظامی گنجوی، ابوریحان بیرونی، فارابی، خاقانی و دهها تن دیگر به عنوان «مفاخر ترک» معرفی شدهاند. این دستدرازی فقط به شعرا و مشاهیر ما منحصر نمیشود. همین کشورها در سالهای گذشته، جشنها و آیینهای ملی ما را مصادره کردند. برای مثال در سال 2011 تلویزیون دولتی ترکیه، نوروز را عید بزرگ جهان ترک نامید. اما این جعل هویت فقط در همین حد باقی نماند. برای مثال، این جاعلان بارها تلاش کردهاند تا دیوان شاعری به نام نظامیقونوی را به شاعر ایرانیتبار، نظامیگنجوی منتسب کنند و بدین طریق نظامیگنجوی را شاعری ترک معرفی کنند. این اقدامات، که توسط دولتهای برآمده، پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی شوروی صورت میگیرد، با هدف برسازی یک هویت جدید انجام میشود. این دولتها با استفاده از این هویت برساخته، دولت-ملتهای جدیدی بهوجود آوردهاند. اما در این بین، با جعل هویت بزرگان ایرانی و مصادره بسیاری از مفاخر ملی ما، صدماتی به هویت و فرهنگ ملیمان وارد کردهاند. محمدعلی فروغی در کتاب خاطرات خود نقل میکند که مصطفی کمال آتاترک در دیداری که با فروغی داشته، خطاب به فروغی گفته است که «شما ایرانیها قدر ملیت خود را نمیشناسید، و معنی آن را نمیفهمید، و نمیدانید که ریشه داشتن، و حق آب و گل داشتن، در قسمتی از زمین چه نعمت عظیمی است... و من ناگریزم برای ملت ترک چنین سوابقی دست و پا کنم.» اینطور که برمیآید، دولتمردان این کشورها قصد دارند با مصادره مفاخر و بزرگان ایرانی، برای خود «سوابقی دست و پا کنند.»بههرحال آنچه که از ما برمیآید، حفظ و حراست از فرهنگ و هویت ایرانی است. در باب اهمیت پاسداری از هویت بسیار گفته شده است. آنچه که باید به آن پرداخت، چگونگی پاسداری از هویت است. دیپلماسی عمومی و در ذیل آن دیپلماسی فرهنگی، ابزاری به غایت کارآمد برای پاسداری از هویت ملی است. در این نوشتار قصد داریم نشان دهیم چگونه میتوان با استفاده از دیپلماسی فرهنگی از هویت ایرانی پاسداری کرد. اینگونه دیپلماسی را میتوان دیپلماسی هویت نامید.
هویت ایرانی؛ میراثی گرانبها
هویت مفهومی است که همواره در ارتباط با دیگر افراد جامعه شکل میگیرد. برای هویت تعاریف متفاوتی مطرح شده است، اما به صورت کلی میتوان گفت که هویت در پاسخ به سوال «من کیستم؟» مشخص میشود. هویت فرهنگی، احساس تعلق یک شخص یا گروه به فرهنگی خاص است؛ همین احساس تعلق به یک فرهنگ خاص، هویت فرهنگی را شکل میدهد. هویت فرهنگی، مجموعهای از باورها، ارزشها، نمادها، اسطورهها و... است که سبب متمایز شدن شخص و جامعه از دیگر اشخاص و جوامع میشود. پیوند بین هویت و فرهنگ چنان عمیق است که اغلب هویت را پدیدهای فرهنگی میدانند. در این میان، اتفاقات تاریخی منبعی برای زایش این ارزشها و باورهاست. رویدادهایی که سرنوشت یک ملت را شکل میدهند، در قالب خاطرات مشترک، در حافظه جمعی یک ملت ثبت و ضبط میشوند. حافظه جمعی که منبعی برای فرآیند هویتیابی و هویتسازی است، عاملی مهم برای بقای ملتها محسوب میشود. زیرا این حافظه جمعی است که به ملتها کمک میکند تا خود را تعریف کنند، از دیگران متمایز سازند و خود را به گذشته و آینده متصل کنند. ارنست رنان فرانسوی معتقد است تاریخ مشترک و حافظه جمعی، عامل تکوین ملتهاست.
هویت ایرانی که ماهیتی تاریخی دارد، و حاصل هزاران سال تجربه زیسته مشترک ایرانیان است، توانسته است در سالیان سال تداوم و پیوستگی ملت ایران را حفظ کند. هویت ایرانی به عنوان میراثی ناملموس و گرانبها، که منابع و مولفههای گوناگونی دارد، عامل همگرایی و تداوم تاریخی ملت ایران بوده است. این میراث ناملموس در یک بازه تاریخی شش هزارساله، و با کشمکشها و تنازعات سخت و نرم گوناگون، تکوین و تطور یافته است. طبق روایت منابع کلاسیک غربی و اسلامی، ایران به عنوان موجودیتی جغرافیایی و تاریخی، از قرنها پیش از اسلام وجود داشته است، و همین موجودیت برخوردار از تاریخ، فرهنگ، سیاست و تمدن، برخوردار از هویت بوده است، یعنی میتوانسته بین خود و دیگری تمایز قائل شود. بنا به نظرات پژوهشگرانی چون آنتونی اسمیت، علیرغم تازگی موضوعاتی مانند ناسیونالیسم و دولت-ملت، هویت ایرانی را میتوان مقولهای تاریخی دانست. بنابراین، میتوان گفت که هویت ایرانی، میراثی گرانبها و تاریخی است، و در اعصار گوناگون عامل پیوستگی و تداوم تاریخی ملت ایران بوده است. هویت ایرانی که منابع تاریخی، فرهنگی و دینی غنی دارد، عامل همگرایی و انسجام ملت ایران در عصر کنونی است. پس از آن جهت که هویت ایرانی میراثی گرانبهاست، و این میراث گرانبها عاملی برای انسجام ملت ایران است، بر ما واجب است که از این میراث گرانبها پاسداری و حراست کنیم.
دیپلماسی هویت؛ ابزاری برای پاسداری از هویت ایرانی
واژه دیپلماسی در حوزههای مختلف علوم سیاسی و روابط بینالملل تعاریف و معانی گوناگونی دارد، و این مفهوم مانند سایر مفاهیم علوم انسانی تعریف واحدی ندارد. داریوش آشوری در فرهنگ سیاسی، دیپلماسی را «دانش ارتباط میان سیاستمداران و سران کشورها» تعریف کرده است. در تعریفی مبسوطتر میتوان گفت دیپلماسی، مدیریت روابط کشورها با یکدیگر و میان کشورها با دیگر بازیگران بینالمللی است؛ این بازیگران شامل گروهها، سازمانها و افرادی هستند که در کنار دولتها دیپلماسی را به عنوان نظامی اطلاعاتی برای بیان و دفاع از منافع و اعلان تهدیدها و اولتیماتومها به کار میبرند. درواقع دیپلماسی مجرای تماسی است برای اعلام مواضع، جمعآوری اطلاعات و راضی یا قانع کردن یک کشور برای حمایت از مواضع کشوری دیگر.» هانس جی مورگنتا نیز دیپلماسی را ابزاری برای تعیین، و تدوین راهی برای دستیابی به اهداف یک کشور میداند. به طور کلی دیپلماسی به دو بخش تقسیم میشود؛ دیپلماسی سنتی و دیپلماسی نوین(عمومی). در دیپلماسی سنتی که همان سیاست خارجی رسمی کشورهاست هم مجریان و مخاطبان، سیاستمداران و سران کشورها هستند. در دیپلماسی نوین، مخاطبان مردم کشورها هستند، به همین دلیل به این نوع دیپلماسی، دیپلماسی عمومی میگویند. دیپلماسی عمومی خود نیز به دو بخش تقسیم میشود؛ دیپلماسی ارتباطی و دیپلماسی فرهنگی. دیپلماسی فرهنگی که یکی از انواع دیپلماسی و یکی از ابعاد روابط بینالملل است، در گذشته اهمیت چندانی نداشت اما علیرغم اینکه در طول تاریخ شاهد تبادلات فرهنگی میان جوامع هستیم، دیپلماسی فرهنگی در شکل فعلی آن، محصول دوران پسا جنگجهانی دوم است. دولتها از طریق دیپلماسی فرهنگی سه هدف عمده را دنبال میکنند؛ الف) کسب وجهه بینالمللی در میان سایر اقوام و ملتها و اثرگذاری بر رفتار آنها، ب) ایجاد نهادهای علمی-فرهنگی جدید به منظور برقراری روابط پایدار و صمیمیت بیشتر میان جوامع مختلف، ج) فهم دقیق اصول موجود در فرهنگ سایر ملتها و کنکاش در ریشههای فرهنگی و اجتماعی دیگر جوامع با هدف ارتقای درک متقابل میان ملتها. با توجه به اهمیت یافتن نقش فرهنگ در روابط بینالملل، و با نظر به ماهیت فرهنگ و توانایی آن در ایجاد همگرایی میان ملتها و دولتها، تدوین دیپلماسی فرهنگی نقش مهمی در ایجاد روابط دوستانه و ایجاد زمینههای لازم برای گسترش روابط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی میان کشورها ایفا میکند. امروزه متولیان سیاست خارجی کشورها اذعان میکنند که برای دستیابی به منافع ملی، میبایست از فرهنگ و دیپلماسی فرهنگی در جهات اقناع افکار عمومی استفاده کرد. حال سوالی که مطرح میشود این است، که تا وقتی فرهنگ که میتواند عاملی برای گسترش روابط دیپلماتیک میان دولتها و ملتها باشد، چرا دیپلماسی نتواند ابزاری برای پاسداری از فرهنگ و هویت باشد؟ همواره نظر متفکران این بوده است که فرهنگ میتواند ابزاری برای همگرایی و گسترش روابط حسنه میان ملتها و دولتها باشد، اما آنچیز که مغفول مانده است، توانایی و ظرفیت دیپلماسی برای برجستهسازی ویژگیهای هویتی یک کشور است. دیپلماسی فرهنگی میتواند با ایجاد نهادهای فرهنگی و علمی، برقراری روابط فرهنگی با سایر جوامع، تاثیرگذاری و اقناع مردمان دیگر کشورها و در نهایت، برجستهسازی هویت فرهنگی یک کشور، از هویت آن کشور در برابر دستدرازیها دفاع کند. این نوع دیپلماسی که میتوان آن را دیپلماسی هویت نامید، میتواند در آیندهای نزدیک، موثرترین ابزار ما برای پاسداری از هویت ایرانی باشد.