میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر حوزه بینالملل: آتشبس موقت در جنگ غزه این امکان را فراهم آورده تا کمی از اخبار روزمره و درواقع روزمرگی سیاسی فاصله گرفته و به بحثهای بنیادین و ریشهای جنگ در غزه بهطور خاص و مساله فلسطین بهطور عام، با دقت و توجه بیشتری پرداخته شود. در همین راستا انتشارات «افکار» وابسته به شورای خاورمیانه گلوبالافرز در روزهای اخیر تحلیلی را درمورد اوضاع غزه بازنشر کرده است که از دو جهت میتواند در خور توجه و تامل باشد. در وهله اول ویژگی مهم این تحلیل در آن است که از منظری تقریبا بدیع به موضوع تنشهای اخیر در خاورمیانه پرداخته است. بحث تصویرسازی و روایتسازی در عالم سیاست و ارتباط آن با مساله فلسطین، همان موضوعی بدیعی است که در کانون توجه این تحلیل قرار گرفته است. اما دومین دلیل اهمیت این تحلیل به نویسنده مطلب جین لیان شیانگ، پژوهشگر ارشد مطالعات بینالمللی موسسه شانگهای ارتباط پیدا میکند. در کنار اعتبار و وزن علمی که میتوان برای نویسنده این مطلب قائل شد؛ نکته بسیار مهمتر حوزه جغرافیایی است که نویسنده مطلب به آن تعلق دارد. تاکنون غالب تحلیلهای ارائهشده درمورد غزه و فلسطین در رسانههای داخلی و حتی خارجی به دو گروه تعلق داشته است؛ پژوهشگران منطقه خاورمیانه که بهطور عمده مدافع منافع فلسطینیها بودهاند و اندیشمندان و تحلیلگران وابسته به غرب که اغلب در حمایت از منافع رژیمصهیونیستی نظریهپردازی کردهاند. در چنین شرایطی مطلبی که به قلم یک تحلیلگر چینی نگاشته شده، میتواند ارزشی خاص داشته باشد؛ چراکه دیدگاه مردمی فراسوی خاورمیانه و جهان غرب را نسبت به مساله فلسطین انعکاس میدهد؛ کسانی که در این قضیه کمتر ذینفع بوده و شاید در موقعیت مناسبتری برای سنجش و قضاوت قرار داشته باشند.
بازگشت مساله فلسطین به مرکز سیاست خاورمیانه
دکتر جین لیان شیانگ تحلیل خود از اوضاع فلسطین را با این عبارات شروع میکند که آخرین مناقشه فلسطین و اسرائیل چند هفته بهطول انجامیده و با توجه به عدمتمایل اسرائیل به آتشبس، احتمالا برای مدتی طولانی ادامه خواهد یافت. با وجود عدمقطعیتی که درمورد نقطه پایان این منازعه وجود دارد، پیامدهای آن از هماکنون مشهود است؛ بازگشت مساله فلسطین به کانون سیاست در منطقه خاورمیانه یکی از آنهاست. یک تصویر نادرست که بهمدت دو دهه درحال ساخت بود، درنهایت نتوانست واقعیتهای موجود را پنهان کند. درواقع نتوانست حقیقت را پردهپوشی کند.
تصویرسازی و روایتگری در عرصه سیاست
پژوهشگر مرکز مطالعات بینالمللی شانگهای تحلیل خاص خود از مساله فلسطین را با یک بحث تئوریک آغاز میکند؛ در عرصه سیاست بینالملل «ظاهرسازی ساختاری» در حوزه تئوریک پذیرفته شده است. سیاستمداران علاقهمند هستند تصاویر و روایتهایی را بازنمایی کنند که منافع خودشان را مورد حمایت قرار میدهد. بدین منظور آنها همیشه بر برخی جنبههای یک داستان تاکید میکنند، درحالیکه جنبههای دیگر را به حداقل میرسانند. برخی بهگونهای تعمدی مفاهیم و استدلالهای نامربوط را پدید میآورند و حتی ممکن است به شکل سنجیدهای حقیقت را مورد تحریف قرار دهند. چنین تاکتیکهایی ممکن است بهطور موقت کارایی داشته باشند، اما درنهایت حقیقت همیشه وجود خواهد داشت و برای دیده شدن در منظر جهانیان ظاهر خواهد شد. بهطور خاص هر تصویر جعلی که بیش از حد با حقیقت فاصله گرفته باشد، نمیتواند بقایی طولانیمدت پیدا کند؛ و خاورمیانه طی دو دهه گذشته شاهد تصاویر زیادی بوده که برای دستیابی به مقاصد سیاسی خلق شدهاند.
عمدهترین موارد تصویرسازی و روایتگری در مساله فلسطین
همانطور که اشاره شد جین لیان شیانگ بر این اعتقاد است که طی دو دهه گذشته تصویرسازیهای زیادی در خاورمیانه خلق شده است. در این راستا وی به سه تصویرسازی مهم و برجسته اشاره میکند؛ نخستین تصویرسازی معرفی تشکیلات خودگردان بهعنوان یک سازمان فاسد است. هنگامی که از محققان اسرائیلی درمورد دلیل توقف روند خاورمیانه سوال میشود، آنها به اتفاق و طوطیوار این استدلال را ارائه میدهند که مقامات تشکیلات خودگردان فاسد هستند. درواقع منظور آنها این است که نمیتوانند شرکای مذاکرهکننده مناسبی پیدا کنند؛ چراکه تشکیلات خودگردان مشروعیت خود را از دست داده است. به هر طریق این تشکیلات فاسد خوانده میشود، حتی اگر پژوهشگران منطقی نتوانند این خط سیر را ببینند. یک جستوجو در گوگل با موضوع فساد تشکیلات خودگردان شما را با حجم انبوهی از دادهها، اعم از مقالات و صفحات با منابعی اسرائیلی، آمریکایی و دیگر رسانهها و منابع دانشگاهی غرب مواجه خواهد کرد. تصویرسازی از حماس بهعنوان یک سازمان تروریستی دومین مورد از این تصویرسازیها بهشمار میآید. این فقط اسرائیل و ایالاتمتحده نیستند که دست به چنین اقدامی میزنند، بلکه اروپاییها نیز با آنها همراهی دارند. رسانهها و محافل آکادمیک این مناطق گاهی اوقات به حماس و دیگر سازمانهای مستقر در نوار غزه انگ تروریستی میزنند. یک جستوجوی ساده در گوگل ما را به چنین نتایجی میرساند. سومین تصویرسازی در خاورمیانه به ایران تعلق میگیرد، در جایی که به آن برچسب تهدید منطقهای میزنند. طی دو دهه گذشته و از هنگام مرگ صدام حسین در عراق، ما شاهد هستیم که بحثها در رابطه با مسائل خاورمیانه به شکل نامتناسبی بر ادعاها در مورد تهدید ایران و چگونگی مواجهه با آن متمرکز شده است. پژوهشگران حوزه مطالعات خاورمیانه پیشبینیهای اسرائیل را شنیدهاند که ایران بهزودی به توانایی تولید بمب اتمی دست خواهد یافت؛ پیشبینیهایی که در سالهای 2003، 2007، 2014 و 2022 به شکلی چندباره تکرار شدند. بهنظر میرسد این نکته که پیشبینیها بسیاری از اوقات نادرست از آب در آمده تغییر چندانی در ماهیت موضوع ایجاد نکردهاند و پیشبینیها همچنان تداوم دارد.
مقاصد پشتپرده تصویرسازان خاورمیانه
تحلیلگر چینی اندیشکده افکار در این بخش به واکاوی تصویرسازیها در خاورمیانه و مقاصد آن میپردازد؛ ممکن است این مساله صحیح باشد که برخی عناصر فاسد در میان مقامات تشکیلات خودگردان رخنه دارند، اما این وضعیتی است که دیگر کشورها ازجمله اسرائیل و ایالاتمتحده نیز با آن مواجه هستند. این مورد نیز میتواند حقیقت داشته باشد که حماس یکی از جنجالیترین گروههای مخالف اسرائیل بهشمار میآید، اما متهمکنندگان آن نباید از گفتوگو درباره «اشغالگری» بهعنوان پسزمینه عملکرد این سازمان طفره بروند. درنهایت این هم واقعیتی است که ایران برای نفوذ ژئوپلیتیکی در منطقه رقابت دارد، با این حال ایران با نمایندگی تصویر کلی منطقه فاصله زیادی دارد.
درواقع نیت اصلی تصویرسازان در این حقیقت مستتر شده است که یک طرف درگیری تمایلی ندارد با راهحل دو کشوری در حال مذاکره به پیش برود. نقشههای با مقیاس کوچک از سرزمینهای اشغالی بهوضوح نشان میدهد که اسرائیل نهتنها آماده واگذاری امتیازات سرزمینی نیست، بلکه قصد تصرف نواحی بیشتری را دارد. اسرائیل با تصویرسازی از ایران بهعنوان یک تهدید منطقهای عمده، قصد دارد تا تمرکز مشکلات منطقهای را از سمت خودش منحرف کند. با نشان دادن تشکیلات خودگردان بهعنوان یک ساختار فاسد و قرار دادن حماس در جایگاه یک سازمان تروریستی، اسرائیل میکوشد تا از هر گونه مذاکره سودمند شانه خالی کند؛ دستاویز اصلی هم این است که همتایی را برای مذاکره در برابر خود نمیبیند.
بحران غزه حقیقت را از دل تصویرسازیها بیرون کشید
لیان شیانگ از این پس میکوشد تا در تحلیل خود نشان دهد چگونه بحران غزه باعث شده تا حقیقت از دل این تصویرسازیها بیرون کشیده شود؛ با همه این اوصاف، حقیقت بهسادگی نمایان است و تصویرسازی هرگز نمیتواند از محدوده حقیقت بگریزد. اهمیت واقعی آخرین دور از مناقشه میان اسرائیل و فلسطین هم در همین است که حقیقت را از تصویر ترسیم شده توسط اسرائیل، آمریکا و غرب بیرون کشید. بحث فلسطین بهرغم تلاشهای زیاد برای حاشیهنشین کردن آن، همچنان در کانون سیاست منطقهای باقی میماند. مادامی که اشغالگری ادامه دارد، محاصره نیز وجود خواهد داشت. در غیاب یک راهحل مقاومت تداوم خواهد یافت. علیرغم بیزاری برخی قدرتهای غربی، مسلمانان در خاورمیانه و در اقصی نقاط جهان بهشدت با آرمان فلسطین احساس همدردی میکنند. همچنین آنها نگران مسجدالاقصی هستند، سرزمینی که براساس آیینهای مذهبیشان مکانی مقدس بهشمار میآید.
پیوند مساله فلسطین با عدالت در جهان
تحلیلگر مرکز مطالعات بینالمللی شانگهای در تحلیل خود نشان میدهد بر وجود پیوندی عمیق میان مساله فلسطین و برقراری عدالت در جهان باور دارد؛ این نکته را باید درنظر گرفت که مساله فلسطین با عدالتی ارتباط دارد که باید پایه نظم جهانی را شکل دهد. فلسطینیان از سرزمینهای خود محروم شدهاند، همانجایی که نیاکانشان بیش از هزار سال در آنجا زندگی کردهاند. آمد و شد و برق و آب آنها اغلب قطع میشود و خانههایشان مکررا با بمب و گلوله ویران میشود. حقوق انسانی آنها بهطور جدی تضعیف شده است؛ چراکه بازداشت، حبس نادرست و قتل اغلب انجام میگیرد. حتی نسلهای متمادی از میلیونها آواره وجود دارند که میخواهند به سرزمینهای خود بازگردند. تا زمانی که عدالت به اجرا در نیاید، مردم سراسر جهان به این منطقه چشم خواهند دوخت. سیاستمداران ازجمله در برخی کشورهای غربی از اقدامات جو بایدن رئیسجمهور آمریکا که اخیرا بنابر مقاصد سیاسی به اسرائیل سفر کرد، تبعیت میکنند؛ اما مردم در خیابانها نسبت به حقایق بسیار ساده آگاهی دارند. شهرها در سراسر جهان از واشنگتن تا قاهره، اخیرا تظاهرات قویای داشتهاند. آنچه فریاد معترضان را بلند کرده است صرفا وقوع یک فاجعه انسانی نیست، بلکه فقدان عدالت است. مجمع عمومی سازمان ملل در 26 اکتبر به قطعنامهای درباره غزه رای داد که خواستار یک آتشبس فوری و پایدار بود. رایگیری افشاگرانهای بود؛ 120 کشوری که به قطعنامه رای مثبت دادند در برابر 14 کشور با رای منفی و 45 کشوری که درنتیجه فشار آمریکا رای ممتنع را برگزیدند.
خاورمیانه و واقعیاتی غیرقابل انکار
چشم بستن روی مشکلی موجب محو شدن آن نخواهد شد. اگر اسرائیل و ایالاتمتحده سیاستهای خود را در برابر مساله فلسطین تغییر ندهند، اوضاع در روی زمین نهتنها بهسوی یک فاجعه انسانی در فلسطین، بلکه در سایر بخشهای منطقه و جهان پیش خواهد رفت. بر این اساس واقعیتهای غیرقابل انکار اینها هستند؛ اولا اسرائیل راهحل یک دولت را قبول نخواهد کرد؛ چراکه این کار بر مبنای همان نظام رایدهی خودش، این سرزمین را تبدیل به یک کشور عربی خواهد کرد. دوم اینکه چند میلیون فلسطینی ساکن این سرزمینها هیچگاه طی یکی دو روز ناپدید نخواهند شد. سوم ادامه سرکوب و محاصره نظامی همانطور که تاریخ نشان داده است، نتیجهای جز مقاومت به همراه نخواهد داشت. بنابراین تنها راه برونرفت از این شرایط مذاکره است و اسرائیل باید این واقعیت را بپذیرد، کما اینکه ایالاتمتحده هم باید چنین کند.