زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز: شاید اولین بار انتشار فیلمهایی از همخوانی دانشآموزان در مدارس با آهنگ «جنتلمن» ساسی بود که زنگ خطری را درباره ذائقه نوجوانان جامعه ایرانی به صدا درآورد. امری که شاید پیش از آن کمتر به آن توجه میشد. نکته نگرانکننده در این میان شنیدن آهنگی از خواننده بهاصطلاح آنور آبی نبود، بلکه محتوایی بود که مورد پسند قشر نوجوان جامعه قرار میگرفت، موضوعی که این نگرانی را به وجود میآورد که ذائقه نسل نوجوان به سمت محتواهایی گرایش پیدا کرده است که فارغ از چهارچوب اعتقادی جامعه ایرانی، در چهارچوب قواعد اخلاقی مورد پذیرش قرار نمیگیرد و اصطلاحا رکیک است. سوالی که در این میان ایجاد میشد این بود که چرا و به جهت این محتواها مورد پسند نوجوانان قرار میگرفت. امری که شاید در پاسخ به آن بتوان از ریتم و فرم و استفاده از محتوای جنسی برای جذب مخاطب نام برد. اما این نوعی سادهانگاری است اگر تصور کنیم این محتوا بدون شناخت مخاطب و صرفا با استفاده از فرم و ریتم، مخاطب را جذب میکند. استفاده از محتوا و فضاهایی که در ذهن مردم ایران تبدیل به نوستالژی شده و ساخت کلیپها با استفاده از آن محتوا و طعنهها و تمسخرهایی که در فرم انتخاب شده به جامعه و چهارچوب اعتقادی آن طعنه میزند از جمله مواردی است که میتوان گفت؛ آهنگهای ساسی مانکن با شناخت مخاطب و به شیوه مهندسیشده تولید و به مخاطب عرضه میشود. در همین چهارچوب و با در نظر گرفتن این موارد، آهنگ جدید این خواننده خارجنشین با داشتن همان ویژگیهای قبلی منتشر شده است. در این میان نگرانی جدی بعد از انتشار این کلیپ، مورد توجه قرار گرفتن آن توسط قشر نوجوان جامعه ایرانی است، امری که به نظر میرسد ساسی مانکن و سازندگان کلیپهای او تمرکز قابلتوجهی بر این قشر و تغییر ذائقهاش در موسیقی گذاشتهاند. موضوعی که به نظر میرسد در فقدان وجود یک برنامهریزی و سیاستگذاری دقیق و شناخت نیازهای آنان برای تولید محتوا در چهارچوب اعتقادی و اخلاقی جامعه ایرانی در حال محکم کردن جای پای خود در میان نوجوانان است.
ضعف موسیقی که با محتوای رکیک پوشانده میشود
ساسی در آهنگهای پیشین خود از هر محتوا و قالبی برای تولید آهنگهای خود استفاده میکرد و میکند. استفاده از محتوای فیلم «ابد و یک روز» تا برنامههایی کودکانهای که جوانان دهه 70 و 80 با آن خاطره دارند، فرمهایی هستند که در چند آهنگ اخیر ساسی، مورد استفاده قرار میگیرد و چاشنی همه این قالبها نیز شوخیها و الفاظ رکیک جنسی است. بخش بیشتری از جذابیت آهنگهای ساسی در ویدئوکلیپهای او صورت میگیرد و در واقع ضعف آهنگ و شعر را با استفاده از تصاویر و موقعیتهای ساختهشده میپوشاند. چیزی که در آهنگ جدید ساسی جدای از آهنگهای قبلی موردتوجه قرار گرفته است فارغ از محتوای رکیکی که در همه آهنگهای او وجود داشته و دارد وهن و تمسخر بخشی از مفاهیم اعتقادی جامعه ایرانی است. اگر در کلیپهای پیشین محتوای غیراخلاقی که در کلیپ ساسی مخاطب آن را در فرم و محتوای غیراخلاقی مثلا در قاب تلویزیون میدید مشاهده میشد، این بار به نظر میرسد تمرکز این کلیپ بر مورد حمله و تمسخر قراردادن مفاهیمی است که در نگاه تمام مردم جامعه مقدس است. در این میان اهمیتی ندارد که آهنگ جدید در فرم و محتوای موسیقی ضعف دارد، آنچه مهم است این است که این محتوا مورد توجه مخاطب قرار میگیرد. با این حال همچنان این سوال وجود دارد که چه وجهی از مخاطبشناسی برای ساخت این کلیپها مورد توجه قرار میگیرد که انتشار آن با واکنش جامعه همراه میشود. برای بررسی این موضوع با فرزانه فخریان، پژوهشگر و زبانشناس فرهنگی گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
یک پردهدری و بیپروایی تیز در این آهنگ وجود دارد
فخریان ابتدا در پاسخ به اینکه چرا این محتواها مورد توجه مخاطب قرار میگیرد، میگوید: «قبل از هر تحلیل محتوایی این را در نظر بگیریم که دانستن قاعده بازی این بازار مهمترین مزیتی است که باعث میشود به چنین آهنگی توجه شود، یعنی روی فاصله بین پخش قطعات دقت کردهاند و مخاطب منتظر است. تبلیغات تیزری و شمارش معکوس برای انتشار کامل صوتی هم کاملا دقیق و گسترده پیش رفته، حتی به گمانهزنی درمورد زمان پخش نسخه تصویری هم با مهندسی مصرف دامن زده میشود! این نحوه تبلیغات را مثلا در مورد واردشدن یک نسخه جدید از تلفن هوشمند در دنیا میبینیم. آهنگهای ساسی هم در فضای مجازی حسابی پخش میشود اما در زندگی روزمره و البته خصوصیتر بخش مهمی از مردم جا باز میکند، کجا؟ در خودروها، در دورهمیها و میهمانیها، در وقتگذرانیها، در پارک، سفر و فراغت.»
او به بررسی چندلایه از آهنگ جدید ساسی میپردازد و یکی از وجههای مورد توجه قرار گرفتن این موسیقی را ارجاعات و نکاتی میداند که در آهنگ به خورد مخاطب داده میشود و میگوید: «لایه اول، متن آهنگهاست که برای عموم هم قابلفهم است هم قابل خواندن. این سادگی را که بهخصوص در بخشی از متن تکرار میشود، میبینیم. همین را مقایسه کنید با قطعات متعددی که به این نسبت در خاطر شنونده نمیماند و نمیتوانند تکرارش کنند. در لایه دوم متن، باز ارجاعها و نکاتی وجود دارد که باعث میشود شنونده احساس کند چیزی را میشنود که با رندی برایش حرفهایی دارد، مثلا قسمتی که اشاره به دورویی میکند. پس آهنگ در جای خودش ضربات محتوایی هم به ذهن مخاطبش میزند. از همه مهمتر، یک جور پردهدری روشن و بیپروایی تیز در این قطعه هم هست و متاسفانه موردپسند واقع میشود. دلیلش این است که بیان این محتواها هنوز در جامعه ما حرمت دارد و شنونده در یک آهنگ، احساس اقناع بیانی میکند؛ هرچند در طول زندگیاش، هرگز چنین عباراتی را خودش یا نخواهد یا نتواند استفاده کند.»
همراهی و جذب اینطور قطعات دفعتی است
فخریان در پاسخ به این سوال که چرا بیشتر آهنگهای ساسی مورد توجه قشر نوجوان قرار میگیرد، توضیح میدهد: «دلیل اقبال قشر نوجوان به این قطعات را همین اشاره به مفاهیمی میدانم که بیانش معمول نیست و گویا برایشان مفر است. در نوع آهنگسازی و تنظیم و تنوع درونی قطعه همچنین آزادی را میتوان تحلیل کرد: نوجوان و جوان چیزی را میشنود که برای ذائقه تربیتنشده او خوراک دارد. هم میتواند تکرارش کند، هم با آن دابسمش بسازد و در شبکههای اجتماعی احساس نقشآفرینی کند.» فخریان در ادامه به این موضوع نیز اشاره میکند که اهمیتی ندارد این کلیپ چقدر ماندگار است، بلکه آن تاثیر آنی خود را میگذارد و میگوید: «همراهی و جذب اینطور قطعات دفعتی است و ادامه بعدش دیگر مهم نیست، چون خیلی عمیق جای خودش را باز میکند. با این معیار نسنجیم که تا چه زمانی این قطعه هر روز شنیده میشود بلکه در نظر بگیریم که این قطعات طوری نفوذ میکنند که هرگز فراموش نمیشوند و حرفی که در آن میزنند هرچند سخیف است اما در حافظه جمعی نوجوان و جوان با تمام جزئیات ماندگار است.» این پژوهشگر حوزه فرهنگی در ادامه این نکته را مورد اشاره میدهد که محتواهایی که بعضا توسط این خواننده تولید میشوند، بیمحتوا نیستند و توضیح میدهد: «یک وقتی ما به یک محصولی میگوییم بیمحتوا، یعنی حرف ارزشمندی برای گفتن ندارد اما درمورد این قطعات چنین تحلیلی دیگر جواب نمیدهد چون مردم این محصول را بههرحال میشنوند. پس در حال انتقال یک محتوایی است. این محتوایی است که ما به آن میگوییم رکیک و عدهای به آن میگویند باحال و راحت با آن میخندند و سرخوش میشوند. اینکه گمان کنیم ساسی آهنگی را میدهد که وجه حرفهای موسیقی و ماندگاری کلش مهم باشد یک خطای بزرگ تحلیلی است. به ترجیعبند این آهنگ نگاه کنید: همین که «آمین یا ربالعالمین» را به این فضا و بیان پردهدر کشانده، برایش کارکرد موثر دارد. یا مشابهت لحن «وای ساسی کشته شد» به «وای حسین کشته شد» را ببینید که چطور به یک بخش محترم در حافظه مذهبی جامعه، ضربه میزند. برای ساسی اصلا مهم نیست که این آهنگ بماند یا نماند یا اینکه چقدر گوش بدهند یا ندهند. برای او مهم این است که از اینجا به بعد کسانی که این آهنگ به گوششان خورده عبارت آمین یا رب العالمین به این آهنگ و موقعیت تلنگر میزند و دیگر یاد یک امر مقدس، محترم و ارزشمند نیست. حتی آن لحنی که میگوید وای ساسی کشته شد یادآور دیگر گزاره دینی و مذهبی ماست و این آهنگ میخواهد این عبارت را هم از آن خودش بکند، یعنی ارزش و اختصاصی بودن آن برای یک فضا را هم از آن بگیرد و مال خودش بکند. چه کسی این عبارت را شنیده باشد و چه نشنیده باشد هربار آن عبارت اصلی را بشنود یاد این موسیقی و فضای مبتذل میافتد.»
فخریان درباره اینکه آیا این کلیپ نیز مورد توجه مردم در جامعه قرار خواهد گرفت نیز میگوید: «برای اینکه این برداشت را کنیم زود است. به نظر من فرصت بدهیم یک آخر هفته دیگری هم بگذرد و اینکه چقدر در میهمانیهای مشروع یا نامشروعی که برگزار میشود این آهنگ پخش میشود. اما آهنگهای ساسی زمانی ضربه اصلی را میزنند که نسخه تصویری منتشر میشود. بعد از آن این نسلی که دربارهاش حرف میزنیم سکوت میکند و یواشکی بین جمع خودش میخندد یا آنجایی که میخواهد دورویی یک خانم را نشان دهد احساس میکند که دارد حرف جامعه را میزند درحالی است که دارد یک واقعیت زننده را میگوید اما هنوز برای قضاوت اینکه وایرال میشود یا نه زود است. هنوز توی فلشها و موبایلها ریخته نشده. هنوز توی ماشینها نرفته است.»