میلاد جلیلزاده، خبرنگار گروه فرهنگ: همین حالا سری به ویکیپدیای شبکه فارسیزبان منوتو بزنید که به پنج زبان فارسی، انگلیسی، اوکراینی، تاجیکی، عربی و هلندی توضیحاتی را ارائه داده است. غیر از برگههای انگلیسی و فارسی در باقی زبانها، ویکیپدیای منوتو توضیحاتی چندخطی و گاه حتی یکخطی درباره این شبکه داده است که به هیچ جزئیاتی ورود نمیکند اما در برگههای فارسی و انگلیسی، به این اشاره شده که منابع مالی این شبکه هیچگاه مشخص نشدهاند. این بهواقع حیرتانگیز بود که شبکهای با این همه ساز و برگ و هزینه، بهطور رایگان در اختیار مخاطبان فارسیزبان قرار بگیرد و هرقدر هم از عوامل آن راجعبه منابع مالی شبکهشان بپرسند، هیچکس هیچ چیز به روی خودش نیاورد. اگر به بخشی از ویکی پدیای فارسی و انگلیسی منوتو نگاه کنید که راجع به نامشخص بودن منابع مالی این شبکه جملاتی را نوشتهاند و به منابع این جملات در پایین برگه رجوع کنید که انگلیسیزبان هستند، با نکتهای عجیبتر مواجه خواهید شد. از آنجا که منوتو مثل اکثر شبکههای فارسیزبان ضدجمهوری اسلامی در لندن مستقر است و طبق قوانین آن کشور منشأ و منابع مالیاش باید مشخص باشند، توجه به این منابع بسیار اهمیت دارد؛ اما تکتک این لینکها را وقتی باز میکنید میبینید که مطالب داخلشان حذف شدهاند. چندسال پیش در شبکه اجتماعی توییتر که حالا با عنوان اکس شناخته میشود، کمپینی به راه افتاد با عنوان «مطالبه شفافیت مالی منوتو» و کاربران فراوانی از زاویههای مختلف و در مدت زمانی نسبتا طولانی عوامل منوتو را راجعبه منابع مالیشان به پرسش کشیدند.
همه اینها اما باعث نشد از جانب مدیران یا عوامل این شبکه کلمهای درباره منابع مالیشان بیان شود. بعد از ۱۳ سال که از تاسیس این شبکه گذشته بود، اعلام شده که منوتو در اول ژانویه تعطیل خواهد شد و دلایل این تعطیلی مسائل مالی عنوان شده است. بهعبارتی شبکه را تعطیل کردند اما بالاخره بهطور رسمی توضیح ندادهاند که منبع مالیشان کدام فرد، گروه، نهاد یا دولت بوده است. سوال اینجاست که مگر منوتو از ابتدا صرفه اقتصادی داشت که حالا صرفهاش را از دست داده باشد؟ حتی اگر این شبکه ۱۰ برابر جمعیت ایران مخاطب میداشت، باز هم صرفه مالی پیدا نمیکرد، چون نه تبلیغات چندانی پخش میکرد که هزینههایش را توجیهپذیر کنند و نه اشتراک میفروخت. پس اینکه حالا با خبر تعطیلی شبکه مواجه میشویم هم به آن ایده و هدفگذاری اولیهای که از تاسیس آن وجود داشت برمیگردد، یعنی خرج کردن بدون بازگشت برای منوتو دیگر نمیصرفد، چون این شبکه تاثیرگذاریاش را از دست داده است. شبکه منوتو قرار بود چیزهای بهخصوصی را ترویج و تبلیغ کند و جا بیندازد. گفته میشود چندسال پیش کیوان عباسی بههمراه مرجان عباسی -که موسس شبکه مرجان است و منوتو زیرمجموعه آن محسوب میشود- در جلسهای عنوان کرد بیبیسی فارسی فقط به درد مواقع بحرانی میخورد که اتفاقاتی خاص در جامعه رخ دادهاند. اشاره او- اگر این نقلقول واقعیت داشته باشد- به رویدادهای پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ است. عباسی طبق این نقلقول ادامه داده است که ما میخواهیم شبکهای برای باقی ایام عادی مردم ایران تاسیس کنیم. بهعبارتی او میخواست یک نوع خاص از سبک زندگی و تفکر را ترویج بدهد که خودبهخود شهروندانی با ذهنهای آماده برای رویدادهایی جدیتر از سال ۸۸ تربیت شده باشند.
اگر چنین نقلقول صحت داشته باشد- که احتمال آن بسیار بالاست- و چه نداشته باشد، بههرحال آنچه درواقع منوتو بر مدارش حرکت کرد، همین بود. منوتو تبلیغ تجمل بود و تصویری رویایی و بسیار زیبا از دوران پهلوی میساخت؛ چنانکه انگار مردم ایران در دهه ۵۰ همه ثروتمند و شیک و بهقول خودشان اروپایی بودند و حالا همه از ریخت افتادهاند و انگار تمام ساختمانها و خیابانهای ایران در آن دوره از شانگهای و دبی شیکتر بودند و حالا بهقول خودشان دهاتی شدهایم. نکته فاجعهآمیز اینجاست که گروه مخاطبان هدف منوتو همه از افراد کمهوش و کمسواد جامعه هستند و رفتهرفته با ریزش سایر مخاطبان تنها چنین افرادی باقی ماندند. فاجعهای که شبکهای مثل منوتو میآفرید، بخشیدن اعتمادبهنفس به چنین افرادی برای اظهارنظرهای قاطع بود. دونالد ترامپ هم در جامعه آمریکا چنین کرد و از تختباوران زمین تا اهالی مکتب کیوانان و دیگر افراد فرودست فکری، به خیلیها اعتمادبهنفس جدی برای اظهارنظر و تاثیرگذاری اجتماعی داد و الیت نخبگان ایالاتمتحده، با کنار گذاشتن تمام رودربایستیهایشان در قبال شعارهای دموکراتیک، او را با خشونت تمام حذف کردند تا هرم عقلی جامعه بههم نخورد و آمریکا قابل اداره کردن بماند. در هر جای دنیا که چنین اتفاقی بیفتد و افراد کمسواد و بیعلم و کمبهره از هوش، جرأت پیدا کنند که خودشان را جدی بگیرند، آن جامعه دچار وضعیتی بغرنج و بحرانی میشود.
چند وقت پیش یکی از روزنامهنگاران حوزه اندیشه میگفت با شش نفر از مخاطبان شبکه منوتو بحثهای مفصل و جداگانهای کرده و آنها هیچکدام قبول نکردهاند هویدا را خود رژیم شاه به جرم فساد مالی دستگیر کرده بود و هنگام پیروزی انقلاب به همین جرم زندانی بود. به عبارتی منوتو با یارگیری از سطح پایینترین افراد جامعه به لحاظ فکری و دانشی، به آنها اعتمادبهنفسی برای ابراز وجود و اظهار نظر در برابر یک فرد آگاه میداد که علنا نصصریح تاریخ را نپذیرند و در مقابل آن دروغ محضی مثل ثابت ماندن قیمت خودکار بیک در دوران ۱۳ ساله نخستوزیری هویدا را باور کنند؛ بیاینکه یک خط در هیچ کتاب یا گزارشی نوشته شده باشد که خود او چنین ادعایی کرده یا یک ثانیه فیلم یا صوت از چنین ادعایی وجود داشته باشد که اگر هم داشت، چنین ادعایی با رکوردشکنی تورم ایران پس از جنگ جهانی (سال ۱۳۵۵) که بهرغم هزاربرابر شدن درآمد نفتی ایران در دوران هویدا رقم خورد، جور درنمیآمد. دیگر چنان اعتمادبهنفسی پیدا کرده بودند که اعداد و ارقام رسمی یا نکات ثبتشده تاریخی را هم با گردن افراشته نمیپذیرفتند. از این دست مثالها زیاد است و شرح تنها بخشی از آنها از مثنوی هفتاد من کاغذ بیرون میزند اما بههرحال مجموع تمام اینها یک گزاره و یک نتیجهگیری را مرتبا تکرار خواهد کرد؛ اینکه منوتو روی لمپنها و بیسوادهای جامعه فارسیزبان حساب کرده بود و به آنها برای اظهار نظر اعتمادبهنفس میداد. چند سال پیش که شبکه فارسیزبان دیگری به نام ایراناینترنشنال تاسیس شد همین روند با شدت و شتاب بیشتری ادامه پیدا کرد. ایراناینترنشنال پا را از دایرهای که منوتو برای خودش تعریف کرده بود هم فراتر گذاشت و علنا به حمایت از چیزهایی مثل گروهک مجاهدینخلق، گروهکهای تروریست و تجزیهطلب و امثال آن پرداخت و اگرچه در یک مقطع زمانی بهخصوص توانست موج رسانهای قابلتوجهی به راه بیندازد بهسرعت بدنام شد و تنها دیوانگان و لجوجهای کمعقل و بیسواد دور و بر آن باقی ماندند. منوتو هم در این میان هر روز کمفروغتر از دیروز میشد و عملا میشد گفت اگرچه هنوز بخشی از آدمهای لجوج و کمبهره از دانش و سواد را به عنوان مخاطبان خودش نگه داشته بود، اما دیگر آن ضریب نفوذ و تاثیرگذاری سابق را نداشت. توجه به این نکته هم مهم است که منوتو یک سبک زندگی لاکچری و غربگرا را ترویج میکرد و این ایده، بهخصوص بعد از دی ماه ۹۶ شدیدا در جامعه ایران به چالش کشیده شد. وقتی جامعه ایران بهشدت تب ضدسرمایهداری پیدا کرده بود، مجریان منوتو به هر بهانه بیربطی سعی میکردند به منتقدان سرمایهداری حمله کنند؛ حال آنکه عموما حتی نام این افراد را نمیتوانستند درست تلفظ کنند. به عبارتی گفتمان منوتو خیلی قبلتر از نیمسال دوم ۱۴۰۱ صدمه خورده بود و رو به افول گذاشت و مدتها میشد که داشت باقی مسیر را نیمهجان ادامه میداد. وقتی در پاییز ۱۴۰۲ از طرف مدیریت این شبکه اطلاعیهای راجعبه تعطیلی آن منتشر شد باز هم ماجرا به همان سرفصل همیشگی پرسشها درباره منوتو رسید؛ منابع مالی این شبکه. عوامل شبکه در این اطلاعیه اعلام کردند «تداوم بیثباتی سیاسی و نابسامانی اقتصادی در منطقه ادامه این مدل تلویزیون تجاری را ناممکن کرد و ما را از رشد، گسترش و درآمدزایی در این صنعت در حال تحول ناتوان ساخت.» آیا این علامتی غیر از آن میدهد که منوتو را اسرائیلیها حمایت مالی میکردند و حالا که آنها به دلیل جنگ غزه گرفتار مشکلات مالی فراوانی شدهاند دیگر تمایلی ندارند که برای یک شبکه کماثر شده و نیمهجان هزینه کنند؟ به نظر میرسد منطقیترین و حتی قطعیترین پاسخ درباره منابع مالی منوتو با توجه به همین موضوعات و محمولات که کنار هم چیده میشوند این باشد که از ابتدا حامی مالی منوتو رژیمصهیونیستی بوده است. اینکه صاحبان این شبکه یعنی مرجان و کیوان عباسی، بهایی هستند و در داخل مرزهای رژیمصهیونیستی (شهر حیفا) ازدواج کردهاند هم این ظن را به شدت پررنگتر میکند. بالاخره چرخ مکار و فلک کجمدار روزگار چنان گردید که با جملهای در بیانیه پایانی منوتو، ریشه اصلی شکلگیری و منابع مالیاش مشخص شوند و پایان کار این شبکه زرد تلویزیونی در کنار اتفاقات مختلف دیگری که بهواسطه طوفان الاقصی رقم خورد، یکی از تبعات و تاثیرات فعالیت میدانی جبهه مقاومت ارزیابی شود. بلافاصله بعد از رخ دادن طوفان الاقصی، رژیمصهیونیستی اعلام کرد میخواهد جنگ را تا نابودی کامل حماس ادامه بدهد. آنها تصور میکردند حتی اگر نیمی از مردم غیرنظامی غزه را بکشند تا وقتی حماس همچنان وجود داشته باشد و تهدید رخداد مجددی مثل طوفان الاقصی از بین نرفته باشد تمام مناسبات اقتصادی و سیاسی رژیم اسرائیل با دنیا تحتالشعاع قرار خواهند گرفت اما در جریان این جنگ تمام رسانههای جریان اصلی دنیا هم نتوانستند جلوی بدنامی فزاینده اسرائیل را بگیرند و خیابانهای جهان پر شد از حامیان فلسطین. رژیمصهیونیستی به شکلی غافلگیرکننده و غولآسا جنگ روایتها را باخت و برخلاف آنچه خود سران این رژیم ادعا میکنند حماس ماند و میماند اما اعتبار رژیم فرو ریخت و منوتو هم احتمالا میرود.
اطلاعیهای برای تعطیلی یا ورشکستگی
روز گذشته 22آبانماه، شبکه ماهوارهای «منوتو» با صدور اطلاعیه رسمی از تعطیلیاش در ژانویه ۲۰۲4 (بهمن ۱۴۰۲) خبر داد. در متن این بیانیه آمده است: «درصورتیکه مجبور به پایان کار خود باشیم این اتفاق زودتر از آخرین روز ماه ژانویه سال آینده نخواهد افتاد.»
عمده این بیانیه بر روشهایی که مدیران منوتو سعی کردهاند در 14 سال فعالیت این شبکه به درآمدزایی برسند، متمرکز است و درنهایت با این جمعبندی که موفق نشدهاند شبکه را به درآمد برسانند، تعطیلی شبکه را اعلام کرده و گفتهاند در حال در میان گذاشتن ماجرا با کارمندانشان هستند.
البته مدیران این شبکه اعلام نکردند در این 14 سال، درآمد شبکهشان از کجا تامین میشده که حالا بعد از این همه سال، به مشکل مالی برخوردهاند. برنامههای شبکه منوتو در زمان انتشار این خبر، در حال پخش است و مشخص نیست این برنامهها، آخرین برنامههای این شبکه است یا به شیوه دیگری به پایان خواهد رسید. در بخشی از بیانیه که به شرایط اقتصادی و کاهش درآمدهای این شبکه اشاره شده، آمده است: «تداوم بیثباتی سیاسی و نابسامانی اقتصادی در منطقه، ادامه این مدل تلویزیون تجاری را ناممکن کرد و ما را از رشد گسترش و درآمدزایی در این صنعت در حال تحول ناتوان ساخت. طی همه این سالها ایدههای متفاوتی را برای کسب درآمد بهکار بردیم اما متاسفانه تا به امروز هیچ یک نتیجه بخش نبودهاند.»
این اطلاعیه در عین حال که از تعطیلی در بهمن ماه خبر داده، عملا از حامیان سابقش خواسته با پرداخت رقمهای میلیون پوندی که سابقا به این شبکه پرداخت میکردند و حالا با راهاندازی ایران اینترنشنال، مسیر تازهای یافته، مانع از تعطیلیاش شوند؛ خواستهای که غیرعلنی مطرح شده و پس از بینتیجه ماندن، در قالب این اطلاعیه به شکل علنی مطرح گشته است.
منابع مالی شبکه منوتو
سال 1398 حمید بعیدینژاد سفیر ایران در لندن با انتشار یک سند مالی در صفحه توییتر خود نوشت: «تراز مالی شبکه من و تو نشان میدهد که از نظر اقتصادی شرکتی کاملا ورشکسته است. از 95 میلیون پوند سرمایه، این شبکه فقط سه میلیون پوند درآمد داشته و بقیه ضرر بوده است.» در بخش دیگری از این توییت آمده است: «این شبکه از طریق تزریق اموال به غارت رفته ملت ایران توسط خانواده پهلوی اداره میشود و به دستگاه تبلیغاتی آنها مبدل شده است.»
تا به امروز مدیران کانال تلویزیونی منوتو، درباره هویت سرمایهگذاران این شبکه و منابع مالی آن اطلاعرسانی نکردهاند و اطلاعاتی که در فضای مجازی منتشر میشود مبتنیبر دادههای آشکاری است که درخصوص شرکتها باید منتشر شود. در همان سال 1398 گزارش دیگری از ژورنال ایرانیان کانادا منتشر شد که به بررسی هزینهها و درآمد این شبکه میپرداخت. براساس این پژوهش آمده بود: «آخرین گزارش مالی شرکت «شبکه تلویزیونی مرجان» یا Marjan Television Network Limited مالک کانال تلویزیونی منوتو برای سال مالی منتهی به سپتامبر ۲۰۱۸ چند ماه پیش در سایت ثبت شرکتهای انگلیس منتشر شد. بررسی آخرین گزارش مالی شبکه منوتو نشان میدهد که هزینههای این شرکت در سال مالی اخیر تقریبا ۲۰ برابر درآمد آن و در سال قبل از آن ۱۹ برابر درآمد آن بوده است.»
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: «مجموع هزینههای عملیاتی شرکت طی سه سال مالی از مرز ۵۳ میلیون پوند گذشته است؛ حالآنکه مجموع درآمدهای سه سال گذشته آن به زحمت به 2.5 میلیون پوند میرسد. درآمد سال مالی اخیر شرکت (که مشخصا از طریق تبلیغات حاصل میشود) حتی کاهش قابل ملاحظه ۱۶ درصدی نسبت به سال قبل از آن داشته است. برخلاف وضعیت سالهای قبل، ترازنامه شرکت در سال مالی اخیر نشاندهنده بدهی ۲۵ میلیون پوندی در مقابل 4.7 میلیون پوند دارایی ثابت و ۴.۴ میلیون پوند داراییهای جاری است.» این گزارش در توضیح بدهیهای این شبکه تلویزیونی طی سه سال مالی 2016 تا 2018 آورده است: «بخش اعظم این بدهی ۲۵ میلیون پوندی (یعنی حدود ۹۴ درصد آن) بدهی به سهامداران و مدیران است. سهامداران شرکت مالک شبکه من و تو تا پایان ماه سپتامبر ۲۰۱۸ حدود ۱۱۹ میلیون پوند (۹۵ میلیون پوند سهام و مابقی به صورت قرض) به این موسسه تزریق کردهاند که ۱۱۱ میلیون پوند آن (یعنی ۹۴ درصد آن) تاکنون به ضرر انباشته تبدیل شده است. عجیب است که علیرغم عملکرد مالی فوقالعاده ضعیف در سالهای متوالی، کماکان در آخرین پاراگرافهای گزارش استراتژیک هیاتمدیره (که به امضای تنها عضو هیاتمدیره کیوان عباسی رسیده است) این عبارات آمده که مدیران معتقدند شرکت با هیچ عدم اطمینان عمدهای مواجه نیست و منابع کافی برای ادامه فعالیت عملیاتی در آینده را دارد.» در گزارش ژورنال ایرانیان کانادا آمده است: «شرکت شبکه تلویزیونی مرجان زیرمجموعه بیواسطه شرکت هولدینگ مرجان (Marjan Holding Limited) است و بهطور غیرمستقیم توسط شرکت Castle Hill Nominees Limited کنترل میشود. هر دو این شرکتها در جزیره نیمه خودمختار Isle of Man در دریای ایرلند ثبت شدهاند. این جزیره تابع بریتانیا است ولی از جمله بهشتهای مالیاتی محسوب میشود. تاسیس شرکتهای Nominees در بهشتهای مالیاتی، روال معمول برای پنهان کردن هویت سهامداران و سرمایهگذاران حقیقی است.»
شبکه منوتو چگونه راهاندازی شد؟
25 اکتبر 2010 همزمان با ششم آبان 1389، شبکه من وتو با مدیریت کیوان و مرجان عباسی در لندن راهاندازی شد. اما کیوان عباسی کیست و چگونه این شبکه را راهندازی کرد؟ کیوان عباسی مارس سال ۱۹۷۱ در شهر سیدنی کشور استرالیا به دنیا آمد و تحصیلات دوران ابتدائی خود را در مدرسه بهائی ایرانیان مقیم استرالیا در شهر سیدنی گذرانده است. پدرش تا سال ۱۹۸۱ در یک رسانه استرالیایی فعالیت داشت و با تجربه کاری که در زمینه رسانه به دست آورد و به واسطه پیگیریهای بهروز عباسی، پسرعمویش (از گردانندگان بخش فارسی صدای آمریکا) به ایالات متحده رفت و در بخش فارسی صدای آمریکا بهعنوان یکی از اعضای اتاق فکر این رسانه مشغول به کار شد. کیوان عباسی سال ۱۹۹۶ برای ادامه تحصیل به دانشگاه بنگوریون تلاویو سفر میکند و همانجا با دختر فرهاد اسکندری از اساتید ایرانشناسی دانشگاه حیفا آشنا میشود. کیوان عباسی و مرجان اسکندری، دختر فرهاد اسکندری سال ۲۰۰۱ با حضور خانوادهاش در مشرق الاذکار شهر حیفا ازدواج کردند. بعدها مرجان اسکندری به خواسته شوهرش، نام خانوادگی خود را همنام با نامخانوادگی شوهرش کرد.
جولای سال 2006 نقطهعطف تلویزیونداری کیوان عباسی است. او که در اداره هاستلر تیوی، مشغول به کار بود اعتماد میشل کلین را به خود جلب کرد و توانست اولین تلویزیون اینترنتی فارسیزبان را تحت عنوان ببین تیوی راهاندازی کند. در آن سالها که آغاز زیست مجازی بین ایرانیها بود، تلویزیون اینترنتی ببین تیوی توانست بینندگان بسیاری را جذب کند تا آنجایی که هر کلیپ ببین تیوی، حدود 20 هزار بازدید داشت. همزمان با فیلتر شدن سایت ببین تیوی در سال 2008، تنها راه ارتباطی ببین تیوی با مردم ایران از دسترس کاربران ایرانی خارج شد و این شبکه تلویزیونی با شکست مواجه شد.
کیوان عباسی در جلسات سالانه رسانههای فارسی زبان در لندن، گزارشی از عملکرد چهار ساله ببین تیوی ارائه کرد و با اقناع هاستلر تیوی، منابع مالی مورد نیاز این شبکه در پوشش شرکتهای خصوصی تجاری تامین شد. عباسی در سال ۲۰۰۹ یک شرکت تلویزیونی به نام همسرش در لندن تاسیس کرد و به دنبال آن شبکه منوتو را در اکتبر سال ۲۰۱۰ روی ایر برد.
بنا به اطلاعاتی که سرویس سیاسی مشرق منتشر کرده است، کیوان عباسی در جلسه اقناع اسپانسرها برای راهندازی شبکه تلویزیونی ماهوارهای از نوع سیاسی-انترتینمنت گفته است: «شبکه بیبیسی فارسی شبکه دوران بحران است؛ شبکهای که مخاطبان آن در زمان وضعیت سفید و حالت عادی به حداقل میرسد. این مطلوب ما نیست، اگر حمایتهایی که از شبکه بیبیسی فارسی میشود، از من و دوستانم بشود شبکهای راهاندازی خواهیم کرد که در زمان عادی با پخش برنامههای فرهنگی و جذاب، جوانان و مخاطبان خود را جذب کند تا در زمان بحران و آشوب و به قولی وضعیت قرمز بتواند اثرگذاری خود را داشته باشد؛ برنامههای فرهنگی برای جذب در روزهای عادی و برنامههای سیاسی برای تخریب در زمان بحران و آشوب.»